0

یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی(ره)

 
maarej
maarej
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1832
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی(ره)

در کنار شهیدان
آنگاه که امام فرمود:
 از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.
آنچه از این جمله به ذهن متبادر می شد این بود که دعای امام(ره) ناظر به محشور شدن با شهدا در روز قیامت است اما بعد  از رحلت امام(ره) و دفن ایشان در کنار بهشت زهرا که بزرگترین مجموعه شهدا را در خود جای داده است معنی دیگری نیز از این دعای امام(ره) معلوم گردید جالب این که در شب اول رحلت امام(ره) ناظر بودم که هر یک از مسئولان بلند پایه کشور پیشنهادهایی از قبیل قم، جمکران، دشت احمد در نزدیک قم، پادگان قلعه مرغی، محدوده نیروی هوایی و ... را مطرح کردند اما خواست خدا این بود که نهایتا امام(ره) در محل فعلی دفن شود و علاوه بر مفهوم اول برای سخت و دعای امام(ره) معنی دیگری نیز تحقق یافت.
همانند مطلب فوق را در این بیت که در پایان یکی از غزل‌های  امام(ره) آمده است می‌توان دید:

 ســــالها می گذرد حادثه‌ها می‌آید
انتـــــظار فرج از نیمه خرداد کشم

هر چند از این بیت معنایی متناسب با سیاق غزل استنباط می شد که آن هم معما گونه است اما حادثه رحلت امام(ره) در آستانه نیمه خرداد این شعر را با مضمون دیگری نیز منطبق ساخت!

اگر پیشگویی آیت الله خمینی را جدی‌تر می گرفتیم
حضرت امام(ره) در تاریخ 67/10/11 خطاب به گورباچف - دبیر کل حزب کمونیست و صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و رهبر ابر قدرت شرق که حدود نیمی از جهان و از جمله اروپای شرقی تحت سلطه او بود - پیامی فرستاد که جملاتی از آن را مرور می‌کنیم:
جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیت جهان بسا منشاء تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد....
شما اگر بخواهید در این مقطع، تنها گره‌های کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه‌داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده‌اید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند!...
چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بن‌بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل- البته به شکل دیگر- و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است!
باید به حقیقت رو آورد، مشکل اصلی کشور شما مسأله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن‌بست کشیده یا خواهد کشید.
.... از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان، جستجو کرد.
... امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم ولی از شما جداً می‌خواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید.
... امروز دیگر دولت‌های همسو با شما که ... هرگز حاضر نخواهند شد، بیش از این، منابع ... کشورشان را برای اثبات موفقیت کمونیسم- که صدای شکستن استخوانهایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است- مصرف کنند!...
در این مجال از سایر مضامین این پیام امام که «حضرت آیت‌الله جوادی آملی» آن را طی کتابی شرح داده‌اند می‌گذریم اما در مورد بخشهای فوق اگر بخواهیم به عظمت کار امام(ره) برسیم، مستلزم مرور و بازخوانی اوضاع و شرایط اتحاد جماهیر شوروی و جهان در آن زمان و سیر تحولات و حوادث بزرگی است که در سالهای بعد از آن به وقوع پیوست.
شوروی همچنان یکی از دو ابر قدرت حاکم بر جهان و قطب بلوک شرق بود و کرملین در هاله‌ای افسانه‌ای از قدرت و سلطه، در رقابتی تنگاتنگ در برابر کاخ سفید، شناخته می‌شد و گورباچف هنوز به عنوان مرد اول کاخ کرملین بر مسند قدرت تکیه زده بود و ... در چنین شرایطی، چشمه‌سار معرفت و حکمت، واقع‌بینی و آینده‌نگری از روح الهی می‌جوشد و این پیام آسمانی را می‌نگارد. برخی از کسانی که قبل از ارسال، از متن پیام آگاهی می‌یابند نظرهای متفاوتی می‌دهند. بخشهایی از پیام را به مصلحت نمی‌دانند. لیکن امام(ره) ترتیب اثر نداده و عین پیام را توسط هیأتی به سرپرستی حضرت آیت‌الله جوادی آملی برای گورباچف می‌فرستند و بعد از آن گورباچف پاسخ خود را توسط «ادوارد شواردنادزه» وزیر خارجه اتحاد جماهیر شوروی ارسال می‌کند.
روح خدا بر فراز آسمان معنویت، تا دورترین افقها را نگران بود، اما دبیرکل حزب کمونیست شوروی، در چاه تاریک طبیعت به جای پر کشیدن به عالم بالا و رهایی از تنگناي مارکسیسم،‌ گویی چاره بیچارگیها را در شکستن دیواره همان چاه و فرو افتادن در چاله سرمایه‌داری غرب می‌جست. پروستاریکا و گلاسنوست گورباچف راه به جایی نبرد و جهان شاهد بود که چند سال بعد، ابر قدرت شرق فروپاشید. دیوار برلین فرو ریخت و کشورهای اروپای شرقی که اقمار شوروی بودند همراه با قطعات تجزیه شده از شوروی به لقمه‌های لذیذی برای بلعیده شدن در کام غرب و آمریکا تبدیل شدند و ...
حدود ده سال بعد گورباچف چنین می‌گوید: «پیام آیت‌الله خمینی از نظر من به همه اعصار در طول تاریخ بود... آیت‌الله خمینی توانست اثر بزرگی در تاریخ نوین جهان بگذارد. ما زمانی که این پیام را در جلسه کمیته مرکزی حزب کمونیست مطرح کردیم، برای اعضای حزب که نیمی از جهان را در اختیار داشتند بسیار غیر منتظره بود... من متاسفم که در آن مقطع نتوانستم به ایران سفر کنم و از نزدیک با ایشان ملاقات نمایم. به هر حال من امروز از ایشان با احترام عظیم یاد  می‌کنم و معتقدم که آیت‌الله خمینی فراتر از زمان می‌اندیشید و در بعد مکان نمی‌گنجید، اما امروز که من شاهد این اوضاع هستم پیام آیت‌الله خمینی در ذهنم نقش می‌بندد که گفته بود من مارکسیسم را به زودی در موزه‌های تاریخ می‌بینم... اگر آن روز ما پیشگویی آیت‌الله خمینی را جدی‌تر می‌گرفتیم، امروز قطعا شاهد چنین وضعیتی نبودیم و اجازه نمی‌دادیم که وضعیت کشور بدین شکل درآید.»

چهارشنبه 21 خرداد 1393  11:31 AM
تشکرات از این پست
maarej
maarej
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1832
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی(ره)

ده سال بعد
به جملاتی از پیام تاریخی امام(ره) در تاریخ 67/12/3 که به منشور روحانیت معروف شد دقت می‌کنیم:
...روحانیون و مردم عزیز حزب‌الله و خانواده‌های محترم شهدا، حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل‌ها و افکار نادرست، خون عزیزانشان پایمال نشود.
ترس من از این است که تحلیل‌گران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که: باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی، مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟! و نتیجه‌گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته‌اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!
خلاصه کلام این که ما باید بدون توجه به غرب حیله‌گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان، در صدد تحقق فقه عملی اسلام برآییم.
درست ده سال بعد، این پیش‌بینی امام(ره) به وقوع پیوست و کینه‌های پنهانی بیماردلان و شیفتگان فرهنگ الحادی غرب از پرده نفاق بیرون ریخت و مواضع و اصول خط امام(ره) را زیر سوال بردند. پایبندی به اصول اعتقادی را به خصوص در عرصه بین‌المللی در تعارض با منافع ملی پنداشتند و بر فدا کردن مواضع ایدئولوژیک در مقابل منافع ملی، فتوا دادند! و حتی یکی از این سیاه‌دلان معاند با اشک تمساح برای خسارت‌های ناشی از مواضع ایدئولوژیک، سخن گفت و تلویحا امام(ره) را به این خاطر زیر سوال برد و سزاوار محاکمه دانست!
خارج‌نشینان همین قبیله نیز با وضوح بیشتر، ارتداد و کفر خویش را ابراز کردند و در بیانیه «کانون نویسندگان ایران در تبعید» چنین نگاشتند:
در دنیای اندیشه هیچ چیز مقدس نیست. قدوسیتی اگر هست، نقد است و شک و همین ... پیام ما به سلمان رشدی است به تسلیمه نسرین ... با شما هستیم. دشمنان شما را دشمن می‌داریم و دشمنان ما دشمنان شمایند ... بدانید که هر جا که نویسندگان ایرانی از آزادی بیان و حرمت عقیده و اندیشه، دفاع می‌کنند، شما هستید که دفاع می‌شوید...»

پشیمان می‌شوید!
حضرت امام(ره) در قضیه مهم دیگری، موضعی قاطع اتخاذ کرد، اما تقریبا همه مسئولین در آن زمان درخواست کردند که ایشان موضع خود را تلطیف کنند و امام(ره) برحسب اصرار آنان پذیرفت ولی فرمود: «پشیمان خواهید شد» و بامرور زمان این پشیمانی، اتفاق افتاد ومعلوم شد همان موضع اولیه امام(ره) درست بوده است.

چهارشنبه 21 خرداد 1393  11:34 AM
تشکرات از این پست
maarej
maarej
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1832
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی(ره)

بعد از چهارده سال
حضرت امام (قدس سره) در پیام حج سال 1366- حج خونین- از حزب‌الله لبنان به صراحت نام برد و آن را بالاترین حجت‌ الهی برای «همه علما و روحانیون» در راه جهاد علیه متجاوزان و نفی سکوت و مماشات در برابر آنان، قلمداد فرمود:
من مجددا تاکید می‌کنم که دنیا، امروز تشنه حقایق و احکام نورانی اسلام است و «حجت الهی» بر همه علما و روحانیون تمام گردیده است، چراکه وقتی جوانان کشورهای اسلامی برای دفاع از مقدسات دینی خود تا سر حد شهادت پیش رفته‌اند و برای بیرون کردن متجاوزان، خود را به دریای حوادث و بلا زده‌اند و زندان‌ها و شکنجه‌ها را به جان خریده‌اند و همچون مسلمانان شجاع و مبارز و عزیزان «حزب‌الله لبنان» و سایر کشورها مقاومت کرده‌اند و به جهاد علیه متجاوزان برخاسته‌اند، چه «حجتی بالاتر از این؟» و چه بهانه‌ای برای سکوت و مماشات و در خانه نشستن و تقیه کردن‌های بی‌مورد مانده است؟
دو سال بعد در اوایل سال 1368، ضمن گفتگویی که با «جناب حجه‌الاسلام و المسلمین آقای سید حسن نصرالله» که در آن زمان مسئول امور اجرایی حزب‌الله بود داشتیم، صحبت از این جملات امام(ره) شد. یک برداشت این بود که امام(ره) با نام بردن از حزب‌الله در این پیام تاریخی و ستایش از شجاعت و مبارزه حزب‌الله، آن را به نحو احسن تقویت و پشتیبانی کرده تا موجب دلگرمی و تشویق عناصر حزب‌الله شود؛ اما حقیر ضمن تایید این برداشت، استنباطی فراتر را ارائه کردم که ذیلا به آن اشاره می‌شود:
تا آنجا که به یاد دارم حضرت امام(ره) هیچ گاه فرد یا جمعی مشخص را به عنوان «حجت الهی» همراه با اطلاق از قید زمان و مکان معرفی نکرده بود ولی در این ایام از تصریح نام «حزب الله» به عنوان «حجت الهی» آن هم برای «همه علما و روحانیون» به خوبی می‌توان دریافت که امام(ره) گویی به آینده حزب الله و ثبات و پایداری آن در مسیر حق اطمینان داشته است و این نویدی اطمینان بخش برای آینده روشن حزب الله است. در حالی که اگر امام(ره) به این ویژگی حزب الله اطمینان نداشت، اقتضا می‌کرد که حداقل در این پیام تاریخی و ماندگار با صراحت نام حزب الله را آن هم به عنوان حجت ذکر نکند.
در طول ده سال بعد از آن، همواره برداشت حقیر مورد توجه دوستان «حزب‌الله» بود آقای سید حسن نصرالله به طور مکرر آن را بازگو می‌کرد تا آنکه در اثر ثبات قدم مقاومت شگفت انگیز «حزب‌الله» که موید همان برداشت بود، جهان اولین شکست ذلت بار رژیم جنایتکار و متجاوز صهیونیستی را در سال 1379 مشاهده کرد و ارتش زورمند اسرائیل که تجسم قدرت تکنولوژی پیشرفته نظامی و اطلاعاتی جهان غرب به شمار می‌آمد و طی مدت پنجاه سال افسانه شکست ناپذیری خود را در جهان جا انداخته بود و کشورهای درگیر با اسرائیل با چند میلیون ارتش هرگز نتوانسته بودند طعم پيروزي بر اسرائيل را بچشند، در مقابل حزب الله لبنان كه از جهت عده و عدد و تجهیزات نظامی قابل مقایسه با دشمن نبودند، با ذلت و خواری تمام به اولین شکست بزرگ و عقب‌نشینی ذلیلانه تن داد و با به جای گذاشتن انبوه تانک و نفربر و سلاح و مهمات سبک و سنگین و سایر امکانات دیگر پا به فرار گذاشت و هزاران نفر از نیروهای مزدور اسرائیل موسوم به «ارتش لحد»، فرار کردند یا خود را تسلیم حزب‌الله کردند و متعاقب این پیروزی بزرگ، جهان و به خصوص کشورهای اسلامی و عربی، شگفت‌زده و خاضعانه حزب‌الله  و رهبری آن را ستوده و میلیونها نفر در کشورهای مختلف به شادی و حمایت از حزب‌الله تظاهرات کردند.
در اولین سفرم بعد از پیروزی «حزب‌الله» به لبنان باز هم آقای سید حسن نصرالله بحث دوازده سال پیش را یادآور شد. داستان گذشته را باز هم برای جمعی از علما و دوستان حاضر در یکی از جلسات بازگو کرد، اما این بار مطلب را تکمیل کرد و چنین گفت: «بعد از پیروزی بزرگ حزب‌الله و شکست ذلت‌بار صهیونیست‌های متجاوز در جنوب لبنان، عمق شگفت‌انگیز سخن امام(ره) تحقق عینی یافت و بسیاری از علمای بزرگ و روحانیون جهان اسلام و به طور اخص فلسطین، در نوشته‌ها و گفته‌های خود به همان حقیقتی که امام(ره) در چهارده سال پیش بیان کرده بود، اذعان کردند و مفهوم سخن امام(ره) را این گونه تکرار کردند که حزب الله «حجت‌الهی» را بر همگان تمام کرد. مقاومت حزب‌الله و پیروزی آنان ثابت کرد که اولا تنها راه رهایی، جنگ و مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل است و ثانیا این راه قطعا به پیروزی خواهد انجامید و عملا نیز انتفاضه اسلامی ملت فلسطین با الهام از حزب‌الله و تاثیرپذیری از مقاومت اسلامی لبنان برافروخته گردید و جهان اسلام نیز به درستی بی‌بدیل بودن این راه روشن را باور کرد و افکار عمومی در تمام کشورهای اسلامی و مسلمانان سراسر جهان برحمایت بی‌سابقه از انتفاضه سازش ناپذیر برانگیخته شد، به گونه‌ای که در پایتخت مراکش، برای نمونه، بیش از دو میلیون نفر در تظاهراتی بی‌نظیر برای پیروزی حزب الله شرکت کردند و شعار فراگیرشان این بود: «الجهاد هو البدیل، حزب الله و هو الدلیل» جهاد مسلحانه علیه اسرائیل تنها گزینه است و حزب الله دلیل و حجت بر درستی آن است.

چهارشنبه 21 خرداد 1393  11:42 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها