عالم رباني استاد اخلاق آية الله دستغيب در کتاب شريف گنجينهاي از قرآن ميفرمايد: يکي از بزرگان دين، بيست سال پيش براي من نقل فرمود که يکي از شيوخ عرب در شهر عراق مرد. در عالم رؤيا ديدند که خيلي معذب و ناراحت است و او را با زنجيرهايي پر از آتش خدمت آقا علي عليهالسلام حاضر کردند. حضرت از او سؤال کرد: در دنيا چه عملي انجام دادي؟ او گفت: خيلي کارهاي بد انجام داده ام؛ ولي کارهاي خوب هم داشتهام و در کار خير به مردم کمک ميکردم و در مجالس سوگواري و روضه خواني هم شرکت ميکردم. حضرت فرمود: آري! ولي مردم را به زور به چنين کاري وادار ميکردي. آن شيخ گفت: بلي! حضرت فرمود: منظور شما اين بود که مقام و رياست خود را حفظ کني. گفت: همين طور است؛ ولي شما خودتان شاهديد که دوست داشتم نام شما بلند شود و عزاداري شما را برپا کنم. حضرت فرمود: پس کار تو با آقا حسين عليهالسلام است و بايد از باب الحسين وارد شوي و گرنه براي شما از راه عدل راهي نيست. او گفت: يک وقت ديدم که حضرت امام حسين عليهالسلام در گوشهاي ايستاده است و شيخ عرب را نزد حضرت بردند. سپس حضرت فرمودند: او را رها کنيد. ( گنجينههاي قرآن. )