0

خاطرات آمرین بالمعروف..3

 
nmzohy
nmzohy
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1392 
تعداد پست ها : 156
محل سکونت : کرمانشاه

خاطرات آمرین بالمعروف..3

تذکر غیر مستقیم

رضا! حجابتو رعایت کن!

با محمدرضا داداشم رفته بودیم حرم حضرت عبدالعظیم. توی صحن حرم که می رفتیم متوجه شدیم خانمی با حجاب نا مناسب شدم از رو به رو می آید . من و) کنار هم راه می رفتیم که رسیدیم به خانم بدحجاب. نا خود آگاه برگشتم گفتم : رضا ! حجابتو رعایت کن !
یکهو این ایده به ذهنم رسید ولی به نظر جالب می آمد. من به دوستم می گفتم حجابتو رعایت کن ولی غیر مستقیم به شخص بدحجاب تذکر می دادم. اینطوری درگیری هم پیش نمی آمد چون من داشتم به دوستم می گفتم و ظاهراً سرم به کار خودم بود و به کسی کاری نداشتم اما باطناً داشتم تذکر می دادم . اینطوری کسی نمی توانست بگوید به توچه ! جز رضا خودمان!!!

20 - 30 قدمی که از مورد اول دور شده بودیم ، یکهو رضا با آرنج زد به من . از رو به رو سه چهار نفر با چادر ولی حجاب ناقص می آمدند. بهشان که رسیدیم گفتمرضا حجابتو رعایت کن! این جا حرمه ( یعنی حرمتش رونگه دار

بعد این ماجرا ناخداگاه یاد ماجرای اشکال وضوی پیرمرد وامامین حسنین افتادم توی سیره ی اهل بیت هم این روش به کار رفته J ) ...

و این شد یک روش جدید برای تذکر! دوستان لطفاً نظرتون رو بگید واشکال گیری کنید

جمعه 22 فروردین 1393  9:34 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها