به گزارش خبرگزاری فارس، طی روزهای اخیر یکی از کشورهای متحد ایران در منطقه شاهد انتخاباتی آزاد و شکوهمند بود و یکی دیگر از متحدین منطقهای ایران نیز روز ۱۳ خرداد در عین جنگ داخلی انتخاباتی را برگزار میکند که تاکنون ۲۴ نفر برای تصدی پست ریاست جمهوری در آن ثبت نام کردهاند.
انتخابات عراق با وجود ناامنیهایی که این کشور از دوران اشغال به میراث برده است سرانجام در تاریخ ۱۰ اردیبهشت و طی مراحلی نسبتا منظم به انجام رسید و نتایج آن نیز به مرور در حال انجام است. نتایج اولیه بیانگر آن هستند که بار دیگر گروههای شیعی عراقی پیشتاز انتخابات هستند. 36 فهرست در این انتخابات با یکدیگر رقابت کردند که برخی به یکدیگر نزدیک بودند و فاصله سیاسی برخی با دیگر فهرستها، از زمین تا آسمان بود.
کم نیستند کارشناسان و تحلیلگرانی که معتقدند با توجه به ترکیب نامتجانس جمعیتی و همچنین تاریخ سیاسی پرخشونت عراق که روزگاری نخستوزیرش را تکهتکه کردند و به دجله افکندند، این سطح از مردمسالاری و احترام به رای مردمی یک شاهکار سیاسی بلکه نزدیک به معجزه است.
عراق در سالهایی که دموکراسی را تجربه کرده است، اگرچه به شکل تمام و کمال به عضویت محور مقاومت درنیامده اما به تدریج از نظر سیاسی به مقاومت اسلامی نزدیک شده است تا آنجا که نهتنها روابط دوستانهای با جمهوری اسلامی ایران دارد بلکه در مناطق غربی خود با گروههای تروریستی در حال نبرد در سوریه در حالت منازعه به سر میبرد.
در همین حال، روز ۱۳ خرداد یکی دیگر از کشورهای عضو محور مقاومت نیز انتخابات ریاستجمهوری برگزار میکند. سوریه بیش از ۳ سال است که با معضلات فراوانی روبروست. تروریستهای سوری و غیر سوری این کشور را به جولانگاه عملیات نظامی خود تبدیل کردهاند و تعداد سرهای بریده در سوریه به تعداد سرهایی که مغولها در جنایات تاریخی خود بریدند، تنه میزند.
رئیس دولت قانونی سوریه در شرایطی که تحت فشار شدید بلوک غرب قرار دارد و با تحریم و جنگ درگیر است، بار دیگر خود را به رای مردم میگذارد. او میخواهد ببیند بار دیگر مردم سوریه در جنگ با تروریسم به او اعتماد میکنند یا نه و آیا زمام امور کشور بحران زده خود را باز به سکاندار نبرد با تروریسم در خاورمیانه خواهند سپرد یا شخص دیگری مدنظر آنهاست؟
این دو انتخاب در شرایطی رخ میدهد که کشورهای متحد غرب در خاورمیانه در سکوت، بلکه سکته سیاسی به سر میبرند.
نظام قبایلی سعودی همچنان به فکر جنگ قدرت بین فرزندان عبدالعزیز و نوادگان اوست. مردم حجاز و نجد هیچ تاثیری بر انتخاب پادشاه و مسوولان دولتی خود ندارند و تنها از یک مجلس مشورتی کاملا سمبلیک برخورداند. پول نفت شاهزادگان سعودی باعث میشود که رسانههای غربی چشم بر روی اتفاقات کشوری ببندند که در آن زنان حق رانندگی هم ندارند و با این حال، به انتقاد از تضییع حقوق زنان در سایر کشورها بپردازند.
در بحرین، مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا معترضین با سلاحهای غربی سرکوب میشوند و شخص پادشاه و دولت او بدون دخالت مردم به قدرت میرسند. یک مجلس مشورتی در بحرین وجود دارد که تمام مصوبات آن توسط پادشاه قابل ابطال است. اکثریت جامعه بحرین که شیعیان هستند، هیچ نقشی در حکومت ندارند و عملا به اقلیت سیاسی تبدیل شدهاند.
در کویت و امارات و با شدت کمتر در قطر نیز وضعیت مردمسالاری به همین شکل است. اساسا چیزی که بتوان در این کشورها بهعنوان نماد مردمسالاری نامگذاری کرد، وجود خارجی ندارد. با این حال، حکومتهای اینچنینی از منظر کشورهای غربی نهتنها نامشروع نیستند، بلکه «متحد» محسوب میشوند.
آنچه از سوی سخنگوی کاخ سفید نامشروع نامیده میشود، نه حکومتهای موروثی و قرون وسطایی منطقه، که انتخابات سوریه است! ارزشهای غربی که صدور و اشاعه آن از اهداف دیرپای نظام جهانی سرمایهداری بوده است، هرجا در تعارض با منافع دولتهای غربی قرار گیرند، به راحتی مورد اغماض واقع میشوند.
محور مقاومت اکنون نشان داده است که با مردمسالاری در خاورمیانه قرابت بسیاری دارد، به عکس بلوک غرب که متحجرترین و مرتجعترین نظامات خاورمیانه را به اتحاد با خود برگزیده است.