0

اولویت هاى طرح سامان دهى اقتصادى در حكومت امیرالمؤمنین(ع)

 
shadegan0742
shadegan0742
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1390 
تعداد پست ها : 58
محل سکونت : فارس

اولویت هاى طرح سامان دهى اقتصادى در حكومت امیرالمؤمنین(ع)

مقدمه
به دنبال سستى ها و سهل انگارى ها و حسادت ها و خودخواهى هاى برخى از اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله)، جامعه اسلامى پس از رحلت نبى اكرم(صلى الله علیه وآله) تا 25 سال در حال ركود و از دست دادن ارزش ها و دستاوردهاى دوران بعثت و هجرت به سر مى برد. طى این دوران نسبتاً طولانى، نابسامانى هایى همچون تعطیلى حدود الهى، فساد اخلاقى و ادارى، از بین رفتن حرمت احكام اسلامى، اجتهاد در برابر نص، فراموشى سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)و تغییر الگوهاى رفتارى جامعه رخ نمود. یكى از مهم ترین این نابسامانى ها شكاف روزافزون طبقاتى در بهره مندى از امكانات مادّى بود. سیر حركت حكومت اسلامى در دوران خلفا به گونه اى بود كه عده محدودى با كم ترین تلاش، به بیش ترین رفاه دست یافته بودند، ولى اكثریت اقشار جامعه روز به روز بر محرومیشان اضافه مى شد; نظام به گونه اى اداره مى شد كه خواص اصحاب در اندك زمانى از راه هاى به ظاهر قانونى به ثروت هاى كلانى دست یافتند، اما اقشار پایین و توده مردم همواره در تهى دستى و ندارى باقى مى ماندند.
این موضوع و برخى امور دیگر زمینه اعتراض و انقلاب مسلمانان را علیه عثمان فراهم آورده و مردم را به فكر انتخاب خلیفه اى لایق و كارامد براى حل معضلات جامعه و سامان بخشیدن به نابسامانى ها واداشت; و از آن جا كه جز امیرالمؤمنین(علیه السلام) احدى از چهره هاى سرشناس و خواص اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) شایستگى و توانایى حل مشكلات جامعه اسلامى را نداشت، همه مردم، اعم از اصحاب مدینه و انقلابیان مصر و كوفه گرداگرد آن حضرت حلقه زدند و با اصرار از ایشان تقاضا كردند جُبّه خلافت به تن كنند و بر جایگاهى، كه از روز نخست تنها به او تعلق داشت، بنشینند. امیرالمؤمنین(علیه السلام)ابتدا از پذیرش خلافت خوددارى كردند; راز مطلب هم این بود كه ذایقه بسیارى از خواص به سنّت هاى غلط و غیرعادلانه خلفاى سلف شیرین شده بود و هر یك به مال و منال و جاه و جلالى رسیده بودند. از این رو، با تأیید سیاست هاى غلط خلفا، توده مردم را در تشخیص حق و باطل و اسلام ساختگى و اسلام ناب به غلط افكنده بودند. خواص به مثابه قطب نماى حركت عوام به سوى سعادت بودند كه با از كار افتادن و انحراف خویش، مسیر جامعه اسلامى را از قبله گاه واقعى اش منحرف ساختند. بدین روى، حضرت با توجه به این مشكل و برخى نابسامانى هاى دیگر فرمودند:
«مرا رها كنید و سراغ دیگرى بروید; زیرا ما به استقبال وضعى مى رویم كه چهره هاى مختلف و جهات گوناگونى دارد، به طورى كه دل ها بر آن استوار و عقل ها ثابت نمى مانند.»( )
اما سرانجام، به دلیل اصرار زیاد مردم و با هدف ظلم ستیزى و گرفتن حقوق از دست رفته تهى دستان، خلافت را در كمال بى رغبتى پذیرفتند، اما تنها براى اصلاح امور جامعه اسلامى و سامان بخشیدن به نابسامانى هاى اخلاقى و سیاسى و اقتصادى و ادراى، آستین همّت بالا زدند. ولى از آن جا كه اصلاحات اجتماعى بدون اصلاحات اقتصادى غیرممكن است، حضرت در نخستین روزهاى خلافت خویش، طرح «اصلاحات اقتصادى» خود را آغاز كردند.

چكیده
امروزه جامعه اسلامى ما از درامد ارزى خوبى برخوردار است، اما در مقابل، فقر و بى كارى بى داد مى كند. روزى كه امام على(علیه السلام) نیز حكومت را به دست گرفتند عایدات فتوحات قلمروهاى ثروتمند عراق و ایران و شام و مصر جامعه اسلامى را در وضع مطلوبى قرار داده بود، اما در عین حال، عده زیادى از مردم با مشكلات معیشتى جدّى روبه رو بودند و در تنگ دستى روزگار مى گذراندند. از این رو، على بن ابى طالب(علیه السلام) به محض تصدى منصب خلافت، روند رو به رشد فتوحات را تا حد زیادى متوقف ساختند و توزیع عادلانه و برابر درامد ناشى از فتوحات و مصادره اموال ثروت هاى بادآورده نامشروع را در اولویت نخست اصلاحات اقتصادى خود قرار دادند. در این نوشتار، با طرح سیاست هاى اصولى اصلاحات اقتصادى امیرالمؤمنین(علیه السلام) و راهكارهاى اجرایى آن، سعى شده است اولویت هاى طرح سامان دهى اقتصادى آن بزرگوار در حد توان ارائه گردد.
موانع اساسى سامان دهى اقتصادى در حكومت علوى
مهم ترین مانع در برابر حضرت على(علیه السلام) براى سامان دهى به امور معیشتى جامعه، دو چیز بود:
الف. مخالفت با سیره خلیفه اول و دوم;
ب. مقابله با خواسته هاى بى جاى چهره هاى سرشناس و اصحاب متنفّذ.
مردم سال ها با بدعت ها و سنّت هاى غلط خلفا، به خصوص دو خلیفه اول و دوم خو گرفته بودند و گمان مى كردند آنچه آن دو بنا نهاده اند همانند سنّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)واجب الاتباع است، در حالى كه على(علیه السلام)اساس انحراف جامعه اسلامى را در استمرار سنّت هاى غلط آن ها مى دیدند.
علاوه بر این، عده زیادى از اصحاب نامدار پیامبر(صلى الله علیه وآله) و حتى دوستان و نزدیكان و اقوام امیرالمؤمنین(علیه السلام) طى دوران خلفا، به تدریج، جذب مظاهر دلفریب دنیا و مبتلا به استحاله فرهنگى شده و تحت تأثیر فرهنگ جاهلى قرار گرفته بودند; به مال اندوزى و آسایش و رفاه حرص داشتند و از على(علیه السلام)توقعات نابجایى داشتند كه پاسخ به آن ها حركت اصلاحات علوى را بكلّى متوقف مى ساخت.
از این رو، حضرت از ابتداى كار، با بیعت كنندگان اتمام حجت نمودند و سیاست خویش را در برابر سنّت خلفاى سلف و عناصر متوقّع چنین بیان نمودند:
«آگاه باشید! اگر دعوت شما را اجابت كنم، طبق علم خویش رفتار خواهم كرد و به حرف این و آن و ملامت ملامتگران گوش نخواهم داد.»( )
یعنى: نه سیره خلفا را حجت مى دانم و طبق آن مشى مى كنم و نه سرزنش هاى دوستان و آشنایان جلودار من است. حضرت با این جملات، كه در بحبوحه رویكرد جامعه به آن بزرگوار ایراد گردید، امید هرگونه تساهل و تسامح را در دل هاى فرصت طلبان به نومیدى مبدّل ساختند و راه گله و اعتراض فرداى آنان را مسدود نمودند.

یک شنبه 17 فروردین 1393  12:44 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها