0

ابان بن تغلب‏

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

ابان بن تغلب‏

ابان بن تغلب‏
ابوسعد ابان بن تغلب بن رباح بکری جریری، از بزرگان و از متفکران برجسته اسلامی است. وی از ائمه اهل بیت علیهم‏السلام بهره زیادی برد و علوم و آثار ایشان را حفظ کرد و نگهبان امین برای فقه ایشان بود، اینک به اختصار برخی از احوال او را بیان می‏کنیم: 

ولادت و رشد ابان‏ 
وی در کوفه به دنیا آمده است اما مصادری که در اختیار ماست سال ولادت او را تعیین نکرده و رشد او نیز در کوفه بوده است شهری که پایتخت اهل بیت علیهم‏السلام بود و مجالس و محافلش پر از ذکر آثار و فضایل ایشان بود، از این رو ابان نیز به محبت و ولایت اهل بیت پرورده شد تا بدان جا که یکی از مبرزترین شیعیان و از علمای بزرگ مذهب گردید، وی علوم اسلامی را در جامع اعظم آموخت، آن جا که یکی از مهمترین دانشگاهها و مدارس دینی آن عصر بود. 

مقام علمی ابان‏ 
ابان از برجسته‏ترین علمای مسلمین و آگاهترین ایشان در آن زمان بود، نویسندگان شرح حال وی می‏گویند؛ او در هر فنی از علوم قرآن، حدیث، ادب، لغت و نحو بر دیگران مقدم بود. [1] . 
و از جمله مطالبی که بر عظمت مقام علمی وی دلالت دارد آن است که 
هرگاه به مدینه می‏رفت، حوزه درس به او واگذار می‏شد و اسطوانه (موضع خطابه) پیامبر - صلی الله علیه و آله - در اختیار او قرار می‏گرفت. [2] و فقها و علما برای استفاده از سرمایه‏های علمی او، اطراف او را می‏گرفتند. 

روایات ابان از ائمه‏ 
ابان از جمله رازداران علوم ائمه علیهم‏السلام بود، وی از امام زین العابدین علیه‏السلام و از امام ابوجعفر باقر علیه‏السلام و از امام صادق علیه‏السلام روایت کرده است، [3] از این بزرگوار سه هزار حدیث نقل کرده است. امام صادق علیه‏السلام به ابان بن عثمان فرمود: ابان بن تغلب از قول من سه هزار حدیث نقل کرده تو نیز آنها را از قول او نقل کن. [4] سلیم بن ابی‏حیه روایت کرده، می‏گوید: در محضر امام صادق علیه‏السلام بودم، وقتی که خواستم خداحافظی کنم، عرض کردم دوست داشتم از محضر شما فیضی ببرم، فرمود: نزد ابان بن تغلب برو که او از من حدیث فراوان شنیده است و هر چه برای تو روایت کرد تو نیز آن را از قول من روایت کن. [5] . 

بزرگداشت ائمه از ابان‏ 
ابان مورد احترام و افتخار ائمه علیهم‏السلام بود و این بزرگداشت از آن جهت بود که وی علاوه بر سرمایه‏های علمی فراوانی که در اختیار داشت از تقوا و پرهیزگاری و احتیاط دینی فوق العاده برخوردار بود، چنان بود که هر وقت بر امام صادق وارد می‏شد با عنایت و تعظیم فراوان آن حضرت روبرو می‏شد، امام علیه‏السلام با او مصافحه و معانقه می‏کرد و به او خوش آمد می‏گفت و دستور می‏داد پشتی برای او می‏آوردند. [6] و امام ابوجعفر باقر علیه‏السلام درباره او می‏گفت: «در مسجد مدینه بنشین، و در مسائل دینی مردم فتوا بده که من دوست دارم نظیر تو را در میان شیعیانم ببینند.» [7] . 
این حدیث دلیل بر اجتهاد ابان است و این که او برای فتوا دادن در بین مردم شایستگی داشت همچنان که بر احترام و بزرگداشت امام از وی دلالت دارد، امام ابوعبدالله صادق علیه‏السلام به او فرمود: «با مردم مدینه مجالست کن که من دوست دارم، آنان نظیر تو را در میان شیعیان ما ببینند...» [8] . ائمه علیهم‏السلام این عالم بزرگ را گرامی می‏داشتند زیرا دارای علوم ایشان بوده و به راه و روش ایشان می‏رفته و از ایشان پیروی می‏کرده است. 

امانتداری ابان‏ 
نویسندگان احوال ابان، همگی بر وثاقت و امانت و راستگویی او در نقل حدیث متفقند و کسی از این جهت بر او خرده نگرفته است و لیکن گروهی به دلیل محبت وی به اهل بیت علیهم‏السلام از او انتقاد کرده‏اند، جوزجانی می‏گوید: «او کجرو، نکوهیده مذهب بوده و آشکارا بر این مذهب بوده است.» [9] و ذهبی می‏گوید: وی شیعی نستوده بود و با این همه راستگو بوده است بنابراین راستگوییش به سود ماست و بدعتش به زیان او! و اضافه می‏کند: چگونه رواست که بدعتگزاری را توثیق کرد در حالی که حد امانتداری عدالت و استواری است؟ و چگونه ممکن است بدعتگزار عادل باشد؟ پاسخ ذهبی این است که بدعت دو نوع است: یکی بدعت کوچک مانند غلو تشیع و یا تشیع بدون غلو و انحراف که این نوع بدعت در میان تابعین و تابعان تابعین با وجود دینداری، پارسایی و راستگویی‏شان بسیار بود و اگر حدیث اینان رد شود تمام آثار نبوی از بین رفته است و این مفسده‏ای آشکار است، و سپس بدعت بزرگ مانند رفض کامل و غلو در آن باره و فروگذاردن ابوبکر و عمر و دعوت بر این روش که با این نوع از بدعت نه قابل استدلال است و نه کرامتی برای صاحب بدعت می‏باشد. [10] اما این نظر ذهبی حامل هیچ نوع انگیزه اصیلی نمی‏تواند باشد، زیرا که تحقیق علمی، بر پذیرش قول شخصی موثق راستگویی حکم می‏کند که از دروغ بر حذر است، و به خصوصیات عقیدتی در این مسأله هیچ دخالتی داده نمی‏شود. 

دوستی اهل بیت‏ 
خداوند به ابان معرفت و ولایت اهل بیت علیهم‏السلام را مرحمت کرده بود و او حافظ علوم و آداب ایشان و در فقه اهل بیت مجتهد بوده است و همواره در میان مردم فتوا می‏داد و در پرتو فتوایش مشکلات مردم را حل می‏کرد و همچنین در مجالس و محافل کوفه فضایل ایشان را می‏گفت و با دشمنان و مخالفانشان در زمانی محاجه و مناظره می‏فرمود که هر کس نام ایشان را به نیکی یاد می‏کرد در معرض سخت‏ترین نوع گرفتاریها و ناگواریها قرار می‏گرفت، زیرا که امویان برای سرکوبی و وارد ساختن سخت‏ترین مجازات نسبت به محبان و موالیان اهل بیت بسیار جدی بودند و لیکن ابان خودش را برای این مشکلات آماده کرده بود زیرا که محبت وی نسبت به اهل بیت علیهم‏السلام تنها یک مسأله عاطفی نبود بلکه بر اساس تفکر و دلیل استوار بود؛ کتاب و سنت، دوستی اهل بیت را بر مسلمانان واجب دانسته و آن را جزئی غیر قابل انفکاک از اسلام شمرده‏اند.به هر حال ابان ولای اهل بیت را بشدت در دل داشت و معتقد بود که فضیلت صحابه پیامبر (ص) و علو مقام و مرتبه‏شان به میزان ارتباط آنان به عترت طاهره بستگی دارد زیرا عبدالرحمن بن حجاج روایت کرده، می‏گوید: ما در مجلس ابان بن تغلب بودیم در آن میان جوانی وارد شد و رو به ابان کرد و گفت: 
«ای ابوسعید، بگو ببینم چند تن از اصحاب پیامبر - صلی الله علیه و آله - با علی بن ابی‏طالب هم عقیده بودند؟...» ابان مقصود او را فهمید و در پاسخ او گفت: «گویا تو می‏خواهی فضل و برتری علی علیه‏السلام را نسبت به کسانی از اصحاب رسول خدا - صلی الله علیه و آله -را که از او پیروی کردند، بدانی...» آن جوان فورا گفت: «همین طور است...» آنگاه ابان در حق امام علیه‏السلام جوابی آگاهانه داد و فرمود: «به خدا سوگند که ما برای صحابه فضیلتی جز به پیروی ایشان از علی نمی‏شناسیم.» [11] . حقا که امام امیرالمؤمنین علیه‏السلام رهبر حکمت و عدالت در جهان اسلام بود و او میزان و وسیله سنجشی است که ارزش افراد به او شناخته می‏شود، بنابراین هر کس صمیمانه او را دوست بدارد به فضیلت بزرگی دست یافته و هر که او را دشمن بدارد از حق و حقیقت منحرف گشته و بیراهه رفته است. 
از جمله مظاهر دوستی ابان نسبت به ائمه اطهار و اهل بیت پیامبر - صلی الله علیه و آله - آن است که وی بر گروهی گذر کرد و آنها به خاطر این که از امام ابوجعفر باقر علیه‏السلام روایت می‏کرد شروع به بدگویی او کردند و او به ایشان ریشخند زد و گفت: 
«چگونه مرا به خاطر روایتم از مردی سرزنش می‏کنید که چیزی از او نپرسیدم مگر آن که می‏فرمود: رسول خدا - صلی الله علیه و آله - چنین فرمود.» [12] . براستی روایت ابان از امام باقر علیه‏السلام به روایت از پیامبر - صلی الله علیه و آله - می‏پیوندد و آن از نظر سند مطمئن‏ترین و درست‏ترین روایتهاست. 

مؤلفات ابان‏ 
ابان مجموعه‏ای از کتب را تألیف کرده که خود دلیل بر گستردگی علوم و معارف اوست و برخی از آن کتابها به شرح زیر است: 
1- تفسیر غریب القرآن، ابان شواهدی از شعر در آن باره آورده و بعدها عبدالرحمن بن محمد ازدی کوفی آمده و از کتابهای ابان و محمد بن سایب کلبی و ابن‏رواق بن عطیه کتابی فراهم کرد. 
2- الفضایل، [13] و شاید این کتابی بوده باشد که در آن فضایل اهل بیت علیهم‏السلام را بیان کرده است. 
3-الاصول درباره روایت براساس مذهب شیعه است. [14] . 

وفات ابان‏ 
این شخصیت بزرگ، در سال 141 ه از دنیا رفت و مرگ او خسارت بسیار بزرگی برای جهان اسلام بود و امام صادق علیه‏السلام بر مصیبت او غمگین شد و با تأسف و اندوه می‏فرمود: 
«به خدا سوگند که مرگ ابان دل مرا به درد آورد.» [15] . 
ابوالبلاد می‏گوید: 
«مردی از شیعه در دورترین نقطه زمین، اگر از مرگ ابان سوگوار نشود، باید بسیار فرومایه و پست فطرت باشد.» [16] . خداوند ابان را بیامرزد که از حق حمایت کرد و همچون قهرمانان، در راه حق و برای اعلای کلمة الله مبارزه کرد و مرگش از جمله مصیبتهای بزرگی بود که دین مقدس اسلام در آن عصر سوگوار شد. 

پی نوشت ها: 
[1] معجم رجال الحدیث: 1 / 20. 
[2] المعجم: 1 / 22. 
[3] رجال طوسی. 
[4] المعجم: 1 / 22. 
[5] المعجم: 1 / 22. 
[6] المعجم: 1 / 22. 
[7] معجم الآداب: 1 / 108. 
[8] معجم رجال الحدیث: 1 / 21. 
[9] معجم رجال الحدیث: 1 / 21. 
[10] میزان الاعتدال: 1 / 6 - 5. 
[11] حیاة الامام محمد باقر: 2 / 192. 
[12] حیاة الامام الباقر: 2 / 193. 
[13] فهرست ابن‏ندیم، فهرست طوسی: ص 42. 
[14] فهرست ابن‏ندیم. 
[15] معجم الأدباء: 1 / 108. 
[16] الامام الصادق و المذهب الأربعه: 3 / 57. عض ببظر ام رجل... (نک فرج مادرش را گاز گرفته مردی...) کنایه از فرومایگی است. 

 

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393  11:47 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها