0

عزت نفس و توکل امام هادی به خدا

 
haj114
haj114
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1391 
تعداد پست ها : 3991

عزت نفس و توکل امام هادی به خدا

عزت نفس و توکل امام هادی به خدا
یکی از شیعیان به نام ابوموسی می‏گوید: یک روز به محضر امام هادی علیه‏السلام رفتم و عرض کردم «ای آقای من! این شخص (متوکل عباسی) مرا طرد کرده و شهریه‏ی مرا قطع نموده و خاطر مرا رنجانیده است، فقط از این رو که اطلاع یافته من از دوستان و شیعیان شما هستم، اگر شما در مورد ترحم به من به او درخواست و سفارش کنی، او سخن شما را می‏پذیرد، شایسته است لطف کنید و با درخواست و سفارش خود از متوکل عباسی، در مورد من کار مرا سامان دهید.» امام هادی فرمود: ناراحت نباش به خواست خدا کارت سامان می‏یابد. 
ابوموسی می‏گوید: آن روز شب شد، در همان شب، چند نفر از فرستاده‏های متوکل به خانه‏ام آمدند و مرا طلبیدند، از خانه بیرون آمدم دیدم فتح بن خاقان (وزیر متوکل) در کنار در ایستاده است، به من گفت: «چه شده که این مرد (متوکل) مرا امشب به زحمت انداخته و برای احضار تو مرا به اینجا فرستاده است؟» ابوموسی می‏گوید: (همراه فتح بن خاقان) به خانه‏ی متوکل روانه شدم، دیدم بر مسند خود نشسته، تا مرا دید، به من رو کرد و گفت: 
«ای ابوموسی! ما از تو غافل شدیم و تو هم ما را از یاد بردی، تو چه طلبی از ما داری؟» 
گفتم: صله‏ی فلانی و فلان شهریه و فلان مبلغ و... متوکل دستور داد: دو برابر همه‏ی این مطالبات را به من دادند. تعجب کردم، به فتح بن خاقان گفتم: آیا امام هادی علیه‏السلام به اینجا آمد؟ گفت: نه، گفتم: آیا امام هادی علیه‏السلام نامه‏ای برای متوکل نوشت؟ گفت: نه، من به سراغ کار خودم رفتم، فتح بن خاقان پشت سرم آمد و به من گفت: «بدون شک تو از امام هادی علیه‏السلام تقاضای دعا کرده‏ای، از این رو متوکل نسبت به تو رام شده و نیازها و حقوقت را پرداخته است، از شما می‏خواهم که از طرف من از امام بخواه که برای من نیز دعا کند.» 
ابوموسی می‏گوید: بعد از این ماجرا به محضر امام هادی علیه‏السلام رفتم، آن حضرت تا چهره‏ی مرا دید، فرمود: «از چهره‏ات پیدا است که راضی و شادمان هستی.» عرض کردم: «آری ای آقای من به برکت الطاف و عنایات شما، ولی به من گفتند که شما نزد متوکل نرفته‏ای و از او درخواست و سفارش در مورد من ننموده‏ای.» امام هادی علیه‏السلام فرمود: «خداوند متعال می‏داند که ما در نیازها جز به ذات پاکش به هیچ کس پناه نمی‏بریم، و در گرفتاریها تنها به خدا توکل می‏کنیم، هرگاه از درگاه او درخواستی کنیم، اجابت می‏کند، می‏ترسیم از اینکه به غیر او متوجه شویم، خداوند توجه و عنایتش را از ما برگرداند.» عرض کردم: فتح بن خاقان از من خواست تا از شما تقاضا کنم برایش دعا کنی. امام هادی علیه‏السلام فرمود: «فتح در ظاهر با ما دوستی می‏کند ولی در باطن از ما دوری می‏نماید، استجابت دعا در مورد کسی رخ می‏دهد که شایستگی آن را داشته باشد، هرگاه تو در اطاعت خدا اخلاص نمودی و به حقانیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و حق ما اقرار کردی، سپس از درگاه خدا چیزی را خواستی، خداوند تو را محروم نخواهد کرد.» عرض کردم: «ای آقای من به من دعایی بیاموز که در میان دعاها، به آن اختصاص یابم و نتیجه بگیرم. امام هادی علیه‏السلام فرمود: من در بسیاری از اوقات، خدا را با این دعا، می‏خوانم و از درگاه خداوند خواسته‏ام که هر کس در کنار قبرم، این دعا را بخواند، خداوند او را ناامید نکند و آن دعا این است: یا عدتی عند العدد، و یا رجائی و المعتمد، و یا کهفی و السند، و یا واحد و یا احد، و یا قل هو الله احد، أسئلک اللهم بحق من خلقته من خلقک و لم تجعل فی خلقک مثلهم احداً، صلی علی جماعتهم و افعل بی کیت و کیت: 
«ای یاور من هنگام یاریها، و ای امید و اعتمادگاه من، و ای پناهگاه و تکیه‏گاه استوار، و ای یکتا و ای بی‏همتا و ای «قل هو الله احد» از درگاهت مسألت دارم به حق آن مخلوقاتی که هیچ کس را در مقام، مانند آنها نیافریدی، بر جماعت آنها، رحمت فرست و فلان حاجت و فلان نیازم را برآور!» [1] . از این فراز جالب، چند درس مهم می‏آموزیم: 
1 - امام هادی علیه‏السلام به مشکلات بینوایان توجه می‏کرد و آنها را رفع می‏نمود. 
2 - امام هادی علیه‏السلام در مورد دوستانش، دعا می‏کرد، دعایی که به استجابت می‏رسید. 
3 - آن حضرت، عزت خود را حفظ می‏نمود، و از تقاضا کردن از فردی مانند متوکل دوری می‏جست. 
4 - با توکل خالص به خدا، از دست زدن به دامن این و آن دوری می‏نمود. 
5 - دشمنی مانند فتح بن خاقان، به عظمت مقام امام اقرار می‏کرد، و از او التماس دعا می‏نمود. 
6 - آن حضرت برای فردی مثل فتح بن خاقان که منافق بود، دعا نکرد و به ما آموخت که برای صالحان دعا کنیم نه برای منافقان و دشمنان. 
7 - امام هادی علیه‏السلام دعای مخصوصی آموخت که سراسر آن توحید و اخلاص است و ضمناً این درس را می‏آموزد که اولیای برجسته‏ی خدا را هنگام دعا، در درگاه الهی واسطه قرار دهیم. 
8 - او ضمانت کرد که اگر آن دعا را در کنار قبرم بخوانید، از درگاه خدا خواسته‏ام شما را ناامید نکند. 

پی نوشت ها:
[1] بحار، ج 50، ص 127 و 128. 

 

  *  عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری  *
********
شنبه 6 اردیبهشت 1393  5:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها