0

فلسفه نماز

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

فلسفه نماز

فلسفه نماز

یا صاحب الزمان علیه السلام

یک شنبه 24 فروردین 1393  10:32 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:فلسفه نماز

چرا بايد نماز خواند و فلسفه نماز خواندن چيست؟ 1391-2-11
 

اقامه نماز از اصلي ترين دستورات دين اسلام به پيروان خود است و پيشوايان و بزرگان اين دين، اين شكل از عبادت را به شرط رعايت تمامي لوازم تحقق تمام و كمال آن از جمله مهمترين راههاي تحقق رفتار دين‌مدارانه در وجود انسانها مي‌دانند.

به گزارش خبرنگار دين و معارف اسلامي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مركز ملي پاسخگويي به مسايل ديني پيرامون چرايي وجوب اقامه نماز از سوي دين اسلام پرسش و پاسخي را در اختيار ايسنا قرار داده است كه متن آن در ادامه مي‌آيد:

پرسش: چرا بايد نماز خواند و فلسفه نماز خواندن چيست؟

پاسخ: علت اصلي نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ يعني ما نماز را به جهت اين كه دستور خداوند و تكليفي شرعي بر عهده ما است، به جا مي آوريم؛ هرچند به روشني مي دانيم كه نماز آثار و بركات متعدد جسمي و روحي و فردي و اجتماعي براي ما دارد؛ با همه اين ها مي توان پرسيد: چرا نماز واجب است و چرا اين تكليف براي ما در نظر گرفته شده است؟

در پاسخ مي گوييم وجوب، يكي از احكام پنج گانه شرعي است كه در شريعت و از جانب شارع مقدس كه خداوند متعال باشد، براي نظام دادن به ساختار بندگي بندگان تنظيم شده است؛ در نتيجه، از آن جا كه پذيرش شريعت و عمل به آن، در مرتبه اي بعد از پذيرش اصل دين و اثبات نبوت و پذيرش خداوند از راه عقل و برهان است، در مورد شريعت چرايي و چگونگي عقلي معنا ندارد. بهترين پاسخ در مورد چرايي وجوب عبادات و ديگر وظايف آن است كه خداوند فرموده است.

اما اگر منظور از چرايي، يافتن حكمت هاي وجوب عملي مشخص و مستمر به نام نماز است، مي توان گفت اصولا حكمت هاي عبادتي چون نماز را بايد در فلسفه كلي عبادات و مناسك عبادي جستجو كرد. ما معتقديم كه عبوديت و پرستش، يكي از نيازهاي انسان است. تمامي انسان ها از ابتدا تاكنون به شكلي پرستش داشته‌اند. روح انسان، نياز به عبادت و پرستش دارد و هيچ چيزي جاي آن را پر نمي كند؛ اما سخن در نحوه پرستش است. در فرهنگ اسلامي تعيين و مشخص كردن شكل عبادت، با شارع مقدس (خداوند متعال) است. كسي نمي‌تواند عبادتي اختراع كند. اگر كسي ذكر و دعايي را به عنوان عبادت پديد آورد، از مصاديق روشن بدعت و تشريع است كه كار حرامي است؛ زيرا امور عبادي را همان گونه كه از طرف شارع مقدس بيان شده است، بايد انجام داد؛ نه كم تر و نه بيش تر. در نتيجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرايطي هم براي آن وضع كرده است. اما تامل عقلاني در ماهيت نماز نشان مي دهد كه اين عمل با اين خصوصيات بهترين شيوه براي رسيدن به همان نياز روحي انسان نيز محسوب مي شود؛ در واقع اگر در ماهيت و شكل نماز دقت شود، مي بينيم كه نماز بهترين شيوه اظهار بندگي است. مجموعه اجزا و حركات آن، تجلي تواضع و تسليم در برابر خداوند است. در عين حال، گراميداشت و جايگاه انسان و قدرت و توان او نيز در اين تكليف مورد توجه قرار گرفته است.

به علاوه، نوع چيدمان اوقات نماز به گونه اي است كه نه به انسان فشار طاقت فرسايي وارد شود و نه آدمي تا مدت زيادي از انجام آن و توجه به خداوند و حقايق عالم غافل گردد؛ بلكه به طور منظم و مستمر، اين عمل عبادي در زندگي تكرار مي شود.

از شاخصه هاي مهم نماز آن است كه، غفلت زدا است، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز در چند نوبت انجام مي شود، مرتبا به انسان هشدار مي دهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي كند و اين نعمت بزرگي است كه انسان وسيله‌اي در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد.

همچنين نماز خود بيني و كبر را در هم مي شكند، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشاني بر خاك در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره كوچكي در برابر عظمت او مي بيند و توجه به اين مساله جلوي بسياري از گردن كشي ها و خود بيني ها را مي گيرد.

با اين همه، اگر نماز به طور صحيح و كامل با حفظ شرايط و آداب و با توجه به روح اصلي و ماهيت حقيقي اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقيد، اجتماعي و دور از غفلت و دنيازدگي مي كند و هم جلوي بسياري از مفاسد اجتماعي را مي گيرد كه حصول همه اين نتايج، در فرض التزام و جديت و استمرار در نماز است؛ نه اختيار و حق انتخاب در انجام آن.

قرآن كريم به صراحت اعلام مي كند كه نماز، مانعي در برابر انجام فحشا و منكر است (3) و اين يعني حيات پاك و نوراني و سعادتي كه براي آينده انسان رقم مي خورد. حتي نماز هاي كم مايه و با بي توجهي نيز در اين مسير خالي از اثر نيستند، چنان كه افراد گناهكاري بودند كه شرح حال آنها براي پيشوايان اسلام بيان مي شد و ائمه مي فرمودند: غم مخوريد، نمازشان آنها را اصلاح مي كند و همين گونه مي شد.

اما دقت و اصرار در اين شكل و قالب و شروط و قيود اين عمل، به چه دليلي است؟ نماز، نماد تسليم و عبوديت در برابر خداوند است. اگر قرار باشد كه هر انساني طبق خواسته خود عمل كند و آن را به جا بياورد، آن چيزي كه خداوند از او خواسته، ديگر بندگي او نمي شود؛ بلكه بندگي خود و عمل طبق خواسته خود است. اميرمؤمنان (ع) در روايتي پس از بيان اين كه معناي اسلام را تسليم شدن در مقابل پروردگار مي داند. كه نشان تسليم در عمل آشكار مي شود، مي فرمايد : مؤمن، بناي دين خود را بر اساس رأي و نظر شخصي نمي گذارد؛ بلكه بر آنچه از پروردگارش رسيده، بنيان مي‌نهد.(1)

شايد يكي از رموز خواندن نماز به همان صورتي كه پيامبر فرمود، حفظ شكل و ساختار عمل بعد از قرن ها است كه در نتيجه آن، ماهيت و روح كلي و ساختار اساسي خود دين هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقي مي ماند؛ در حالي در اديان ديگر ما چنين عمل معيني را نمي بينيم. به همين دليل، آن روح كلي اديان ديگر و ساختار اصلي به مرور زمان از دست رفته است.

هشام بن حكم از امام صادق (ع) پرسيد: چرا نماز واجب شد، در حالي كه هم وقت مي گيرد و هم انسان را به زحمت مي اندازد؟ امام فرمود: « پيامبراني آمدند و مردم را به آيين خود دعوت كردند. عده اي هم دين آنان را پذيرفتند؛ اما با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آنها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود كه اسلام و نام پيامبر اسلام (ص) زنده بماند و اين، از طريق نماز امكان پذير است».(2)

يعني علاوه بر آن كه نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مكتب و احياي دين هم هست. در جمع بندي مي توان گفت هم شكل و ساختار ظاهري نماز، زيبا و جذاب و اثربخش است و هم معارف بلند اسلامي در آن وجود دارد، هم تسبيح و تقديس لفظي است و هم تقديس عملي؛ ركوع و سجود و تسبيح و ستايش و دعا و تكبير و سلام و خلاصه همه زيبايي ها در نماز موجود است.

اما در نهايت باز بايد دانست كه هر چند نماز داراي بركات و ثمرات بسياري نظير به ياد خدا افتادن، آرامش، دوري از غفلت ها و زشتي ها و.. . است اما اگر در مورد خاصي چنين نتيجه و ثمره اي حاصل نشد يا بدون نماز هم برخي از اين ثمرات براي ما حاصل بود، نمي توان نماز را به كنار گذاشت و آن را بي فايده دانست زيرا چنين كاري عين مخالفت با دستور خداوند و ضد تسليم و عبوديت كه حقيقت بندگي است مي باشد.

پي‌نوشت‌ها:

1. علامه مجلسي، بحار الانوار، نشر اسلاميه، تهران، بي تا، ج 65، ص 309.

2. شيخ صدوق‏، علل الشرائع، انتشارات داورى‏، چاپ اول، ج 2، ص 317.

3. عنكبوت (29) آيه 45.

 

یا صاحب الزمان علیه السلام

یک شنبه 24 فروردین 1393  10:32 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:فلسفه نماز

حكمت و فلسفه نماز
گرچه نماز چیزی نیست كه فلسفه اش بر كسی مخفی باشد، ولی دقت در متون آیات و روایات اسلامی ما را به نكات بیشتری در این زمینه رهنمون می گردد: 
1. روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است, همان « ذكر الله » است كه در آیه‌ی فوق به عنوان برترین بیان شده است. 
البته ذكری كه مقدمه ی فكر, و فكری كه انگیزه عمل بوده باشد, چنانكه در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است كه در تفسیر جمله ی و لذكر الله اكبر فرمود: ذكرا لله عند ما احل و حرم « یاد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام » 
(یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.)[1] 
2. نماز وسیله ی شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چرا كه خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می كند, لذا در حدیثی می خوانیم: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ از یاران خود سؤال كرد: لو كان علی باب دار الحد كم نهر و اغتسل فی كل یوم منه خمس مرات اكان یبقی فی جسه من الدرن شیء؟ قلت لا, قال: فان مثل الصلاه كمثل النهر الجاری كلما صلی كفرت ما بینهما من الذنوب: « اگر بر در خانه یكی از شما نهری از آب صاف و پاكیزه باشد و در هر روز پپنج بار خود را در آن شستشو دهد, آیا چیزی از آلودگی و كثافت در بدن او می ماند؟». 
در پاسخ عرض كردند: نه, فرمود: « نماز درست همانند این آب جاری است, هر زمان كه انسان نمازی می خواند گناهانی كه در میان دو نماز انجام شده است از میان می رود»[2] 
و به این ترتیب جراحاتی كه بر روح و جان انسان از گناه می نشیند, با مرهم نماز التیام می یابد و زنگارهائی كه بر قلب می نشیند زدوده می شود. 
3. نماز سدی در برابر گناهان آینده است, چرا كه روح ایمان را در انسان تقویت می كند, و نهال تقوی را در دل پرورش می دهد, و می دانیم « ایمان » و « تقوی » نیرومند ترین سد دربرابر گناهان است, و این همان چیزی است كه در آیه ی فوق به عنوان نهی از فحشاء و منكر بیان شده است , و همان است كه در احادیث متعددی می خوانیم : افراد گناهكاری بودند كه شرح حال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان كردند فرمودند: غم مخورید, نماز آنها را اصلاح می كند و كرد. 
4. نماز, غفلت زدا است, بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است كه هدف آفرینش خود را فراموش كنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر گردند, اما نماز به حكم این كه در فواصل مختلف, و در هر شبانه روز پنج بار انجام می شود, مرتباً به انسان اخطار می كند, هشدار می دهد, هدف آفرینش او را خاطر نشان می سازد, موقعیت او را در جهان به او گوشزد می كند و این نعمت بزرگی است كه انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید. 
5. نماز خود بینی و كبر را درهم می شكند, چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پیشانی بر خاك در برابر خدا می گذارد, خود را ذره ی كوچكی در برابر عظمت او می بیند, بلكه صفری در برابر بی نهایت. 
پرده های غرور و خود خواهی را كنار می زند, تكبر و برتری جوئی را در هم می كوبد. 
به همین دلیل علی ـ علیه السّلام ـ در آن حدیث معروفی كه فلسفه های عبادات اسلامی در آن منعكس شده است بعد از ایمان, نخستین عبادت را كه نماز است با همین هدف تبیین میكند می فرماید: فرض الله الایمان تطهیراً من الشرك و الصلوه تنزیهاً عن الكبر ... : خداوند ایمان را برای پاكسازی انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را برای پاكسازی از كبر» [3] 
6. نماز وسیله پرورش فضائل اخلاق و تكامل معنوی انسان است, چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می برد, به ملكوت آسمانها دعوت می كند, و با فرشتگان هم صا و همراز می سازد, خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند و با او به گفتگو بر می خیزد. 
تكرار این عمل در شبانه روز آن هم با تكیه روی صفات خدا, رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصاً با كمك گرفتن از سوره های مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترین دعوت كننده به سوی نیكیها و پاكیها است اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد. 
لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ می خوانیم كه در فلسفه نماز فرمود: 
الصلوه قربان كلی تقی : « نماز وسیله ی تقرب هر پرهیزكاری به خدا است. »[4] 
7. نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح می دهد ـ چرا كه نماز روح اخلاص را زنده می كند, زیرا نماز مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه, تكرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیك را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می كند. 
لذا در حدیثی معروفی می خوانیم كه امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ در وصایای خود بعد ازآن كه فرق مباركش با شمشیر ابن ملجم جنایتكار شكافته شد فرمود: الله الله فی الصلوه فانها عمود دینكم : « خدا را خدا درباره نماز , چرا كه ستون دین شما است».[5] 
می دانیم هنگامی كه عمود هیمه در هم بشكند یا سقوط كند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محكم باشد اثریندارد, همچنین هنگامی كه ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد. در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می خوانیم: اول ما یحاسب به العبد الصلوه فان قبلت قبلا سائل عمله, و ان ردت رد علیه سائل عمله: « نخستین چیزی كه در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول می شود, و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود می شود»! 
شاید دلیل این سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است, اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسیله قبولی سائر اعمال است در او زنده می شود, و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده می گردد و از درجه اعتبار ساقط می شود. 
8. نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاكسازی زندگی می كند, چرا كه می دانیم مكان نماز گزار, لباس نمازگزار, فرشی كه بر آن نماز می خواند, آبی كه با آن وضو می گیرد و غسل می كند, محلی كه در آن غسل و وضو انجام می شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاك باشد كسی كه آلوده به تجاوز و ظلم, ربا, غصب, كم فروشی, رشوه خواری و كسی اموال حرام باشد چگوه می تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابر این تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران. 
9. نماز علاوه بر شرائط قبول یا به تعبیر دیگر صحت شرائط كمال دارد كه رعایت آنها نیز یك عامل مؤثر دیگر برای ترك بسیاری از گناهان است. 
در كتب فقهی و منابع حدیث, امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مسأله شرب خمر است كه در روایات آمده است: لا تقبل صلوه شارب الخمر اربعین یوماً الا ان یتوب: « نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر این كه توبه كند.»[6] 
و در روایات متعددی می خوانیم: از جمله كسانی كه در نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است»[7] 
و در بعضی از روایات دیگر تصریح شده است كه نماز كسی كه زكات نمی پردازد قبول نخواهد شد, و همچنین روایات دیگری كه می گوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خود بینی از موانع قبول نماز است, پیدا است كه فراهم كردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است؟ 
10. نماز روح انضباط را در انسان تقویت می كند, چرا كه دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد كه تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز است, همچنین آداب و احكام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و ركوع و سجود و مانند آن كه رعایت آنها, پذیرش انضباط را در برنامه های زندگی كاملاً آسان می سازد. 
همه اینها فوائدی است كه در نماز, قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بیفزائیم ـ كه روح نماز همان جماعت است ـ بركات بی شمار دیگری دارد كه این جا جای شرح آن نیست, بعلاوه كم و بیش همه از آن آگاهیم. 
گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعی كه از امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده پایان می دهیم: 
امام در پاسخ نامه ای كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود: 
علت تشریع نماز این است كه توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است, و مبارزه با شرك و بت پرستی, و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع, و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته, و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار. 
و نیز هدف این است كه انسان همواره هشیار و متذكر باشد, گرد و غبار فراموشكاری بر دل او ننشیند, مست و مغرور نشود, خاشع و خاضع باشد, طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد. 
علاوه بر این كه مداومت ذكرخداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل می گردد, سبب می شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند, روح سركشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید. 
و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او, انسان را از معاصی باز می دارد. و از انواع فساد جلوگیری می كند.[8] 
11. بازداری از حرص و آز و كم طاقتی 
خداوند متعال می فرماید: انسان حریص و كم طاقت آفریده شده و هنگامی كه بدی به او رسد بی تابی می كند و هنگامی كه خوبی به او رسد مانع از دیگران می شود, مگر نماز گزاران, آنان كه نماز ها را پیوسته انجام می دهند.[9]
[1] . بحار الانوار جلد 82 صفحه 200. 
[2] . وسائل الشیعه جلد 3, ص 7, ( باب 2 از ابواب اعداد الفرائض حدیث 3). 
[3] . نهج البلاغه, كلمات قصار 252. 
[4] . نهج البلاغه, كلمات قصار, جمله 136. 
[5] . نهج البلاغه, نامه ها ( وصیت ) 47. 
[6] . بحار ج 84 ص 317 و 320. 
[7] . بحار, ج84, ص 318. 
[8] . وسائل الشیعه, ج3, ص 4. 
[9] . معارج, آیات 19 تا 24. 

 

یا صاحب الزمان علیه السلام

یک شنبه 24 فروردین 1393  10:33 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:فلسفه نماز

حكمت و فلسفه نماز

انسان دارای غرائز منفی و مثبتی است كه اگر غرائز منفی او بر اثر تعلیمات الهی كنترل نگردد, به گمراهی كشیده خواهد شد و یكی از آن غرائز منفی خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بی تابی در برابر حوادث تلخ است بنابراین برای تعدیل این دو خصلت و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی دارد و خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار می كند, در پرتو این ارتباط, به وثوق و اطمینانی نسبت به آن یگانه بی همتا می رسد و نسبت به رزق فقط خدا را می بیند و مال و دارایی خود را از او می داند و با روحیه توكل و تسلیم, از آز و حرص دور می شود و در مقابل آن چه از خدا به او می رسد, خود را بنده خدا می داند و بی طاقتی نخواهد كرد. 
12. استقامت و بردباری 
نماز انسان را با پناه گاهی مطمئن و یاری مهربان آشنا می كند كه در مقابله با سختی ها و مشكلات زندگی به او اتكاء می كند و در برابر آنها ذلیل و خوار نمی گردد, بر همین اساس, خداوند متعال دو مورد در قرآن می فرماید: از خصلت صبر و نماز كمك بجویید,[1]و این امر در روان شناسی هم به اثبات رسیده است كه با آرامش و اطمینان روحی كه از گذر ایمان و اعتقاد حاصل می شود, انسان می تواند امواج سهمگین مشكلات را در هم بشكند. 
13. نظم و انضباط 
انجام نماز در اوقات معین و مخصوص, آداب نماز در مورد نیت و قیام و ركوع و سجود و جای گرفتن هر موضوعی در محل خودش, علاوه بر آثار مفیدی كه در روح انسان می گذارد موجب نظم و انظباط در زندگی خواهد شدع همان طور كه در زندگی بزرگان ما این امر به وضوح مشهود بود و با توجه به این كه یكی از عوامل پیشرفت و بسیار مهم در تكامل, نظم و انضباط است و مسائل تربیتی در پرتو نظم و انضباط است كه به نتیجه می رسد, جایگاه نماز در تكامل انسان بهتر معلوم می شود. 
.
[1] . سوره بقره, آیات 45 و 153.

 

یا صاحب الزمان علیه السلام

یک شنبه 24 فروردین 1393  10:33 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:فلسفه نماز

فوايد و آثار نماز

 

تورات مقدس متن مدوني براي تفيلا (نماز) معرفي نكرده، ليكن هر فردي چه مرد و چه زن يعني همه افراد يهود را موظف به خواندن نماز كرده است. در سفر تثنيه فصل 11 آيه 13 چنين ذكر شده است: «خداوند خداي خود را دوست بداريد و او را با تمامي دل و با تمامي جان خود عبادت كنيد». دانشمندان يهود درباره اين موضوع تفسير كرده ‏اند كه اين كدام پرستش است كه به قلب مربوط مي‏ باشد؟ جواب داده‏ اند كه همان نماز است.

تفيلا وسيله ارتباطي است بين انسان و خدا كه در اين رابطه انسان خود را بي‏نهايت كوچك دانسته در مقابل نيرويي بي‏نهايت بزرگ، به مدح و ستايش مي‏پردازد. در قسمت ديگري از تفيلا انسان خواست‏هاي خود را با خدا مطرح مي‏كند. دعا كردن تكليف كردن بر خدا نيست بلكه برعكس تكليف كردن بر خود ماست يعني مي‏توان اين طور بيان كرد كه انسان هنگام دعا كردن با در نظر گرفتن عنصر مشترك با خدا يعني عنصر اراده و اختيار كه او را از ساير موجودات جدا مي‏كند خواستار آن است كه با داشتن چنين عنصري خود را از مقام بي‏نهايت كوچك به مقامي بي‏نهايت بزرگ برساند و با كسب چنين قدرتي قادر به رفع نيازها و برآورد خواست‏ها باشد. قسمت ديگر تفيلاي ما مربوط به شكرگذاري از خداوند است و اين بزرگترين نشانه آگاهي انسان است و عبارت است از آگاه بودن انسان به ارزش‏هاي خويش و آگاهي او نسبت به همه نعمت‏ها و موهبت‏هايي كه دارد.

Tefila-تفیلاحخاميم(دانشمندان يهود) شكرگذاري را وظيفه هر انساني در تمام موارد زندگي مي‏دانند. چنان چه وقتي غذايي را مي‏خوريم اين كار را انجام مي‏دهيم و يا در موارد ديگري مانند بوييدن شكوفه‏اي شكر مي‏گوييم كه چنين بصيرتي در حواس و فكر انسان وجود دارد تا پي به چنين مخلوقاتي ببريم. اصولا فلسفه مدح و شكرگزاري انسان را از فلسفه نيهيليزم و پوچي‏گري بيرون آورده و او را متوجه جهان خارج و طبيعت مي‏سازد.

نزديكي انسان به خدا (كه توسط تفيلا انجام مي‏گيرد) نتيجه پيشرفت‏هاي عقلاني و تزكيه نفس خود اوست، كه او را مسئول آن قرار مي‏دهد تا شايستگي خود را نسبت به اين موهبت الهي ثابت نمايد. اگر به انسان اين افتخار داده شده است كه پرتويي از انوار الهي در روح او به امانت گذاشته شود، اين وظيفه نيز برعهده او نهاده شده است كه زندگي خود را به نحوي بگذراند كه مورد تاييد آفريدگار قرار گيرد.

ايمان به عالي‏ترين وجه، هنگام دعا كردن و نماز خواندن جلوه‏گر مي‏شود. زيرا آن كس كه به خدا علاقه و صميمانه ايمان دارد، به حضور پروردگار دعا مي‏كند و حاجات خود را از او مي‏خواهد. دعا كردن و نماز خواندن تنها براي رفع حاجات نيست، دعا و نماز در حقيقت عبارت است از رابطه‏اي صميمانه بين آفريدگار و آفريده، كه انسان به وسيله آن از اعماق قلب با خالق خويش سخن مي‏گويد. از اين رو دعا و نماز هم به درگاه خداوند مقبول و خوش‏آيند است و هم به انسان كمك مي‎كند تا غم از دل بزدايد و بار روح را سبك‏تر سازد حتي گفته شده است: خداوند مشتاق شنيدن دعا و نماز عادلان و نيكوكاران است براي چه دعا و نماز نيكوكاران به پارو (كلمه «عِتِر» به معني پارو مي‏باشد و همان حروف عِِتِر ريشه فعل دعا كردن و نماز خواندن را دارد) تشبيه شده است؟ چون همان‏طور كه پارو محصول را زيرو رو كرده و آن را از جايي به جاي ديگر منتقل مي‏‎سازد، به همان ترتيب دعا و نماز عادلان و نــيكوكاران خـشم و غـضب خـداوند را بـه رحمت مبدل مي‏كند (تلمود: يواموت 64 الف) نماز حقيقي چيزي بيش از حركت و تلفظ لبان است و بايستي از اعماق قلب برخيزد. نماز انسان به حضور خداوند مورد قبول واقع نمي‏شود مگر اين كه وي قلب و جان خود را كف دست بگذارد چنان كه در مراثي ارميا فصل 3 آيه 41 آمده: «قلب خود را همراه با دست‏هايمان به سوي خدايي كه در آسمان‏ها است برافرازيم». يعني آن كه ما نبايد تنها دست‏هايمان را هنگام دعا و نماز به سوي خداوند بلند كنيم بلكه بايد قلب خود را نيز متوجه خالق جهان سازيم.

 

Tefilaكسي كه دعا و نماز مي‏خواند بايد چشمانش را پائين افكنده و قلبش را متوجه بالا سازد و بايد نزد خود چنين مجسم كند كه خداوند مقابل او است چنان كه در كتاب مزامير داود (تهيليم) فصل 16 آيه 8 مي‏فرمايد: «خداوند را هميشه پيش روي خود مي‏دانم». در تلمود؛ براخوت، 28 ب آمده است: «هنگامي كه شما دعا و نماز مي‏خوانيد بدانيد كه در حضور چه كسي ايستاده‏ايد». دانشمندان يهود دعا و نماز را چيزي بزرگ‏تر و والاتر از درخواستي براي رفع احتياجات مادي مي‏دانند. در عين حال كه تقاضاهاي زندگي جسماني را از ياد نبرده‏اند ايشان دعا و نماز را به عنوان واسطه‏اي براي ارتباط با خدا و گسترش پا‏ك‏‎ترين و عالي‏ترين احساسات و انگيزه‏هاي طبيعي به كار مي‏برند. در نظر ايشان، عبادت و خواندن دعا و نماز ورزشي است روحاني براي افزودن قدرت روان، بدين نيت كه روح فرمانده زندگي و ارباب و سرور جسم شود.

«نيچه» مي‏نويسد انسان همچنان كه به آب و اكسيژن نيازمند است به خدا نيز محتاج است. روح نيمش عقل است و نيم ديگرش احساس، ما بايد هم زيبايي دانش را دوست بداريم و زيبايي خدا را.

«الكسيس كارل» مي‏گويد: آثار نيايش و رسم پرستش و دعا كردن در جامعه وقتي رو به ضعف و فراموش شدن مي‏گذارد مقدمات انحطاط و عدم مقاومت ملت و جامعه را فراهم مي‏كند. بنابراين جامعه با از دست دادن عمل پرستش و نيايش مزاج خود را براي رشد ميكرب انحطاط ، متلاشي شدن، تجزيه و ضعف اجتماع آماده مي‏كند او مي‎‏گويد روم باشكوه و متمدن قديم را، دوري مردمش و متروك ماندن سنت ديرين بشري در پرستيدن، رو به ضعف و ذلت برد.

محققين روانشناسي از روي آمارهاي ممالك مختلف به اين نتيجه مسلم رسيده‏اند كه تعداد نسبي انتحار و قتل و طلاق و اعمالي كه در هيجان‏هاي ياس و غضب انجام مي‏شود در اقوام معتقد و مومن خيلي كمتر از محيط‏هاي بي‏ دين و لاقيد است.

لغت نماز و دعا در زبان عبري تفيلا گفته مي‏شود و از ريشه (پيلِل) به معني مجادله گرفته شده است چنان كه در تهيليم (زبور داود) فصل 106 آيه 30 آمده است: «پينحاس (نوه حضرت هارون) ايستاد و داوري نمود نماز و دعا كرد و مرگ و مير قطع گردي». در لمود؛ سنهدرين 82 اين جمله را چنين تفسير كرده‏اند: پينحاس مثل اين كه با خدا مجادله كرد و درباره وبائي كه قوم را كشتار مي‏كرد از خداوند توضيح خواست بنابراين هيتْپَلِل يعني تقديم اظهارنامه درباره مطلبي به پيشگاه قاضي عالم در عاليترين دادگاه و در سِفر پيدايش حضرت ابراهيم را مي‏بينيم كه درباره افراد سِدُوم با خداوند به صورت مجادله و مانند يك وكيل مدافع با قاضي كل عالم بحث مي‏كند و نمونه جالب ديگر دعا حضرت موسي است كه مانند وكيل مدافع شجاعي از قوم اسرائيل دفاع مي‏كند و در سفر خروج فصل 32 آيه‏هاي 11 و12 و 13 چنين آمده: «موسي، به درگاه خداوند خداي خود التماس نموده، گفت: خداوندا چرا خشمت بر قومت افروخته شده است اين قومي كه با قدرت عظيم و با نيروي قوي از مصر بيرون آوردي چرا مصريان بگويند از روي سوءنيت آنها را از مصر بيرون آورد تا اين كه آنها را در بيابان بكشد ... .

در طرف مقابل دعاي ساير انبياء به صورت مجادله با خداوند نيست، بلكه درخواست آنها به صورت التماس و تضرع است يعني به درگاه خداوند بخشنده و مهربان روي آورده و طلب رحمت و بخشايش مي‏نمايند. اين نوع نماز را به نام (تفيلت ويدوي) يعني اعتراف و اقرار به گناه خوانده مي‏شود. در بيشتر قرباني‏هايي كه (در دوران معبد مقدس) تقديم مي‏شد صاحب قرباني دست‏هاي خود را روي سر حيوان مي‏گذاشت و مطالبي اداء مي‏كرد و سپس مبادرت به قرباني مي‏نمود و حال كه اجراي مراسم قرباني امكان‏پذير نيست اين مطالب جزء دعا و نمازهاي روزانه گرديده است.

دانشمندان يهود عقيده دارند كه اجداد مقدس ما حضرت ابراهيم و اسحق و يعقوب بنيان‏گذاران زمان نمازهاي روزانه بوده‏اند. حضرت ابراهيم نماز صبحگاه را بنيان گذاشت. «پيدايش فصل 22 آيه 3: ابراهيم بامدادان سحرخيزي كرد .....» و حضرت اسحق نماز نيم‏ روز را «پيدايش فصل 24 آيه 63: قبل از غروب اسحق براي راز و نياز كردن (با خدا) به صحرا رفت..... ». حضرت يعقوب نماز شامگاه را. پيدايش فصل 28 آيه 11: در آن محل (محل كوه موريا كه حضرت اسحق براي قرباني به آنجا برده شد) نماز خواند و نظر به اين كه آفتاب غروب كرد آنجا منزل نمود...».

بني‏اسرائيل در مصر نيز نماز مي‏گذاشتند و دعا مي‏خواندند چنان كه در سفر خروج فصل 2 آيه 23 اين طور آمده: يعني «پس از مدت مديد (كه فرزندان ييسرائل از گل‏كاري و خشت‏زني رنج مي‏بردند) واقع شد كه پادشاه مصر درگذشت. فرزندان ييسرائل از آن بندگي ناليدند و از عذاب فرياد ‏زدند. فرياد شكايت آنها از بندگي به درگاه خداوند رسيد».

در كتاب دانيال فصل 3 آيه 11 مندرج است: حضرت دانيال روزانه سه مرتبه پنجره خانه خود را رو به بيت‏المقدس (اورشليم) باز مي‏كرد و به زانو مي‏افتاد و با سجده به درگاه خداوند نماز مي‏گذاشت. اين نماز با تسبيح و مدح شروع مي‏شد و با شكرگذاري خاتمه مي‏يافت.

از نماز و دعاهاي حضرت موسي در تورات زياد بازگو شده است از جمله در كتاب تثنيه فصل 3 آيه 24 و 25 آمده است: «يعني خداوندا تو شروع كردي كه بزرگواري و قدرت زيادت را به بنده‏ات نشان دهي چون كه كدام نيروئي در آسمان و زمين وجود دارد كه كارها و دلاوري‏هاي تو را انجام دهد. تمني اين كه (اجازه دهي از رود اردن) عبور نمايم و آن سرزمين خوبي را كه در آن طرف رود اردن است يعني آن كوه زيبا و لِوانُون را ببينم».

سير تكامل نماز از حضرت ابراهيم تا ظهور حضرت موسي به طور بسيار خلاصه شروع مي‏شود و در زمان حضرت موسي با نزول تورات نمازهاي خاصي به آنها اضافه مي‏گردد و پس از دوران انبياء به طور كلي بنا به مقتضي وضع اجتماعي و سياسي و اتفاقات تاريخي ادعيه بوجود آمده و تصنيف مي‏گردد و به مجموعه دعاهاي قبلي اضافه مي‏گردد و در دوران بازگشت پراكندگي اول توسط «عِزرا» و يارانش در حدود دو هزار و چهارصد سال قبل شكل كامل به خود مي‏گيرد و به صورت مدون در مي‏آيد و سپس در تمام دوران استقرار معبد مقدس دوم به شكل ثابت مي‏ماند و در زمان تدوين تلمود يروشلمي حدود 1800 سال قبل ختم مي‏گردد.

به طور خلاصه انبياء بعد از حضرت موسي مانند يهوشوع پيغمبر، حنا زن القانا، شموئل نبي، حضرت داود، حضرت سليمان، حزقياهو پادشاه و يا حضرت يونس، ارميا نبي، حبقوق نبي، دانيال نبي، مردخاي و استر و عزرا و (دانشمندان تلمود) هركدام در عصر خود بر نماز و ادعيه‏هاي موجود دعاهايي افزودند. نمونه‏هايي از اين دعاها بدين مضمون مي‏باشند:

در پايان لحش (دعاي نوزده بركتي) اين درخواست را مي‏خوانيم:

«اي خداي من زبان مرا از بدگويي، و لبانم را از تكلم به نيرنگ باز دار، در برابر اشخاصي كه مرا نفرين مي‏كنند، زبانم ساكت و خاموش بماند، و روانم در برابر همگان همچون خاك باشد. قلبم را براي پذيرفتن تورات بگشا، جانم فرمان‏هاي تو را پيروي و تبعيت و اگر كساني عليه من بد بينديشند و به زيان من قصد كنند، تو به فوريت مشورت آنها را برهم زن و فكرشان را باطل كن. سخنان دهان من مورد رضاي تو قرار گيرند و تفكر دلم به حضور تو مقبول افتد، اي خدايي كه آفريدگار و نجات‏دهنده من هستي». (براخوت 17 الف)

يكي از دانشمندان يهود، در پايان دعا فوق، اين دعا را افزوده است:

«اي خداوند من، خداي اجداد من ميل و رضاي تو بر اين تعلق گيرد، كه در دل هيچ انساني كينه و دشمني عليه ما وراد نشود. و كينه و عداوتي عليه هيچ انساني بر دل ما نگذرد. حسادتي نسبت به ما در دل هيچ‏كس رسوخ نكند، و نسبت به هيچ‏كس نيز حسد به دل ما راه نيابد. در سراسر روزهاي عمر تحصيل تورات و اجراي فرايض تو مشغله ما باشد، و سخنان ما به حضور تو التماس و تضرع محسوب مي‏گردد، قلب‏هاي ما را متحد كن تا از نام تو بترسيم. از آن چه كه منفور درگاه تو است ما را دور بدار، و به آن چه مورد رضاي تو است ما را نزديك ساز، و به خاطر نام مبارك خودت با ما احسان كن. (تلمود يروشلمي براخوت 7 دال)

 

چند گفتار از دانشمندان درباره نماز و اهميت آن:

1- دعا و نماز از قرباني‏ بزرگ‏تر و مهم‏تر است.

2- دعا و نماز از اعمال نيك با اهميت‏تر است.

3- كسي كه دعا و نماز مي‏خواند، بايد قلب خود را متوجه (خداي) آسمان سازد.

4- كسي كه دعا و نماز مي‏خواند بايد چشمانش را پايين انداخته و قلبش را متوجه بالا سازد.

5- كسي كه فكرش آسوده نيست (تمركز حواس ندارد) نماز نخواند. (تلمود؛ عرووين 65 الف)

6- هر كس كه براي همنوع خود دعا مي‏كند و جهت او طلب رحمت مي‏نمايد، در حالي كه خود نيز به آن مورد نياز دارد نخست به خود او جواب داده مي‏شود و خود او اول نجات مي‏يابد.

7- هر كس فرامين الهي را با ايمان كامل بر خود قبول نمايد و آن را انجام دهد شايسته آن خواهد بود كه الهام الهي بر او قرار گيرد. (مخيلتا صفحه 33 ب )

8- بهترين راه تزكيه روح، نماز است، چون وسيله مطمئني جهت تزكيه است.

9- نماز مايه آرامش است.

10- نماز مايه نزديك شدن انسان به سعادت است.

11- نماز انسان را از فحشا و منكرات باز مي‏دارد.

12- نماز سپاسگزاري از معبود است چون تشكر از نعمت ‏دهنده واجب است، چنانچه اگر كسي كاري را براي ما انجام داد و از او تشكر نكنيم در حق او جفا كرده‏ايم.

13- از ويژگي‏هاي نماز جلوگيري از غفلت است.

14- نماز انسان را به پاكي‏ها و پاكسازي هم ظاهر و هم باطن هدايت مي‏كند.

15- نماز ضد اضطراب و پريشاني است.

16- نماز سدي است در مقابل گناهكاري‏ها و ايجاد روح تقوا و پرهيزگاري.

17- نماز وسيله پاك شدن و ثابت كننده خلوص و پيراستگي از تكبر و غرور است.

18- نماز وسيله زدودن پرده ‏هاي غفلت و سستي، پرورش فضائل اخلاقي گسترش‏دهنده زمينه عدالت و رعايت حقوق اجتماعي، ايجاد روح، نظم و پاكيزگي در ظاهر و باطن انسان است.

19- نماز درست است كه به وسيله فرد انجام مي‏پذيرد، اما با نماز، ساخته شدن عضوي از جامعه شكل مي‏‎گيرد و اين رابطه بين نماز و اجتماع است.

20- وقتي انسان متذكر خدا بود خدا را مراقب خويش ديد قهراً از انجام گناه و منكرات شرم و حيا مي‎‏كند.

21- شادابي روح انسان: نماز در ساخت روح انسا، همان نقشي را ايفا ي‏كند كه نرمش و ورزش در ساخت جسم انسان ايفا مي‏نمايد.

22- نماز روح انسان‏ها را به مبداء هستي‏بخش مرتبط و متصل مي‏كند و با اين ارتباط، روح و جان آدمي را زنده، بانشاط و آرام مي‏سازد و او را براي انجام ساير تكاليف و وظائف فردي و اجتماعي آماده مي‏كند.

23- خواندن نماز علاوه بر آن كه انجام يك دستور و يك واجب الهي است، خود مانع از انجام زشتي‏ها، خلاف‏ها و گناهان ديگر است.

24- يكي از فلسفه‎‏ هاي عبادت، اظهار خضوع و تسليم در مقابل امر پروردگار و ايجاد روح عبوديت و بندگي در انسان است.

25- و بالاخره نماز داراي آثار و فلسفه‏هاي متعددي است از جمله اين خواص: نماز، تقدير و سپاس‏گزاري از خدا است، موجب آرامش انسان است، موجب ياد خداست، زمينه پرهيز از گناه را در انسان فراهم مي‏كند، تأكيدي بر نظافت و سلامتي است، داراي آثار وحدت‏بخش اجتماعي است و موجب انضباط و وقت‏شناسي است.

یا صاحب الزمان علیه السلام

یک شنبه 24 فروردین 1393  10:34 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:فلسفه نماز

مُهر نماز و فلسفه آن

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

مُهر نماز, فلسفه مهر, فلسفه مهر نماز, فلسفه نماز

مُهر تکه‌ای گِل شکل داده شده‌است که مسلمانان شیعه هنگام نماز بر آن سجده می‌کنند. گرچه مهر نزد شیعه موضوعیت ندارد؛ بلکه ملاک همان سجده بر خاک است و مُهر وسیله‌ای است که سجده بر خاک را در هر جا و هر مکان سهل و آسان می‌سازد.

سجده‌گاه پیامبر اسلام

بر اساس حدیث بسیار مشهوری که معتبرترین منابع فقهی شیعه و سنی و کتب فراوانی در میان مسلمین آنرا نقل نموده‌اند، پیامبر اسلام گفته‌است:

جعلت لی الأرض مسجدا و طهورا

زمین به عنوان سجده گاه و وسیله‌ای پاک کننده برای من قرار داده شده‌است

در این روایت پیامبر اسلام زمین را آشکارا به عنوان سجده گاه معرفی می‌کنند. در عمل نیز پیامبر اسلام شیوه سجده کردن را به اصحاب آموخته‌اند.

برای عنوان نمونه، وائل (یکی از صحابه)، نقل می‌کند که پیامبر را دیدم، در حالیکه پیشانی و بینی مبارک خویش را به هنگام سجده بر روی زمین گذارده است. ابو هریره و ابو سعید خدری نیز در روایاتی جداگانه می‌گویند که بر اثر بارش باران، خاک زمین تر شده بود، اما با این حال رسول خدا بر روی زمین سجده نمود و ما خود اثر آنرا را بر پیشانی آن بزرگوار مشاهده کردیم. عایشه می‌گوید که رسول خدا هیچگاه به هنگام سجده پیشانی خویش را با چیزی نمی‌پوشاند.

سجده‌گاه شیعیان

شیعیان مطابق آموزه‌ای اهل بیت معتقدند که در شرایط عادی و در غیر حالت اضطرار، باید بر روی زمین و اجزای آن و یا آنچه که از آن می‌روید، به استثنای خوراکی‌ها و آن‌چه که برای تهیه لباس بکار می‌روند، سجده کرد.

شیعیان دلائل و روایات فراوانی در خصوص سجده‌گاه انسان از اهل بیت مورد استناد قرار می‌دهند. به عنوان نمونه هشام بن حکم از جعفر صادق خواست تا او را از چیزهائی که سجده بر آنها صحیح است آگاه کند،جعفر صادق در پاسخ گفت: «سجده بر هیچ چیز جائز نیست، مگر بر زمین و آنچه زمین آنرا می‌رویاند، بغیر از چیزهائی که خورده می‌شوند یا پوشیده می‌گردند.»

از نظر علمای شیعه، سجده بر هر خاکی بدون اشکال است، اما برای تربت حسین بن علی مزیت قائل شده و سجده بر آن را مستحب دانسته‌اند

فلسفه مهر چیست؟

سجده، یعنی مسلمان عابد، پیشانی خود را [به ویژه در هنگام نماز]، بر روی خاک یا سنگ بگذارد. این مسئله در میان اهل تشیع و اهل تسنن یکسان و مشابه است. و مهر نیز به غیر از خاک چیزی نیست.

منتهی چون نمی‌شود در همه جا به خاک یا سنگ دسترسی یافت و یا خاک و سنگ را همراه خود به مسجد، خانه، شرکت، کارخانه و … برد، شیعیان خاک پاک را به صورت یک قالب درآورده‌اند تا حملش آسان باشد و لذا در نظر شیعه این خاکی که به شکل مهر درآمده است، هیچ ارزشی به غیر از همان خاک ندارد. مگر آن که تربیت سیدالشهداء علیه‌السلام باشد که آن در همه جا حرمت خودش را دارد. خواه به شرکت مهر درآمده باشد و یا به همان شکل خاک روی زمین کربلا یا … باشد.

اما در عین حال چنین نیست که سجده بر غیر خاک و یا سنگ جایز نباشد و چنین نیز نیست که بر هر چیزی جایز باشد. لذا در فقه تشیع که مبتنی بر فقه اهل بیت علیهم‌السلام می‌باشد، تعریف آن چه سجده بر آن جایز است و یا جایز نیست به وضوح و کمال صورت پذیرفته است. چنان در مسائل فقهی (رساله‌ها) بیان شده است:

«باید بر زمین و چیزهاى غیر خوراکى و پوشاکى که از زمین مى روید، سجده کرد و سجده بر چیزهاى خوراکى و پوشاکى صحیح نیست . منظور از خوراکى ، چیزهایى است که خام یا پخته آن ، عادتاً خورده مى شود. پس سجده بر گندم و جو و نخاله آنها که در ضمن خورده مى شود، صحیح نیست ، ولى سجده بر پوست برنج و پوست خربزه و هندوانه و انار و حتى در حال اتّصال ، مانعى ندارد. و همچنین سجده بر گیاهان دارویى که اختصاص به مریض دارد و به هیچ وجه از آن در حال سلامت استفاده نمى شود، جایز است . و سجده بر تنباکو و مانند آن ، که خوراکى نیست ، جایز است ، به خلاف مثل قهوه و چاى. منظور از پوشاکى ، چیزى است که عادتاً پوشیده مى شود، و لو بعد از ریسیدن و بافتن ، مثل پنبه و کتان و کنف ، ولى سجده بر برگ درختان و چوب‌ها و آن چه که از چوب ساخته مى شود و حصیر و بادبزن و امثال آن ، جایز است . سجده کردن بر چیزهاى معدنى ، مانند طلا و نقره ، عقیق و فیروزه ، باطل است، اما سجده کردن بر سنگ‌هاى معدنى ، مانند سنگ مرمر و سنگ‌هاى سیاه ، بنابر اظهر اشکال ندارد. بهتر از هر چیز براى سجده کردن تربت حضرت سید الشهداءعلیه السّلام است ».

اما در فقه اهل سنت، سجده بر هر چیزی جایز است. لذا همان طور که پیش‌تر در سایت درج شده بود، ممکن است سجده‌ی نماز اهل سنت به لحاظ فقه تشیع (اگر بر روی چیزهای جایز انجام نپذیرد) اشکال داشته باشد، اما سجده‌ی اهل تشیع به لحاظ فقه تسنن بدون ایراد است. چرا که آنان سجده بر «هر چیزی» را جایز می‌دانند و مهر نیز یکی از همان «هر چیزی» است.

البته در میان فرق‌ها و مذاهب اهل تسنن، طبق معمول «سلفی‌ها که در سعودی هستند و به آنها وهابی نیز گفته می‌شود» و هدفی جز خدمت به بنیانگذارشان انگلیس و تحریف اسلام ندارند، نظر ویژه و کاملاً متضادی با فقه تشیع و تسنن دارند. آنها می‌گویند:

«سجده بر خاک نه تنها مستحب و یا واجب نیست بلکه حرام است و هر کس از روی عمد مرتکب آن شود مشرک است و هر کس از روی اعتقاد به شرطیت در نماز، این عمل را انجام دهد، خونش هدر است و قتلش بر حاکم اسلامی واجب»!

همان‌طور که مشاهده می‌فرمایید: وهابی‌ها نه تنها خود را تنها فرقه‌ی بر حق دانسته و به خاطر تسلط بر مکه و مدینه حاکم جهان اسلام قلمداد می‌نمایند، بلکه از هر بهانه‌ای برای مشرک خواندن شیعیان و سایر مسلمانان مذاهب اهل سنت سوء استفاده نموده و جواز قتل آنان را به راحتی صادر می‌کنند!

یا صاحب الزمان علیه السلام

یک شنبه 24 فروردین 1393  10:34 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:فلسفه نماز

چرا نماز می خوانیم (فلسفه نماز چیست )

پاسخ حضرت استاد :

نماز از ارکان عبادات حق است ، بنابراین اول باید بدانیم چرا خداوند را عبادت می کنبم تا آنگاه فلسفه نماز نیز روشن گردد. یکی از پایدارترین و قدیمی ترین تجلیات روح آدمی و یکی از  اصیل ترین ابعاد وجود آدمی ، حس نیایش و پرستش است ، هر زمان و مکانی که بشر وجود داشته است ، نیایش و پرستش نیز وجود داشته است . پیامبران پرستش را نیاوردند و ابتکار نکردند ، بلکه نوع پرستش را یعنی نوع آداب و اعمالی که باید پرستش به آن شکل صورت گیرد به بشر آموختند . احساس نیایش ، احساس و نیاز غریزی است به کمالی برتر که در او نقصی نیست و جمالی که در آن زشتی وجود ندارد ، انسان در حال پرستش از وجود محدود خویش می خواهد پرواز کند و به حقیقتی پیوند یابد که در آنجا نقص و کاستی و فنا و محدویت وجود ندارد و به قول –اینشتاین – دانشمند بزرگ عصر ما : در این حال فرد به کوچکی آمال و اهداف بشری پی می برد و عظمت و جلالی را که در ماورای امور و پدیده ها در طبیعت و افکار تظاهر می نماید حس می کند . لذاپرستش جزء غرائز ذاتی و فطری بشر است ، یعنی بشر فطرتا گرایش دارد که یک چیز را تقدیس و تنزیه کند و خویشتن را به او نزدیک کند پیام قرآن این است که ای انسان ! رب خود ،پروردگار خود ،صاحب اختیار خودت را بپرست . الذی خلقکم و الذین من قبلکم : کسی که شما و گذشتگان شما را آفریده است . پرستش نوعی رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگرانه است که انسان با خدای خود برقرار می کند . عبادت و پرستش علاوه براینکه نیاز فطری بشر است ، راز آفرینش انسان نیز عبادت است و ماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون (همانا جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند )  عبادت یک پیمان الهی است که انسان در روز ازل با خدای خود پیمان عبودیت بسته است الم اعهدالیکم یا بنی ان لاتعبد و الشیطان انه لکم عدو مبین ،و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم . (ای بنی آدم ، آیا من با شما پیمان نبستم که شیطان را پرستش نکنید و مرا پرستش کنید که راه راست است و شما را به سعادت می رساند .) عبادت ماموریت انسان است .

وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین ....؟ ( آیا مامور نشدید که فقط خدا را خالصانه پرستش کنید ) اکنون که روشن شد عبادت و پرستش از غرایز ذاتی و از نیازهای  فطری انسان است جایگاه نماز در پرستش و عبودیت روشن می شود : نماز عالی ترین تجلی پرستش و عبادت است ، زیرا پرستش یا قولی است یا عملی . و نماز هر دو را  در بر دارد چون اذکار نماز مانند قرائت حمد و سوره ، ذکر رکوع و سجود و تشهد عبادت قولی است و قیام و رکوع و سجود عبادت عملی است نماز رفیع ترین و با اهمیت ترین جایگاه را در عبادات دارد  و در راس آنها می باشد نماز منبع تغذیه روح انسان وامداد الهی است انسان با نماز می تواند قوت بگیرد و انرژی در جهت نیل به کمالات حاصل کند . واستعینوا و بالصبر  الصلاه.... (از نماز استمداد کنید ...) کسی که می خواهد یک مسلمان واقعی و مجاهد نیرومند باشد باید نماز خوان خالص و مخلص باشد علی (ع) در آخرین وصایایش که در واپسین لحظات عمر آن حضرت بود فرمود: الله الله فی الصلوه فانها عمود دینکم : ( خدا را خدا را ، درباره نماز که نماز استوانه خیمه دین شماست امام صادق(ع) در آخرین نفس های عمر با برکت خویش فرمودند : لن تنال شفاعتنا مستخفا بالصلاه (هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند، خواهد رسید ) . نماز بنیان اعتقادی انسان را به مبداء و معاد تقویت می کند . از حضرت علی (ع) سئوال شد : چرا ما دوبار سجده می کنیم . امیر مومنان (ع) این آیه را خواند : منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تاره اخری . یعنی سجده یاد آور قیامت و صحنه محشر و مبعوث شدن انسان است .

شخصی از امام صادق (ع) پرسید : برترین چیزهایی که بندگان با آن به پروردگارشان تقرب می جویند و نزدیک می شوند چیست ، حضرت فرمودند : بعد از معرفت و شناخت (خداوند متعال ) من بهتر از نماز نمی دانم . و همین اهمیت نماز است که نسبت به کوتاهی به آن شدیدا نهی شده است از رسول اکرم (ص) روایت شده که فرمود: مبادا  نماز خود را ضایع سازید ، زیرا هرکس که نماز خود را ضایع نماید خدا او را با قارون و فرعون و هامان محشور نماید ، و برخدا حق است که او را با منافقان در آتش افکند ، پس وای برکسی که بر نماز خود مواظبت و نگهبانی ننماید .

سبب عزت موجود نماز است نماز              زینت درگه معبود نماز است نماز

بی نماز از نظر لطف خدا محروم است         شرع را مقصد و مقصود نماز است نماز

شاه عطشان که همه عاشق و دیوانه اوست   گفت عز و شرف و جود نماز است نماز

 

یا صاحب الزمان علیه السلام

یک شنبه 24 فروردین 1393  10:35 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:فلسفه نماز

چرا باید نماز خواند و فلسفه نماز خواندن چیست؟

  • نمایش
  •  
  • Track
پاسخ: 

علت اصلي نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ يعني ما نماز را به جهت اين كه دستور خداوند و تكليفي شرعي بر عهده ما است، به جا مي آوريم؛ هرچند به روشني مي دانيم كه نماز آثار و برکات متعدد جسمی و روحی و فردی و اجتماعی برای ما دارد؛ با همه اين ها می توان پرسيد: چرا نماز واجب است و چرا این تکلیف برای ما در نظر گرفته شده؟
در پاسخ می گوییم وجوب، یکی از احکام پنج گانه شرعی است که در شریعت و از جانب شارع مقدس که خداوند متعال باشد، برای نظام دادن به ساختار بندگی بندگان تنظیم شده است؛ در نتیجه، از آن جا که پذیرش شریعت و عمل به آن، در مرتبه ای بعد از پذیرش اصل دین و اثبات نبوت و پذیرش خداوند از راه عقل و برهان است، در مورد شریعت چرایی و چگونگی عقلی معنا ندارد. بهترین پاسخ در مورد چرایی وجوب عبادات و دیگر وظایف آن است که خداوند فرموده است.
اما اگر منظور از چرایی، یافتن حکمت های وجوب عملی مشخص و مستمر به نام نماز است، می توان گفت :
اصولا حکمت های عبادتی چون نماز را باید در فلسفه کلی عبادات و مناسک عبادی جستجو نمود. ما معتقدیم که عبودیت و پرستش، یکی از نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تاکنون به شکلی پرستش داشتهاند. روح انسان، نیاز به عبادت و پرستش دارد و هیچ چیزی جای آن را پر نمی کند؛ امّا سخن در نحوه پرستش است.
در فرهنگ اسلامی تعیین کردن و مشخص نمودن شکل عبادت، با شارع مقدس است. کسی نمی تواند عبادتی اختراع کند. اگر کسی ذكر و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن بدعت و تشریع است که کار حرامی است؛ زیرا امور عبادی را همان گونه که از طرف شارع مقدّس بیان شده است، باید انجام داد؛ نه کم تر و نه بیش تر. در نتیجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرایطی هم برای آن وضع نموده است.
اما تامل عقلانی در ماهیت نماز نشان می دهد که این عمل با این خصوصیات بهترین شیوه برای رسیدن به همان نیاز روحی انسان نیز محسوب می شود ؛ در واقع اگر در ماهیت و شکل نماز دقت شود، می بینیم که نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است. مجموعه اجزا و حرکات آن، تجلی تواضع و تسلیم در برابر خداوند است. در عین حال، گرامیداشت و جایگاه انسان و قدرت و توان او نیز در این تکلیف مورد توجه قرار گرفته است.
به علاوه، نوع چیدمان اوقات نماز به گونه ای است که نه به انسان فشار طاقت فرسایی وارد شود و نه آدمی تا مدت زیادی از انجام آن و توجه به خداوند و حقایق عالم غافل گردد؛ بلکه به طور منظم و مستمر، این عمل عبادی زیبا و آسان در زندگی تکرار می گردد.
ازشاخصه های مهم نماز آن است که، غفلت زدا است، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز در چند نوبت انجام مي شود، مرتباً به انسان هشدار مي دهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي كند و اين نعمت بزرگي است كه انسان وسيله اي در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويّا به او بيدار باش گويد.
همچنین نماز خود بيني و كبر را در هم مي شكند، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشاني بر خاك در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره كوچكي در برابر عظمت او مي بیند و توجهی به این مساله جلوی بسیاری از گردن کشی ها و خود بینی ها را می گیرد.
با این همه، اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب و با توجه به روح اصلی و ماهیت حقیقی اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقید، اجتماعی و دور از غفلت و دنیازدگی می کند و هم جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد که حصول همه این نتایج، در فرض التزام و جدیت و استمرار در نماز است؛ نه اختیار و حق انتخاب در انجام آن.
قرآن کریم به صراحت اعلام می نماید که نماز، مانعی در برابر انجام فحشا و منکر است (3) و این یعنی حیات پاک و نورانی و سعادتی که برای آینده انسان رقم می خورد.
حتی نماز های کم مایه و با بی توجهی نیز در این مسیر خالی از اثر نیستند، چنان که افراد گناهكاري بودند كه شرح حال آنها براي پيشوايان اسلام بيان می شد و ائمه می فرمودند: غم مخوريد، نمازشان آنها را اصلاح مي كند و همین گونه می شد.
اما دقت و اصرار در این شکل و قالب و شروط و قیود این عمل، به چه دلیلی است؟
نماز، نماد تسلیم و عبودیت در برابر خداوند است. اگر قرار باشد که هر انسانی طبق خواسته خود عمل نماید و آن را به جا بیاورد، نه آن چیزی که خداوند از او خواسته، دیگر بندگی خداوند نمی شود؛ بلکه بندگی خود و عمل طبق خواسته خود است. امیرمؤمنان (ع) در روایتی پس از بیان این که معنای اسلام را تسلیم شدن در مقابل پروردگار می داند. که نشان تسلیم در عمل آشکار می شود، می فرماید :
مؤمن، بنای دین خود را بر اساس رأی و نظر شخصی نمی گذارد؛ بلکه بر آنچه از پروردگارش رسیده، بنیان می نهد. (1)
شاید یکی از رموز خواندن نماز به همان صورتی که پیامبر فرمود، حفظ شکل و ساختار عمل بعد از قرن ها است که در نتیجه آن، ماهیت و روح کلی و ساختار اساسی خود دین هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقی می ماند؛ در حالی در ادیان دیگر ما چنین عمل معینی را نمی بینیم. به همین دلیل، آن روح کلی ادیان دیگر و ساختار اصلی به مرور زمان از دست رفته است.
هشام بن حکم از امام صادق (ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: « پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند؛ امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این، از طریق نماز امکان پذیر است». (2)
یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست. در جمع بندی می توان گفت هم شکل و ساختار ظاهری نماز، زیبا و جذاب و اثربخش است و هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی؛ رکوع و سجود و تسبیح و ستایش و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همه زیبایی ها در نماز موجود است.
اما در نهایت باز باید دانست که هر چند نماز داراي بركات و ثمرات بسياري نظير به ياد خدا افتادن، آرامش، دوری از غفلت ها و زشتی ها و.. . است اما اگر در مورد خاصي چنين نتيجه و ثمره اي حاصل نشد يا بدون نماز هم برخي از اين ثمرات براي ما حاصل بود، نمي توان نماز را به كنار گذاشت و آن را بي فائده دانست زيرا عين مخالفت با دستور خداوند و ضد تسليم و عبوديت كه حقيقت بندگي است مي باشد.
پی¬نوشت¬ها:
1. علامه مجلسي، بحار الانوار، نشر اسلاميه، تهران، بي تا، ج 65، ص 309.
2. شيخ صدوق‏، علل الشرائع، انتشارات داورى‏، چاپ اول، ج 2، ص 317.
3. عنکبوت (29) آیه 45.

 

یا صاحب الزمان علیه السلام

یک شنبه 24 فروردین 1393  10:35 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:فلسفه نماز

فلسفه نماز و راز و رمز نهفته در آن را بیان کنید.

پس از پذیرش اسلام و قرآن به عنوان دین و کتاب الهى، درمى‏یابیم که در قرآن و نیز کلمات انبیاى الهى و پیشوایان، تأکید وافرى بر اقامه نماز شده است. همچنین نماز داراى جایگاه ویژه‏اى در ادیان الهى است و در طول تاریخ تمامى پیامبران و پیروان آنها سفارش به نماز شده‏اند. اما چرا نماز؟ اسلام و قرآن داراى سیستمى ترتیبى جهت نیل آدمى به مراتب کمال است که از جمله آنها اقامه نماز مى‏باشد. محور تربیت و تعالى انسان در مکتب اسلام، با توجه به خداوند و در نظر گرفتن موقعیت او و نیز جایگاه خود انسان میسّر است. این توجه با نماز حاصل مى‏شود.
نماز و نه هیچ عبادت دیگرى، براى خداوند سودى به همراه ندارد و اگر هیچ کس در تمامى هستى سر بر آستان او نساید، بر دامن کبریایى او گردى نمى‏نشیند. ولى غفلت انسان از خداوند، زمینه سقوط وى به پست‏ترین درجات را فراهم مى‏کند. حال آن که یاد خداوند او را بر طریق مستقیم نگاه مى‏دارد و در طوفان حوادث زندگى و فراز و نشیب آن دست او را مى‏گیرد.
اگر بخواهیم نقش نماز را در طول زندگى به چیزى تشبیه کنیم، باید بگوییم: نماز همانند چراغ‏هایى نورانى در مسیرى تاریک و ظلمانى و پیچ در پیچ است که انسان را به پیمودن راه اصلى و منحرف نگشتن و اسیر غول بیابان نشدن دعوت مى‏کند. این چراغ‏ها باید همواره روشن باشد وگرنه آدمى ممکن است در مرحله‏اى به بیغوله‏اى بیفتد و چه بسا بازگشت از آن میسر نباشد. فلسفه اصلى نماز و دیگر عبادات همین است. بدون نماز و عبادت انسان تربیت نمى‏شود و توان لازم را براى پیمودن راه کمال نمى‏یابد.
البته آنچه گفته شد صرفا ترسیم کلى از مسائل بود. براى پى‏بردن به عمق هر یک از موارد فوق، باید به سیرى فکرى در آن پرداخت و در این زمینه از پرسش، مطالعه و تفکر مداوم سود برد. براى این منظور کتاب‏هاى ذیل معرفى مى‏شود:

۱ ـ اثبات وجود خدا, جمعى از دانشمندان

۲ـ فروغ هدایت, مترجم : على دوانى

۳ـ اصول دین, شهید دستغیب

۴ ـ طرح علمى اصول اسلام, عطایى

۵ ـ پیامبر شناسى, مکارم شیرازى

۶ ـ خدا و پیامبران, جعفر سبحانى

۷ ـ پیامبر امى, شهید مرتضى مطهرى

۸ ـ مقدمه‏اى بر جهان‏بینى اسلامى, شهید مرتضى مطهرى

۹ ـ خاتمیت, شهید مرتضى مطهرى

در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته که بعضى از آنها عبارت است از:

الف) یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموش‏کارى است. بنابر این هر چند ساعت یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یاد کرده و متذکر وجود لایتناهاى او مى‏شود.

ب) وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مى‏کند. بنابر این یکى از اهداف نماز جلوگیرى از فحشا و منکرات است: «ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر».

ج) هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. به طور مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و… همه نشانه‏هاى خضوع است. و این حقى است از خداى سبحان که هر انسانى موظف به اداى آن است. توجه داشته باشید که همین خشوع و خضوع، به تدریج در روح و جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر سایر افراد متواضع مى‏کند. امام على(ع) مى‏فرماید: «ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا ؛ خداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانى از روى تواضع به خاک مالیده شود» ، (نهج‏ البلاغه). حضرت فاطمه(س) نیز مى‏فرماید: «جعل اللّه‏ الصلاة تنزیها لکم من الکبر؛ خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیّت پاک گرداند».

د) راز دیگرى که در نماز نهفته است تشکیل جماعت‏هاست. ویل دورانت مى‏نویسد: بر هیچ انسان منصفى پوشیده نیست که شرکت مسلمان‏ها در نمازهاى جماعت روزانه چه اثر خوبى در وحدت و تشکّل آنها دارد. با کمى دقت مى‏توان دریافت که در سایه همین جماعت‏ها و جمعه‏هاست که انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ایجاد مى‏شود و در سایه آن برکات و ارزش‏هایى وجود دارد. از کارهاى عمرانى یک منطقه گرفته تا راه حل سایر مشکلات افراد و جامعه. آنچه ذکر شد بیانگر این حقیقت است که به هر حال یکى از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است؛ همچنان که نماز بازدارنده انسان از لغزش‏ها و گناهان است. نماز در ساحت روح انسان، همان نقشى را ایفا مى‏کند که نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان ایفا مى‏نماید. اگر کسى ورزش رابراى مدت طولانى ترک کند، کم‏کم بدنش دچار یک نوع سستى و کسالت مى‏شود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد.

بنابراین انسان باید روزانه یا لااقل هفته‏اى چند ساعت، به راهپیمایى و ورزش بپردازد تا به تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد. روح انسان نیز چنین نیازى دارد، باید هر روز این نیایش و سرود مذهبى و اسلامى تکرار گردد تا به تدریج سلامت و شادابى روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد. نماز از جمله عبادات عملى در بینش توحیدى اسلام است که فلسفه آن را تنها در پرتو آن بینش، مى‏توان نظاره کرد.

بدیهى است تا زمانى که ابعاد مختلف این بینش، به درستى شناخته نشود، جایگاه نماز و هم‏چنین دیگر برنامه‏هاى عملى آن، روشن نخواهد شد. در بینش اسلام و ادیان توحیدى، انسان و مجموعه هستى، آفریده‏هاى خداوند و در مسیر حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خویشند. در این دیدگاه، هیچ غایتى جز معرفت خداوند براى انسان متصوّر نیست و کمال انسان، تنها در این محدوده رقم مى‏خورد و تمامى جاذبه‏هاى دیگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و فراخوان وى به معرفت خداوند هستند.

در این مسیر است که «عبادت» جایگاه خود را پیدا مى‏کند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که باید به صورت خاصى به جاى آورده شود. بدون این عبادت، سرّ حیات بى‏رنگ خواهد شد و انسان در بیغوله جاذبه‏هاى دیگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد.

نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند تابلوها و چراغ‏هایى است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، انسان را به تبعیت از خود فرا مى‏خواند تا او را از پرتگاه‏هاى سقوط و گزند حوادث سنگین، باز دارد. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند. از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتاب‏هاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کرده‏اند. آن‏چه گفته شد، تنها اشاره‏اى کوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و… داراى حکمت‏هاى عمیقى است.

نماز، عملاً موجب همبستگى مسلمانان و احساس روح یک‏رنگى در بین آنان است؛ چرا که همه آنان به یک شکل و به سمت یک قبله نماز مى‏گذارند و این موضوع، پیامدهاى ارزنده‏اى خواهد داشت.

منبع :http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=12960

فلسفه خواندن نماز

پرسش:

چرا نماز می خوانیم؟

پاسخ:

ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت زهرا«س» در روایات زیادی فسلفه نماز را بیان کرده اند. حضرت زهرا«س» فرمود: «خداوند نماز را واجب کرده است تا از تکبر پاکیزه شوید.»[۱]

امام رضا علیه السلام درباره فلسفه نماز می فرماید: «نماز اقرار به ربوبیت خداوند و مردود شمردن هر گونه شریک برای او و ایستادن با حالت خضوع و خشوع در پیشگاه پروردگار متعال است و طلب عفو از گناهان است. و روزی پنج بار سر به سجده گذاشتن برای با عظمت نگه داشتن دستورات پروردگار است و به خاطر این است که بندگان فراموش نکنند و طغیان نکنند و دائماً خاضع و خاشع و علاقمند و خواهان زیادی در دین و دنیا از او باشند.»[۲]

بنابراین، نماز ما که مرکب از اعمالی نظیر نیت، تکبیره الاحرام، رکوع و سجود و… است، دارای اهداف کلی و هر یک از این اجزا و شرایط نیز خود اهدافی را به دنبال دارند و علت این که واجب است انسان روزی پنج بار (نمازهای واجب پنچ گانه را) به جا آورد، این است که در طول شبانه روز، همواره متذکر عبودیت و بندگی خود باشد و در هیچ کاری و در هیچ وقتی از اوقات پروردگار و صاحب نعمت خود را فراموش نکند و بر دیگر بندگان خدا تکبر و فخر فروشی نداشته باشد. ممکن است کسی بگوید اصل شکر گذاری و بیاد خدا بودن و دوری از تکبر و خود خواهی را قبول داریم، ولی آیا ممکن نیست که این اهداف را به شکل دیگری و در قالب اعمال دیگری غیر از نماز ایجاد نمائیم؟ پاسخ این سؤال این است که اسلام هم به اهداف عبادات اهمیت داده و هم به شکل آنها، و اینکه در اسلام شکل انجام عبادات با تمام جزئیات و شرایط آن بیان شده، نشانه غنای اسلام است که این دین الهی برای تمامی ابعاد زندگی بشر و در تمام تکالیف او، جزئیات آنها را بیان کرده است. و وقتی همه مسلمانان به یک صورت و یک شکل وظایف و تکالیف خود را انجام می دهند،  حکایت کننده از یک روح واحد در کالبد تمامی مسلمانان است که علاوه بر شکل زیبای آن، موجب تقویت قوای مسلمانان و ایجاد ترس در دل دشمنان می شود.

[۱] – بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۰۹٫

[۲] – علل الشرایع، ص ۳۶۷، حدیث ۲٫

http://www.hawzah.net

فلسفه نماز در اسلام

پرسش:

فلسفه خواندن نماز چیست؟

پاسخ:

از آنجا که خداوند وجودی نامحدود و نامتناهی و پیراسته از هر گونه نقص و نیاز است احتیاجی به پرستش ما ندارد پس پرستش و عبادت او فی الواقع وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور او به عبادت، یک نوع لطف و مرحمت و راهنمائی خواهد بود که ما را به کمال شایسته برساند و کلاً عبادت و خصوصاً نماز دارای یک سلسله آثار گرانبهای فردی و اجتماعی است زیرا اولاً حس تقدیر و شکر گزاری را در انسان زنده می کند، قدر دانی از مقامی که نعمتهای زیادی در اختیار او نهاده و با این سپاس گزاری، فرد، حق شناسی خود را در برابر آفریدگار خود که این همه نعمتهای گرانبها در اختیار او گذاشته اعلام می دارد و ثانیاً نماز و عبادت مایه تکامل روحی انسان است چون در نماز ما خود را با کمال مطلق مرتبط ساخته و از او کمک می خواهیم که شایستگی و لیاقت سخن گفتن با خود را به ما بدهد. ضمن این که نمازگزار همواره به یاد خداست و یاد خدا بهترین وسیله برای کنترل نفس امّاره و روح طغیانگر است چنان که غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و کیفرهای او موجب تیرگی عقل و خرد و کم فروغی آن می شود انسان غافل فکر عاقبت کار ناپسند و عقوبات آن را نمی کند و این نماز است که انسان را به یاد خدا می اندازد و اثر آن غفلت را از روح و روانش پاک می سازد و هم چنین نماز گزار برای قبولی نماز خود از بسیاری از گناهان اجتناب می ورزد مثلاً یکی از شرائط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است که در آن به کار می رود مانند آب وضو و غسل، لباس و مکان نمازگزار. این موضوع باعث می شود که اطراف حرام نرود و در کار و کسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقیّد شود و در موارد دیگر بی پروا باشد بالاخص که نمازگزار بداند شرط قبولی این است که حقوق مستمندان و زکات را بدهد، از گناهان کبیره بپرهیزد. مسأله دیگری که نمازگزار باید به آن توجه داشته باشد نظافت و بهداشت است زیرا او باید با لباس و بدنی پاک و تمیز که بعضاً مجبور است غسل نماید تا از آلودگیهای ظاهری و معنوی خود را پاک سازد و از آنجا که نماز برای خود وقت معیّنی دارد یکی از آثار آن انضباط و وقت شناسی است.

آثار و فلسفه نماز به آن چه گفته شد منحصر نیست ولی این نمونه می تواند نشانه اسرار بزرگ این عبادت بزرگ باشد.

البته نمازی که می تواند تمام آثار را  داشته باشد نمازی است که با حضور قلب و توجه و نیت پاک به درگاه خدا آورده شود. روی همین جهات است که پیامبر گرامی(ص) می فرماید: نماز چون نهر آب صافی است که انسان خود را در آن شستشو می دهد، اگر کسی در شبانه روز پنج مرتبه خود را با آب پاک شستشو دهد هرگز بدن او آلوده و کثیف نمی شود. هم چنین کسی که در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواند و قلب خود را در این چشمه صاف معنوی شستشو دهد، هرگز آلودگی گناه بر دل و جان او نمی نشیند[۱].

[۱]التهذیب، ج ۲ ، ص ۲۳۷ ، ۱۲- باب فضل الصلاة و…

یا صاحب الزمان علیه السلام

یک شنبه 24 فروردین 1393  10:36 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها