عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصيت حضرت صاحبالامر، عليهالسّلام، باعث شده است كه در طول هزار و اندى سال كه از غيبت كبرى مىگذرد، هر گروه از مردم بسته به گرايشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى كه داشتهاند، از ديدگاهى خاص به تحليل شخصيت و تعيين جايگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درك و تصور خود از اين موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصيت آن يگانه هستى تلقّى كنند.
در اين ميان جمعى از اصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان و معنا با طرح موضوع خليفةاللَّه و انسان كامل و پرداختن به نقش حجت الهى در عالم هستى، تنها به جنبه فرا طبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و از ساير جنبهها غفلت ورزيدند.
گروهى ديگر از اصحاب شريعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبيعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح كردن نقشى كه آن حضرت به عنوان امام و پيشواى مردم به عهده دارند هيچگونه مسؤوليتى را در زمان غيبت متوجه مردم نديدند و تنها تكليف مردم را اين دانستند كه براى فرج آن حضرت دعا كنند تا خود بيايند و امور مردم را اصلاح كنند.
عدهاى هم ضمن توجّه به جنبه فراطبيعى و طبيعى وجود مقدس حضرت حجّت، عليهالسّلام، تمام همّ و غمّ خود را متوجّه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظيفه خود را اين دانستند كه با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در اين ميان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى كه بدانها اشاره شد، به طرح معناى درست انتظار پرداخته و درصدد تعيين وظيفه و نقش مردم در دوران غيبت برآمدند. در اين ديدگاه، هم مسأله خلافت الهى انسان كامل مطرح است، هم به جايگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجّه شده و هم وظيفهاى كه مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدّس و تعجيل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شايد بتوان امام راحل امت، قدسسره، را به عنوان درخشانترين چهره از گروه اخير ذكر كرد. ايشان با صراحت به نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى كه از مسأله انتظار فرج وجود دارد، پرداخته و ديدگاه خاص خود را در اين زمينه چنين مطرح ساختند:
البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمىتوانيم بكنيم، اگر مىتوانستيم مىكرديم. اما، چون نمىتوانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. ... اما ما بايد فراهم كنيم كار را، فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت، عليهالسّلام، ...
2ايشان در جايى ديگر نيز درباره مفهوم ?انتظار فرج? مىفرمايند:
انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند. و مقدمات ظهور انشاءاللَّه تهيه شود.
3براى شناخت جايگاه و مفهوم انتظار در تفكر شيعى برخى از رواياتى را كه در اين زمينه وارد شده است مورد بررسى قرار مىدهيم تا روشن شود كه:
1. آيا انتظار ضرورت دارد؟
2. فضيلت آن چيست؟
3. چه وظايفى در عصر غيبت بر عهده منتظران است؟
4. انتظار چه آثارى دارد؟
1. ضرورت انتظار
در تفكّر شيعى، انتظار موعود، به عنوان يك اصل مسلّم اعتقادى مطرح بوده و در بسيارى از روايات بر ضرورت انتظار قائم آل محمد، عليهمالسلام، تصريح شده است، كه از جمله مىتوان به روايات زير اشاره كرد:
1. محمد بن ابراهيم نعمانى در كتاب الغيبة روايت كرده است كه روزى امام صادق، عليهالسّلام، خطاب به اصحاب خود فرمودند:
آيا شما را خبر ندهم به آنچه خداى، صاحب عزت و جلال، هيچ عملى را جز به آن از بندگان نمىپذيرد؟ گفتم: چرا. فرمود: گواهى دادن به اينكه هيچ شايسته پرستشى جز خداوند نيست و اينكه محمد [صلّىاللّهعليهوآله] بنده و فرستاده او است، و اقرار كردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولايت ما، و بيزارى از دشمنانمان - يعنى خصوص امامان - و تسليم شدن به آنان، و پرهيزكارى و تلاش و مجاهدت و اطمينان و انتظار قائم، عليهالسّلام.
42. ثقة الاسلام كلينى در كتاب الكافى روايت مىكند كه روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر، عليهالسّلام، وارد شد و صفحهاى در دست داشت؛ حضرت باقر، عليهالسّلام، به او فرمود:
اين نوشته مناظره كنندهاى است كه پرسش دارد از دينى كه عمل در آن مورد قبول است. آن مرد عرض كرد: رحمت خداوند بر تو باد همين را خواستهام. پس حضرت ابوجعفر باقر، عليهالسّلام، فرمود: گواهى دادن به اينكه خدا يكى است و هيچ شريكى براى او وجود ندارد، و اين كه محمد بنده و رسول او است، و اين كه اقرار كنى به آنچه از سوى خداوند آمده، و ولايت ما خاندان و بيزارى از دشمنان ما، و تسليم به امر ما، و پرهيزكارى و فروتنى، و انتظار قائم ما، كه ما را دولتى است كه هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد.
53. شيخ صدوق در كتاب كمالالدين از ?عبدالعظيم حسنى? روايت مىكند كه:
روزى بر آقايم محمدبن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسينبنابىطالب، عليهم السلام، وارد شدم و مىخواستم كه درباره قائم از آن حضرت سؤال كنم كه آيا همان مهدى است يا غير او پس خود آن حضرت آغاز سخن كرد و به من فرمود:
اى ابوالقاسم! بدرستى كه قائم از ماست و او است مهدى كه واجب است در [زمان] غيبتش انتظار كشيده شود و در [زمان] ظهورش اطاعت گردد، و او سومين [امام] از فرزندان من است.
6روايات ياد شده و بسيارى روايات ديگر - كه در اين مجال فرصت طرح آنها نيست - همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غيبت دلالت مىكند، امّا حال بايد ديد كه انتظار كه اين همه بر آن تأكيد شده و يكى از شرايط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مىشود - چه فضيلتى دارد و در كلام معصومين، عليهمالسلام، از چه جايگاهى برخوردار است.
2. فضيلت انتظار
در روايات اسلامى آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود برشمرده شده كه گاه انسان را به تعجب وا مىدارد كه چگونه ممكن است عملى كه شايد در ظاهر ساده جلوه كند از چنين فضيلتى برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظايفى كه براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سرّ اين فضيلت را روشن مىسازد.
در اينجا به پارهاى از فضائلى كه براى منتظران قدوم، حضرت بقيةاللهالأعظم بر شمرده شده، اشاره مىكنيم:
1. از پيامبر گرامى اسلام، صلّىاللَّهعليهوآله، روايت شده است كه فرمودند:
برترين عبادتها انتظار فرج است.
72. همچنين از آن حضرت روايت شده است كه:
برترين جهاد امت من انتظار فرج است.
83. مرحوم مجلسى در كتاب بحارالانوار از اميرالمؤمنين، عليهالسّلام، نقل مىكند كه آن حضرت فرمودند:
منتظر فرج باشيد و از رحمت خداوند نااميد نشويد. بدرستى كه خوشايندترين اعمال نزد خداوند، صاحب عزّت و جلال، انتظار فرج است.
94. شيخ صدوق در كتاب كمالالدين از امام صادق، عليهالسّلام، روايت كرده كه آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان - كه بر آنها درود باد - فرمود:
منتظر امر (حكومت) ما، بسان آن است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد.
105. در همان كتاب به نقل از امام صادق، عليهالسّلام، روايت ديگرى به اين شرح در فضيلت منتظران وارد شده است:
خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان اولياء خدا هستند، همانها كه نه ترسى برايشان هست و نه اندوهگين شوند.11
6. در روايت ديگرى مرحوم مجلسى از امام صادق، عليهالسّلام، نقل مىكند كه:
هر كس از شما بميرد در حالى كه منتظر اين امر باشد همانند كسى است كه با حضرت قائم، عليهالسّلام، در خيمهاش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظهاى درنگ كرده، آنگاه فرمود: نه، بلكه مانند كسى است كه در خدمت آن حضرت شمشير بزند. سپس فرمود: نه، بهخدا همچون كسى است كه در پيشگاه رسول خدا، صلّىاللّهعليهوآله، شهيد شده باشد.12
چرا اين همه فضيلت؟
با مشاهده روايات ياد شده ممكن است براى بسيارى اين پرسش پيش آيد كه چرا انتظار از چنين فضيلت برجستهاى برخودار است؟ براى رسيدن به پاسخ مناسبى براى اين پرسش چند نكته اساسى را بايد مورد توجه قرار داد:
1. انتظار حلقه اتصال شيعه با امام معصوم:
چنانكه مىدانيد ?ولايت? و ?امامت? ركن اساسى مكتب تشيع است و اعتقاد به ضرورت وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترين نقاط تمايز اين مكتب از ساير مكتبهاست. از ديدگاه شيعه پذيرش ولايت معصومين، عليهمالسلام، و به طور كلى تسليم در برابر امام و حجت عصر، سرآمد همه فضيلتها و شرط اساسى قبولى همه اعمال عبادى است. با توجه به اين نكات درمىيابيم كه ?انتظار? در زمان غيبت و عدم حضور ظاهرى امام در جامعه به نوعى اعلام پذيرش ولايت و امامت آخرين امام از سلسله امامان شيعه است و همين انتظار موجب مىشود كه ارتباط شيعيان با امامشان، اگر چه به صورت ارتباط قلبى و معنوى، حفظ شود و آنها در همه اعصار از فيض وجود امامشان برخوردار باشند.
بنابراين اگر ?انتظار? را از مكتب شيعه بگيريم تفاوت چندانى ميان اين مكتب و ديگر مكاتب باقى نخواهد ماند؛ البته انتظار به همان مفهوم درست آن؛ يعنى اميد به ظهور و قيام عدالتگستر دوازدهمين امام معصوم از خاندان پيامبر اكرم، صلّىاللَّهعليهوآله؛ همو كه در حال حاضر حجت خدا، واسطه فيض الهى، زنده و شاهد و ناظر اعمال شيعيان خود و فريادرس آنها در گرفتارىها و ناملايمات است.
2. انتظار، معيار ارزش انسانها:
آرزوها و آمال انسانها معيار خوبى براى سنجش ميزان رشد، كمال و تعالى آنهاست؛ تا آنجا كه برخى مىگويند: ?بگو چه آرزويى دارى تا بگويم كيستى?. آرزوهاى بلند، متعالى و ارزشمند حكايت از كمال روح و رشد شخصيت انسانها و بلنداى همت آنها مىكند. به عكس آرزوهاى خرد، حقير و بىارزش نشان از بىهمتى و رشدنيافتگى افراد دارد.
آرزوها انسان را به حركت وامىدارد و به طور طبيعى هر چه همت، بلندتر و آرزو، ارزشمندتر باشد حركت و تلاش انسان نيز از ارزش بيشترى برخوردار خواهد بود.
امام على، عليهالسلام، در همين زمينه مىفرمايد:
ارزش مرد به اندازه همت اوست.
13پس از اين مقدمه مىتوان گفت كه چون انسان منتظر برترين و ارزشمندترين آمال و آرزوهاى ممكن را داراست، به طور طبيعى از بهترين و والاترين ارزشها نيز برخوردار است.
توضيح اينكه آرزوى نهايى انسان منتظر، حاكميت نهايى دين خدا و مذهب اهلبيت، عليهمالسلام، بر سراسر جهان، استقرار حكومت صالحان و مستضعفان در سراسر گيتى، كوتاه شدن دست ظالمان و مستكبران از گوشه گوشه جهان، برقرارى نظام قسط و عدالت بر پهنه زمين و گسترش امنيت و رفاه در جاى جاى كره خاك است؛ يعنى آرزويى كه از ابتداى تاريخ تاكنون و در زمان هيچ پيامبرى محقق نشده است. قطعاً چنين آرزوى بلندى از ارزش و فضيلتى وصفناپذير برخوردار است. البته به شرط آنكه ?منتظر? به تناسب آرزوى بلند خود از تلاش و كوشش براى تحقق هر چه زودتر اين آرزو كوتاهى نكند.
3. انتظار عامل پويايى و سازندگى فرد و اجتماع:
چنانكه از مطالب بعدى و در بحث از وظايف منتظران روشن خواهد شد، انتظار نقش مهمى در سازندگى، پويايى و اصلاح فرد و جامعه در زمان غيبت دارد، و اگر انسان منتظر به وظايفى كه براى او برشمرده شده عمل كند به الگوى مطلوب انسان ديندار دست مىيابد و از جايگاه و مرتبه والايى برخوردار مىشود. به عبارت ديگر انسان منتظر با رعايت همه شرايط انتظار به همان شأن و منزلتى كه مورد انتظار دين اسلام است، رسيده و به بالاترين نقطه كمال نائل مىشود.
با توجه به نكات بالا به رمز فضائل بىشمارى كه براى منتظران برشمرده شد واقف مىشويم و بدرستى درمىيابيم كه چرا انسان منتظر از نظر اسلام از چنين مقام و مرتبه بلندى برخوردار است.
3. وظايف منتظران
در مورد وظايف و تكاليف شيعيان در دوران غيبت سخنهاى بسيارى گفته شده است و حتى در بعضى از كتابها، از جمله كتاب مكيالالمكارم فى فوائد الدعاء للقائم تا هشتاد وظيفه براى منتظران قدوم خاتم اوصياء حضرت بقيةاللّه، ارواحنا له الفداء، بر شمرده شده است.
14اما، از آنجا كه تبيين همه وظايفى كه شيعيان در عصر غيبت بر عهده دارند در اين محدوده نمىگنجد، به تعدادى از مهمترين اين وظايف اشاره مىكنيم:
1 - 3. شناخت حجت خدا و امام عصر، عليه السّلام
اولين و مهمترين وظيفهاى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد كسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خويش است. اين موضوع تا بدان درجه از اهميت قرار دارد كه در روايات بسيارى كه به طريق شيعه و اهل سنّت از پيامبر گرامى اسلام، صلّىاللّهعليهوآله، و ائمه معصومين، عليهم السلام، نقل شده، آمده است:
هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، بهمرگ جاهلى مرده است.
15و در روايت ديگرى كه مرحوم كلينى از امام محمد باقر، عليهالسلام، نقل مىكند آمده است:
هر كس در حالى كه امامى نداشته باشد بميرد، مردنش مردن جاهليت است و هر آنكه در حال شناختن امامش بميرد پيشافتادن و يا تأخير اين امر [دولت آل محمد، عليهمالسّلام] او را زيان نرساند و هر كس بميرد در حالى كه امامش را شناخته همچون كسى است كه در خيمه قائم [عليهالسّلام] با آن حضرت باشد.
16توجه به مفاد دعاهايى كه خواندن آنها در عصر غيبت مورد تأكيد قرار گرفته است، نيز ما را به اهميت موضوع شناخت حجت خدا رهنمون مىسازد؛ چنانكه در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب كمالالدين نقل كرده، مىخوانيم:
بار الها! خودت را به من بشناسان كه اگر خودت را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت. بارالها! پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت. بارالها! حجت خود را به من بشناسان كه اگر حجتت را به من نشناسانى از دينم گمراه مىگردم. خداوندا! مرا به مرگ جاهليت نميران و دلم را [از حق] پس از آنكه هدايتم فرمودى منحرف مگردان...
17امام صادق، عليهالسلام، در مورد كمترين حد معرفت امام مىفرمايد:
كمترين حد معرفت به امام آن است كه [بدانى] امام مساوى با پيامبر، صلّىاللَّهعليهوآله، است مگر در درجه نبوت. امام، وارث پيامبر است و همانا اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول خداست و بايد در هر امرى تسليم او بود و به سخن و فرمان او عمل كرد...
18مؤلف كتاب ارزشمند مكيالالمكارم مراد و مقصود از ?معرفت امام? را، كه در روايتهاى يادشده بر آنها تأكيد شده است، چنين توضيح مىدهند:
بدون ترديد مقصود از شناختى كه امامان ما - كه درودها و سلامهاى خداوند برايشان باد - تحصيل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرمودهاند، اين است كه ما آن حضرت را آنچنانكه هست بشناسيم؛ به گونهاى كه اين شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهههاى ملحدان و مايه نجاتمان از اعمال گمراه كننده مدعيان دروغين باشد، و اين چنين شناختى جز به دو امر حاصل نمىگردد: اول، شناختن شخص امام، عليهالسّلام، به نام و نسب، و دوم، شناخت صفات و ويژگىهاى او و به دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است.
19البته امر دومى كه در كلام يادشده بدان اشاره شده، در عصر ما از اهميت بيشترى برخوردار بوده و در واقع اين نوع شناخت است كه مىتواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشأ اثر و تحول باشد؛ زيرا اگر كسى بحقيقت به صفات و ويژگىهاى امام عصر، عليهالسّلام، و نقش و جايگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نياز خود نسبت به او واقف شود، هرگز از ياد و نام آن حضرت غافل نمىشود.
نكتهاى كه در اينجا بايد در نظر داشت اين است كه شناخت امام زمان، عليهالسلام، از شناخت ديگر امامان معصوم، عليهمالسلام، جدا نيست و اگر كسى به طور كلى به شأن و جايگاه ائمه هدى واقف شد، صفات و ويژگىهاى آنها را شناخت و به مسؤوليت خود در برابر آنها پى برد، قطعاً نسبت به امام عصر، عليهالسلام، نيز به شناختى شايسته مىرسد.
بهترين راه براى پى بردن به مراتب و مقامات بلند امامان معصوم شيعه به طور كلى و امام عصر، عليهالسلام، به طور خاص، مطالعه و تأمل در كتابهايى است كه در اين زمينه نگاشته شده است كه از جمله مىتوان به كتابهاى زير اشاره كرد: الكافى، محمدبن يعقوب كلينى (ج1، كتاب الحجة)، كتاب الغيبة، محمد بن ابراهيم نعمانى، كتاب الغيبة، ابوجعفر محمدبن الحسن معروف به شيخ طوسى، كمالالدين و تمامالنعمة، محمدبن على بن الحسين معروف به شيخ طوسى، بحارالانوار، مولى محمدباقر مجلسى (ج51، 52 و 53). بحمدالله همه اين كتابها به فارسى ترجمه شده و در دسترس همگان است.
خواندن زيارت ?جامعه كبيره? و تأمل و تدبّر در اوصافى كه در اين زيارت براى ائمه معصومين، عليهمالسلام، نقل شده نيز در حصول معرفت نسبت به مقام و جايگاه امام در عالم هستى بسيار مؤثر است.
البته بايد توجه داشت كه شناخت و معرفت حقيقى نسبت به حجت خدا تنها با مطالعه كتاب حاصل نمىشود و در اين راه بايد از عنايات حضرت حق نيز مدد جوييم و - همچنانكه در دعايى كه پيش از اين بدان اشاره كرديم، ملاحظه شد - از درگاه الهى نيز توفيق شناخت حجتش را درخواست كنيم، تا بدين وسيله از گمراهى و سرگردانى نجات يابيم. اين موضوع را از روايتى كه مرحوم كلينى از ?محمد بن حكيم? نقل كرده، مىتوان استفاده كرد. در اين روايت آمده است:
از ابىعبداللّه (امام جعفر صادق)، عليهالسّلام، پرسيدم: معرفت ساخته كيست؟ فرمود: از ساختههاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نيست.
20شايد بتوان گفت كه شناخت نشانهها و علائم ظهور نيز يكى از فروع شناخت امام عصر، عليهالسلام، است؛ زيرا شناخت دقيق نشانهها و علائم ظهور موجب مىگردد كه انسان فريب مدعيان دروغين مهدويت را نخورد و در دام شيّادانى كه ادعاى ?مهدى? بودن دارند نيفتد.
توضيح اينكه براى ظهور منجى آخرالزمان نشانهها و علائم حتمى و ترديدناپذيرى برشمرده شده كه با مشاهده آنها مىتوان به حقانيت آن منجى و اينكه او واقعاً همان امام منتظر؛ يعنى امام مهدى، عليهالسلام، است پى برد.
بنابراين بر همه منتظران لازم است كه پس از شناخت كامل امام عصر، عليهالسلام، به مطالعه و شناسايى علائم و نشانههاى ظهور نيز بپردازند.
براى آشنايى با نشانههاى ظهور نيز علاوه بر كتابهايى كه در بالا بدانها اشاره شد مىتوان به كتابهاى زير مراجعه كرد: نوائبالدهور فى علائمالظهور، سيدحسن ميرجهانى، عصر ظهور، على كورانى، روزگار رهايى، كامل سليمان، ترجمه علىاكبر مهدىپور و نشانههاى ظهور او، محمد خادمى شيرازى.
2 - 3. پيراستگى از بدىها و آراستگى به خوبىها
وظيفه مهم ديگرى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد پيراستن خود از خصايص ناپسند و آراستن خود به اخلاق نيكو است، چنانكه در روايتى كه از امام صادق، عليهالسّلام، نقل شده، آمده است:
هر كس دوست مىدارد از ياران حضرت قائم، عليهالسّلام، باشد بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، در حالى كه منتظر است، پس چنانچه بميرد و پس از مردنش قائم، عليهالسّلام، به پاخيزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنيد و در انتظار بمانيد، گوارا باد بر شما [اين اجر] اى گروه مشمول رحمت خداوند!
21
امام عصر، عليهالسلام، نيز با توجه به ناگهانى بودن امر ظهور همه شيعيان را در زمان غيبت به انجام اعمال پسنديده و دورى از اعمال ناپسند فراخوانده، مىفرمايد:
پس هر يك از شما بايد آنچه را كه موجب دوستى ما مىشود، پيشه خود سازد و از هر آنچه موجب خشم و ناخشنودى ما مىگردد، دورى گزيند؛ زيرا فرمان ما به يكباره و ناگهانى فرامىرسد و در آن زمان توبه و بازگشت براى كسى سودى ندارد و پشيمانى از گناه كسى را از كيفر ما نجات نمىبخشد.
22موضوع تهذيب نفس و دورى گزيدن از گناهان و اعمال ناشايست، به عنوان يكى از وظايف منتظران در عصر غيبت، از چنان اهميتى برخوردار است كه در توقيع شريفى كه از ناحيه23مقدسه حضرت صاحبالامر به مرحوم شيخ مفيد، رضى اللّه عنه، صادر گرديده، اعمال ناشايست و گناهانى كه از شيعيان آن حضرت سر مىزند، يكى از اسباب و يا تنها سبب طولانى شدن غيبت و دورى شيعيان از لقاى آن بدر منير شمرده شده است:
... پس تنها چيزى كه ما را از آنان (شيعيان) پوشيده مىدارد، همانا چيزهاى ناشايستى است كه از ايشان به ما مىرسد و خوشايند ما نيست و از آنان انتظار نمىرود.
24بايد توجه داشت كه ما تنها زمانى مىتوانيم خود را منتظر امام عدالتگستر و پيرو او بدانيم كه در زندگى فردى و اجتماعى خود، راه و روش مورد نظر او را اجرا كنيم. چنانكه در نامه اميرالمؤمنين على، عليهالسلام، خطاب به عثمانبن حنيف، فرماندار بصره آمده است:
آگاه باش كه هر پيروى را پيشوايى است كه پى وى را پويد و از نور دانش او روشنى جويد، بدان كه پيشواى شما بسنده كرده است از دنياى خود به دو جامه فرسوده و دو قرصه نان را خوردنى خويش نموده. بدانيد كه شما چنين نتوانيد كرد. ليكن مرا يارى كنيد به پارسايى و كوشيدن و پاكدامنى و درستى ورزيدن.
25برخى منابع كه با مطالعه آنها مىتوان به الگوى مطلوب براى اخلاق و رفتار مورد نظر ائمه معصومين، عليهمالسلام، دست يافت عبارتند از:
1. دعاى ?مكارمالاخلاق? امام سجاد، عليهالسلام؛ اين دعاى شريف كه در صحيفه سجاديه (دعاى بيستم) و در پايان كتاب مفاتيحالجنان، شيخ عباس قمى آمده، يكى از بهترين منابع براى شناخت فضايل و رذايل اخلاقى است.
2. دعاى امام زمان، عليهالسلام؛ اين دعا در مفاتيحالجنان نقل شده و با جمله ?أَللَّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطَّاعَةِ...? آغاز مىشود. دعاى يادشده كه از امام زمان، عليهالسلام، نقل شده از جمله دعاهايى است كه مىتواند به ما تصويرى روشن از شيعه منتظر ارايه دهد و ما را با انتظارات امام از شيعيانش آشنا كند.
انسان با مداومت بر خواندن اين دعاها و سعى و تلاش در به كار بستن آنچه در آنها آمده است، مىتواند به وضعيت روحى و اخلاقى مطلوب و مورد نظر ائمه معصومين، عليهمالسلام، و بويژه امام عصر، عليهالسلام، دست يابد و انشاءالله در هر زمان كه ظهور واقع شد با رويى سپيد در پيشگاه امام خود حاضر شود.
3 - 3. پيوند با مقام ولايت
حفظ و تقويت پيوند قلبى با امام عصر،عليهالسّلام، و تجديد دايمى عهد و پيمان با آن حضرت يكى ديگر از وظايف مهمى است كه هر شيعه منتظر در عصر غيبت بر عهده دارد. بدين معنا كه يك منتظر واقعى حضرت حجت، عليهالسّلام، با وجود غيبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نبايد احساس كند كه در جامعه رها و بىمسؤوليت رها شده و هيچ تكليفى نسبت به امام و مقتداى خود ندارد.
اين موضوع در روايات بسيارى مورد تأكيد قرار گرفته است كه در اين مجال به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
در روايتى كه از امام محمد باقر، عليهالسّلام، نقل شده آن حضرت در تفسير اين كلام خداى تعالى:
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، شكيبا باشيد و ديگران را به شكيبايى فرا خوانيد و مراقب و مواظب باشيد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار شويد.
26مىفرمايند:
بر انجام واجبات صبر كنيد و با دشمنانتان پايدارى كنيد، و پيوند خود را با امام منتظرتان مستحكم نماييد.
27همچنين امام صادق، عليهالسّلام، در روايت ديگرى كه در تفسير آيه مزبور وارد شده مىفرمايند:
بر واجبات صبر كنيد و يكديگر را بر مصايب به صبر واداريد و خود را بر پيوند با امامان [و يارى آنها] ملتزمسازيد.
28روايات ديگرى نيز به همين مضمون از امام جعفر صادق و امامموسىكاظم، عليهماالسلام، وارد شده است كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مىكنيم.
29اينكه مىبينيم در روايتهاى متعددى، امامان ما شيعيان خود را به تجديد عهد و بيعت با امام زمان خود سفارش كرده و از آنها خواستهاند كه در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نماز واجب، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهميت پيوند دائمى شيعيان با مقام عظماى ولايت و حجت خدا دارد.
يكى از مشهورترين دعاهاى عهد، دعايى است كه مرحوم سيد بن طاووس آن را در كتاب ارزشمند مصباحالزائر به نقل از امام صادق، عليهالسّلام، روايت كرده و در ابتداى آن آمده است كه:
هر كس چهل بامداد خدا را با اين عهد بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود، پس اگر پيش از [ظهور] قائم از دنيا برود، خداوند تعالى او را از قبرش خارج مىسازد [تا قائم را يارى دهد]. و خداوند به شماره هر كلمه [از آن] هزار حسنه به او عطا كند و هزار بدى را از او برطرف مىسازد.
30به دليل اهميت و اعتبار مضمون اين دعاى شريف در اينجا بخشى از آن را نقل مىكنيم:
بار خدايا! من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگانيم، عهد و عقد و بيعتى را كه از آن حضرت بر گردن دارم با او تجديد مىكنم، كه هرگز از آن عهد و بيعت برنگردم و بر آن پايدار بمانم. بار خدايا! مرا از انصار و ياران آن حضرت و از مدافعان [حريم مقدس] او، و شتابندگان در پى انجام مقاصد او و اطاعتكنندگان از دستورات و نواهى او و حمايتكنندگان از [وجود شريف] او و سبقتجويان به سوى خواسته او و شهيد شدگان در حضور او قرار ده.
31دقت در عبارتهاى بالا مىتواند تصويرى روشن از مفهوم عهد و پيمان با امام و حجت زمان به ما ارايه دهد؛ عهد و پيمانى ناگسستنى براى يارى و نصرت امام زمان خود و اطاعت مخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.
آيا اگر هر شيعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه، چنين عهد و پيمانى را با امام و مقتداى خود تجديد نمايد، هرگز به ركود، ذلت و خوارى و ظلم و بىعدالتى تن خواهد داد؟
آيا هرگز حاضر خواهد شد كه به رضاى مولا و سرور خود بىاعتنايى كند و تن به گناه و معصيت دهد؟ مسلماً خير. بدون هيچ ترديدى اگر در جامعهاى چنين فرهنگى حاكم شود و همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى، از خودبيگانگى، يأس و نوميدى و انحطاط نخواهد شد. اين نكته نيز مسلم است كه اگر همه شيعيان با همدلى و همراهى دست بيعت و يارى به سوى مولا و سرور خود دراز كنند و بر نصرت او متفق شوند ديرى نخواهد پاييد كه فرج مولايشان را درك خواهند كرد و براى هميشه از ظلمها و ذلتها رهايىخواهند يافت. چنانكه در توقيع شريفى كه پيش از اين نيز به بخشى از آن اشاره شد آمده است:
اگر شيعيان ما، كه خداوند آنان را در اطاعتش يارى دهد، در وفاى پيمانى كه از ايشان گرفته شده يكدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تأخير نمىافتد و سعادت ديدار ما براى آنها با معرفت كامل و راستين نسبت به ما تعجيل مىگردد.
32شيعيان منتظر علاوه بر دعاى عهد مىتوانند با بهرهگيرى از دعاها و زيارتهاى ديگرى كه مرتبط با امام عصر، عليهالسلام، است، پيوند و ارتباط دائمى خود را با آن امام برقرار سازند كه از آن جمله مىتوان به دعاى ندبه، دعاى فرج، دعاى زمان غيبت، استغاثه به امام زمان، عليهالسلام، زيارت آلياسين، زيارت امام عصر در روز جمعه، نماز امام زمان و... اشاره كرد. دعا به امام زمان، عليهالسلام، در قنوت و تعقيب نمازهاى پنجگانه نيز مىتواند در ايجاد ارتباط و انس بيشتر با آن حضرت مؤثر باشد. چشمانتظاران امام عصر، عليهالسلام، همچنين مىتوانند با حضور در مساجد و مكانهاى مقدسى كه منسوب به امام عصر، عليهالسلام، است همچون مسجد جمكران در قم، مسجد سهله در نجف، سرداب مقدس سامرا و... پيوند خويش را با آن حضرت روز به روز مستحكمتر نمايند.
4 - 3. كسب آمادگى براى ظهور حجت حق
يكى ديگر از وظايفى، كه به تصريح روايات، در دوران غيبت بر عهده شيعيان و منتظران فرج قائم آل محمد، صلّىاللّهعليهوآله، است كسب آمادگىهاى نظامى و مهيا كردن تسليحات مناسب هر عصر براى يارى و نصرت امام غائب است. چنانكه در روايتى كه نعمانى از امام صادق، عليهالسّلام، نقل كرده، آمده است:
هر يك از شما بايد براى خروج حضرت قائم، عليهالسّلام، [سلاحى] مهيا كند. هر چند يك تير باشد؛ خداى تعالى هر گاه بداند كسى چنين نيتى دارد اميد آن است كه عمرش را طولانى كند تا آن حضرت را درك كند [و از ياران و همراهانش قرار گيرد].
33در روايت ديگرى مرحوم كلينى از امام ابوالحسن [موسى كاظم، عليهالسّلام] نقل مىكند كه:
... هر كس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگين سازد، در حالى كه او منسوب به ماست، خداوند روزيش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواستههايش يارى كند.
34همچنين مرحوم كلينى در الكافى از ?ابوعبداللّه جعفى? روايتى را نقل مىكند كه توجه به مفاد آن بسيار مفيد است:
حضرت ابوجعفر محمدبن على (امامباقر) عليهماالسّلام، به من فرمودند: منتهاى زمان مرابطه (مرزدارى) نزد شما چند روز است؟35عرضه داشتم: چهل روز فرمودند: ولى مرابطه ما مرابطهاى است كه هميشه هست....
36علامه مجلسى در شرح اين فرمايش امام، عليهالسّلام، مىفرمايد:
بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براى يارى نمودنش مهيا باشند.
37شيخ محمد حسن نجفى نيز در كتاب جواهرالكلام در شرح روايت مزبور مىفرمايد:
مرابطه در اين روايت به معناى اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانهروز است، همچنانكه در بعضى از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه.
38شايد بتوان گفت كه كلام صاحب جواهر نيز در نهايت به همان كلام علامه مجلسى برمىگردد كه فرمود: مرابطه در روايت مزبور به معناى آمادگى و مهيا بودن براى يارى امام منتظر است.
رمز اينكه شيعه بايد هر لحظه آماده يارى امام خود باشد اين است كه زمان ظهور براى ما مشخص نيست و هر آن كه اراده خداوند تعلق گيرد ممكن است ظهور واقع شود. بنابراين شيعيان بايد همواره در حال آمادهباش بهسربرند تا در موقع لزوم به فرمان امام خود براى مقابله با مستكبران و ظالمان جهان به پا خيزند.
با نگاهى به تاريخ شيعه مىتوانيم به عمق باور مردم به موضوع ظهور و آمادگى هميشگى آنها براى اين موضوع پىبريم. ?ابن بطوطه? در سفرنامه خودمىنويسد:
ندبه شيعيان حِلّه براى امام زمان ... در نزديكى بازار بزرگ شهر، مسجدى قرار دارد كه بر در آن، پرده حريرى آويزان است و آنجا را ?مسجد صاحبالزمان? مىخوانند. شبها پيش از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشيرهاى آخته ... اسبى يا استرى زينكرده مىگيرند و به سوى مسجد صاحبالزمان روانه مىشوند. پيشاپيش اين چارپا، طبل و شيپور و بوق زده مىشود. ساير مردم در طرفين اين دسته حركت مىكنند و چون به مسجد صاحبالزمان مىرسند، در برابر در ايستاده و آواز مىدهند كه:
?بسماللَّه، اى صاحبالزمان، بسماللَّه بيرون آى كه تباهى روى زمين را فراگرفته و ستم فراوان گشته، وقت آن است كه برآيى، تا خدا به وسيله تو حق را از باطل جدا گرداند ...? و به همين ترتيب به نواختن بوق و شيپور و طبل ادامه مىدهند تا نماز مغرب فرا رسد...
39بايد توجه داشت كه نحوه آمادگى و مهيّا بودن براى ظهور بستگى به شرايط زمان و مكان دارد و اگر در بعضى از روايات سخن از آماده كردن اسب و شمشير براى ظهور ولىّ امر، عليهالسّلام، به ميان آمده، و براى آن فضيلت بسيار برشمرده شده است، به اين معنا نيست كه اينها موضوعيت دارند، بلكه با قدرى تأمل روشن مىشود كه ذكر اين موارد تنها به عنوان تمثيل و بيان لزوم آمادگى رزمى براى يارى آخرين حجت حق است و مسلماً در اين عصر بر شيعيان لازم است كه با فراگرفتن فنون رزمى و مسلح شدن به تجهيزات نظامى روز، خود را براى مقابله با دشمنان قائم آل محمد، عليهمالسّلام، آماده سازند. البته در حال حاضر به دليل حاكميت دولت شيعى و حكومت فقيه جامعالشرايط بر سرزمين اسلامى ايران اين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت اسلامى است كه در هر زمان قواى مسلح كشور را در بالاترين حد آمادگى نظامى قرار دهند تا به فضل خدا در هر لحظه كه اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشريت حضرت مهدى، عجّلاللّهتعالى فرجه، قرار گرفت بتوانند به بهترين نحو در خدمت آن حضرت باشند.
40 امام راحل، قدّسسرّه، با وسعت ديدى كه داشتند ?كسب آمادگى براى ظهور? را بسيار فراتر از آنچه گفته شد مطرح مىكردند و معتقد بودند كه ما بايد از هماكنون براى گسترش قدرت اسلام در جهان تلاش كنيم تا زمينه ظهور چنانكه بايد فراهم شود. ايشان در اين زمينه مىفرمودند:
همه ما انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت كنيم. انتظار فرج قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور انشاءالله تهيه شود.
5 - 3. ارتباط با فقها و مراجع تقليد
ما از يك سو مىدانيم كه در دوران غيبت هيچيك از احكام اسلام تعطيل نشده و بايد تا آمدن امام عصر، عليهالسلام، به همه آنچه اسلام از ما خواسته است عمل كنيم. و از سوى ديگر مىدانيم كه امكان دسترسى به امام معصوم، عليهالسلام، و فراگرفتن مستقيم احكام دين از ايشان، براى ما وجود ندارد. حال در اين شرايط چه بايد كرد؟ آيا دست روى دست بگذاريم و به هيچيك از احكام اسلام عمل نكنيم يا به هر آنچه خود احتمال مىدهيم درست باشد عمل كنيم؟ قطعاً هيچيك از اين دو راه ما را به مقصود نمىرساند. امّا آيا امامان معصوم، عليهمالسلام، فكرى براى شيعيان خود در زمان غيبت نكردهاند؟ در پاسخ اين پرسش بايد گفت كه: ائمه، عليهمالسلام، تكليف ما را در زمان غيبت و عدم دسترسى به امام معصوم مشخص كرده و به ما امر فرمودهاند كه به فقهاى جامعالشرايط مراجعه كنيم. چنانكه در روايتى كه امام حسن عسكرى، عليهالسلام، از امام صادق، عليهالسلام، نقل مىكند چنين مىخوانيم:
... امّا هر يك از فقها كه نفس خود را بازدارنده، دين خود را نگهدارنده، هواى خود را پسزننده و اوامر مولاى خود را اطاعت كننده بود، بر عوام (مردم) لازم است كه از او پيروى كنند و تنها بعضى از فقهاى شيعه هستند كه از اين صفات برخوردارند نه همه آنها.
41امام عصر، عليهالسلام، نيز در يكى از توقيعات خود در پاسخ ?اسحاق بن يعقوب? مىفرمايد:
... و امّا در رويدادهايى [كه در آينده] پيش مىآيد به راويان حديث ما مراجعه كنيد؛ زيرا آنها حجت بر شما هستند و من حجت خدا برايشان.
42چنانكه مىدانيد در طول 69 سال غيبت صغرى؛ يعنى از سال 260 تا 329 ق. چهار تن از بزرگان شيعه به عنوان ?نواب خاص? واسطه بين امام مهدى، عليهالسلام، و مردم بودند. آنها پرسشهاى علما و بزرگان شيعه و حتى برخى از مردم معمولى را با آن حضرت مطرح مىكردند و ايشان نيز پاسخ آنها را مىدادند. امّا با پايان دوران غيبت صغرى و آغاز دوران غيبت كبرى ديگر كسى به عنوان نايب خاص معرفى نشد و مردم موظف شدند براى يافتن پاسخ پرسشهاى دينى خود به راويان احاديث اهلبيت، عليهمالسلام، كه همان فقهاى جامعالشرايط بودند مراجعه كنند. از آن زمان به بعد فقها به عنوان نواب عام امام عصر، عليهالسلام، مطرح شدند و رسالت هدايت شيعه را در عصر غيبت بر عهده گرفتند.
بنابراين بر همه منتظران امام عصر، عليهالسلام، لازم است كه بنا به فرموده امامان خود با پيروى از فقها و مجتهدان واجد شرايط، اعمال دينى خود را انجام دهند.
در زمينه امور اجتماعى و سياسى نيز وظيفه مردم اطاعت از فقيهى است كه از سوى بزرگان شيعه به عنوان ?ولى فقيه? انتخاب شده است.
6 - 3. دعا براى تعجيل فرج
يكى از وظايف مهمى كه بنا به تصريح حضرت صاحبالامر، عليهالسلام، بر عهده همه منتظران گذاشته شده، دعا براى تعجيل فرج است.
امام عصر، عليهالسلام، در توقيعى كه خطاب به ?اسحاق بن يعقوب? صادر شده، مىفرمايند:
براى تعجيل فرج بسيار دعا كنيد كه فرج شما همان است.
43امام حسن عسكرى، عليهالسلام، نيز دعا براى تعجيل فرج را شرط رهايى از فتنههاى دوران غيبت دانسته، مىفرمايد:
به خدا سوگند [او] غيبتى خواهد داشت كه در آن تنها كسانى از هلاكت نجات مىيابند كه خداوند آنها را بر قول به امامتش ثابتقدم داشته و در دعا براى تعجيل فرجش موفق كرده است.
44دعا براى تعجيل فرج از چنان اهميتى برخوردار است كه امام صادق، عليهالسلام، مىفرمايد:
هر كس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگويد: ?خداوندا! بر محمد و خاندان او درود فرست و در فرج ايشان تعجيل كن? نميرد تا قائم [عليهالسلام] را دريابد.
45در روايت ديگرى نيز آمده است كه هر كس چنين كند خداوند شصت حاجت او را برآورده مىسازد؛ سى حاجت از حوائج دنيا و سى حاجت از حوائج آخرت.
46بنابراين همه شيعيان بايد در طول شبانهروز، در اوقات نماز و در همه ايامى كه در آنها دعا سفارش شده، دعا براى تعجيل فرج را به عنوان يك تكليف و وظيفه مهم عصر غيبت فراموش نكنند. بلكه اين دعا را بر همه دعاهاى خود مقدم كنند تا خداوند به بركت اين دعا آنها را آنها را از همه فتنهها و آشوبهاى زمان غيبت در امان نگهدارد و همه گرفتارىها و غم و غصههاى آنها را برطرف سازد.
7 - 3. بزرگداشت يادونام حضرت مهدى، عليه السلام
مؤمنان بايد نام همه معصومين، عليهمالسلام، را بزرگ بدارند و جز با تعظيم و احترام از آنها ياد نكنند. اما در اين ميان امام مهدى، عليهالسلام، جايگاه و شأن ويژهاى دارند؛ زيرا:
1. ايشان امام عصر و زمان ما و حجت حىّ و حاضر و ناظر خداوند هستند؛
2. آن حضرت وارث همه فضايل و شايستگىهايى هستند كه در خاندان رسالت وجود داشته است؛
3. آن امام احياكننده مكتب اهلبيت، عليهمالسلام، بلكه احياكننده دين و دينباورى در سراسر جهان هستند؛
4. ايشان، در بين امامان پيش از خود نيز از جايگاه ويژهاى برخوردار بودند. تا آنجا كه امام صادق، عليهالسلام، در پاسخ كسى كه از ايشان مىپرسد: ?آيا قائم، عليهالسلام، متولد شده است? مىفرمايد:
خير، امّا اگر او را دريابم در همه ايّام زندگانىام خدمتگزارش خواهم بود.
47امّا بزرگداشت ياد و نام امام مهدى، عليهالسلام، مصاديق مختلفى دارد كه ما در اينجا به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
الف) برپاخاستن به هنگام شنيدن نامهاى آن حضرت
بر همه ارادتمندان حضرت مهدى، عليهالسلام، لازم است كه به هنگام شنيدن نامها و القاب آن حضرت، بويژه نام مبارك ?قائم? از جا برخيزند و نسبت به امام خود اداى احترام كنند.
روايت شده است كه روزى در مجلس حضرت صادق، عليهالسلام، نام مبارك حضرت صاحبالامر، عليهالسلام، برده شد، امام ششم به منظور تعظيم و احترام نام آن حضرت از جاى خود برخاسته قيام فرمود.
48همچنين نقل شده است: زمانى كه ?دعبل خزاعى? قصيده معروف خود در وصف اهلبيت، عليهمالسلام، را در پيشگاه امام رضا، عليهالسلام، مىخواند، آن امام با شنيدن نام حضرت حجت، عليهالسلام، از جاى برمىخيزد، دست خود را به نشانه تواضع بر سر مىگذارد و براى تعجيل در فرج آن حضرت دعا مىكند.
49برخاستن به هنگام شنيدن نام امام مهدى، عليهالسلام، مىتواند به معناى اعلام آمادگى براى يارى و نصرت آن حضرت و همچنين اعلام درك حضور و شهود آن حضرت باشد.
ب) نكوداشت روزهاى منسوب به آن حضرت
شيعيان بايد در روزهايى مانند اعياد چهارگانه اسلامى (فطر، قربان، غدير و جمعه)، شب و روز نيمه شعبان به طور ويژه به ياد امام غايب خود باشند و با خواندن زيارت آن حضرت و خواندن دعاهايى مانند دعاى ندبه، عهد، فرج و... پيمان خود را با امامشان تجديد كنند.
ج) آغاز كردن هر روز با سلام به پيشگاه آن حضرت
منتظران امام مهدى، عليهالسلام، بايد كه در آغاز هر روز و در تعقيب نماز صبح، سلام به مولاى خود را فراموش نكنند و بسته به فرصت و وقتى كه دارند با يكى از زيارتهاى وارد شده و يا دعاى عهد به امام خود عرض ارادت كنند تا هرگز ياد و نام آن حضرت از دلهايشان زايلنگردد.
با توجه به آنچه گفته شد اگر بخواهيم مفهوم انتظار در مكتب تشيع را در چند جمله بيان كنيم مىتوانيم بگوييم كه انتظار در مكتب تشيع حالت انسانى است كه ضمن پيراستن وجود خويش از بدىها و آراستن آن به خوبىها، در ارتباطى مستمر با امام و حجت زمان خويش همه همت خود را صرف زمينهسازى ظهور مصلح آخرالزمان نموده و در جهت تحقق وعده الهى نسبت به برپايى دولت كريمه اهل بيت، عليهم السلام، با تمام وجود تلاش مىكند.
4. نقش سازنده انتظار
انتظار منجى موعود از سويى عاملى براى پايدارى و شكيبايى در برابر سختىها و مشكلات عصر غيبت و از سويى ديگر عاملى براى پويايى، تحرك و آمادهباش هميشگى شيعيان است. براساس تعاليم ائمه معصومين، عليهمالسلام، منتظر بايد هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگى خود را چنان سامان دهد كه هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندى در پيشگاه حجت خدا حاضر شود.
به عبارت ديگر انتظار ظهور حضرت حجت، عليهالسلام، در آيندهاى نامشخص هم بيمدهنده و هم نويدبخش است. بيمدهنده است؛ چراكه منتظر با خود مىگويد: شايد همين سال، همين ماه و يا همين روز ظهور رخ دهد و لذا بايد آماده حضور در پيشگاه حجت خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و اميدبخش است؛ چراكه منتظر با خود مىانديشد: شايد در آيندهاى نزديك ظهور واقع شود و سختىها و مشكلات او به پايان برسد و لذا بايد پايدارى و مقاومت ورزيد و تسليم جريانهايى كه در پى غارت همه سرمايههاى ايمانى و اعتقادىاند نشد.
آنچه درباره نقش سازنده انتظار گفته شد تنها زمانى مفهوم خود را بدرستى باز مىيابد كه بدانيم در مذهب شيعه ?منجى موعود? تنها به عنوان انسان برترى كه در آخرالزمان زمين را از عدالت پر مىسازد و انسانهاى در بند را رهايى مىبخشد مطرح نيست؛ بلكه در اين مذهب او به عنوان تداومبخش رسالت انبيا، وارث اولياى الهى و در يك كلام ?حجت خدا? بر50روى زمين نيز مطرح است. حجتى كه زنده، شاهد و ناظر بر اعمال آدميان است و بنابراين نقش او در زندگى فردى و اجتماعى انسانها تنها به آخرالزمان و زمان ظهور منحصر نمىشود و وجود او در لحظهلحظه زندگى ساكنان زمين نقش دارد.
به اعتقاد شيعه حجّت خداوند بر روى زمين از طرفى دليل و راهنماى آشكار مردم به سوى صراط مستقيم و از طرف ديگر ملاك و معيارى است كه انسانها مىتوانند با رجوع به او ميزان انطباق خود را با دين خدا بسنجند.
با توجه به اين مفهوم آنكه در انتظار ظهور حجّت است خود را مكلف مىكند كه تا همه مناسبات فردى و جمعىاش انعكاس انتظارش باشد؛ زيرا در غير اين صورت انتظار مفهوم خود را از دست مىدهد و به لقلقه زبان تبديل مىشود. منتظر نمىداند حجت خدا كدامين روز مىآيد؛ اما مىداند بايستى چنان زندگى كند كه هر زمانى ايشان ظهور كرد اعمال و شيوه زندگيش را بپذيرد.
به بيان ديگر تنها كسانى در زمان ?ظهور? سربلندند كه در زمان ?غيبت? در جهت تأمين رضايت مولايشان تلاش كرده باشند.
اين معنا را بصراحت مىتوان از قرآن و روايات استفاده كرد. در يكى از آيات قرآن كريم آمده است:
روزى كه برخى نشانههاى خدا آشكار شود، ايمان كسى كه پيش از آن ايمان نياورده يا به هنگام ايمان كار نيكى انجام نداده است، براى او سودى نخواهد داشت. بگو چشم به راه باشيد، ما نيز چشم به راهيم.
51در ذيل آيه يادشده، روايات متعددى به طريق شيعه و اهل سنّت نقل شده كه در آنها ?روزى كه برخى نشانههاى خدا آشكار شود? به زمان ظهور حضرت مهدى، عليهالسلام، تفسير شده است.
52از جمله در روايتى كه از امام صادق، عليهالسلام، در تفسير آيه مزبور وارد شده، چنين آمده است:
مراد از نشانهها امامان هستند و آن نشانهاى كه انتظار كشيده مىشود، قائم، عليهالسلام، است. در آن زمان ايمان