میگویند: هنگامی که امام کاظم علیهالسلام از دنیا رفت،
سندی بن شاهک، دستور داد تا جنازه آن حضرت را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام کرد که آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
مردم میآمدند و بدن مطهر امام کاظم علیهالسلام را مشاهده میکردند و میدیدند که آثار جراحت در بدن ایشان نیست.
در این هنگام که مردم اجتماع کرده بودند یکی از شیعیان مخلص، کنار جنازه آن حضرت آمد.
مردم گفتند: «موسی بن جعفر علیهالسلام کشته نشده بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.»
او گفت: «من از خود امام کاظم علیهالسلام سؤال میکنم که چگونه از دنیا رفته است؟»
مردم گفتند: «او مرده است، چگونه از او میپرسی؟»
پس او نزدیک آمد و گفت: «ای پسر رسول خدا! تو و پدرت راستگو هستید، به من خبر بده که آیا بر اثر مرگ طبیعی از دنیا رفتی یا اینکه به قتل رسیدی؟»
ناگهان به اذن خدا، جسد مطهر آن حضرت به سخن در آمد و سه مرتبه فرمود: «قتلاً قتلاً قتلا» یعنی: «به قتل رسیدم، به قتل رسیدم، به قتل رسیدم.