جان اشتاین بك (۲۷ فوریه ۱۹۰۲ - ۲۰ دسامبر ۱۹۶۸) از آن نسل نویسندگان آمریكایی ا ست كه دو جنگ جهانی را تجربه كردند و البته ردپای تحمل آن همه مصیبت اجتماعی، اقتصادی و روانی در كارهایش مشهود است. او همنسل نویسندگان بزرگی چون ویلیام فاكنر، ارنست همینگوی و ادوارد فیتزجرالد بود كه درآثار آنها نیز تاثیرات این خاطرات تلخ كاملا مشهود است و نقطه مشترك همه آنها این بود كه از نابودی رویاهایشان رنج میبردند.
او در شهر كوچك مونتری ایالت كالیفرنیا به دنیا آمد. شهری كه بعدها در داستانهای او با خیابانهایی پر از كارخانههای تولید كنسرو ساردین تصویر شد و او در سال ۱۹۴۵ با رمان «راسته كنسروسازان» شهرتی یافت. پدر اشتاین بك صندوقدار بخشداری و مادرش آموزگار بود. او از كودكی به كار در كشتزار میپرداخت. هنگامی كه در سال ۱۹۱۹ وارد دانشگاه استنفورد شد، همچنان به كشاورزی عشق میورزید.
او كه خود كشاورزی را امتحان كرده بود و با كارگرهای خانه به دوش آشنا بود، این نوع زندگی كارگری محور اغلب آثارش قرار گرفت و آدمهای رمانهایش را كارگرهای بیچیز تشكیل میدادند.
اشتاین بك تحصیلات خود را در رشته زیست شناسی ناتمام گذاشت و به كارهای گوناگونی از جمله سرایداری، بنایی، نقاشی ساختمان و سرانجام روزنامهنگاری پرداخت. نخستین اثر اشتاین بك با عنوان فنجان طلا در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. در نبردی مشكوك (۱۹۳۶)، اسب كهر (۱۹۳۷)، موشها و آدمها (۱۹۳۷)، خوشههای خشم (۱۹۳۹)، ماه پنهان است (۱۹۴۲)، مروارید (۱۹۴۷)، شرق بهشت (۱۹۵۲)، زمستان ناخشنودی ما (۱۹۶۱) و سفر با چارلی (۱۹۶۲) دیگر آثار اشتاین بك را تشكیل میدهند. او پس از نگارش «سفر به چارلی» در سال ۱۹۶۲ نوبل ادبیات گرفت و در سال ۱۹۴۰هم رمان خوشههای خشم، جایزه پولیتزر را برایش به ارمغان آورد.
به عنوان یك نویسنده واقعگرا، اشتاین بك در بیشتر آثارش به تشریح زندگی مردم عادی و فقر آنها پرداخته است.او نویسندهای است كه بهرغم تواناییاش به ندرت لحن تغزلی دارد. به جرات میتوان او را یكی از برجسته ترین و عالی ترین نمایندگان جنبش ادبی «سوسیال رئالیسم آمریكایی» شمارد.
او كه در سالهای پایانی دهه بیست میلادی در ایالات متحده قلم میزد شاهد ورشكستگی عظیم اقتصادی و نابسامانیهای حاد اجتماعی بود. در جامعه آمریكایی در آن روزها شمار افرادی كه هیچ نداشتند بسیار پرشمار بود و بخش انبوهی از این طبقه را كارگران فصلی مزارع تشكیل میدادند.
از آثار جان اشتاین بك «خوشههای خشم» و «موشها و آدمها» در ایران با اقبال خوبی مواجهه شده است گرچه كه شهرت جهانی «خوشههای خشم» باعث شده كه دیگری در سایه قرار بگیرد.
خوشه چینان خشم
جان اشتاین بك در سال ۱۹۳۹ رمان «خوشههای خشم» را منتشر كرد. كتابی كه برای او جایزه پولیتزر را به ارمغان آورد. این رمان هم اكنون جزو چهل اثر كلاسیك سده بیستم بهشمار میآید و مجله تایم نیز این رمان را در فهرست صد رمان برتر انگیسی زبان از سال 1923 تا سال 2005 جای داده است.
«خوشههای خشم» روایت سفر طولانی یك خانواده تنگدست آمریكایی به نام «جاد» است كه از اوكلاهاما تا كالیفرنیا در جستوجوی بهدست آوردن زمینی برای خودشان است، مزرعهای كه روی آن كار كنند. اما اوضاع آنگونه كه آنها پیشبینی میكنند پیش نمیرود. اتفاقات این رمان در دهه چهل میلادی روی میدهد. جان فورد در سال 1940 فیلمی با همین نام بر اساس داستان این كتاب ساخته است و به این ترتیب هم رمان و هم فیلم به ماندگارترین آثار كلاسیك جهان در محكومیت بیعدالتی و ستایش همبستگی انسانها بدل شدند.
این كتاب در ایران توسط شاهرخ مسكوب و عبدالرحیم احمدی به فارسی ترجمه شدهاست.
نقشهایی كه بر آب است
روایت دو روستایی كارگراست كه بیپولاند و حاضراند سخت كار كنند.
یكی زرنگ، حواسجمع و ریزه. دیگری هم كت و گنده، اما سبكمغز. این دو تا مدتها ست با هم هستند. با یكدیگر از شهری راه افتادهاند و حالا به امید پیدا كردن كار، راهی شهر دیگری هستند.
سادگی و تلاش برای ادامه زندگی، میتواند مهمترین مولفه رمان قلمداد شود.
جان اشتاین بك، عنوان این رمان را از شعر معروف رابرت برنز (1796-1759)بزرگترین شاعر اسكاتلندی برگرفته است، آنجا كه میگوید: «چه بسیار نقشهای موشها و آدمها كه نقش بر آب است.»