به شام فراقت، زوصلت سرودم
تو غايب زعاشق، کجايى که باشد
بدون حضورت، نمازى نخواندم
دلى را نديدم، زعشقت نلرزد
هميشه همه جا، همه روز وشبها
نبودى ببينى؟ که پر بودم از تو
همه کهکشانها، به زير پرم بود
تو احساس نابى، به شعر تر من
به آهنگ چنگ دلم مى نوازى،
تو آن بى مثالى که مثلت نباشد
تو درياى آبى منم قطره، هرگز
نمانده قرارم، زهرم فراقت
|
|
نبودى بر من، کنار تو بودم
گواه حضورت، تمام وجودم
فضا شد معطر، زعطر سجودم
چو از تو نوشتم، چو از سرودم
به بامت پريدم، به کويت غنودم
به گاه پريدن، به اوج صعودم
چوبال دلم را به عشقت گشودم
تو جارى عشقى، به تار وبه پودم
سرود غمت را به آواى رودم
تو آن بى بديلى، ترا آزمودم
که بى تو ندارد بقايى، وجودم
به تحرير چشمم، به آهنگ عودم
|