0

چرا هیچ گوش شنوایی نیست؟!

 
mahdisafi
mahdisafi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1389 
تعداد پست ها : 168
محل سکونت : تهران

چرا هیچ گوش شنوایی نیست؟!

هنوز فراموش نمی‌کنیم زمانی که رسانه ملی قصد پخش ماتریکس از واچوفسکی‌ها را داشت چندین استاد و پژوهشگر به رسانه ملی دعوت شدند و قبل پخش این اثر ساحت متنی اثر را از جنبه‌های مختلف بررسی کردند.
نگاهی به فیلم «اسم من خان» به بهانه پخش از شبکه نمایش
 

چرا هیچ گوش شنوایی نیست؟!

هنوز فراموش نمی‌کنیم زمانی که رسانه ملی قصد پخش ماتریکس از واچوفسکی‌ها را داشت چندین استاد و پژوهشگر به رسانه ملی دعوت شدند و قبل پخش این اثر ساحت متنی اثر را از جنبه‌های مختلف بررسی کردند.

موضوع مهم درباره شبکه‌های مختلف رسانه ملی این است که بدون استراتژی متولد می‌شوند و قطعا برای پر کردن باکس پخش هر شبکه باید از  برنامه‌های غیر تولیدی استفاده کرد. طبیعی است شبکه‌ای مثل شبکه نمایش که به صورت تخصصی فیلم پخش می‌کند با توجه به مناسبات سینمای ایران و قیمت گزاف رایت‌هایی سینمایی داخلی باید متوسل شود به پخش فیلم‌های خارجی اما انتخاب فیلم خارجی در رسانه ملی گاها با ارزیابی کارشناسی صورت نمی‌پذیرد و نگاه کارشناسی از منظر گروه بین‌الملل سیما گاهی خطوط قرمز را درمی‌نوردد. البته این گاهی عبور از خطوط قرمز و پخش آثاری از این دست، خطا به شمار نمی‌رود بلکه اکتفا به پخش و عدم آگاهی‌رسانی درباره آثار سینمایی خطا به شمار می‌رود.  مثلا در اوایل دهه هشتاد آثاری از رسانه ملی پخش می‌شد که نیاز به آگاهی‌رسانی راجع به اثر ضرورت داشت و از این رو عمده آثار منتخب و حساسیت‌برانگیز خارجی که از رسانه ملی پخش می‌شد عمدتا با تحلیل‌های متنی و فرامتنی در راستای آگاهی‌رسانی همراه بود. نمونه شاخص این دست برنامه‌ها که توأم با آگاهی‌رسانی عمومی (نه فقط نخبگانی) بود با سینما یک آغاز شد و با سینما 4 و سینما ماورا ادامه یافت اما تقریبا چند سالی است که رسانه ملی میل به تحلیل عمیق کارشناسی آثار ندارد و از این ناحیه صدمات فراوانی دیده است. نمونه بارز آن این است که آثاری همچون کد منبع (دانکن جونز) بدون تحلیل و ارزیابی از رسانه ملی پخش می‌شود بی‌آنکه که کسی هشدار دهد چنین آثار ایدئولوژیکی که در بنیان علمی- تخیلی نگاه الحادی به جهان هستی دارد چرا از رسانه ملی یک کشور مسلمان پخش می‌شود؟ به همین ترتیب تصور کنید امسال پیش از ایام نوروز مدیران رسانه در نهایت خونسردی اعلام می‌کردند که در ایام نوروز کلی فیلم 2013 وَ 2014 پخش می‌شود و در این میان مدیران رسانه ملی تصمیم داشتند اشتباه نوروز گذشته را تکرار کنند و فیلم ایدئولوژیک اطلس ابر (برادران واچوفسکی) را پخش کنند که نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاد و بخیر گذشت. هنوز فراموش نمی‌کنیم زمانی که رسانه ملی قصد پخش ماتریکس از واچوفسکی‌ها را داشت چندین استاد و پژوهشگر به رسانه ملی دعوت شدند و قبل و پخش این اثر ساحت متنی اثر را از جنبه‌های مختلف بررسی کردند. با این اوصاف چند سالی است که رسانه ملی از تحلیل سینمای غرب در شبکه‌های مختلف سر باز می‌زند و تحلیل‌هایی که این روزها شبکه نمایش ارائه می‌کند کهنه و یکسویه است و هیچ کارشناس متخصصی در شیوه انتخاب و بررسی آثار سینمایی نقش موثری ندارد. هنوز فراموش نمی‌کنیم نوروز سال 1390 رسانه‌های مکتوب و مجازی به پخش فیلم «من خان هستم» (کاران جوهر) اعتراض کردند و البته این اعتراض رسانه‌ای شنیده نشد و تاکید هزاران باره بر دقت کارشناسان پخش در نوع انتخاب فیلم‌ها موثر نیفتاد و دیشب ساعت 21 به رقم اعتراض‌های رسانه‌ها در نوروز 1390 مجداد این فیلم از رسانه ملی و شبکه نمایش پخش شد. کارشناسانی که رای به پخش دوباره این اثر داده‌اند گویی متوجه وجوه مخرب مفاهیم یکسویه اثر نیستند و با شتاب‌زدگی فراوان دست به هر انتخابی می‌زنند. مسؤولان سیما مگر این همه اعتراض رسانه‌ها را نسبت به پخش این فیلم در نوروز 90 رویت نکرده‌اند که باز هم اقدام به پخش فیلمی می‌کنند که اسلام آمریکایی را می‌ستاید؟! این خطای فاحش شبکه نمایش به شمار می‌رود.

