سینمای ایران نیز نمونه های درخشانی را در نقش های مکمل در خاطر دارد که بدون تردید ˆفردوس کاویانیˆ در صدر این فهرست جای دارد.
وی سوم مهر سال 1320 در کرمان بدنیا آمد و در 30 سالگی از دانشکده هنرهای زیبا در رشته کارگردانی و بازیگری سینما فارغ التحصیل شد.
پس از پیروزی انقلاب، کاویانی نیز در دهه چهارم عمر خود وارد سینما شد و نقش های مکمل بسیاری را ایفا کرد که برخی از آنها در خاطر سینمادوستان حک شده است.
میمیک چهره وی و نیز ایفای نقش یک مرد روستایی، سیل نقش های اینچنینی را به سوی او سرازیر کرد که متاسفانه بسیاری از توانایی های بالقوه بازیگری کاویانی را نادیده انگاشت.
از جمله این آثار می توان بهˆپرونده ساخته مهدی صباغ زاده و آن سفر کرده به کارگردانی احمد نیک آذر اشاره کرد که هیچکدام گیشه مناسبی نداشته و مخاطبان چندانی را به خود جلب نکردند.
در همین ایام غلامحسین لطفی برای بازی در مجموعه تلویزیونی آینه از کاویانی دعوت به عمل آورد که نتیجه آن مافوق تصور بود و این بازیگر خوش ذوق را به موفقیتی بزرگ رساند.
مجموعه یاد شده به زبانی بسیار ساده و همه فهم، به مشکلات رایج جامعه دهه 60 در حوزه های مختلف پرداخته و برای حل آن راه هایی را ارائه می داد که در نهایت عموما به پایانی خوش تحت عنوان زندگی شیرین می شود، ختم می شد.
مهمترین نکته ای که در بازی این بازیگر در این مجموعه به چشم می آمد، راحتی و صمیمیت وی جلوی دوربین بود که مرز میان خود و مخاطب را از میان برداشته و رابطه ای دوسویه را برقرار می کرد.
داریوش مهرجویی که در همان روزها مشغول تولید یکی از بهترین کمدی های سینمای ایران به نام اجاره نشین هاˆ بود، کاویانی را برای نقشی کوتاه اما به شدت جذاب و ماندگار در فیلم خود دعوت کرد.
اوس مهدی سرکارگری است که برای تعمیر منزل قندی - اکبر عبدی - وارد خانه شده و پس از دعوای مفصل میان قندی و عباس آقا، بدون گرفتن دستمزد همراه با کارگرانش از خانه بیرون می رود.
سادگی و خجول بودن اوس مهدیˆ مهمترین خصلت این شخصیت است که کاویانی به بهترین شکل ممکن آن را به اجرا درآورده است.
اجرایی به شدت متکی بر ریزه کاری های خاص بازیگری که فقط روی پرده نقره ای به چشم می آید.
برای مثال به چشم غره رفتن های پنهان وی به کارگری که سرخود روی مبل خانه عباس آقا نشسته و نیز صحنه دست و روی شستن و پاشیدن ادکلن به صورتش توجه کنید.
جالب اینجاست که این هنرنمایی ها در حالی به چشم آمد که جمعی از بهترین های سینمای ایران در این صحنه حضور دارند و قاعدتا نمی بایست بازی کاویانی چندان دیده می شد که البته قریحه بازیگری وی در اینجا به کمک او آمده است.
فروش فوق العاده فیلم ˆاجاره نشین هاˆ برای اغلب بازیگران آن خوش یمن بود و روزهای پرکاری را برای آنها رقم زد که این امر در رابطه با فردوس کاویانی صدق می کند.
مهمترین نکته ای که در بازی این بازیگر در این مجموعه به چشم می مد، راحتی و صمیمیت وی جلوی دوربین بود که مرز میان خود و مخاطب را از میان برداشته و رابطهای دوسویه را برقرار می کرد
وی در سال های باقیمانده دهه 60، پرکارتر از قبل ظاهر شد و همکاری با فیلمسازانی همچون ˆمهدی فخیم زادهˆ، ˆمسعود جعفری جوزانیˆ، ˆیدالله صمدیˆ و ˆعلی ژکانˆ را تجربه کرد که از آن میان نقشش در فیلم ˆدر مسیر تندباد ˆبسیار موفق تر از بقیه از کار درآمد.
نقش یک ˆسلمانی بختیاریˆ ساده دل و مهربان، که در نبود پزشک در سال های پرحادثه دهه 20، این نقش را برای ایل خود بازی می کند.
حضور کوتاه مدت او بر پرده بار دیگر نشان داد که کاویانی یکی از بهترین گزینه های موجود برای ایفای نقش در کمدی های سینمای ایران در گروه سنی 50 سال است که متاسفانه آنچنان که باید به چشم نیامد.
ˆسایه خیالˆ ساخته حسین دلیر و ˆبانوˆ اثر داریوش مهرجویی، نقش های مکمل درخشانی را به کارنامه سینمایی کاویانی اضافه کرد که توقیف چند ساله بانو، اتفاق ناگوار و بدشانسی بزرگی برای او محسوب می شود.
کاویانی در سینمای دهه 70 کم کارتر از گذشته شد و در کارهای تلویزیونی حضوری پررنگ تر یافت.
یک مرد یک خرس، همه دختران من، دل و دشنه از جمله آنها بودند که تفریبا هیچ یک از آنها چنگی به دل نزده و در کارنامه کاری وی نقطه درخشانی محسوب نمی شوند.
حضور در مجموعه تلویزیونی همسران ساخته مسعود رسام و بیژن بیرنگ، نقطه عطف کارنامه فردوس کاویانی است که در تلویزیون آن سال ها کاری نو و جریان ساز محسوب می شد.
کاویانی با تکیه بر میمیک چهره و برخی اغراق های تعمدی، شخصیت لطفی را خلق کرد که در آن از کمدین های حراف و شلوغ ایتالیایی ایده گرفته است.
همسران نخستین نمونه کمدی های آپارتمانی سیما است که کاملا شخصیت محور بوده و در هر قسمت شاهد ماجراهای رخ داده برای آنها هستیم.
بخش مهمی از محبوبیت این سریال، بدون شک مرهون حضور کاویانی در نقش لطفی است که همبازی فوق العاده ای به نام مهرانه مهین ترابی داشت.
موفقیت غیر قابل انتظار ˆهمسرانˆ، برخی تهیه کنندگان سینمای ایران را به فکر استفاده از زوج کاویانی و مهین ترابی در فیلمی با مایه های کمدی انداخت که در نهایت به فیلم ضعیف و بی سروتهی به نام سفر پرماجرا ختم شد که در گیشه نیز موفقیت چندانی به دست نیاورد.
در سال های پایانی دهه 70، کاویانی کار با بهرام بیضایی را در فیلم سگ کشی تجربه کرد که نتیجه کار رضایت بخش بوده و مورد توجه منتقدان نیز با وجود کوتاهی نقش قرار گرفت.
در همین ایام در مجموعه تلویزیونی آژانس دوستیˆ در نقش یک راننده عیالوار ظاهر شد و بازی راحت و روانی را ارائه کرد که در کنار بازی های خوب سایر بازیگران همچون اصغر همت و زنده یادها اسماعیل داورفر و حسین پناهی، کیفیت کار را چند پله ای بالا برد و مخاطبان بیشتری را بدان جذب کردند.
کاویانی در یک دهه اخیر در عرصه سینما و تلویزیون بسیار کم کارتر از گذشته شده که این امر بیشتر به فقر فیلمنامه های نوشته شده در رابطه با نقش های گروه سنی بالای 50 سال بازمی گردد.
حضور در ˆنارنجی پوشˆ ساخته داریوش مهرجویی و مجموعه تلویزیونی پشت کوههای بلند به کارگردانی امرالله احمدجو از آخرین کارهای به نمایش درآمده از وی است که در اولی نقش کوتاهش به هیچوجه شاخصه های یک نقش مکمل استاندارد را نداشت و در دومی نیز زمان پخش نامناسب و کشدار بودن ریتم، منجر به ریزش مخاطب شد و آنچنان که باید دیده نشد.