0

تلخي گوش و شوري آب چشم

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

تلخي گوش و شوري آب چشم

تلخي گوش و شوري آب چشم
ابن ابي ليلي - که يکي از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حکايت نمايد: 
روزي به همراه نعمان کوفي به محضر مبارک آن حضرت وارد شديم، حضرت به من فرمود: اين شخص کيست؟ 
عرض کردم: مردي از اهالي کوفه به نام نعمان مي باشد، که صاحب راي و داراي نفوذ کلام است. 
حضرت فرمود: آيا همان کسي است که با راي و نظريّه خود، چيزها را با يکديگر قياس مي کند؟ 
عرض کردم: بلي. 
پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اي نعمان! آيا مي تواني سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمائي؟ 
نعمان پاسخ داد: خير. 
حضرت فرمود: کار خوبي نمي کني، و سپس افزود: آيا مي شناسي کلمه اي را که اوّلش کفر و آخرش ايمان باشد؟ 
جواب گفت: خير. 
امام عليه السلام پرسيد: آيا نسبت به شوري آب چشم و تلخي مايع چسبناک گوش و رطوبت حلقوم و بي مزّه بودن آب دهان شناختي داري؟ 
اظهار داشت: خير. 
ابن ابي ليلي مي گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم: فدايت شوم، شما خود، پاسخ آن ها را براي ما بيان فرما تا بهره مند گرديم. 
بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربي آفريده است؛ و چنانچه آن مايع شور مزّه، در آن نمي بود پيه ها زود فاسد مي شد. 
و همچنين خاصيّت ديگر آن، اين است که اگر چيزي در چشم برود به وسيله شوري آب آن نابود مي شود و آسيبي به چشم نمي رسد؛ و خداوند در گوش، تلخي قرار داد تا آن که مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد. 
و بي مزّه بودن آب دهان، موجب فهميدن مزّه اشياء خواهد بود؛ و نيز به وسيله رطوبت حلق به آساني اخلاط سر و سينه خارج مي گردد. 
و امّا آن کلمه اي که اوّلش کفر و آخرش ايمان مي باشد: جمله «لا إله إلاّ اللّه» است، که اوّل آن «لا اله» يعني؛ هيچ خدائي و خالقي وجود ندارد و آخرش «الاّ اللّه» است، يعني؛ مگر خداي يکتا و بي همتا.[1] . 

پی نوشت ها: 
[1] بحارالانوار: ج 2، ص 295، ح 14، به نقل از علل الشّرايع. 

 

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
یک شنبه 7 اردیبهشت 1393  12:34 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها