پارهاي از تفاوتهاي شرايط و نشانههاي ظهور عبارت است از:
1. توقف ظهور بر شرايط، توقفي واقعي و از نوع توقف معلول بر علت است؛ ولي علامات تنها نزديک شدن زمان ظهور را مينمايانند. از اين رو، وقوع ظهور، بدون تحقق اين نشانهها ممکن است. البته پارهاي از نشانهها - مانند خروج سفياني و قتل نفس زکيّه - با شرايط ظهور ارتباط عنصري دارند؛ يعني، از نتايج عصر فتنهها و انحرافانند و به آماده سازي يکي از شرايط ظهور ميانجامند.
2. تحقق هم زمان همه نشانهها يا گردآمدن آنها در يک زمان، ضرورت ندارد. نشانهها ميتوانند با فاصلههاي بسيار اتفاق افتند و در زمان واحد گرد نيايند؛ ولي شرايط چنين نيستند. در نهايت بايد تمام شرايط با هم محقق شوند و در يک زمان اجتماع کنند تا ظهور پديد آيد.
3. علايم پيش از ظهور، پديد ميآيند و از ميان ميروند؛ ولي شرايط کمي پيش از ظهور رخ ميدهند و بعد از تحقّق ظهور نيز باقياند. [2] .
پارهاي از شرايط ظهور:
شرايط ظهور امام عصرعليه السلام به طور کامل براي ما روشن نيست. بخشي از بنياديترين آنها عبارت است از:
1. وجود برنامه و طرحي متعالي که بتواند با ساختار درست، عدل واقعي را در جهان بر پا سازد و سعادت و کمال آدميان را به ارمغان آورد.
2. وجود رهبر و هدايتگري بزرگ، شايسته و معصوم که از سوي خداوند منصوب شده است.
3. وجود گروهي از انسانهاي پاک دل و فداکار که در اوج تقوا به سر ميبرند و براي دفاع همه جانبه از برنامه امام معصومعليه السلام آمادگي دارند.
امام جوادعليه السلام در اين باره فرمود: «و از اصحابش 313 تن به اندازه اصحاب بدر از دورترين نقاط زمين به گرد او فراهم آيند و اين همان قول خداوند است که فرمود: «أَيْنَ ما تَکُونُوا يَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَميعًا إِنَّ اللَّهَ عَلي کُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ» [3] و چون اين تعداد از اهل اخلاص به گرد او فراهمآيند، خداوند امرش را ظاهر سازد و چون عقد - عبارت از ده هزار نفر باشد - کامل شد به اذن خداي تعالي قيام کند». [4] .
بيترديد براي پديد آمدن ظهور، بايد اين شرايط محقق شود. وحي و روايات متواتر و قطعي بر تحقق يافتن شرطهاي اوّل و دوم گواهي ميدهد.
شرط نخست با بعثت پيامبر خاتمصلي الله عليه وآله محقق شد.
شرط دوم نيز با تولد فرزند امام عسکريعليه السلام در سال 255 ه . تحقق يافت.
آنچه تا کنون به وقوع نپيوسته، شرط سوم است. براي تحقق اين شرط بايد تلاش کرد و در جهت تربيت نفوس خويش و ديگران کوشيد.
البته افزون بر شرطهاي ياد شده، احتمال وجود پارهاي شرايط ديگر نيز قوي مينمايد. بيترديد بايد همه آن شرايط واقع شود تا زمينه ظهور به طور کامل فراهم آيد. براي تسريع در تحقق اين شرايط و رخ نمودن روزگار آرماني ظهور، دعا و تضرّع در درگاه احديّت بسيار سودمند است. معصومانعليهم السلام مؤمنان را به دعا در اين باره فرمان دادهاند.
در پايان ياد کرد اين نکته شايسته است که گاهي اموري چون وضعيت اسفبار و آکنده از ستم جهان نيز از شرايط ظهور شمرده ميشود. ممکن است گروهي چنان پندارند که بايد در جهت تحقّق اين شرط کوشيد و به ترويج فساد دست يازيد تا پردههاي غيبت سريعتر کنار رود و ظهور امام عصر واقع شود!
در نادرستي اين پندار ترديد نيست؛ زيرا:
1. بسياري از اين پديدههايي که ممکن است از شرايط تلقي شوند، در شمار نشانههاي ظهور جاي دارند و ظهور بر آنها متوقف نيست.
2. ستم فراگير و شرط ظهور بودنش، قابل تأمل مينمايد و ميتوان اين پديده را از نشانههاي ظهور به شمار آورد حتي اگر آن از شرايط ظهور باشد، ميتوان ادّعا کرد که در شمار شرايط به معناي مصطلح نميگنجد؛ زيرا ارتباط آن با ظهور، از نوع ارتباط سبب و مسبب نيست. افزون بر اين، حتي اگر ستم فراگير «شرط اصطلاحي ظهور» به شمار آيد؛ در همگوني آن با ديگر شرطها و لزوم تلاش براي تحقق آن ترديد وجود دارد؛ زيرا به نظر ميرسد شرط قهري و تکويني است؛ يعني، جهان به رغم تلاش مؤمنان دلسوز، به سمت ستم فراگير پيش ميرود.
مؤمنان بايد وظيفه خويش را انجام دهند و تکليف الهي اهل ايمان را - بيآنکه در نتيجه بينديشند - به جاي آورند؛ زيرا نتيجه ندادن و توفيق نيافتن سبب سقوط تکليف نميشود.
پی نوشت ها:
[1] تاريخ الغيبة الکبري، ص 395.
[2] همان، ص 400 - 396.
[3] بقره (2)، آيه 148.
[4] کمالالدين، ج 2، باب 37، ح 2.