اگر خواهان یک ساعت شادی هستید، چرت بزنید! اگر خواهان یک روز شاد هستید، به مسافرت بروید! اگر خواهان شادی یک هفتهای هستید، به مرخصی بروید! اگر خواهان شادی یک ماهه هستید، ازدواج کنید! اگر خواهان شادی یک ساله هستید، ثروتی به ارث ببرید! اما اگر خواهان شادی برای همه عمر هستید، از کاری که میکنید لذت ببرید.
مطلب بالا، به واقعیتی مهم اشاره دارد و آن هم نقش شادی و نشاط در زندگی انسانها است. هیچ دقت کردهاید چرا وقتی میخواهیم دوستی را به خاطر بیاوریم بیشتر چهره شاد و خندانش به ذهن میرسد. شاید فطرت ما ناخودآگاه همه انسانها را شاد میخواهد. راستی رابطه شادی و نشاط با موفقیتهای مختلف در عرصه زندگی چیست؟ افکار شاد چه تأثیری در ایجاد دنیای شاد دارد؟ شادی و نشاط پسندیده کدام است؟ به کدام شادیها باید روی آورد و از کدام شادیها باید دوری جست؟ آیا میتوان روزانه با صدها مانع و مشکل دست وپنجه نرم کرد و همزمان لبخندی حاکی از رضایت بر لب داشت؟ اصلاً مگر داشتن چهرهای عبوس و گرفته و دلی ناشاد به چه کسی ضرر میرساند؟
- با توجه به این که یک مشکل عمده جامعه ما مشکل شادی جوانها است، این بحثِ مفید چندان عمیق مورد مطالعه قرار نگرفته؛ خوب است بحث را از این جا آغاز کنیم که وقتی ما جوانی را میبینیم، از کجا میتوانیم متوجه شویم این جوان شاد است؟ در حال حاضر، یک سری استانداردهایی در خصوص شادی و نشاط مورد توافق همگان قرار گرفته است. چهره گشاده، وجود لبخند بر لبان، لباس مناسب، جنب و جوشهای ویژه و... ملاک شادابی شناخته میشود. حال اگر این شادی و نشاط شادی پایدار و ریشه دار باشد، نتایج زیادی را برای فرد شاداب در پی خواهد داشت. بزرگترین نتیجهای که یک جوان شاد به دست خواهد آورد، موفقیّت او در امور مختلف زندگی است. پیامد دوّم این شادی و نشاط افزایش ارتباطات اجتماعی مناسب است. علاوه بر آن، جوان شاد از سلامت جسمی و روحی خوبی هم برخوردار خواهد بود؛ اما نکته اساسی این است که عوامل پدید آورنده شادی چیست؟ خوب است برای بررسی علل شادی ما شادیها را به دو دسته کلی شادیهای زود گذر و شادیهای پایدار تقسیم کنیم. فایدههایی که برای شادی بیان کردم آن زمانی به دست خواهد آمد که ما به یک شادی بادوام و ریشه دار رسیده باشیم که انگلیسیها از آن به happyness تعبیر میکنند و در ادبیات ما با عناوینی همچون سعادت و خوشبختی از آن یاد میشود.