نقل شده است: وقتي سرهاي شهداي کربلا را نزد پسر زياد ملعون آوردند، آن ملعون سر مبارک حضرت را برداشت و روي ران خود گذاشت و يک قطره خون از سر مبارک آن حضرت بر قباي او چکيد و قبا و ازار و ران آن ملعون را سوراخ کرد و در زمين ناپديد شد و آن سوراخ در ران او ماند و هر چه مداوا کرد بهبودي حاصل نشد و از آن زخم، بوي تعفن شديدي آشکار شد و آن بوي بد با او بود تا روزي که به قتل رسيد و به جهنم واصل شد و ابراهيم بن مالکاشتر، آن ملعون را در ميان کشته شدگان شناخت و در مختارنامه خود ذکر کرد. ( تحفةالمجالس. )