0

چوپانی که پادشاه شد

 
mohammad98
mohammad98
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 6815
محل سکونت : خراسان

چوپانی که پادشاه شد

 

 «اویس» نام چوپانی بود که با مادر پیرش زندگی می کرد. او از مادرش پرستاری می کرد. اویس تعریف پیامبر اسلام را خیلی شنیده بود. دلش می خواست هر طور شده آن حضرت را از نزدیک ببیند. از مادر برای رفتن به مدینه و دیدن حضرت محمد صلی الله علیه و آله اجازه خواست. مادر اجازه داد؛ اما شرط کرد که بیشتر از نصف روز در مدینه نماند و زود برگردد. اویس قبول کرد و به طرف شهر مدینه رفت و به خانه پیامبر رسید؛ اما متأسفانه پیامبر نبود. تا ظهر صبر کرد، آن حضرت نیامد. اویس با ناراحتی فراوان از این که موفق نشده بود پیامبر را ببیند به خانه برگشت.

 

پس از مدتی پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه آمدند و فرمودند: «من نوری می بینم که بر این خانه تابیده. چه کسی در نبود من به این جا آمده؟» گفتند: «چوپانی به نام اویس». پیامبر فرمود: «اویس به خاطر احترام به مادر دارای مقام والایی است».

 

بوستان نور/2006

هر که دارد هوس کربُــبَـــلا بسم الله

جمعه 26 اردیبهشت 1393  5:43 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها