تاثير كلام رسانه اي به خصوص از طريق رسانه اي نظير تلويزيون بر كسي پوشيده نيست.
انتقال تكيه كلام از طريق تلويزيون و تأثير آن بر ادبيات عامه مردم، موضوعي است كه سالها محل اختلاف نظر است. مخالفان بر اين باورند كه تلويزيون بهدليل آنكه رسانه فراگيري است تأثير زيادي را روي ادبيات عامه مردم دارد و از طريق تكيه كلامسازي در آثارش ميتواند موج جديد در ادبيات شفاهي و به تبع آن ارتباطات ايران ايجاد كند، از طرفي چون گاهي اوقات روي ساخت اين تكيه كلامها فكر نشده و بدون پشتوانه علمي از آنها استفاده ميشود در نتيجه تأثير نامناسبي را روي ادبيات عامه مردم ميگذارد.
اگر بخواهيم ريشه تكيه كلام و ميزان اثرگذاري آنها را از طريق تلويزيون در ايران بسنجيم، بيشك تاريخ آن به پخش اولين آثار تصويري از اين رسانه باز ميگردد؛ اگر شما پرونده فيلم و سريالهاي را در اولين روزهاي پخش در تلويزيون مورد بررسي قرار دهيد متوجه خواهيد شد كه در كنار آثار داخلي، در فيلم و سريالهاي دوبله شده خارجي از تكيه كلامهاي خاصي استفاده ميشد و همان زمان هم تأثير زيادي را روي ادبيات عامه مردم داشت و آنها تا مدتها از آن استفاده ميكردند هر چند كه استفاده از اين تكيه كلامها به شكل مقطعي بود و بعد از مدتي مردم جاي آن تكيه كلامهاي قديمي را به تكيه كلامهاي جديد ميدادند.
در بين سريالهايي كه در گذشته پخش ميشد تكيه كلامهاي سريال «دايي جان ناپلئون» كه از مخاطب بسياري هم برخوردار بود بين مردم حسابي گل كرده بود و از اين بين تكيه كلامها «دروغ چرا، تا قبر آ آ آ» حسابي ورد زبان مردم شده بود. البته با گذشت سالها هنوز هم عدهاي از اين تكيه كلام استفاده ميكنند. بعد از انقلاب هم روند تكيه كلام سازي در فيلم و سريالها تا حدي ادامه داشت اما اوج بهرهگيري از آن به دهه هفتاد باز ميگردد. در آن مقطع نويسندگان براي اينكه به شخصيتهايشان جنبه شيريني بيشتري دهند سراغ تكيه كلام ميرفتند و اين موضوع هم در نهايت باعث شد بهرهگيري از آن بيشتر به آثار طنز محدود شود.
سريالهاي طنز، متهم رديف اول
محدود شدن بهرهگيري از تكيه كلام در آثار طنز در دراز مدت اين حس را در ميان سازندگان اين آثار و حتي مديران سازمان و بهدنبال آن مخاطبان ايجاد كرد كه بار معنايي اين تكيه كلام چندان مهم نيست چون نيت استفاده از آن خنداندن مخاطب است و چون معمولا مخاطب بعد از شنيدن يك حرف يا جمله تكراري در دراز مدت، هر چند كه آن با ربط يا بيربط باشد خندهاش ميگيرد، نبايد چندان پيگير بار معنايي و ميزان اثرگذاري آن در جامعه بود. اما واقعيت اين است كه اين تكيه كلامها هر قدر هم كه در مدت زمان كوتاهي در جامعه استفاده شود و جايش را به سرعت به تكيه كلام ديگري دهد اما در همان زمان كوتاه در ميان مخاطبان با گروههاي سني مختلف جاي خودش را باز ميكند و نميتوان نسبت به بار معنايي و مفهومي آن بياعتنا بود و صرفا به آن نگاه گذرا و طنز داشت.
اولين و آخرينها به خط
بايد صادقانه اعتراف كرد كه پيدا كردن اولين كاري كه تكيه كلامش در ميان مردم گل كرد كار راحتي نيست اما در بين آثار مختلفي كه از تلويزيون پخش شد از همان سريالهاي اول نظير«شاه دزد» كه در سال 59 به روي آنتن رفت اين اتفاقها رقم خورد بعد هم تكيه كلام در سريال «آينه» و «آتقي» با آن لحن و شيوه بخصوص بين مردم رواج پيدا كرد و دامنه آن هم به سريالهايي نظير «آرايشگاه زيبا» هم كشيده شد. در اين سريال تكيه كلام «آدم بايد منطق داشته باشد» هم حسابي ورد زبان مردم شده بود. سريال«باز مدرسهام دير شد» با وجود اينكه اسم يك سريال بود كه اكبر عبدي در آن نقش پسر بچه بازيگوشي به اسم محسن را بازي ميكرد. اما بعدها به تكيه كلامي بدل شده بود كه معمولا پدر و مادر و معلمان در مواجهه با بچههاي خوش خواب و تنبل از آن استفاده ميكردند.
همسران و تكيه كلام «وا»
سريال «همسران» ساخته بيژن بيرنگ و مسعود رسام در سال ???? از شبكه دوم سيما پخش گرديد، اين سريال در زمان پخشش با استقبال گستردهاي از سوي مخاطبان مواجه شد. نكته جالب اينجاست كه در اين سريال تكيه كلام «وا» مهرانه مهين ترابي حسابي بين مردم بويژه خانمها گل كرد. البته موضوع ديگري كه در مورد اين سريال وجود داشت اين بود كه سازندگان «همسران» براي تصويربرداري اين اثر، يك ساختمان در سعادتآباد را كرايه كردند كه پس از آن بارها در سريالهاي ديگري نيز استفاده شد. در تيتراژ پاياني اين سريال از عبارت «با تشكر از خانواده محترم رجبي» به چشم ميخورد كه تا مدتها كنجكاوي مخاطبان را جلب ميكرد، اين عبارت بعدها در پايان بسياري از سريالهاي ديگر نيز ذكر شد. تا حدي كه «با تشكر از خانواده محترم رجبي» به نوعي طنز در بين مردم تبديل شد.
مگه مجيد دلبندي؟
اصطلاح «مجيد دلبندم» كه مدام همه كلمات را اشتباهي تلفظ ميكرد به قدري در ميان مردم گل كرده بود كه كافي بود شما يك كلمه را اشتباهي بگوييد تا آن وقت به شما بگويند «مجيد دلبندم...» اين سريال در سال 1378 به كارگرداني رضا عطاران از تلويزيون پخش شد.
جنگ 77 و ساخت تكيه كلام همه گير
بعد از آن هم سريالهاي طنزي نظير «جنگ 77» هم در ساخت تكيه كلام حسابي پيشروي كردند در آن مقطع كاراكتر مهران مديري و لاله صبوري حسابي گل كرده بود. استفاده از كلمه «ببخشيد» آن هم با تشديد تا مدتها در ميان مردم رواج پيدا كرده بود، هر چند كه از همان برنامه اصطلاح «مععع» هم كه به نوعي با زل زدن به روبهرو همراه است و با لحني كشدار هم ادا ميشد، خيلي بين مردم گل كرد. البته «سلام عليكم» مديري هم در آن اثر هنوز هم بين مردم محبوب است.
تكيه كلامهاي «تيرتپري» اين چند نفر
«اين چند نفر» نام سريالي تلويزيوني است كه در سال ???? از شبكه سه سيما پخش شد. كارگرداني اين سريال را مهران غفوريان بر عهده داشت. در اين سريال غفوريان نقش هژير و عمو سهراب را بازي ميكرد، عموسهراب كه كاراكتر بامزهاي را داشت، هر وقت چيزي را نميشنيد، ميگفت: «تير تو پره؟ تير تپره؟ تي پر پر پر پره؟؟». لحن اجراي عمو تپر تا مدتها به شوخي اصلي جوانها در سالهاي پاياني دهه هفتاد تبديل شد.
«زير آسمان شهر» و ساخت تكيه كلامهاي خنده دار
«زير آسمان شهر» هم كه در سال 1380 به كارگرداني مهران غفوريان از شبكه 3 پخش شد، در زمان پخشش با استقبال كمنظيري مواجه شد. در اين سريال اصطلاح «غلام!» و «بزنم تو مخت» خشايار مستوفي در بين عام مردم به محبوبيت زيادي رسيد.
«بدون شرح» عليه ديجيتال
«بدون شرح» ساخته مهدي مظلومي كه در سال 1380 روي آنتن شبكه سه رفت هم جزو سريالهاي طنزي به شمار ميرفت كه خيلي زود بين مردم محبوب شد. اين سريال قصه افرادي بود كه در نشريه شهر قشنگ فعاليت ميكردند. اگر خاطرتان باشد فتحعلي اويسي براي اولينبار در اين سريال بازي در آثار طنز را تجربه كرد و به شهرت رسيد و تكيه كلامهاي او كه در نقش آقاي كاووسي بازي ميكرد نظير «ديجيتالم كجا بود؟» يا «كشتي عنقريب به گل نشسته» يا «حافظا...» تا مدتها بين مردم رواج داشت. امير جعفري هم كه با نقش فريد در «بدون شرح» ميان مخاطبان شناخته شد، لحن خاص و تكيه كلامهاي جالبش خيلي زود در ذهنها ماندگار شد. يكي از مهمترين تكيه كلامهاي نقش فريد، اين بود كه موقع تعريف از هر چيزي ميگفت «خوب چيزيه آقا خوووووووب!» و روي خوب دومش تأكيد ميكرد. اين اصطلاح حسابي بين مردم فراگير شده بود.
داوود برره در «پاورچين»
سريال پاورچين به كارگرداني مهران مديري در سال 1381 از شبكه 3 پخش شد. تكيه كلام در اين سريال هم نقش بسيار پررنگي را ايفا ميكرد در اين سريال جواد رضويان كه نقش داوود برره را بازي ميكرد با اصطلاحاتي نظير «چكاره بيدم» «نفس من بيدي» تا مدتها ورد زبان مردم بود هر چند كه اين اصطلاحها بعدا به شكل كاملتري به سريال برره منتقل شد.
«كوچه اقاقيا» و نجات توسط ببيتي
سريال «كوچه اقاقيا» به كارگرداني رضا عطاران در سال 1382 از تلويزيون پخش شد. اين سريال جزو آثاري بود كه در قسمتهاي ابتدايياش نتوانست مخاطبان را با خود همراه كند چرا كه تكيه كلامهاي آن چندان بين مردم جا نيفتاده بود اما با اضافه شدن «گشتاسب» با بازي مجيد صالحي و استفاده از تكيه كلام «ببيتي» آن هم با گويش و لحن خاص خيلي زود بين مردم به محبوبيت رسيد.
نقطه چين و باغچه مينو و جايزه بزرگ
در ميان تكيه كلامهاي ديگر ميتوان به بامشاد سريال «نقطه چين» كه نماد آدمهاي سرخوش بود و مدام ترانه «بيوفايي، بيوفايي، دل من از غصه داغون شده» را زير لب ميخواند اشاره كرد. اين ترانه هم تا مدتها ورد زبان آدمها براي نشان دادن ميزان سرخوشي بود، سريال «باغچه مينو» هم با وجود اينكه چندان گل نكرد اما نقش زينال با بازي جواد رضويان و تكيه كلام «برو بابا حالشو ببر» بين جوانها حسابي باب شد.
سريال «جايزه بزرگ» هم در زماني كه از تلويزيون پخش ميشد با استقبال بسيار خوبي از جانب مخاطبان مواجه شد و تكيه كلامهاي اين سريال هم خيلي زود در ميان مردم به محبوبيت رسيد، از ميان آنها تكيه كلامهاي كامبيز باغي و آن لحن خاصش در بين مردم محبوب شد تكيه كلام «داداش بچه تهروني؟ سوسولي كه»، «چي داداش» به يك تكيه كلام مخاطب پسند بدل گشت.
«باغ مظفر» و حكايت مربا بده بابا
سريال «باغ مظفر» به كارگرداني مهران مديري هم در سال 1385 از تلويزيون پخش شد، اين اثر هم ظرف مدت كوتاهي بين مردم محبوب شد.در اين ميان تكيه كلامهاي اين سريال، تكيه كلام مديري بيشتر گل كرد. او در اين سريال با لحن قجري به دخترش ميگفت: «مربا بده بابا» تكيه كلام او تا مدتها بين مردم باب بود و هر كسي هر چيزي ميخواست از اين اصطلاح استفاده ميكرد.
«شبهاي برره » سلطان تكيه كلام
سريال «شبهاي برره» به كارگرداني مهران مديري در سال 1384 از شبكه 3 پخش شد. در بين آثار طنزي كه مديري ساخته «شبهاي برره» بيش از ديگران در ميان مردم به محبوبيت رسيده، شايد بخشي از دليل آن استفاده مديري و تيم نويسندگانش از تكيه كلامهاي جديد بود، از بين تكيه كلامهاي مختلف اين سريال مهم ترين آن تكيه كلام شيرفرهاد «ها...ايي كه الان وگفتي يعني چه؟» بود. اين جمله تا مدتها ورد زبان كساني بود كه در گفتوگوهاي روزمره از زبان فرد مقابلشان كلمه يا جملهاي ميشنيدند كه برايشان مفهوم نبود. «ووي گولنزجگ» هم بسيار مورد توجه جوان?ها قرار گرفت هر چند كه تكيه كلامهاي ديگر اين سريال حتي تا به امروز هم بين مردم طرفداران خودش را دارد. البته در اين ميان تكيه كلامهايي مانند «شومپيت»، «كته كله» و «چورميخ»، «چطوري جيگر» و «عشقولانه» هم بين مردم گل كرد.
«مرد هزار چهره» خيلي ممنونم
مرد هزار چهره بيترديد جزو شاهكارهاي مديري به شمار ميرود. اين سريال كه در سال 1387 ساخته شد بهدليل محبوبيت زيادش تصميم گرفته شد سري دوم آن هم ساخته شود. در «مرد هزار چهره» عبارت ساده «خيلي ممنونم!» مسعود شصت چي با تأكيد زياد روي ممنونم حسابي به محبوبيت رسيد و هنوز هم كه هنوز است خيليها موقع تشكرهمراه با ترس يا ترديد اين لحن را به كار ميبرند.
«پ ن پ» ريشه در سر خط دارد
سريال «نقطه سرخط» به كارگرداني سعيد آقاخاني هم كه در سال 90 13 از تلويزيون پخش شد تكيه كلام معروف «پ نه پ» را بين مردم باب كرد. اين تكيه كلام بعد از گذشت سه سال هنوز بين مردم كار برد دارد.
پايتخت و «نــــقي نُهار نُخِردمي»
سريال پايتخت ساخته سيروس مقدم كه اولينبار در نوروز 1390 پخش شد با استقبال گستردهاي از سوي مخاطبان مواجه گشت. اين اثر در تكيه كلامسازي هم بسيار موفق عمل كرد. «نــــقي نُهار نُخِردمي» تكيه كلام بابا پنجعلي در اين سريال بود كه هنوز مورد توجه مخاطبان است و آنها گاه و بيگاه از آن استفاده ميكنند. البته تكيه كلام ارسطو «حساس نشو، حساس نشو» هم تبديل به يكي از فراگيرترين تكيه كلامهاي چند سال اخير شده است. در كنار آن تكيه كلام محسن تنابنده كه در پايتخت 3 از آن استفاده كرد «فدايي داري داداش» هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
«ساختمان پزشكان» و تكيه كلامسازي واقعا و اساسي
ساختمان پزشكان ساخته سروش صحت كه در سال 1392 از شبكه سوم پخش شد، جدا از توفيقي كه در جذب مخاطب داشت در ساخت تكيه كلام هم به نوعي پيشرو بود. كمتر كسي است كه تكيه كلام خانم شيرزاد واقعااااااا را شنيده باشد اما از آن در موقع شك و ترديد استفاده نكند تكيه كلام اساساً بهنام تشكر هم با آن لحن جدي بين مردم حسابي گل كرده بود.
وقتي «دودكش» آمپاس ميشود
سريال «دودكش» هم كه در ماه رمضان سال 1392 به كارگرداني محمدحسين لطيفي از تلويزيون پخش ميشد با استقبال گستردهاي از سوي مخاطبين مواجه شد اين سريال به دليل تكيه كلامهايي كه در آن به كار ميرفت حسابي محبوب شد. تكيه كلامهايي نظير آمپاس، به ضرس قاطع، قمپوز، آچمز، لُغُز خواندن و ان قُلت آوردن بين مردم تا مدتها دهان به دهان ميگرديد.
البته در ميان آثاري كه به آنها اشاره كرديم تكيه كلام «افتاد» در سريال «ستايش»، «من چي بپوشم» در سريال «خانه به دوش»، «اين اعصاب منه، شاسخين،سرخوشيها» در سريال «چارخونه» و... هم حسابي ورد زبانها شده بود.
اينجا پاي عروسكها هم گير است
در ميان آثار طنز، آثار عروسكي را ميتوان يكي از جديترين رقيبهاي تكيه كلامسازي سريالها در ايران دانست. ظاهرا سازندگان اين آثار هم از الگويي مشابه سازندگان آثار طنز بهره ميبرند و براي اينكه به دل كودكان راه پيدا كنند از تكيه كلام استفاده ميكنند. نكته جالب اينجاست همانطور كه بچهها از تكيه كلامهاي آثار مربوط به بزرگترها استفاده ميكنند، بزرگترها هم از تكيه كلام بچهها بهره ميبرند. حتما دوست داريد بدانيد تا به حال عروسكها چه تكيه كلامهايي را در ميان ما باب كردند. در زير برخي از اين تكيه كلامها را مرور ميكنيم.
كار و انديشه اولين بودند
كار و انديشه جزو قديميترين عروسكهاي تلويزيون در ايران بودند اما اين قديمي بودن دليل نميشود كه آنها تكيه كلامي نداشته باشند، اگر يادتان باشد شعر معروفي كه اين دو با هم ميخواندند ما كار و انديشه با هم هستيم هميشه در بين بچهها حسابي گل كرده بود بهدنبال آن تكيه كلام كار كه مدام ميگفت: من كارم، من كارم، بازو و نيرو دارم، هر چيزي رو ميسازم از تنبلي بيزارم... تا مدتها ورد زبان ما بود.
مدرسه موشها و كلاس تكيه كلام سازي
مدرسه موشها در زمان پخش خودش واقعا كلاسي براي تكيه كلامسازي بود هر يك از عروسكها براي خودشان تكيه كلامي داشتند مثلا نارنجي ميگفت: «ايش، حالم به هم ميخوره از اين بچه موشهاي بيتربيت.»
دم باريك: موش موشك من، ميخوره غصه، كه نميتونه بره مدرسه
گوش دراز: ديو، ديو، دارم ميشنوم، صداي پاي يك موش بزرگ را ميشنوم.
معلم: بنشينيد بچه موشهاي عزيز!
خوش خواب: من كيام؟ اينجا كجاست؟
سنجد برميگردد
سنجد با وجود اينكه به وعدهاش عمل كرده و دوباره بين مخاطبان بازگشته اما نتوانست موفقيت سابق را پيدا كند. او آن روزها با تكيه كلام «برميگردم» حسابي بين بچهها و بزرگترها جا باز كرده بود.
زي زي گولو هم خاطره ميسازد
هيچكس فكر نميكرد سحري كه زي زي گولو زير لب ميگويد و بسيار هم سخت است بتواند تا اين حد بين مردم مخاطب پيدا كند. اگر يادتان باشد او ورد زبان زي زي گولو آسي پاسي درا كوتا تا به تا را ميخواند و همه چيز تغيير ميكرد اما اين موضوع آنقدر مورد توجه همه بچهها و بزرگترها قرار گرفت كه ورد زبانشان شده بود.
خونه مادربزرگه
در سريال خونه مادر بزرگه هم تكيه كلامي در ميان بچهها و بزرگترها مرسوم شد كه اين بود: مادربزرگه ميگفت: جان قربان و يا تكيه كلام صاحب، كرداهه هاپوكومار كه تا مدتها ورد زبان مردم بود.
مجموعه كلاه قرمزي
كلاه قرمزي از زمان پخشش تا به امروز تأثير زيادي روي تكيه كلامسازي بچهها داشت. در اولين سري پخش تلويزيوني آن روي نحوه سلام و عليك كردن بچهها هم تأثير داشت.
آنها ديگر سلين را جايگزين سلام و خوفين را به جاي خوبين و اكشال نداره برايشان حكم همان اشكال نداره را داشت، هر چند كه جوف آب و اهين آقاي مرجي، برم نون بگيرم... هم بين بچهها دهن به دهن ميشد. وقتي دار و دسته كلاه قرمزي در تلويزيون دوباره پيدا شدند و اين بار بر تعداد فاميلهاي آن اضافه شد تكيه كلام هم به همان ميزان زياد شد و مثلا اصطلاح پسرعمه زا، هوووووووو… و تكيه كلام جيگر گفتم يا نگفتم حسابي در ميان مردم گل كرد.
تكيه كلامهايم را با هدف گل كردن نمينويسم
پيمان قاسمخاني در مورد نحوه تكيه كلامسازي در كارهايش گفت: من معمولا تكيه كلامها را با هدف اينكه كه بين مردم گل كند نمينويسم، بلكه بعضي از جملاتي كه به نظرم با مزه ميآيد بنا به اقتضاي فيلمنامه و كاراكترهايي را كه ايجاد كرديم، مينويسم.
وي در مورد علت همه گير شدن تكيه كلامهايي كه او خلق ميكند، ميگويد: به نظرم اين موضوع صرفا به توانايي من در نگارش تكيه كلامها باز نميگردد بخش زيادي از آنها به استعداد خود بازيگر در بيان آن باز ميگردد مثلا زماني كه تكيه كلام «واقعا» را براي خانم شيرزاد نوشتم اصلا فكر نميكردم تا اين حد گل كند، به نظرم يك كلمه كاملا معمولي ميآمد، اما به قدري شقايق دهقان آن را خوب ادا كرد كه اين موضوع به يك تكيه كلام جذاب بدل شد و من را ترغيب كرد كه از آن بارها استفاده كنم. در كل من تكيه كلامها را معمولا خودم ايجاد ميكنم و در اين راه گاهي از تكيه كلامهاي اطرافيانم هم ايراد ميگيرم.
قاسمخاني در مورد علت ماندگاري تكيه كلامهاي «شبهاي برره» نيز ميگويد: ما در«شبهاي برره» سعي كرديم در بيان كلمات سراغ يكسري واژگان خندهدار برويم و طوري اين كلمات را به هم بريزيم كه براي مردم هم قابل فهم باشد و حس خندهدار و بيمعني را به آنها انتقال دهد. در آن كار هم ما بشدت به توانايي بازيگران تكيه كرديم مثلا كلماتي نظير «اين كه ميگي يعني چه» واقعا يك جمله ساده بود. مهران مديري به قدري آن را خوب ادا كرد كه براي مردم جذاب شد. او درباره تأثير تكيه كلام بر ادبيات عامه مردم هم خاطرنشان ميكند: اين تكيه كلامها معمولا در كوتاه مدت در بين مردم گل ميكند اما بعضي از آنها به قدري گل ميكند كه وارد فرهنگ عامه مردم ميشود و به جزئي از فرهنگ آنها بدل ميگردد. مثلا زماني كه داشتم تكيه كلام «پاچهخاري» را مينوشتم فكر نميكردم يك تكيه كلام كاملا جديد و ماندگار را وارد ادبيات ايران كردم.