اصل روایت فیلم من خان هستم درباره مسلمانی هندی به نام رضوان‌خان است که به نوعی سندروم خاص مبتلاست. وی به آمریکا مهاجرت کرده و در آنجا با یک هندو به نام «ماندیرا» ازدواج می‌کند. طبق سنت مرسوم در هند، ماندیرا که یک هندو است نام خانوادگی پسرش را به خان تغییر می‌دهد. رضوان‌خان، فیلم ضدآمریکایی «فارست گامپ» را در ذهن تداعی می‌کند و شاهرخ‌خان بازیگر نقش رضوان نیز بی‌تاثیر از بازی تام هنکس در این فیلم نیست. این مساله به وضوح در سراسر اثر دیده می‌شود. ماجرای فیلم قبل از توطئه آمریکایی 11 سپتامبر صورت می‌پذیرد و فیلم می‌خواهد با تاکید بر جنبه‌های دراماتیک این اتفاق از زاویه‌ای تازه وقایع «پسایازده سپـتامبر» را از منظر مسلمانان در جامعه آمریکایی مورد واکاوی قرار دهد. فیلم در نگاه نخست لزوما بر این مساله تاکید دارد که همه مسلمانان تروریست نیستند اما دسته‌ها و اقشاری که در مساجد مشغول به تزکیه نفس هستند آمادگی ذهنی را برای تروریست بودن دارند. این موضوع حتی به صورت آشکارا در خود اثر عینیت می‌باید و زمانی که رضوان‌خان برای انجام فریضه نماز به مسجد می‌رود با گروه‌های افراطی مواجه می‌شود. داستان فیلم از همان ابتدا افکار رضوان‌خان را به صورتی مارکدار و گل‌درشت ترویج می‌کند که ترکیب شده با اسلام آمریکایی است. در اسلام آمریکایی هیچ‌گونه مرزبندی عقیدتی وجود ندارد و افراد براساس نوع واکنش‌های خود در جامعه تقسیم‌بندی می‌شوند، تا بدان کل واحد که مدنظر مدل آمریکایی است برسند. درابتدای این فیلم هندو‌ها، مسلمانان را به قتل رسانده‌اند و رضوان در دوران کودکی تصمیم به واکنش می‌گیرد اما مادرش او را از این کار نهی می‌کند. در واقع اولین آموزه اسلام آمریکایی در قالب تلطیف شده از جانب مادر صورت می‌پـذیرد. مادر در آموزه‌هایش به رضوان‌خان می‌گوید، با افراد براساس تقسیم‌بندی مذهبی نباید رفتار کند، افراد براساس واکنش‌های مثبت یا منفی تقسیم‌بندی می‌شوند. در صورتی که در همان اشاره کوتاه فیلم، مسلمانان کشته شده بسیاری را می‌بینیم که در خاک و خون غلتیده‌اند. مادر رضوان، وی را سفارش به آموختن زبان انگلیسی می‌کند و به او می‌گوید با آموختن این زبان دروازه تمدن به سوی او گشوده می‌شود. آری! درباره همان فیلمی می گوییم که بدون درنظر گرفتن مفاهیم ایدئولوژیک مستتر در بطن اثر از رسانه ملی پخش شد. مدیران سیما با چه نوع رویکردی اقدام به پخش این اثر کرده‌اند، خدا عالم است! آیا با کمی تعدیل دوبله و حذف بسیاری از صحنه‌ها می‌توان چنین بمب‌های خاموشی را از رسانه ملی به نمایش درآورد؟ رضوان‌خان پس از برادرش به آمریکا می‌رود تا طبق آموزه‌های مادرش به دروازه‌های تمدن ورود کند. او ابتدا فرهنگ آمریکایی را به روشنی می‌آموزد، سپس در اعماق این فرهنگ غرق می‌شود و با اینکه همسر هندویش نمی‌پذیرد که اسلام آورد و برادر و زن برادر او با ازدواج وی با یک هندو کاملا مخالفند اما چون مادرش به او آموخته که هیچ تقسیم‌بندی و مرزی میان انسان‌ها جز بدی و خوبی نیست دست به ازدواج می‌زند. اینجاست که اهمیت اعتقادی مسلمانی در این اثر زیر سوال می‌رود. پس از ازدواج وی با ماندیرا، توطئه 11سپتامبر رخ می‌دهد و طبق گزاره‌های روایی فیلم آرامش از جامعه آمریکایی رخت می‌بندد. ماندیرا و رضوان همسایگانی دارند که با آنان روابط صمیمانه‌ای دارند، پدر این خانواده در جنگ افغانستان کشته می‌شود اما فرزند این خانواده این تلقی برایش حاصل می‌شود که تمام وقایعی که سیر طبیعی زندگی او را برهم زده مقصر حقیقی‌اش مسلمانان هستند. از این رو روابط صمیمانه‌ای دیگر با سمیر، فرزند ماندیرا ندارد و چون نام خانوادگی سمیر پس از ازدواج با رضوان به خان تغییر پیدا کرده، رویکرد سایر شاگردان نیز با یک تلقی فاشیستی نسبت به جایگاه سمیر در محل تحصیلش همراه می‌شود و طی حوادثی که میان این دو صورت می‌پذیرد سمیر توسط همکلاسی‌هایش به قتل می‌رسد اما ماندیرا، رضوان را مقصر این حادثه می‌داند. سایه اندوه این رویداد سبب می‌شود ماندیرا از رضوان‌خان روی بازگرداند و در گفت‌وگویی چالش‌برانگیز به رضوان‌خان بگوید می‌توانی به رئیس‌جمهور آمریکا بگویی که مسلمان هستی اما تروریست نیستی. رضوان که در دنیای مستقل ذهنی‌اش زندگی می‌کند، برای آنکه ماندیرا را از دست ندهد تصمیم می‌گیرد رئیس‌جمهور آمریکا را ملاقات کند و به او بگوید تروریست نیست، همچنین بسیاری از مسلمانانی که در آمریکا زندگی می‌کنند تروریست نیستند. در میانه راه رضوان با زنی سیاهپوست برخورد می‌کند که پسرش در افغانستان کشته شده است. وی در مراسم ترحیمش در کلیسا شرکت می‌کند و تمام حسی که در این صحنه به تماشاگر منتقل می‌شود، نوعی تقدیس سیاست‌های میلیتاریستی آمریکایی است و اینکه این سرباز آمریکایی کشته شده توسط یک مسلمان، وجاهتی همچون یک شهید به خود می‌گیرد. فیلم قضاوت عادلانه‌ای را از زندگی مردم آمریکا ارائه نمی‌کند. رضوان‌خان بار نخست موفق نمی‌شود بوش را ملاقات کند و سیر سفرهای او ادامه می‌یابد تا «فارست گامپ هندی» در نهایت موفق می‌شود شخصیتی را که به عنوان سمبلی از رئیس‌جمهور است، ملاقات کند و در انتها فیلم با تقدیس نوع «اسلام آمریکایی» پایان می‌پذیرد. نمونه‌های معیوب این فیلم هندی- آمریکایی این است که هسینا، زن برادر رضوان‌خان از ابتدای فیلم با حجاب دیده می‌شود اما زمانی که در برابر دوربین تلویزیونی شبکه پی‌بی‌سی یا تمثیلی از شبکه بی‌بی‌سی ظاهر می‌شود حجاب را از سرش برمی‌دارد یا به اشکال گوناگون دیده می‌شود که فیلم می‌خواهد مروج فرهنگ آمریکایی- اسلامی باشد و شکلی مشروع به تجاوز آمریکا در عراق و افغانستان بدهد. ضمن اینکه کلیت اثر می‌خواهد میان نوع زندگی مسلمانان در آمریکا با سایر مسلمانان در دیگر نقاط جهان خط‌کشی کند و در نهایت پیامی که به مسلمانان سراسر جهان القا می‌کند این است که در مقابل امپریالیسم دروغ‌پردازی که خود عامل 11 سپتامبر بوده است همچنان مسلمانان مقصر اصلی فاجعه هستند و باید همچون رضوان‌خان به دیدار رئیس‌جمهور بروند و تروریست نبودن خود را به صورت رسمی و روشن اعلام کنند. حال با این تفسیر باز هم باید پرسید چرا و چگونه این فیلم از رسانه ملی پخش می‌شود و مسؤولان سیما واکنش‌های سال 1390 را در نظر نمی‌گیرند. این فیلم با هیاهوی بسیار در آمریکا اکران شد، هنگامی که هنرپیشه مشهورش شاهرخ‌خان برای افتتاحیه این فیلم به آمریکا گام نهاد با ترفندی از پیش تعیین شده در ورودیه فرودگاه دستگیر و به مدت 24ساعت بازداشت شد تا هیاهوی حول این فیلم افزایش یابد. البته اینها تمهیداتی بود که از قبل چیده شده بود تا کمپانی پخش‌کننده به سود بیشتری دست پیدا کند. در نهایت شاهرخ‌خان پس از 24 ساعت بازداشت در هتل پای روی فرش قرمز افتتاحیه این فیلم نهاد و اتفاقاً نقدهایی که منتقدان غربی درباره این فیلم نوشتند بسیار ستایش‌آمیز بود.

 

 
منبع: وطن امروز

به امید بیداری همه

--------------------------------------------------------------------------------

تحولی در سینما

http://evolutionofcinema.rasekhoonblog.com

 

جمعه 26 اردیبهشت 1393  4:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها