خوش گماني همان خوش بيني و بدگماني همان بدبيني است که هم نسبت به اشخاص و هم نسبت به اشياء اطلاق ميشود. مثلا وقتي که ميگوييم به فلاني خوش بينم، مقصود اين است که اميد خير به او هست و يا ميگوييم دربارهي او بدبين هستم، مقصود آن است که انتظار خوبي از او نميرود. اما دربارهي خدا، شکي نيست که ما نسبت به پروردگار، خوش گمان و خوش بين هستيم. اعتماد به فضل و کرم او داريم، ولي بايد رفتار ما طوري باشد که اين چنين اميدي را بر باد ندهد و اين انتظار را از بين نبرد.
بنابراين آدم بايد هميشه و در هر حال، به خدا گمان نيک ببرد؛ به اين معني که خدا را کريم، آمرزنده و مهربان بداند و در پرتو اين معني راهي براي بازگشت و توبه به سوي خدا باز ببيند. اما نه تا آن حد که جرئت مخالفت و معصيت در او پديد آيد و مادامالعمر به اين موضوع دلش را خوش کند و خود را در هر کاري آزاد بنگرد.
حسن الظن بالله الا ترجو الا الله، و لا تخاف الا ذنبک. [1] .
خوش گماني به خدا آن است که جز به خدا اميدوار نباشي، و جز از گناهت نترسي.
پی نوشت ها:
[1] اصول کافي. ج 2، ص 72.