۱) هدف
بازیکنان را دیدم که همه برای رسیدن به یک هدف واحد در این بازی تلاش می کردند و آن رساندن توپ به داخل دروازه ی تیم حریف بود. و اگر این هدف یعنی گل زدن نبود، این بازی هیچ ارزشی نداشت و بازیکنان هیچ انگیزه ای برای ادامه ی بازی نداشتند.
بر همین اساس لازم است که هر انسانی در هر حال و موقعیتی دارای هدف باشد و برای رسیدن به آن هدف تلاش نماید. اما تعیین هدف نیز بسیار مهم می باشد؛ چون بعضی از اهداف دارای ارزش والایی می باشند و بعضی دیگر اهداف شوم و نالایقی می باشند. مثلاً دعوت به نیکی و نشر علم (علم نافع) و اصلاح بین مردم جزء اهداف ارزشمند و بالعکس دعوت به شرارت و پخش علوم مضر و فتنه گری از اهداف شوم و بی ارزش می باشند.
در واقع انسان دارای هدف بسیار بزرگی در این حیات می باشد که همانا تحقق بخشیدن به هدفی است که به خاطر آن آفریده شده است. آفریدگار می فرماید: «و ما جن و انس را فقط برای بندگی خود آفریدیم» بندگی که در آن جلب رضای خدا و آزادی از بند و اسارت غیر او وجود داشته باشد. فرد مسلمان تمام اهداف فرعی خود را حول محور همین هدف اصلی یعنی بندگی خداوند پایه گذاری می کند. پس بر هر فرد مسلمان لازم است که به تفکر بپردازد و به این سؤالات پاسخ دهد. آیا هدفش را تعیین نموده است؟ اگر هدفش را تعیین نموده آیا برای رسیدن به آن تلاش نموده است؟
در حقیقت یکی از اسباب و شاید بتوان گفت مهمترین سبب تیره روزی بعضی از مردم در این روزگار این است که بدون داشتن هدف سنجیده و مشخصی زندگی می کنند.
۲) تعاون
دوباره با تفکر در این بازی و حال و وضع بازیکنان به این نتیجه رسیدم که تعاون یکی از ارکان اساسی این بازی به شمار می آید.
در حقیقت تعاون از بزرگترین اسباب پیروزی در بین انسانها به شمار می آید، به طوری که در هر کاری هرچند محدود و کوچک لازم است به صورت گروهی عمل نمایند و به همدیگر کمک کنند. چون هر کار خیری که در آن روح تعاون و همکاری وجود نداشته باشد ناقص و ناتمام خواهد بود. خداوند می فرماید:« در راه نیکی و پرهیزکاری همدیگر را یاری و پشتیبانی نمایید و همدیگر را در راه تجاوز و ستمکاری یاری و پشتیبانی مکنید.» (مائده ۲)
این آیه به صراحت افراد و مؤسسات را به ترویج اصل تعاون و تطبیق آن با دنیای واقعیات دعوت می نماید. چون تعاون باعث پیروزی و موفقیت در امور و انتشار محبت و همبستگی بین افراد گروه و ایجاد اعتماد به نفس بین افراد تعاون کننده می شود.
۳) مشارکت در به تحقق رساندن اهداف
در حین نگاه کردن به این بازی متوجه شدم کسی که در این بازی گل می زند فرد واحدی نیست؛ بلکه گروهی از هم تیمی ها هستند که با هم در به ثمر رسیدن گل سهیم می باشند، برخی فکر می کنند کسی که گل می زند یک نفر است و آن کسی است که توپ را وارد دروازه ی حریف می کند، اما در حقیقت کسانی که در به ثمر رساندن این گل تأثیر داشته اند گروهی از هم تیمی ها هستند که در همکاری با یکدیگر این هدف را به تحقیق رسانده اند.
در واقع در اعمال و کارها خیر مانند تشکیل گروههای دعوی سازماندهی شده و برگزاری مراسم ها و محافل دینی، تلاش گروهی تلاشگر باایمان و مخلص می تواند کارساز باشد. و به موفقیت بینجامد مثلاً برپایی یک کنفرانس دینی می طلبد که گروهی فعال و مخلص با همکاری همدیگر در برگزاری آن سهیم باشند. ترتیب دهندگان کنفرانس، برنامه ریزان و پیشقدمان برگزاری، آماده کنندگان مکان برگزاری و خود سالن کنفرانس به علاوه کسانی که مستقیماً مجریان برگزاری می باشند.
پس مهم برپایی خیر و تحقیق بخشیدن به اهداف پاک می باشد. نه ظاهر شدن گروهی پیش چشم مردم که به صورت مستقیم در به انجام رساندن آن امر خیر شرکت دارند. چون در هر عمل خیر و یا طرح و نقشه دعوی گروهی از تلاشگران و سربازان گمنام وجود دارند که نقش اصلی و واقعی را در به ثمر رساندن امور بازی می کنند. آنان که لازم است فصلشان شناخته شود.
۴) اهمیت تشویق
گمان می کنم اگر در میدان گروهی تماشاگر وجود نداشته باشند، بازی بازیکنان زیبا نخواهد بود. و کثرت تماشاگران یک تیم تأثیر مستقیمی در پیروزی آن تیم دارد.
بسیار زیاد دیده می شود که برادران و خواهران دینی با نوآوری خود پیروزی ها و سربلندی ها کسب می کنند. ولی ما آنان را تشویق نمی کنیم تا باعث دلگرمی و قوت بخشیدن به آنان باشد. و حتی با یک کلمه تعریف و تمجید از آنان استقبال نمی کنیم تا باعث شود روز به روز بیشتر به قله های موفقیت صعود نمایند.
آری، این درست است که فرد مسلمان به خاطر تعریف و تمجید دیگران کار نمی کند. اما از سوی دیگر تعریف و تمجید و تشویق اهل خیر باعث دلگرمی و مداومت آنان بر اعمال خیرشان می باشد. و مرحله به مرحله آنان را در به تحقق رساندن اهداف خیرشان قوی و مستحکم می نماید.
۵) تعصب و توان بخشی
از جمله چیزهایی که بر هواداران فوتبال عیب و ایراد گرفته می شود تعصب داشتن به تیم مورد علاقه می باشد.
گاه مشاهده می شود که تماشاگران متعصب یک تیم، تیم مورد علاقه خود را تشویق می کنند. وحتی با رقباء خود یعنی تماشاگران تیم حریف درگیر می شوند. این درگیریها گاه فیزیکی و گاه استهزا و فحش و ناسزاگویی می باشد.
بر همین اساس است که شخص مسلمان مکلف است و نباید به شخص معین یا نظر و رأی معین یا شهر معین و یا مؤسسه یا حزب خاصی تعصب داشته باشد. بلکه چیزی را که حق می پندارد بدون تعصب بپذیرد. در چنین شرایطی نظریات دیگران را حتی اگر مخالف وی باشند می پذیرد.
پس با شنیدن نظریات دیگران و با بحث و گفت و گو بدون تعصب و تشنج و جریحه دار کردن نظریات دیگران به دنبال حق و حقیقت می گردد و هرکجا آن را بیابد می پذیرد.
چیزی که جای تأسف دارد این است که بعضی از افکار و آراء و طرح های حق به دلیل کج فهمی و تعصب شدیدی که بعضی از افراد را در بر گرفته است مورد قبول آنها واقع نمی شود و آنها حاضر به پذیرش آن نمی باشند.