مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج عبدالرضا هلالي

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
همگی وارث غم محو شقایق بودند
من اباالفضلی ام و قبله ی من کرب وبلاست
من اباالفضلی ام و قبله ی من کرب وبلاست
ریزه خوار توام و خوان کریمت عباس
چو سگی سر بگذارم به حریمت عباس
می فروش ازلی ! مست می علقمه ام
غل و زنجیر بده کلب تو و فاطمه ام
مادرم گفته چو خواهی بشوی پر احساس
روی قلبت بنویس عشق منی یا عباس
گشته ام من همه عالم چه سپهر و چه زمین
گل ندیدم به قشنگی یل ام البنین

اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در 83/5/16 _ روز مادر

خانه ی نبی پی آبادیه
غرق شور و عشق و شادیه
یک ملک نعره ی هو هو میزنه
جبرئیل خونه رو جارو میزنه
حوریان سبد سبد گل میارن
با ادب به پیش زهرا می زارن
مریم اومده عیادت بکنه
به بی بی عرض ارادت بکنه
میاد هاجر پیش خانوم میشینه
زمزم رو تو چشم زهرا می بینه
داره از خوشحالی حوا جون میده
آخه گهواره رو هی تکون میده
خدا داره عشقشو داد میزنه
داره از خوشحالی فریاد میزنه
میگه یک وقت رو زمینش نزارید
براش از بهشت یه قنداق بیارید
نازش هرچی باشه من می خرم
دشمناشو به جهنم می برم
مصطفی غرق سرور و همهمه
بوسه میزنه به دست فاطمه
میگه برترین زن ها اومده
برکت به خونه ی ما اومده
اومده کار خدایی بکنه
اومده قدرت نمایی بکنه
اومده تا حافظ ولی بشه
اومده تا همسر علی بشه
اومده برام تا نور عین بشه
اومده تا مادر حسین بشه
مردم رو از تیرگی رها کنه
جونشو واسه علی فدا کنه

اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در 83/5/16 _ روز مادر

فخرم اینه تو دنیا که دلم با رقیه است
سبب خلقت من گفتن یا رقیه است
الهی در همه عمر سگ خونت بمونم
اسیر و دلسپرده فقط از تو بخونم
اگه عشقت نباشه همه دنیا حقیره
بمیره هرکی می خواد تو رو از من بگیره
همه عالم بدونند بی رقیه حقیرم
اسیر غصه و غم بی رقیه می میرم
شماها که به دنیا مایلید و اسیرید
نمک زندگیمو دیگه از من نگیرید
خوش آمدی مسافر به گوشه ی خرابه
بی تو نفس کشیدن بابا برام عذابه
از ضرب تازیانه دارم دیگه می میرم
وقتی می خوام بلند شم دست به دیوار می گیرم
چشام رمق نداره من چی بگم ز دردم
با دستای کبودم دنبال تو می گردم

روضه حضرت رقیه _ اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در 5 یا 19 صفر 1381 شمسی _ قم مقدس

قلندر مسلک و درویش هستم
نه کافر نه یهود نه بت پرستم
بود پیرم اباالفضل علمدار
به گردش کمترین درویش هستم

دارم به سر روز و شب فکر اباالفضل
تپش تپش های دل ذکر اباالفضل
ابوفاضل ابوفاضل اباالفضل

دلاور پهلوان نام آور و شیر
تماشایی به دستش رقص شمشیر
چو حمله می برد بر قلب دشمن
بیاید از فلک آوای تکبیر

دارم به سر روز و شب فکر اباالفضل
تپش تپش های دل ذکر اباالفضل
ابوفاضل ابوفاضل اباالفضل

ادب حیران رفتار اباالفضل
زبانزد جود و ایثار اباالفضل
همه هفت آسمان در زیر گامش
ملائک عبد دربار اباالفضل

دارم به سر روز و شب فکر اباالفضل
تپش تپش های دل ذکر اباالفضل
ابوفاضل ابوفاضل اباالفضل

شور اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در 5 یا 19 صفر 1381 شمسی _ قم مقدس

عمریه پنجره ی دلم بسوی کربلاست
خونه ی من به بند درش به سوی دشت نینواست
به دل میگم غصه نخور رقیه ویزاشو میده
قسم به اون خدا خودش برگ جوازشو میده
میگم گذرنامه ی من قلب پر از خون منه
توشه ی من تو این سفر سینه ی مجنون منه
من تو سفارت خونه ی رقیه هم آشنا دارم
بزار بگم سر رو پای علی اکبر می زارم
گمرک مرز خسروی دروازه ی جنون من
تمام خاک خسروی تشنه ی اشک و خون من

شور اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در 5 یا 19 صفر 1381 شمسی _ قم مقدس

فخر هر پیر و جوانی تو دلیر و پهلوانی
تکیه گاه زینبی و عموی و صاحب زمانی
سید و سرور و مولا شده مجنون تو لیلی
مشتی از خاک حریمت برتر از جنت اعلی

حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای

ادب افتاده به پایت عالمی تحت لوایت
به مقام تو همین بس که حسین گفته فدایت
برهمه سرآمدی تو به وفا زبانزدی تو
ای علی مرام و مسلک در کرم محمدی تو

حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای

ماه خوشگل حسینی عشق و حاصل حسینی
ای جگرگوشه ی زهرا پاره ی دل حسینی
یوسف مصری شهیدت ای مسیحیان مریدت
جلوه ای ز روز محشر قد و قامت رشیدت

حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای

هم ابد هم ازلی تو بی بدل بی مثلی تو
نه فقط عالم شیعه عشق بین المللی تو

حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای

شور اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در 5 یا 19 صفر 1381 شمسی _ قم مقدس

شال عزای روضه هات شفیع محشرم میشه
خاک پای سین زنات تاج روی سرم میشه
غم تو رو من آقاجون به هر دو عالم نمی دم
یک قطره اشک روضت رو به آب زمزم نمی دم
شش گوشه ی ارباب حسین تو سینه ی سینه زناست
هروله توی هیئت ها پر زدن کبوتراست
دلم می خواد کبوتری بین کبوترات باشم
یا این که توی هیئت ها نوکر نوکرات باشم
یه ارتباط خوبیه بین طوس و کرب و بلا
دلم برات که تنگ میشه میرم پیش امام رضا
ارباب زمین خوردت منم ، نون و نمک خورت منم
عشقی بزار عشقی بگم یار قسم خوردت منم
دلی که عاشق نمیشه سنگ دلی بد نیست همیشه
یه روز دل سنگ منم سنگ فرش های حرم میشه
مثل تموم شهدابه کام من عسل بزار
ارواح خاک مادرت یه کم به من محل بزار
حسین ثارالله حسین ثارالله حسین ثارالله حسین ثارالله

نوحه اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در 5 یا 19 صفر 1381 شمسی _ قم مقدس

ای حسینم یک اربعین العطشت رو می شنیدم
از بعد تو آب رو به رنگ خون می دیدم
ای حبیبم

ای حسینم یک اربعین گرسنه خوابیدم پس از تو
کابوس قتله گاهت رو می دیدم پس از تو
من غریبم

من غریبم من غریبم من غریبم من غریبم

ای حسینم رد طناب هنوز جا مونده روی گردن
توی محله ی یهود من رو هو کردند
خسته جونم

ای حسینم کی می دونه معنی خارجی یعنی چی ؟
کی می دونه که مرگ تدریجی یعنی چی ؟
من می دونم

ای حسینم دیدن بدترین کتک سنگین ترین مشت
یکی می گفت عمه بدو رقیه رو کشت
وای از این غم

ای حسینم ای حسینم ای حسینم ای حسینم

ای حسینم تو کوچه ی یهود ندیدی چی کشیدم
سر در چندتا خونه نعل خونی دیدم
من بریدم

مردم ای یار مردم ای یار مردم ای یار مردم ای یار

سینه زنی اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در شب اربعین سال 86

مناجات با حضرت صاحب الزمان علیه السلام

اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کاظمین رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش
مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر مادرت زهرا
به دیدار قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ما هم باش
شب جمعه کربلا رفتی یاد ما هم کن چون زدی بوسه
کنار قبر اباالفضل با وفا رفتی یاد ما هم باش
نماز حاجت خواندی از برای فرج مسجد کوفه
دعا کردی از برای فرج التماس دعا یاد ما هم باش
شدی محرم در مراسم حج یا منی رفتی یاد ما هم باش
به هر جا رفتی برو مهدی اما هر کجا رفتی یاد ما هم باش

مناجات با حضرت صاحب الزمان علیه السلام

به سپیده قسم سر خوان توام
همه شب به خدا نگران توام
شده ام شرمنده ی بد عهدی
به کجا خیمه زدی مهدی ؟
یا اباصالح مددی

یا ابا صالح مددی مولا یا ابا صالح مددی مولا

چه کنم که ز غم دل تو به رهم
همه خاک رهت سر دیده نهم
من و کجا و دیدن رخسارت ؟
با کلاف آیم سر بازارت
یا اباصالح مددی

یا ابا صالح مددی مولا یا ابا صالح مددی مولا

اشک چشمان من آبرویم شود
کن دعا عاقبت خون وضویم شود
بی تو آمد جان همه بر لب
گریه کن مولا بر غم زینب
یا اباصالح مددی

یا ابا صالح مددی مولا یا ابا صالح مددی مولا

آقاجون خودم می دونم لایق این حرفا نیستم
اما از شما چه پنهان از اهل زمانه خستم
دل من عاشق می مونه دائم از شما می خونه
منو می شناسی آقاجون من همون اون دیوونه
گرچه قصه بی کرانه گرچه غصه شوکرانه
بی اجازه با اجازه دل من تو جمکرانه
به خدا دلم شروره ولی بی تو ناصبوره
آقا شیعه ها غریبند بیا که وقت ظهوره
مردم اهل اشتباهند شیعه ها که چشم به راهند
گو به لشکر یهودی بچه ها گناه ندارند
کنده خار و ریشه ی گل ، قفس سرای بلبل
بیا و بیار تو دستت ذوالفقار بی تحمل

اباصالح یا ابن زهرا اباصالح یا ابن زهرا

شیعه ها چه بی قرارند ، شب نشین زلف یارند
می بینی که اهل لبنان غیر تو کسی ندارند
ما که اهل خط و خالیم ، تا به کی باید بنالیم ؟
بگو با کلب یهودی مابه مرتضی می بالیم
تو رگ ستاره خونی ، تو ستون آسمونی
درد بچه شیعه ها رو بهتر از همه می دونه
غصه ی تو داده آقا اشک بی اراده آقا
توی کربلای لبنان حرمله زیاده آقا
دل به زیر دینه آقا ، اهل درد و شور و شینه
نقش پرچم تو آقا یا لثارات الحسینه
بی تو غم به دل می اومد ، زخم مشتعل می اومد
شیعه زخمی یهود است ، کاش ابوفاضل می اومد
اهل اشک و آهی آقا ، نور چشم مایی آقا
بیا تا همه بدونند پشت حزب اللهی آقا

بشنوید این زمزمه
نام من عبد حسین فاطمه
من هوس را از درونم رانده ام
چون کتاب عاشقی را خوانده ام
روز اول تا که چشمم باز شد
درس عشق و عاشقی آغاز شد
بوده ام از کودکی من زیر دین
نغمه ی لالای من می شد حسین
مادرم ذهن مرا می زد ورق
شیر می دادم به عشق شیر حق
دفتر مشقم ز برگ یاس بود
آب بابایم همان عباس بود
گفتم از چه عشق را شأن و رتبت است ؟
آریا اکنون زمان خدمت است
ثبت نام کوی جانبازی شدم
بعد از آن راهی سربازی شدم
نام من سرباز کوی عترت است
دوره آموزشی ام هیئت است
پادگانم چادری شد وصله دار
سر درش عکس علی با ذوالفقار
ارتش حیدر محل خدمتم
بهر جانبازی پی هر فرصتم
در مصاف کفر هستم بی شکست
چون سلاحم دین و ایمان من است
نقش سردوشی من یا فاطمه است
قمقمه ام پر ز آب علقمه است
بین کفر و حق پرستی حد و مرز
بی پوتینم پا برهنه بهتر است
رنگ پیراهن نه رنگ خاکی است
زینب آن را دوخته پس مشکی است
اسم رمز حمله ام یاس علی
افسر مافوقم عباس علی
یا رقیه بهترین اسم شب است
هم دعای صبحگه یا زینب است
مدت سربازی ام تا محشر است
آریا تمدید گردد بهتر است
گرچه من سرباز هیچ و ساده ام
سرخوشم مهدی بود فرمانده ام
گرچه شد فرمانده ام غائب ولی
دلخوشم بر نائبش سید علی

چگونه گریه نریزم به پای عاشورا ؟
من و دو چشم غریبم فدای عاشورا
در آن زمان که دلم را بدست آوردم
هزار مرتبه مردم برای عاشورا
اگر زمین و زمان تر شده است باران نیست
گرفته دیده ی خیسم عزای عاشورا
هزار مرتبه شکرت که اشکمان جاری است
خدای ماه محرم ، خدای عاشورا
به زیر محمل تابوت ما چنین گویید
به عزت و شرف کربلای عاشورا

دل من شد خریدار اباالفضل
اسیر بوی گلزار اباالفضل
نه من تنها خمار چشم مستش
فلک باشد گرفتار اباالفضل
نوشته سر در جنت خدا هم
بود مشتاق دیدار اباالفضل
میان لشکر دلدانگانش
علی اصغر علمدار اباالفضل
رقیه از همان روز ازل شد
رئیس قصر و دربار اباالفضل
اجل را گو سراغ از من نگیرد
که جان دادم سر دار اباالفضل
عوض کردم من از بدو تولد
دو عالم را به یک موی اباالفضل
دو صد لیلی بود تا روز آخر
خراب چشم دلجوی اباالفضل
یلان کل عالم جمله با هم
خجل از زور بازوی اباالفضل
بود سمت دلم وقت تولد
به یک قبله و آن سوی اباالفضل