0

تقدیم به همه مادران

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

تقدیم به همه مادران

با سلام خدمت همه راسخونی های عزیز

پیشاپیش سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) را به همه تبریک میگم و همچنین  روز مادر را به همه مادران و همچنین خواهرانی که اسمشون برگرفته از نام زیبای خانم فاطمه زهرا هست هم تبریک میگم

 

با توجه به اینکه سالروز تولد حضرت فاطمه و همچنین روز مادر در پیش است هرگونه دلنوشته و پیامک و شعر و...که دارید در ارتباط با این مبحث ذکر کنید

 

با تشکر

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

چهارشنبه 27 فروردین 1393  12:15 PM
تشکرات از این پست
farshon tahmores oghab6668 saeedakh
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

چهارشنبه 27 فروردین 1393  12:23 PM
تشکرات از این پست
farshon tahmores oghab6668 saeedakh
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

صدای مامانم چقدر قشنگه .....

دیشب خواب پریشونی دیده بودم. داشتم دنبال کتاب تعبیر خواب می‌گشتم که مامان صدا زد امیر جان مامان بپر سه تا سنگک بگیر. اصلا حوصله نداشتم گفتم من که پریروز نون گرفتم. مامان گفت خوب دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان هیچی نون نداریم. گفتم چرا سنگگ، مگه لواشی چه عیبی داره؟ مامان گفت می‌دونی که بابا نون لواش دوست نداره.

       گفتم صف سنگگ شلوغه. اگه نون می‌خواهید لواش می‌خرم. مامان اصرار کرد سنگک بخر، قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت بس کن تنبلی نکن مامان حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.

  این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شستم. دیروز هم کلی برای خرید بیرون از خونه علاف شده بودم. داد زدم من اصلا نونوایی نمیرم. هر کاری می‌خوای بکن!

  داشتم فکر می‌کردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک می‌کنم باز هم باید این حرف و کنایه‌ها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون برنج درسته کنه. این طوری بهترم هست. با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی می‌افتم رو دنده لج و اصلا قبول نمی‌کنم. اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلا انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ده کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خسته‌اش کرده بود. اصلا حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی. راستش پشیمون شدم. کاش اصلا با مامان جر و بحث نکرده بودم و خودم رفته بودم. هنوز هم فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمی‌کرد.

 سعی کردم خودم رو بزنم به بی‌خیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصبابم خورد بود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مامان مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خورد می‌کرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که می‌اومدم تصادف شده بود. مردم می‌گفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.

 گفتم نفهمیدی کی بود؟

  گفت من اصلا جلو نرفتم.

 دیگه خیلی نگران شدم. یاد خواب دیشبم افتادم. فکرم تا کجاها رفت. سریع لباسامو پوشیدم و راه افتادم دنبال مامان. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم اما تا اونجا یک ساعت راه بود و بعید بود مامان اونجا رفته باشه هر طوری بود تا اونجا رفتم، وقتی رسیدم، نونوایی تعطیل بود. تازه یادم افتاد که اول برج‌ها این نونوایی تعطیله. دلم نمی‌خواست قبول کنم تصادفی که خواهرم می‌گفت به مامان ربط داره. اما انگار چاره‌ای نبود. به خونه برگشتم تا از خواهرم محل تصادف رو دقیق‌تر بپرسم.

 دیگه دل تو دلم نبود. با یک عالمه غصه و نگرانی توی راه به مهربونی‌ها و فداکاری‌های مامانم فکر می‌کردم و از شدت حسرت که چرا به حرفش گوش نکردم می‌سوختم. هزار بار با خودم قرار گذاشتم که دیگه این اشتباه رو تکرار نکنم و همیشه به حرف مامانم گوش بدم وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و با تمام نگرانی که داشتم یک زنگ کشدار زدم. منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که داد زد بلد نیستی درست زنگ بزنی .....؟

 تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه ..... یه نقس عمیق کشیدم و گفتم الهی شکر و با خودم گفتم قول‌هایی که به خودت دادی یادت نره

این داستان قشنگ را اینجا گذاشتم تا هممون قدر مادرامون رو بدونیم

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

چهارشنبه 27 فروردین 1393  12:26 PM
تشکرات از این پست
farshon tahmores oghab6668 saeedakh
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

بعضی وقتا دلم واسه مــامــانم میسوزه
وقتی میام تو اتاقم و غرق دنیای مجازی میشم
و اون تنها نشسته تلویزیون می بینه
چه نسل بی عاطفه ای شدیم ما

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

چهارشنبه 27 فروردین 1393  12:28 PM
تشکرات از این پست
farshon tahmores oghab6668
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

یازهراادرکنی

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

چهارشنبه 27 فروردین 1393  12:38 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh tahmores oghab6668
tahmores
tahmores
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 11998
محل سکونت : همین گوشه کنار

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

سلام و تشکر

نمیدونم در وصف مادرم چه بنویسم 

فقط به پاس شب بیدار موندات 

غصه هات  ...

گریه هات ...

بهت مدیونم

چهارشنبه 27 فروردین 1393  10:41 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh oghab6668 saeedakh
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

سخت ترین و بدترین ثانیه های زندگیم زمانیست که مادرم گریه می کند

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

جمعه 29 فروردین 1393  4:30 PM
تشکرات از این پست
oghab6668 saeedakh
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

به سلامتی مادر پیری که هنوزم دم در به امید اومدن فرزندانشه
 

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

جمعه 29 فروردین 1393  4:31 PM
تشکرات از این پست
oghab6668 saeedakh
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

خدا کنه اغوش گرم مادر هیچ موقع برای کسی حســـــــــــــــــــــــرت نشه...
 

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

جمعه 29 فروردین 1393  4:32 PM
تشکرات از این پست
oghab6668 saeedakh
oghab6668
oghab6668
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 644
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

متشکرم

داستان صدای مادر واقعا قشنگ بود...من از خوندنش بغض کردم

موفقیت تحرک بجا می خواهد نه توقف

جمعه 29 فروردین 1393  5:15 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh saeedakh
mansfa
mansfa
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : شهریور 1389 
تعداد پست ها : 1216
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تقدیم به همه مادران

ای تو معنی تمام شعرها

ای عزیز قصر دنیای خدا

ای صدای ریزش باران عشق

نام پاکت مکتب دیوان عشق

روز تو یک هفته و یک روز نیست

روز تو هر روزه ی این زندگیست

مادر روزت مبارک!

یک شنبه 31 فروردین 1393  10:55 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها