برای غم درمانی و اصولا تمام مشکلات اول خود مشکل رو بشناسیم بعد برای رفع اون اقدام کنیم درست مانند حل مساله..
ما تو جامعه ای هستیم که همه ترویج به خوشحالی و لبخند مشغولند به خاطر همین نحوه مقابله و فراموش کردن و یا همون غم درمانی رو نیاموختیم.معمولا غم ها یا بر اساس فقدان چیزی و یا شکست در مسائل کوچک و یا بزرگ هستش . بیشتر غم ها و ناراحتی ها زودگذر هستند و انسان های معمولی به راحتی به درمان ان پرداخته و یا به طور واضح تر فراموش می کنند.
پس یه نتیجه ی اولیه ای که میشه گرفت اینهست که به نظر بنده اولین کاری که باید انجام بدیم دور نگه داشتن غم هستش.
حالا میریم سراغ خود غم : معمولا غم به راحتی قابل تشخیصه . بیشتر کسایی که به غم دچار میشن اغلب نیازی به کمک تخصصی ندارند.
تعریفی اصولی که از غم میشه رو با این معنی تو مقالات آوردن:غم و اندوه، واکنشی طبیعی و سالم نسبت به از دست دادن یک چیز مهم در زندگی، مثل مرگ یکی از عزیزان، است.
نکته جالبی که متوجه شدم غم یکی از نشانه های طبیعی وسالم بودن واکنش هستش .در صورتی که بعضی از افراد جامعه این نکته را به فراموشی سپرده اند.
انواع غم و اندوه موجود هست که میشه اونها رو در چند دسته تقسیم بندی کرد:
غم و اندوه زودگذر که در بالا گفته شد.
غم و اندوهی که انتظارش رو میکشیم .مثل غمی که بعد از بعضی از طلاق ها و یا غم و اندوه کسی که به یک بیماری لاعلاج گرفتار هست.
غم و اندوه بزرگ و سخت
و همچنین غم و اندوهی که دوره ای هستش مثل سالگردها.
حالا که به تعریفی از غم دست پیدا کردیم نیاز هستش که مراحل درمانی اون رو هم پیدا کنیم:
اولین و مهمترین مرحله انکار نکردن اتفاق غم انگیز هستش.چون وقتی با حقیقت روبرو شدیم خود به خود به فکر درمان ان میرویم.درمقاله هایی که بنده مطالعه کردم روشی رو بیان کردند که یکیش نوشتن هستش و یا دردودل کرن که میتونه از غم و اندوه انسان کم کنه.
بعد از قبول حقیقت به مرحله بعدی میرسیم و اون وفق دادن خود به زندگی جدید هست.در وهله ی اول ممکن هستش که به نظر سخت بیاد ولی با گذشت زمان از این مرحله نیز عبور کرده و با زندگی جدید کنار خواهیم امد.
مرحله بعدی بازگشت به حالت معنوی هست . طبق مقالاتی که بنده خوندم انسان های مذهبی که فعالیت های معنوی انجام میدن زودتر به آرامش میرسنو غم رو درمان میکنند.
بعضی از غم ها بسیار زیاد بر آدم تاثیر میذارن .مانند مرگ ناگهانی یکی از عزیزان .اگر غم و اندوه بیش از حد تحمل شود باید فرد به متخصص رجوع و غم درمانی و افسردگی رو برطرف کنه.معمولا این غم ها طولانی مدت نیز هستند.
در ار باید گفت که بیشتر غم ها طبق نکته ای که در لطفا گوسفند نباشید اومده اینه که غم یکی از روشهای انسان سازی هستش و آدمی رو همچون طلا صیقل میده .
همچنین در جواب دوست عزیزمون که به نطر من فردی که از این بابت ناراحت میشه و شاید دست به کاری عجیب هم بزنه مثل قتل و دزدی و... باید بگم که بیشتر این افراد در مرحله اول درمان جا موندند و نمیتونن با حقیقت رویرو بشن و همین طور که گفتین سختی راه اونها رو به ترس وا میداره و به همین خاطر کلا حقیقت رو انکار میکنن. این افراد باید به متخصص رجوع بکنن که به دلیل قبول نکردن حقیقت باز هم کار مشکلی هست
و همچنین در جواب این سوال: چرا خداوند سختی رو برای مخلوقش میخواهد ؟
همینطور که در این چند صفح از کتاب دانلود شده میبینیم این غمها باعث انسان سازی و تعالی بخشیدن به انسان میشن که در کتاب به صیقل دادن طلا معرفی شده.