پادشاه روم، به وسیلهی نامه، پرسشهایی از معاویه پرسید. معاویه از پاسخ آن پرسشها، عاجز ماند. به همین دلیل، مردی را به عنوان مأمور مخفی، نزد امام علی علیهالسلام فرستاد، تا پاسخ آن پرسشها را از آن حضرت دریافت کند و برای پادشاه روم بفرستد.
مأمور مخفی معاویه به کوفه آمد و به محضر امام علی علیهالسلام رسید و چون ناشناس بود، امام علی علیهالسلام از او بازجویی کرد.
آن مأمور، به حقیقت حال خود اعتراف نمود.
امام علی علیهالسلام فرمود: خداوند، پسر هند جگر خوار (معاویه) را بکشد. تا چه اندازه خود و همراهانش، گمراهند. خداوند، خودش بین من و این امت داوری کند، که نسبت به من قطع رحم کردند، مقام ارجمند مرا کوچک شمردند و اوقات عمر مرا تباه نمودند. حسن و حسین علیهالسلام و محمد حنفیه را به اینجا بیاورید.
سپس آنها را حاضر کردند.
امام علی علیهالسلام به مرد شامی فرمود: این دو نفر، حسن و حسین علیهالسلام، پسران رسول خدایند و این (محمد حنفیه) پسر من است. سؤالهای خود را از هر کدام از اینها که دوست داری بپرس.
مرد شامی، امام حسن علیهالسلام را انتخاب نموده و سپس سؤالهای خود را به ترتیب زیر، از آن حضرت پرسید:
1. میان حق و باطل، چقدر فاصله است؟
2. میان آسمان و زمین، چقد راه است؟
3. میان مشرق و مغرب، چقدر فاصله است؟
4. این لکهای که در چهرهی ماه دیده میشود، چیست؟
5. قوس قزح (رنگین کمان) چیست؟
6. کهکشان چیست؟
7. نخستین چیزی که بر روی زمین روان و آشکار شد، چیست؟
8. نخستین چیزی که روی زمین جنبید، چه بود؟
9. آن چشمهای که ارواح مؤمنان و کافران در آن مأوا کنند، کدام است؟
10. خنثی کیست؟
11. آن ده چیزی که هر کدام آنها از دیگری سختترند، کدامند؟
آنگاه، امام حسن علیهالسلام، بیدرنگ شروع به پاسخ دادن به پرسشهای آن مرد شامی کرده، اینچنین فرمود:
(1) میان حق و باطل، چهار انگشت فاصله است. (به طوری که) آنچه را که با چشم خود ببینی، حق و آنچه را که با گوشهایت بشنوی، باطل است.
(2) میان زمین و آسمان، به اندازهی دعای ستمدیده (که زود به آسمان میرسد و مستجاب میشود) و چشم انداز انسان، فاصله است و هر کسی که به جز این را بگوید، او را تکذیب کن.
(3) میان مشرق و مغرب، به اندازهی یک روز مسیر خورشید است، آنگاه که خورشید طلوع کند، تا آنگاه که غروب نماید.
(4) در مورد لکههای ماه، بدان که نور ماه مانند نور خورشید است، خداوند، آن نور را (زمانی) محو میکند، چنانکه در قرآن میفرماید:
«فمحونا آیة اللیل و جعلنا آیة النهار مبصرة»[1] .
یعنی: «پس نشانهی شب را محو (پنهان) کردیم و نشانهی روز را تابان نمودیم».
(5) و اما قوس قزح: مگو قزح! زیرا «قزح» شیطان است. ولی آن قوس، قوس خدای متعال (قوس الله) و سبب امان از غرق شدن است. (به نقل از تحف العقول مترجم، ص 258).
(6) کهکشان، همان گشادگی (و وسعت فضای آسمان، برای ستارگان بسیار) است، که در طوفان نوح علیهالسلام، مرکز نزول آب سیل آسا بود، (شاید، با نگاه ظاهریه تودههای ابر، از جانب آن کهکشانها برخاست و موجب طوفان نوح گردید).
(7) نخستین چیزی که در زمین، روان و آشکار شد، وادی دلس (وادی ظلمت) بود.
(8) نخستین چیزی که روی زمین جنبید، درخت خرما بود.
(9) نام آن چشمهای که ارواح مؤمنان در آن مأوا میگیرند، «سلمی» است، و نام آن چشمهای که ارواح کافران، در آن پناه میگیرند، «برهوت» است.
(10) خنثی، آن انسانی است که نمیداند مرد است یا زن، او تا هنگام بلوغ، در انتظار میماند، اگر پستان در آورد، زن است و اگر ریش درآورد، مرد است.
اگر این دو نشانه، در او آشکار نشد، به او گفته میشود، به طوف دیوار ادرار کند، اگر ادرار او به دیوار برسد، مرد است و اگر ادرار او چون ادرار کردن شتر، واپس گردد، زن است.
(11) آن ده چیزی که هر کدام از دیگری سختتر است، عبارتند از:
1. سنگ سخت است.
2. سختتر از سنگ، آهن است.
3. سختتر از آهن، آتش است.
4. سختتر از آتش، آب است.
5. سختتر از آب، ابر است.
6. سختتر از ابر، باد است.
7. سختتر از باد، فرشتهای است (که آن باد را به حرکت درمیآورد).
8. سختتر از آن فرشته، فرشتهی مرگ (عزرائیل علیهالسلام) است.
9. سختتر از عزرائیل علیهالسلام، مرگ است.
10. و سختتر از مرگ، فرمان خدا، است.
مرد شامی، از پاسخهای امام حسن علیهالسلام، آنچنان تحت تأثیر قرار گرفت که همان دم گفت: گواهی میدهم که تو پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله هستی و علی علیهالسلام، وصی محمد صلی الله علیه و آله است.
سپس، مرد شامی، این پاسخها را برای معاویه نوشت و معاویه هم آنها را برای پادشاه روم فرستاد.
پادشاه روم، پس از دریافت کردن پاسخ پرسشهای یازده گانهی خود، گفت: به عقیدهی من، این پاسخها از خود معاویه نیست، بلکه از مخزن نبوت گرفته شده است[2] [3] .
پی نوشت ها:
[1] سورهی اسراء، آیهی 12.
[2] تحف العقول، صص 257،259.
[3] سیرهی چهارده معصوم علیهمالسلام، صص 261،262 (با اندکی تصرف و تغییر).