تكيه كلام بايد از دل مردم باشد
محسن تنابنده نويسنده و بازيگر شناخته شده حوزه سينما و تلويزيون نيز در مورد چگونگي بهرهگيري از تكيه كلام در سريال پايتخت ميگويد: ما سعي كرديم در انتخاب تكيه كلامها بهگونهاي عمل كنيم كه ضمن همخواني با كاراكترهايمان بار مثبتي داشته باشند به همين خاطر براي پيدا كردن تك تك تكيه كلامها سعي و تلاش زيادي انجام شد.
من سعي كردم تمام اين اصطلاحها را از دل حرفهاي مردم مازندران پيدا كنم، بهطور مثال امسال تكيه كلام «فدايي داري داداش» از سوي نقي معمولي در كار، بارها مورد استفاده قرار گرفت. اين تكيه كلام در بين مردان مازندراني رواج دارد و بسيار مؤدبانه و جذاب است و عمومي شدن آن نهتنها به جامعه آسيب نميرساند بلكه به نوعي جايگزين برخي تكيه كلامهاي نامناسب هم ميشود.
وي ادامه ميدهد: در مورد ديگر تكيه كلامها نظير «ناهار نخوردمه» كه بابا پنجعلي آن را به كار ميبرد و يا حساس نشو ارسطو... هم همين دقت نظر انجام شده بود.
او تصريح ميكند: از آنجا كه پايتخت سريال خانوادگي و شريفي است ما در انتخاب تكيه كلامها هم سعي كرديم كاملا دقت نظر داشته باشيم و هيچ تكيه كلامي را بدون دقت كافي انتخاب نكرديم.
تكيه كلام باعث جذاب شدن كار ميشود
لاله صبوري كه بهواسطه حضور در برنامه جنگ 77 و ايفاي نقش مريم حسابي نامش بر سرزبانها افتاد در مورد تأثير تكيه كلام بر ادبيات مردم ميگويد: نميتوان منكر اين اثرگذاري شد.
مردم وقتي از كاري خوششان بيايد همه چيز آن كار برايشان مهم ميشود، حتي تكيه كلامهايي كه بازيگران از آن استفاده ميكنند به همين خاطر سازندگان بايد در مورد آن دقت كافي را داشته باشند.
وي ادامه ميدهد: در «جنگ 77» تكيه كلامهاي زيادي بين مردم رايج شد آنها با علاقه خاصي آن را دنبال كردند، اما بعد از مدتي اين تكيه كلامها جاي خودشان را به تكيه كلامهاي ديگري سپردند ولي در آن مقطع تا مدتها هر جايي هر كسي را ميديديم از اين تكيه كلامها استفاده ميكرد.
او خاطرنشان ميكند: به نظرم ساخت يك تكيه كلام و همهگير شدن آن چندان اهميتي ندارد مهم اين است كه اين تكيه كلامها تأثير منفي نداشته باشد.
تكيه كلام امضاي افراد است
مهوش صارمي، كارشناس ارشد روان?شناسي در اين باره ميگويد: تكيه كلام براي بعضي از افراد در گفتار روزانهشان شبيه به يك امضا ميماند و دوست دارند با بهرهگيري از آن خودشان را از ديگران متمايز كنند. معمولا افراد نسبت به بيان بعضي از كلمات و جملات علاقه بيشتري دارند و در درازمدت روي استفاده از آن تاكيد زيادي ميكنند و گاهي تا حدي از آن استفاده ميشود كه به يك عادت براي آنها بدل ميگردد. با اين حال نبايد فراموش كرد كه واژهسازان اصلي در هر كشوري مردم كوچه و بازارند و آنها هستند كه اگر از كلمه و واژهاي خوششان بيايد بستر را براي ورود آن كلام به زبان هموار ميكنند. اما نميتوان اين نكته را ناديده گرفت اين انتقال زمانبر است و نبايد انتظار داشت كه ظرف زمان كوتاهي يك اصطلاح و تكيه كلام همهگير شود.
او ميافزايد: وقتي پاي رسانهاي مانند تلويزيون با آن قدرت فراگيرياش به ميان ميآيد، معادلات تا حد زيادي تغيير ميكند. طي سالها بيشترين تكيه كلامسازي از سوي تلويزيون و برنامههاي طنز صورت گرفته است هر چند برخي از اين تكيه كلامها ظرف مدت كوتاهي بين مردم رواج پيدا ميكند و خيلي زود هم از ياد ميرود اما در همان زمان كوتاه تاثير زيادي را روي مخاطب دارد. او ادامه ميدهد: تلويزيون در دسترسترين رسانه ارتباطي جهان است و به همين جهت پيامهايي كه از سوي اين رسانه تكثير ميشود تا مدتها بر جامعه تاثير ميگذارد و گاه اثر آن ماندگاري دائمي پيدا ميكند. در ميان برنامههايي كه از اين رسانه پخش ميشود سريالها بويژه از نوع طنز بيشترين اثر را روي مخاطب دارد. در چنين شرايطي بازيگران اين سريالها به نوعي به قهرمان و الگوهاي مردم بدل ميشوند و سبك و جنس ديالوگهاي آنها بر زندگي مردم اثر گذار است. بخشي از اين انتقال فرهنگ هم در اين رسانه از طريق اصطلاحات، تكيه كلامها و كلمات تركيبي نوين است به همين خاطر سازندگان آثار طنز بايد در انتخاب تكيه كلام دقت لازم را به عمل آورند چرا كه هر كدام از اين تكيه كلامها ميتواند روي فرهنگ عمومي جامعه اثر داشته باشد.
دوستم به قورباغه علاقه دارد
ايمان صفا بازيگر نقش بزرگ در مجموعه تلويزيوني خط كه به نويسندگي و كارگرداني عباس رنجبر اين شبها از شبكه سه سيما پخش ميشود، درباره علت استفاده از كلمه قورباغه در سريال ميگويد: بزرگ در ابتدا ممكن است كاراكتر وفاداري به نظر برسد اما داستان كه پيش ميرود، ميفهميم اينطور نيست. به نظر من سيا كاراكتر وفادارتري نسبت به بزرگ است. ممكن است بيننده ابتداي سريال فكر كند بزرگ حرفي براي گفتن ندارد و اين تصور براي او ايجاد شود كه تا پايان همينطور باقي ميماند. شايد بيننده در ارتباط با اين كاراكتر به اين نتيجه برسد كه بزرگ براي شيرينتر كردن سريال به كار اضافه شده است اما در خلال داستان و هرچه كار پيش ميرود ما متوجه ميشويم كه اين نقش لايههاي زيريني دارد. بزرگ نشان ميدهد كه صرفا يك زير دست نيست. در واقع بزرگ در پايان داستان با آنچه از ابتدا نشان داده است تفاوتهايي اساسي پيدا ميكند و صورت متفاوتي را از او ميبينيم. وي درباره استفاده از كلمه قورباغه نيز گفت: تنها تكراري كه در كلام و حرفهاي بزرگ اتفاق ميافتد تأكيد بر قورباغه است. او هميشه دوست دارد درباره قورباغه حرف بزند و همه چيز را با اين موجود مقايسه كند اما از تكيه كلامي استفاده نميكند. در واقع قورباغه براي نقش بزرگ مانند يك موتيف يا تكرار رفتاري است و كاركرد ديگري ندارد. نميخواستم بزرگ يك تيپ باشد. دوستي دارم كه نويسنده تئاتر است و او به قورباغه علاقه زيادي دارد. براي همين در اين كار از قورباغه استفاده كردم تا به نوعي از او ياد كرده باشم. همچنين اشاره به بوي سير هم موقعيتي خندهدار در سريال ايجاد كرد. آن هم به اين دليل بود كه با كامران تفتي سكانسي را بازي ميكرديم كه ديالوگهاي سنگيني داشت و حس كرديم شايد اين كاربرد ميتواند فضا را كمي بهتر كند.