جاي هيچ ترديد نيست که زندگاني بدون دانش و بينش خور و خواب و خشم و شهوت حيواني است و در اين زندگي - سعادت و روحانيت نيست خلود در قشر مادي و جمود در لوث کدورات طبيعي و خمود در حضيض دنائت و پستي حاصل زندگي حيواني است.
علم و دانش علت مبقيه زندگي و بقاء نفساني و روحانيت آدمي ميباشد با علم سعادت فردي و اجتماعي تأمين ميگردد. با علم رشد عقل و رقاء اجتماعي حاصل ميشود - عالم دستي به تمام عوالم نشئه طبيعت و محيط ماوراء دارد و حيوان خبر ندارد از اين مقام آدميت - ديده دوربين عالم و دانشمند است که از اعماق زمين و اوج آسمان ديدن ميکند.
آنچه بيند عالم اندر خشت خام
مي نه بيند جاهل اندر آينه
هيچ چيزي در عالم زندگي براي فرد و جمع بيش از علم مورد احتياج نيست با دانش ميتوان به تمام اسرار وجود راه يافت و با علم ميتوان به کليه موجودات و عناصر وجود و مواليد عالم طبع دست احاطه و تسلط انداخت.
بقاء و جاوداني براي انسان فقط به وسيله علم و دانش ميسر ميشود و فاقد علم از همه مزاياي زندگي محروم است در قرآن و حديث بيش از هر چيز توجه به علم و آموختن شده و مدت را از گهواره تا گور دانسته و ادب و آداب آموزش و پرورش را بهتر از ملت و قومي بيان کرده است.
اين علم و دانش مخصوص علم دين است و از دين منفک نيست - علم و دين غيرقابل تفکيک است و چون ما در اين موضوع کتابي نوشتهايم اينجا هم ميدان تنگ است از شرح آن ميگذريم.
علم دين را هم بايد از مکتب ربوبي بوسيله نبي و وصي فراگرفت و چنانچه گفتيم در دين استوارترين اديان آسماني از لحاظ علمي و فضيلت و قانونگذاريست پس از اميرالمؤمنين علي عليهالسلام فرصتي براي نشر علم نشد تا زمان حضرت امام محمد باقر که زمينه حاضر فرمود تا افکار عمومي را به علم و دانش جلب کرد و حضرت صادق عليهالسلام از مقتضيات زمان و مکان استفاده کرده مکتب جعفري را گشود و آن حقايق علمي را به مردم آموخت و آن درجات و مقام روحاني و رقايق لطيفه معنوي را که مولود و محصول علم و دانش است به مسلمين ارائه داد.
علم ائمه عليهم صلوات الله اجمعين علم الهامي که در مکتب ربوبي و دانشگاه نبوي آموخته بودند و هر وقت محتاج ميشدند به ارتباط مستقيم و کاملي که با منبع فيوضات غيبي داشتند الهام ميگرفتند و به همه چيز واقف و محيط بودند. علوم انبياء و اولياء مانند دو دستگاه بيسيمي که ميزان شده و با هم وضع و محاذات يافته از منبع علم لا يتناهي الهي سرچشمه و الهام گرفته و به تمام علوم تکويني و تشريعي دست ميانداختند و تا عميقترين مراحل آنها ميپيمودند.
مدرسه علميه و دانشگاه جعفريه که در نيمه قرن تأسيس شده سيزده قرن است ادامه دارد و حوزه علميه آن منشعب به هزاران کشور و شهرهاي اسلامي شده و دست به دست منتقل و توسعه داده ميشود.
در مدرسه علميه جعفري بيش از 12 هزار دانشجو تربيت شد که از کلاس اول تا آخرين حد اجتهاد و استنباط به رهبري امام عليهالسلام پيمودند و آنها جهان اسلامي را از علم و دانش سيراب کردند.
چهار هزار نفر آنها در يک عصر شروع به تدريس و آموختن کرده و يک قول گفتند حدثنا جعفر بن محمد الصادق عليهالسلام
اهميت مکتب جعفري در اين بود که شاگردان خود را اول تربيت ميکرد و آنگاه تعليم مينمود و همه را چنين آموخت که علم را براي عمل بخوانند و دانش را براي خدمت به دين و حفظ شرافت نفس و ناموس اجتماع فراگيرند.
امام صادق عليهالسلام فرمود هر کس علم را به غير از اين هدف فراگيرد از علم دور ميشود و سعدي اين بيان را متين ترجمه کرده
علم چندان که بيشتر خواني
چون عمل در تو نيست ناداني
سنائي گفته:
علم کز آن تو را نه بستايد
جهل از آن علم بيشتر شايد
دانش براي ايجاد بينش است و اگر انسان به حد بينش رسيد دانش او اثري ندارد و اين خود بحثي است و اگر انسان به حد مفصل که امام عليهالسلام به مردم آموخته - فرمود راستي را قبل از گفتن بايد ملکه کنيد تا هر چه ميشنويد و ميگوئيد راست و درست باشد تعلموا الصدق قبل الحديث [1] .
فصل روش و تعليم و تربيت امام صادق عليهالسلام يک کتاب مشبعي ميباشد که بايد در خلال احاديث مرويه جستجو کرد چنانچه برخي را شيخ مفيد در کتاب مجالس خود نقل مينمايد [2] .
پی نوشت ها:
[1] 1- در کتب رجال عموما اين حديث را نقل کردهاند و در کافي باب الصادق و اداء الامانه آورده است.
[2] مجالس شيخ مفيد - مجلسي 17 - 11.