0

شعر زیبای بنگاه دنيا ...

 
farnaz_s
farnaz_s
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1392 
تعداد پست ها : 7586
محل سکونت : اردبیل

شعر زیبای بنگاه دنيا ...

 شعر خدا,شعر راجع به خدا

 

 بنگاه دنيا

دلم را سپردم به بنگاه دنیا
هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هر روز
برای دلم
مشتری آمد و رفت
و هی این و آن
سرسری آمد و رفت

ولی هیچ کس واقعا
اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم قفل بود
کسی قلب مرا وا نکرد

یکی گفت:
چرا این اتاق
پر از دود و آه است
یکی گفت:
چه دیوارهایش سیاه است
یکی گفت:
چرا نور اینجا کم است
و آن دیگری گفت:
و انگار هر آجرش
فقط از غم و غصه و ماتم است

و رفتند و بعدش
دلم ماند بی مشتری
ومن تازه آن وقت گفتم:
خدایا تو قلب مرا می خری؟

و فردای آن روز
خدا آمد و توی قلبم نشست
و در را به روی همه
پشت خود بست

و من روی آن در نوشتم:
ببخشید، دیگر
برای شما جا نداریم
از این پس به جز او
کسی را نداریم


☆☆ خداوندا، اراده ام را به زمان کودکی بازگردان ☆☆

 

☆☆ همان زمان که برای یکبار ایستادن هزار بار می افتادم اما نا امید نمی شدم ☆☆

 

ツ وبلاگ لبخند زیبای زندگیツ

 

 ☆☆  مدیر تالار ادبیات ☆☆

 

جمعه 5 اردیبهشت 1393  6:36 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:شعر زیبای بنگاه دنيا ...

خیلی قشنگ بود

یا صاحب الزمان علیه السلام

سه شنبه 15 مهر 1393  1:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها