فرو برده شدن در «بَيْداء» - که از آن در روايات «خسف بهبيداء» تعبير شده است - از نشانههاي ظهور حضرت مهديعليه السلام است. اين نشانه در احاديثي که درباره سفياني سخن گفتهاند، فراوان ذکر شده است. [1] .
واژه «خَسْف» به معناي فرو رفتن و پنهان شدن است و «بَيداء» نام سرزميني بين مکه و مدينه است. [2] ظاهراً منظور از «خسف به بيداء» آن است که سفياني با لشکري عظيم به قصد جنگ با حضرت مهديعليه السلام عازممکه ميشود؛ اما در بين مکه و مدينه - در محلي که به سرزمين «بيداء» معروفاست - بهگونهايمعجزه آسا، به امر خداوند، در دل زمين فرو ميروند.
اين حادثه در روايات بسياري - از عامّه و خاصّه - به عنوان يکي از نشانههاي ظهور (نشانههاي ظهور) بيان شده و در شماري از آنها بر حتمي بودن آن تأکيد شده است. [3] .
امام باقرعليه السلام در بخشي از يک روايت مفصل فرمود: «... و سفياني گروهي را به مدينه روانه کند و مهدي از آنجا به مکه رخت بربندد وخبر بهفرمانده سپاه سفياني رسدکه مهديعليه السلام بهجانب مکه بيرون شده است، پس او لشکري از پي آن حضرت روانه کند ولي او را نيابد تا اينکه مهدي با حالت ترس و نگراني بدان سنت که موسي بن عمران داشت داخل مکه شود.
آن حضرت فرمود: فرمانده سپاه سفياني در صحرا فرود ميآيد، پس آواز دهندهاي از آسمان ندا ميکند که «اي دشت آن قوم را نابود ساز» پس آن نيز ايشان را به درون خود ميبرد و هيچيک از آنان نجات نمييابد مگر سه نفر...» [4] .
درباره حتمي بودن اين نشانه از روايات متعددي ميتوان استفاده کرد؛ چنان که عمر بن حنظله، در حديثي از صادق آل محمدصلي الله عليه وآله چنين روايت کرده است: «خَمْسٌ قَبْلَ قِيامِ القائِمِعليه السلام مِنَ العَلاماتِ: الصَّيْحَةُ وَالسُّفيانِيُّ وَالخَسْفُ بِالبَيداءِ وَ خُرُوجُ اليَماني وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِيَةِ» [5] .
پيش از قيام حضرت قائمعليه السلام پنج نشانه است: نداي آسماني، سفياني و فرو رفتن در سرزمين بيداء و خروج يماني و کشته شدن نفس زکيّه» در روايات اهل سنّت نيز به اين مهم اشاره شده است. [6] .
حادثه «خسف» گرچه در منطقه «بيداء» و در مورد لشکر سفياني واقع ميشود، ولي در برخي روايات - غير از خسف در بيداء - از خسف در مشرق و خسف درجزيرةالعربنيزياد شده است. [7].
اين نشانگر آن است که در ساير نقاط زمين نيز، چنين حوادثي رخ خواهد داد و به امر خداوند دشمنان حضرت مهديعليه السلام، بدينوسيله نابود خواهندشد. [8] .
البته در برخي روايات از «خسف به مشرق» و «جزيرةالعرب»، به عنوان نشانه قيامت (اشراط السّاعة) ياد شده است، بر اين اساس ارتباطي به «خسف به بيداء» نخواهد داشت. [9] .
پی نوشت ها:
[1] الغيبة، ص 304، ح 14.
[2] لسان العرب، ماده خسف و بيداء.
[3] الکافي، ج 8، ص 310، ح 483؛ الخصال، ج1، ص303، ح82؛ الغيبة، ص257، ح15.
[4] الغيبة، ص 279، باب 14، ح 67.
[5] الغيبة، ص 436، ح 67؛ کمالالدين و تمام النعمة، ح 2، ص 649.
[6] ر.ک: صنعاني، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج 11، ح 20769.
[7] کتاب الغيبة، ص 436، ح 426.
[8] الغيبة، ص 252.
[9] ر.ک: کتاب الغيبة، ص 436، ح 426.