0

اشعار ابن‏صیفی

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

اشعار ابن‏صیفی

اشعار ابن‏صیفی
ابن‏صیفی فقیه و دانشمند و شاعر آگاه و ادیب توانا و متعهد اسلامی است و نام و نسبش شهاب الدین ابوالفوارس، سعد بن محمد بن صیفی تمیمی می‏باشد، که از بزرگان اسلام بود که در ششم شعبان پانصد و هفتاد و چهار قمری از دنیا رفت قبرش در مقابر قریش بغداد است.
مورّخ نویس معروف ابن‏خلکان می‏گوید: شیخ نصراللّه بن مجلی که از دانشمندان مورد وثوق اهل تسنن است نقل می‏کند: من در عالم خواب آقا علی(ع)را دیدم و به آنحضرت عرضکردم: ای امیرمؤمنان شما مکّه را در سال هجرت فتح کردید، سپس اعلام نمودید که هرکس وارد خانه ابوسفیان شود، در امان است، سپس در مورد فرزندت حسین (ع) که توسّط پیروان و فرزندان همین ابوسفیان آنگونه در عاشورا به شهادت رسید، سوگوار هستید (چرا به ابوسفیان امان دادید تا فرزندان و پیروانش با آل علی(ع)چنین کنند) حضرت در پاسخ فرمود: آیا شعرهای ابن‏صیفی را در این مورد نشنیده‏ای؟ گفتم: نه. حضرت فرمود: برو آن اشعار را از خودش بشنو.
شیخ نصراللّه افزود: من از خواب بیدار شدم، و با شتاب به منزل ابن‏صیفی رفتم و او را ملاقات نمودم و ماجرای خوابم را برایش بازگو کردم. او تا این مطلب را شنید، ناله‏ای کرد و بلند بلند گریست و سوگند خورد که آن اشعار را با زبان و با قلم برای کسی نخوانده و ننوشته و همان شب که شیخ نصراللّه حضرت علی(ع)را در خواب دیده سروده است. سپس اشعارش را چنین خواند:

مَلکْنا فَکانَ الْعَفْوُ مِنّا سَجیةً 
فَلَمّا مَلِکْتُمْ سالَ بِالدَّمِ اَبْطَحُ‏

وَحَلَّلْتُمْ قَتْلَ الاُْساری وَطالَما 
غَدَوْنا علی(ع) الاَْسْری نَمُّنُ وَنَصْفَحُ‏

فَحَسْبُکُمْ هذا التَّفاوُتُ بَینَنا 
وَکُلُّ اِناءٍ بالَّذی فِیهِ ینْضَحُ‏

وقتی ما حکومت را بدست گرفتیم، عفو و بخشش و انسانیت شیوه ما بود، ولی وقتی شما (بنی امیه) حکومت را بدست گرفتید تا بیابان حجاز (حمّام) خون براه انداختید، و غیر انسانی رفتار نمودید. در حالیکه روش ما در طول تاریخ، لطف و مهربانی با اسیران بود، شما کشتن اسیران ما را روا داشتید و همین تفاوت بین ما و شما (در سرزنش و نالایقی شما) کافی است و از کوزه برون همان تراود که در اوست به این ترتیب عجیب، علی(ع)پاسخ شیخ نصراللّه را داد که خلاصه‏اش این است، ما را با بنی امیه مقایسه نکن، اخلاق ما با آنها (زمین تا آسمان) فرق دارد، ما اهل کَرَم و بخشش و مهربانی هستیم ولی آنها خون آشام و سخت دل می‏باشند.

جان مرا جانان علی(ع) هجر مرا پایان علی(ع) 
درد مرا درمان علی(ع) جانم علی(ع) جانم علی(ع)‏

از مهر تو دارم نشان عشق رخت دارم بجان 
نام تو دارم بر زبان جانم علی(ع) جانم علی(ع)‏

من عاشق و تو دلربا من بینوا تو پادشا 
شاها نظر کن بر گدا جانم علی(ع) جانم علی(ع)‏

جانم فدای روی تو دل شد اسیر موی تو 
باشم گدای کوی تو جانم علی(ع) جانم علی(ع)‏

مهر جبین من توئی نقش نگین من توئی 
آئین و دین من توئی جانم علی(ع) جانم علی(ع)‏

عشق تو را دیوانه‏ام گنج تو را ویرانه‏ام 
شمع تو را پروانه‏ام جانم علی(ع) جانم علی(ع)‏

کی دل ز مهرت برکنم با نام تو دم می‏زنم 
زنجیر تو بر گردنم جانم علی(ع) جانم علی(ع)‏

 

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393  10:56 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها