0

اشعارشادزیستن

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

اشعارشادزیستن

غم دنیا نخواهد یافت پایان خوشا در بر رخ شادی‌گشایان

خوشا دل‌های خوش، جان‌های خرسند خوشا نیروی هستی‌زای لبخند

خوشا لبخند شادی‌آفرینان که شادی روید از لبخند اینان

نمی‌دانی- دریغا- چیست شادی که می‌گویی: به گیتی نیست شادی

نه شادی از هوا بارد چو باران که جامی پر کنی از جویباران

نه شادی را به دکان می‌فروشند که سیل مشتری بر آن بجوشند

چه خوش فرمود آن پیر خردمند وزین خوشتر نباشد در جهان پند

اگر خونین دلی از جور ایام « لب خندان بیاور چون لب جام»

به پیش اهل دل گنجی‌ست شادی که دستاورد بی‌رنجی ست شادی

به آن کس می‌دهد این گنج گوهر که پیش آرد دلی لبخندپرور

به آن کس می‌رسد زین گنج بسیار که باشد شادمانی را سزاوار

نه از این جفت و از آن طاق یابی که شادی را به استحقاق یابی

جهان در بر رخ انسان نبندد به روی هر که خندان است خندد

چو گل هرجا که لبخند آفرینی به هر سو رو کنی لبخند بینی

چه اشکت همنفس باشد، چه لبخند ز عمرت لحظه لحظه می‌ربایند

گذشت لحظه را آسان نگیری چو پایان یافت پایان می‌پذیری

مشو در پیچ و تاب رنج و غم گم به هر حالت تبسم کن، تبسم!

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 8 اردیبهشت 1393  1:15 PM
تشکرات از این پست
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:اشعارشادزیستن

 

ای اصل دیوان غزل، شاد آمدی، شاد آمدی

نقد دل و جان در بغل، شاد آمدی، شاد آمدی

 

بنیاد غم ها سوخته، جان مرا افروخته

بر قصد صد مکر و حیل، شاد آمدی، شاد آمدی

 

بکشاده زلف پر شکن، بشکسته صد ارمان من

ای کان عیش بی خلل، شاد آمدی، شاد آمدی

 

از صفحه برگ گلت، خواندم غزل های دلت

ای شاهکار بی بدل، شاد آمدی، شاد آمدی

 

در عالم شور و مقل، در عرصه جنگ و جدل

ای در ملاحت بی مثل، شاد آمدی، شاد آمدی

 

در بزم گنگ و کورها، در خوان تلخ و شورها

کندوی سرشار عسل، شاد آمدی، شاد آمدی

 

بودم زهستی ام خجل، در چاه مانده پا به گل

پیروز بر ثوج اجل، شاد آمدی، شاد آمدی

 

اندر لبان غنچه سان، پیک ز عمر جاودان

بر قصد مرگ بی محل، شاد آمدی، شاد آمدی

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 8 اردیبهشت 1393  1:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها