یکی از برجستهترین شخصیتهای بزرگ علمی- ادبی روزگار کنونی که تاثیر شگفتی در سیر تحول ادبیات نوآیین عرب داشته طه حسین مصری میباشد.
همان گونه که جهان ادبیات عرب در دورههای شکوفا و درخشان خود در زمینه اندیشه و ادب شاهد جلودارانی چون حافظ ، ابن خلدون، متنبی و … بوده و هر کدام از این پیشقر اولان بیشترین تاثیر را در سیر تحول جنبشهای ادبی داشتهاند، امروزه طه حسین مصری نیز نقش آنان را به خوبی ایفا کرده است.
این روح منتقد و نوگرا، شخصیت مبارز و تسلیم ناپذیر و چهره نافذ دنیای علم و ادب که هم بر علوم ادبی- تاریخی قدیم تسلط داشت و هم از گلزار ادبیات نوآیین شرق و غرب گلهای فراوانی را چید، با اندیشهای پویا و عقلی آمیخته با خیال و عشق، از یک سو روزنامههای دنیای عرب به ویژه مصر را با آثار خود زینت بخشید و از سوی دیگر آثار و آراء مکتوب زیادی که هر کدام برای خود دنیایی از حرف و بحث و تحقیق و نقد میباشند، بر جا گذاشت.
طه حسین توانست ناهمواریها و پیچیدگیهای جهان معاصر را به وسیله روح سازش ناپذیر و ضمیر حقیقت جو و اندیشههای اصلاح طلبش تسخیر نقد و نکتهسنجی شگفت خود نماید.
ما در این مقاله قصد آن داریم که خلاصهای از زندگی سیاسی، فرهنگی، ادبی و نقدی این شهر آشوب دنیای عرب ارائه دهیم و نگاهی گذرا به آراء و افکار نقدی روی در ادبیات عرب داشته باشیم.
طه حسین به سال ۱۸۸۹ در شهر مفاغة مصر به دنیا آمد. گرچه در سه سالگی بینایی خود را از دست داد، ولی اندیشهای بلند و هوشی سرشار جایگزین آن گردید.
وی ابتدا به حفظ قرآن و تحصیل علوم ادبی قدیم پرداخت و در ۱۳ سالگی راهی دانشگاه «الازهر» شد. علوم ادبی، دینی، نقدی و تاریخی را به خوبی آموخت و در درس استادانی همچون الشیخ المهدی، محمد الخضری و بعضی از خاورشناسان مانند نالینو و گویدی حضور یافت.
طه حسین با ارائه افکار زیبای خود از یک سو ندای تجدید و تحول و نوگرایی سر میداد و از سوی دیگر نبض تجدید حیات را در احیای ارزشهای قدیم میدانست.وی در سال ۱۹۱۴ به دریافت درجه دکترا در ادبیات عرب نایل شد.
سپس به فرانسه رفت و در آنجا به خواندن تاریخ یونان و روم، فلسفه، روانشناسی، علوم اجتماعی و ادبیات معاصر فرانسه پرداخت و آنگاه با ارائه رساله «فلسفه اجتماعی این خلدون» رتبه دکترا در تاریخ را اخذ نمود.
وی با بازگشت به مصر تدریس را در دانشکده ادبیات شروع کرد و در طول این مدت سه بار به عنوان رئیس دانشکده برگزیده شد. وی به طور همزمان در روزنامه «السیاسة» به انتشار مقالاتی تحت عنوان «حدیث الاربعاء» پرداخت و در روزنامه «کوکب الشرق» جسورانه و بدون ترس مقالات انتقادی علیه اسماعیل صدقی و حکومت ظالمانه مصر منتشر ساخت و نیز در روزنامه «آلوادی» ندای آزادی خواهی سر داد.
طه حسین ابتدا یکی از اعضای حزب «احرار» به شمار میرفت، ولی بعدها آن حزب را ترک کرده و به حزب «وفد» پیوست و تا حدودی با این انتقال، انقلاب عظیمی در حیات سیاسی خود به وجود آورد. در سال ۱۹۵۰ به عنوان وزیر معارف مصر برگزیده شد و در آن زمان در راه سواد آموزی مردم و رهانیدن آن از قیود غیر انتفاعی و آزاد، تلاشهای موفقیت آمیز زیادی انجام داد.
سرانجام در سال ۱۹۷۳ پس از چند دهه مبارزه و سرپیچی و ستیزه جویی و پرواز در آسمان اندیشه، دنیایی را که فقط سه سال توانست آن را با چشمهایش ببیند، وداع گفت:
طه حسین با ارائه افکار زیبای خود از یک سو ندای تجدید و تحول و نوگرایی سر میداد و از سوی دیگر نبض تجدید حیات را در احیای ارزشهای قدیم میدانست، ولی در میان فرهنگی پرورش یافت که در آن نابغههای ادبی- فکری همچون عقاد، مازنی، توفیق الحکیم، احمد امین و… با انتشار آثار خود اندیشههای تازهای را وارد صحنه ادبیات معاصر عرب کردند.
طه حسین آثار خود را در زمینهها و موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی، ادبی، فرهنگی، و نقدی منتشر ساخت که به طور گذرا و سریع میتوان آنها را به شاخههای زیر تقسیم کرد:
الف- خود شرح حال نویسی (خود زیست نامه) شامل: الایام، فی الصیف، من بعید، ادیب، و رحلة الربیع ب- آثار نقدی شامل: تجدید ذکر ابی العلاء، حدیث الاربعاء، فی الشعر الجاهلی، حافظ و شوقی، من حدیث الشعر و النثر مع المتنبی، لحظات، فصول فی الادب والنقد، نقد و اصلاح و… پ- اسلامیت شامل: علی هامش السیرة، الوعد الحق، الفتنة الکبری (عثمان، علی و بنوء)، مراه الاسلام، الشیخان. ث- آثار داستانی و روایی: جنة الحیوان، الایام، دعا، الکروان، القصر المسحور و…طه حسین افزون بر آثار بالا برخی از آثار فرانسوی از قبیل: «الواحب» تالیف ژول سیمون و «اندروماک» تالیف راسین را به زبان عربی ترجمه کرده است.
طه حسین و نظرات وی در ادب جاهلی:
۱- ادبیات جاهلی و مساله انتحال:
ادبیات عصر جاهلی یکی از مجهولات تاریخ است که ذهن بسیاری از بزرگان علم و ادب را به خود مشغول کرده. به نظر میرسد تا حدودی تاریخچه این ادبیات در هالهای از ابهام فرو رفته، زیرا منابع و مصادر بررسی آن محدودند و دیگر آنکه غیرقابل اعتماد و اطمینان هستند. در این باره یکی از موضاعات مهم و مورد توجه، مساله انتحال و جعل و انتساب ادبیات جاهلی است.
مساله انتحال و جعل به تقریب یکی از مسایل مهم و مشترک دورههای مختلف و ملل و مذاهب گوناگون است؛ مانند اختلاف ادبیان غرب در مورد صحت و سقم انتساب دو منظومه «اودیسه» و «ایلیاد» در ادبیات یونان و اینکه آیا این دو اثر مشهور از آن هومر بوده یا هومر موجودی موهوم است و همچنین شک در مورد دو اثر حماسی منظوم «مهابهاراتا» و «رامایانا» در ادبیات سانسکریت هندویان.
همچنین آراء مختلفی که در صحت و سقم انتساب بعضی آثار ادبیات فارسی مانند انتساب «هجونامه» اصفهانی به مجبرالدین بیلقانی و انتساب منظومه «یوسف و زلیخا» به فردوسی و «ویس ورامین» فخرالدین اسعد گرگانی به نظامی گنجوی، همه و همه نمونههای آشکاری هستند از وجود انتساب و انتحال و گستردگی این بحث در ادبیات ملل و اقوام مختلف.
این مساله افزون بر موضوعات ادبی، به موضوعات دیگری از قبیل حدیث، روایات، تاریخ و کتب آسمانی- بجز کتاب جاودانی و محفوظ قران رخنه کرده است. اختلاف موجود در انجیلهای چهارگانه (متاء لوقا، یوحنا، مرقس) خود گواه بر صدق این مدعاست. و نیز بسیاری از اختلافات میان فرقههای مختلف مسلمانان اعم از شیعه و سنی و جنگ هفتاد و دو ملت، به تقریب از همین مساله (جعل) نشات گرفته است.
اهمیت و خطرناک بودن این مساله به قدری است که پیامبر صلیالله علیه و اله وسلم در موارد زیادی آن را گوشزد نموده است.
عمر پژوهش درباره مساله انتحال در ادبیات جاهلی، و بررسی صحت و سقم شعر جاهلی کمتر از عمر خود این ادب نیست.
به نظر میرسد نخستین و مهمترین کسانی که به موضوع انتحال در ادب جاهلی و تاریخ، به گونهای مستقل پرداختهاند، محمد بن سلام الجمحی صاحب کتاب «طبقات الشعرا» و عبدالملک ابن هشام صاحب «السیرة النبویه» و «اصمعی» باشند.
این مساله مانند دیگر مسایل به وسیله خاورشناسان و پژوهشگران غرب به بررسی نهاده شده که از جمله آنان میتوان به نولودکه، اهلوارد، ولیم آلورد، برونیلش، بروکلمان و سرانجام مارگلیوث و لیال اشاره کرد. همچنین آزادیبان معاصر عرب که به این قضیه پرداخته، مصطفی صادق الرافعی است.
وی در کتابش به نام «تاریخ الادب العربیه» در یک مبحث مستقل آراء قدما را گردآورده و سرانجام در روزگار کنونی شاهد غوغایی بودیم که بر گستره این ادب طنین انداز شد و میرفت که ادب قیم را واژگون سازد. این غوغا را ادیب و دانشمند توانایی چون طه حسین به وجود آورد. وی تا اندازهای با طرح این مساله آرای تند مارگلیوث را کاملتر و به اثبات نزدیکتر نمود.
ادبیات عصر جاهلی یکی از مجهولات تاریخ است که ذهن بسیاری از بزرگان علم و ادب را به خود مشغول کرده. به نظر میرسد تا حدودی تاریخچه این ادبیات در هالهای از ابهام فرو رفته، زیرا منابع و مصادر بررسی آن محدودند و دیگر آنکه غیرقابل اعتماد و اطمینان هستند.
۲- روش تحقیق طه حسین (شک پلی به سوی یقین):
طه حسین در بررسی ادبیات جاهلی روش فلسفی دکارت (شک) را برای خود برگزید. وی شک کردن در هر چیز را تا روشن شدن حقیقت، اصل و مبنای تحقیق خود میداند، به عبارت دیگر در موضوع مورد بحث شک میکند، سپس بر اساس بدیهیترین و غیرقابل تردیدترین مدارک و اسناد به تحقیق خود ادامه میدهد و تا به یقین نرسد از پا نمینشیند. اکنون پس از این مقدمه بسیار کوتاه میتوان چند نکته را یادآور شد:
الف) روش طه حسین در این بحث و پژوهش، شک نمودن در هر چیزی است که قابل شک باشد، نه موضوعات غیرقابل تردید.
ب) عاری و تهی شدن ذهن پژوهشگر از هر گونه معلومات، آراء و عقاید پیشین یا به عبارت دیگر، نادیده گرفتن اجماع پیشینیان و به کار بردن چرا و چگونه در هر مساله و نیز تجرید و پرهیز از هر گونه تعصبات، عواطف مختلف دینی و غیر آن.
پ) تفاوت گذاشتن میان قلوب و عقول و رهانیدن عقل از بند تمام زنجیرهای عواطف و احساسات و نیز آزاد اندیشی و شجاعت و صراحت در اظهارنظر.
ت) شک وسیلهای است برای گشودن باب اجتهاد در ادبیات و پویا کردن آن.
آنچه که در نقد روش وی (شک) در تحقیق ادب جاهلی میتوان گفت این است که نخست: در تمام اقوال قدما شک ننموده است. دیگر آنکه: در بعضی از موارد به خلاف روش وی، یعنی تحقیق در هر چیز، بدون هر گونه تحقیق و بحث به اقوال و آراء قدما استناد نموده و از آن نتیجهگیری کرده است.
به عنوان نمونه در بسیاری از موارد به آراء ابن سلام و ابوالفرج الاصفهانی صاحب «الاغانی» بدون هیچ تحقیق و تفحصی برای اثبات صحت اسناد آنها تکیه کرده است. سه دیگر در بعضی از نظراتش تحت تاثیر بعضی از نقادان اروپایی به ویژه مارگلیوث قرار گرفته است.
3- اصل نظریه طه حسین در ادب جاهلی:
طه حسین با استفاده و به کارگیری روش دکارت (شک)، پس از تحقیق عمیق مستدل و منطقی، به این نتیجه رسید که بیشتر (بخش اعظم) شعر منسوب به عصر جاهلی، از آن عصر جاهلی نیست بلکه پس از ظهوراسلام متحول و جعل شده است و ادبی است به طور کامل اسلامی که زندگی، انگیزهها و آمال مسلمانان را بیشتر از حیات جاهلی به تصویر میکشاند.