در روايات آمده است: يکي از نشانههاي برپايي قيامت، «طلوع خورشيد از مغرب» است.
اميرالمؤمنين عليعليه السلام به نقل از پيامبرصلي الله عليه وآله ميفرمايد: «به ناگزير ده چيز قبل از قيامت رخ خواهد داد: سفياني، دجّال، ودود و جنبنده، خروج قائمعليه السلام، طلوع خورشيد از مغرب، نزول حضرت عيسيعليه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزيرة العرب و آتشي که از چاه عدن بيرون ميآيد و مردمان را به محشر سوق ميدهد». [1] البته طلوع خورشيد از مغرب به عنوان امري حتمي معرفي شده است. [2] .
شيخ مفيدرحمه الله درباره چگونگي اين اتفاق نوشته است: «خورشيد هنگام ظهر در آسمان راکد ميشود و ساعتي چند تا به هنگام عصر پيدا نباشد، آن گاه از مغرب آشکار گردد». [3] .
اگرچه عدهاي اين امر را بعيد پنداشته و گفتهاند: مستلزم در هم ريختن و از هم پاشيدن نظم جهان و تغيير در حرکت منظومه شمسي خواهد بود و نتيجه گرفتهاند که با اصول حاکم بر نظام طبيعت، ناسازگار است؛ ولي به نظر ميرسد اين امر همانند بسياري ديگر از امور، از آيات الهي خواهد بود. به علاوه نظير اين اتفاقات قبلاً نيز در آسمان رخ داده که از جمله آنها «ردّالشَّمس» براي يوشع بن نون بوده است. [4] .
در برخي ديگر از گفتهها آمده است: مقصود از طلوع خورشيد از مغرب، ظهور حضرت مهديعليه السلام است. بدين معنا که حضرت مهديعليه السلام، همان خورشيد است که در پايان عمر طولاني خويش، طلوع خواهد کرد.
شيخ صدوقرحمه الله با ذکر سند از نَزالِ بنِ سَبْرَه روايت مفصلي نقل کرده که بخشي از آن اين چنين است: «اميرالمؤمنين علي بن ابيطالبعليه السلام براي ما خطبه خواند و بر خداي تعالي حمد و ثنا گفت و بر محمد و خاندانش درود فرستاد. آن گاه سه بار فرمود: اي مردم! پيش از آنکه مرا از دست بدهيد، از من پرسش کنيد...
پس افرادي برخاسته پرسشهايي مطرح کردند و آن حضرت جوابهايي فرمود تا اينکه در پاسخ به خروج «دابةالارض» فرمود:... سپس آن دابه سربلند کند و به اذن خداي تعالي همه کساني که بين مشرق و مغرب هستند، او را ببينند و اين بعد از آن است که آفتاب از مغرب خود برآيد. در اين هنگام توبه برداشته شود...
نَزال بنِ سَبْرَه گويد: به صعصعةبن صوحان گفتم: اي صعصعه! مقصود اميرالمؤمنين از اين کلام چه بود؟ صعصعة گفت: اي سبرة! آن کسي است که عيسيعليه السلام پشت سر او نماز ميخواند. او دوازدهمين امام از عترت و نهمين امام از فرزندان حسينبن عليعليه السلام است. او آفتابي استکه ازمغرب خود طلوعکند واز مابين رکن و مقام ظاهر شود و زمين را طاهر سازد و موازين عدالت را برپا کند و...». [5] .
اشکال اين ديدگاه آن است که مطلب فوق در کلام معصومعليه السلام نيامده است. علاوه بر آن در روايات، سخن از طلوع خورشيد از مغرب در رديف قيام حضرت مهديعليه السلام ذکر شده است و اگر مقصود ظهور و خروج آن حضرت بود، نيازي به تکرار نداشت. [6] .
بنابراين به نظر ميرسد طلوع خورشيد از مغرب، حادثهاي است خارقالعاده که پس از ظهور حضرت مهديعليه السلام و در آستانه قيامت اتفاق خواهد افتاد.
اما بسيار بيشتر از آنچه در منابع روايي شيعه از آن سخن به ميان آمده، در کتابهاي اهل سنّت از آن ياد شده است:
1. نسائي در السنن الکبري از پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله نقل کرده که فرمود: «لا تَقُومُ السّاعَةُ حَتّي تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغرِبِها...». [7] «هرگز قيامت بر پا نخواهد شد تا اينکه خورشيد از مغرب خود طلوع کند...»
2. طبراني در المعجم الکبير از همان حضرت نقل کرده است:
«اِنَّ السَّاعَةَ لا تَقُومُ حَتي يَکُونَ عَشْرُ آياتٍطُلُوعُالشَّمْسِمِنْمَغرِبِها...». [8] .
3. متقي هندي در کنزالعمال نقل کرده است: «لاتَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّي تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِن مَغْرِبِها فَاِذا طَلَعَتْ مِنْ مَغْرِبِها وَرَآها النّاسُ آمَنُوا اَجْمَعُونَ فَذلِکَ لايَنْفَعُ نَفْساً ايمانُها لَم تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قبلُ». [9] .
پی نوشت ها:
[1] کتاب الغيبة، ص 436، ح 426.
[2] همان، ص 435، ح 425.
[3] الارشاد، ج 2، ص 368.
[4] الارشاد، ج 2، ص 385.
[5] کمالالدين، ج 2، باب 47، ح 1.
[6] ر.ک: الارشاد، ج 2، ص 371، کشفالغمه، ج 2، ص 459.
[7] السنن الکبري، ج 6، ص 344.
[8] المعجمالکبير، ج 3، ص 171.
[9] کنزالعمال، ج 14، ص 206، ح 38646 و38639 و38411؛ همچنين ر.ک: تفسير القرطبي، ج 16، ص 130؛ تفسير ابن کثير، ج 1، ص 596.