0

"صدیق" لقبی است که یهود به ابابکر نسبت داد

 
yarabyarabyarab
yarabyarabyarab
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 3539
محل سکونت : قزوین

"صدیق" لقبی است که یهود به ابابکر نسبت داد

 
به گزارش شيعه آنلاين، متن ذیل با عنوان «او صدیقه است»، نوشتاری به قلم حضرت آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی، از علماي برجسته مقيم نجف أشرف است که نسخه اي از اين نوشتار توسط دفتر ايشان براي پايگاه خبري شيعه آنلاين ارسال گرديد.

گفتني است، حضرت آيت الله بحرالعلوم ميردامادي در اين مطلب به تحلیل و واکاوی سیره‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌پردازد. متن کامل اين نوشتار به شرح ذيل است:

او صدّیقه است

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین لاسیما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

با سلام بر شما که خواننده این مقاله هستید و می‌خواهید سرچشمه و مبدأ صدق و راستی را بشناسید و با معرفت به امر و دستور «کونوا مع الصادقین»[۱] عمل نمایید.

آیا می‌دانید که منظور از «صادقین» در آیه‌ی شریفه، ائمه معصومین علیهم السلام می‌باشند، آنان مراد و صاحب اختیار و امام همه‌ی مؤمنین‌اند.[۲]

آیا می‌دانید یکی از القاب الهی که برای امیرالمؤمنین علیه السلام تعیین شده است، لقب زیبای «صدیق» است[۳]، این همان لقبی است که یهود آنرا دزدیده و به ابابکر نسبت داد.[۴]

البته زوجه‌ی مطهره امیرالمؤمنین علیه السلام یعنی، حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها نیز لقب، صدیقه را به خود اختصاص داده است[۵]، پس بجاست که از صدّیق و صدّیقه،

صادقین یعنی ائمه معصومین علیهم السلام بوجود آیند و معلم صدق و اخلاق پسندیده انسانها، باشند.

مرحوم علامه مجلسی قدس سره می‌فرماید: صدیقه بر وزن فعّلیه،‌برای مبالغه در صدق و تصدیق است.

یعنی حضرت زهراء سلام الله علیها آنچه پدر بزرگوارش آورده بود را بسیار تصدیق می‌نمود و هم در گفتارش صادق بود و اقوالش به وسیله‌ی کارهایش مورد تصدیق واقع می‌شد، و این همان عصمتی است که شکی در آن وجود ندارد، و مورد اجماع شیعه و سنی است و روایات متواتره دارد.[۶]

یکی از دروسی که در کلاس فاطمیه و مَدرَس عاشورا و دانشگاه مهدویه فرا می‌گیریم، این است که «ان ذکر الخیر کنتم اوله و اصله و فرعه و…» بشریت، هر چه از خیرات می‌داند و هر چه از صداقت و صفای اخلاقی، برخوردار است، به مکتب تربیتی، اهلبیت علیهم السلام برمی‌گردد، آری این خانواده برتر از همگان، حتی افضل از پیامبران(بجز رسول الله صلی الله علیه و آله) هستند، زیرا حق تعلیم و تربیت، بر ایشان دارند.

 حتی برتر از انبیاء: در حدیث شریف منقول است که امام صادق علیه السلام می‌فرماید: هی الصدیقه الکبری و علی معرفتها دارت القرون الاولی[۷]

یعنی حضرت زهراء سلام الله علیها صدیقه کبری است و بر معرفت او اعصار و قرون، به گردش آمده است.

خداوند متعال آیت الله رحمانی «قدس سره» را با اولیائش محشور فرماید، وقتی به اصفهان آمد، در اولین سخنرانی قدرتمندش این حدیث آسمانی را خواند و چه زیبا تفسیر کرد.

ایشان می ‌فرمود: مراد از قرون، عصر انبیاء و اوصیاء ایشان است، خداوند متعال هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه به برتری حضرت صدیقه اقرار نمود.[۸]

در حدیث دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است: لولا اَنّ امیرالمؤمنین علیه السلام تزّوجها لما کان لها کفو الی یوم القیامه، علی وجه الارض، آدم فمن دونه[۹]

اگر علی علیه السلام فاطمه سلام الله علیها را به تزویج خود، در نمی‌آورد همتایی از آدم و بزرگان دیگر، برای او وجود نداشت.

مرحوم علامه مجلسی بزرگ پرچمدار تشیع در ج۴۳ بحارالانوار ص۱۰ می‌فرماید: ممکن است از این حدیث، استدلال بشود، که علی و فاطمه سلام الله علیهما، پس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله اشرف مخلوقات‌اند و حتی بر پیامبران اولی العزم برتری دارند.

مدافعین بزرگ: آنان که آیه‌ی شریفه‌ی «واسئل من ارسلنا من قبلک من رسلنا…[۱۰] را خوانده و به ظاهر و باطنش به کمک روایات رسیده‌اند، می‌دانند که انبیاء الهی، بر محور ولایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی مرتضی علیه السلام مبعوث شده و تمامی ایشان به عظمت و برتری این دو بزرگوار اقرار نموده و ولایت ایشان را قبول کرده‌اند.[۱۱]

پس ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام، پشتوانه و مدافعین بزرگی از آدم و بقیه انبیاء سلام الله علیهم در همه اعصار و قرون داشته است، و از جایگاه آدم تا معراج و غدیر، همه جا ذکر علی علیه السلام و تبیین مقام او و دفاع از آن حضرت بر پا بوده است.

ولی نکته‌ای که بیانش در این مقاله سزاوار است این است که در میان مدافعین علی علیه السلام هیچ مدافعی (به غیر از پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم) مقام و منزلت و قدرت دفاع، حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها را نداشته است.

صدیقه شهیده: چرا فاطمه زهرا سلام الله علیها، صدیقه لقب گرفته است، و چرا آیه تطهیر در شأنش نازل شده است.

به نظر می‌رسد یکی از اهداف این قضیه، تایید الهی، این مدافع بزرگ برای دفاع ولایت و امامت بوده است.

دفاع این بانوی بزرگ به عنوان یک زن مؤمنه و صالحه معمولی صورت نگرفته است، بلکه او در جایگاه یک زنِ طاهره، معصومه، صدیقه با مقامی برتر از انبیاء و اوصیاء، به یاری امام زمانش شتافته و غاصبین را محکوم نموده است.

دفاع حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فقط به خطبه، فریاد، بیان فضائل و تبیین دلائل حقانیت مولای موحدان نبوده، بلکه او صدیقه شهیده است، این صدیقه تا شهادت در این طریق پیش رفته و با شهادت، شهادت بحقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام داده است.

حال کدام مسلمان و کدامین انسان صاحب شرف و اهل منطقی است که بتواند، شهادت صادقانه این شهیده را در حقانیت ولایت وا مامت مردود بداند و خطبه و فریاد همراه با صدق او را محکوم نماید؟

تفقه در علم و عصمت: حال که به مقام و رتبه حضرت صدیقه کبری و شهیده راه ولایت، حضرت زهرا سلام الله علیها اجمالا آشنا شدی، جا دارد کمی در مورد علم آن بزرگوار با هم سخن داشته باشیم.

باید دانست علم و عصمت نشان یکدیگرند، علم در بر دارنده عصمت است.

علم کجاست: اینجا از علم سخن می‌گوییم، نه از تراوشات فکری، مستشرقان، فلاسفه و عرفا.

علم یعنی آگاهی یقینی، راست و واقع، که فصل الخطاب قرار می‌گیرد، شما بگویید این علم کجا یافت می‌شود؟

شما که به دنبال علم در جستجو هستید آیا می‌توانید بگویید که علمِ در کتب فلاسفه و حلقه‌های صوفیانه و سلسله‌های عرفان نمایانه آیا علم است؟

شما این سوال را پیش اهل فلسفه و عرفان مطرح کنید، که اگر علم دارند چرا به اختلاف سخن گفته و به تشتت گرفتارند؟

مگر هستی شناسی واقعی، چند ترسیم می‌تواند داشته باشد و مگر شهود، نشان دهنده یک حقیقت نیست و مگر حقیقت از یک، تجاوز می‌نماید؟

پس این همه اختلاف و دشمنی و این همه جدایی و کار شکنی برای چیست؟

برای چه و به چه جهت در قرآن، با این عظمتِ معارف و با این وسعتِ مباحث، اختلاف یافت نمی‌شود، و آیه‌ای به نفی آیه‌ی دیگر قیام نمی‌نماید؟[۱۲]

این کتاب آسمانی که از باء بسم الله تا سین الناسش، همه‌اش علم است، به مدح و بیان مقامات علماء پرداخته است.

آنکه فرمود «قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون[۱۳]» و فرمود «من عنده علم الکتاب[۱۴]» و فرمود،  «الراسخون فی العلم»[۱۵] و فرمود، «فاسئلوا اهل الذکر»[۱۶] می‌خواست بزرگی علم را بر سر فرضیه‌ها، شایدها، و نظرات پدران جهل که با ادعای علم، جهان بشریت را به پستی استکبار و زشتی غرور سوق داده‌اند، بکوبد.

و آنکه فرمود: طلب العلم فریضه…[۱۷] فقط به علم نظر داشت و نمی‌خواست مشوّق مردم و آمر بشریت به سمت شک و تردیدِ جهالتکده‌ها باشد.

اگر به آنچه بیان شد، توجه کنیم و دقت فراوان و تفقه بسیار در مطالعه ادیان، مذاهب، فِرَق و احزاب را رفیق خود سازیم. به این نتیجه می‌رسیم که علم فقط در کتاب آسمانی ما، قرآن کریم موجود است.

آنجا قرآن می‌فرماید: «ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فأتو بسورة من مثله…»[۱۸]

اول، نظر به علم قرآن داشت، آیا مدعیان علم می‌توانند علمشان را به صورت یک سوره با همان زیبایی و جاذبیت قرآن کریم،‌آشکار سازند؟

اعتقاد ما این است که اگر کسی علمی را فرا گرفته و دانشی را چراغ راه قرار داده، حتماً به تعلم در قرآن پرداخته و با شاگردی در مکتب معصومین علیهم السلام به این گوهر آسمانی و عطیه الهی دست یافته است.

 علم قرآن در سینه معصومان: و این قرآن در سینه پیامبر صلی الله علیه و آله و اهلبیت ایشان علیهم السلام قرار دارد.

بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم[۱۹]

چرا اهل البیت علیهم السلام، عیش العلم و موت الجهل‌اند، و به چه علت باب مدینه علم رسول الله صلی الله علیه و آله می‌باشند، چون با قرآن، کتاب علم واقعی، معیت دارند، چرا متابعت از اهلبیت علیهم السلام، واجب و لازم است، زیرا امر و نهیشان، موعظه و اندرزشان، ظاهر و باطنِ کلامشان متَّخذ از کلام الله است و با علم و حکمت خداوند متعال گره خورده است.

اهل دانش می‌دانند در آیه شریفه، الذین یستمعون القول[۲۰]، القول به قول، قرآنِ ناطق و بحر معارف الهیه یعنی امام معصوم، اشاره دارد، و بشارت فلاح و خوشبختی را فقط به پیرامون اهلبیت علیهم السلام اختصاص می‌دهد.

نتیجه علم عصمت است: نتیجه این علم الهی و دانش آسمانی، عصمت و پاکی از رجس و هر گونه پلیدی و زشتی است، حال جا دارد، با دقت بررسی کنیم، آنکه در حدیث کساء محور قرار گرفته، و آیه تطهیر در وصفش سخن گفته و به انتخاب حق، الصدیقة الکبری لقب یافته، چه مقدار علم داشته و معلوم او چه بوده است؟

اینجاست که عجز انسان از معرفت لیلة القدر، معلوم می‌شود و سرّ نامگذاری دختر رسول‌الله صلی الله علیه و آله به فاطمه آشکار می‌گردد.

محور آیه‌ی عصمت (تطهیر) و صدّیقه که مبالغه در تصدیق (ما انزل الله) و صدق است، یعنی زوجه صدّیق و مادر صادقین، از علم چه نداشت؟ آیا صدر او، جایگاه علم قرآنی نبود؟

وا مصیبت: سینه‌ای کز معرفت گنجینه اسرار بود. کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود.

در کدامین ملت و جمعیت، علم و عالم محکوم است؟

و مگر سقیفه، مرکز انتخاب خلیفه، بنا را بر آتش زدن و منع حدیث رسول‌الله صلی الله علیه و آله، نگذاشت؟

و مگر در حدیث چه بود که اهل سقیفه را ناخشنود می‌نمود؟

آنچه معلوم آن است که این گروه از حدیث، نماز، روزه و زکوة نگرانی نداشتند، بلکه از حدیث علم نگران بودند.

حدیث علم یعنی حدیثی که در موضوع، ولایت و امامت به مردم آگاهی می‌داد و آدرس معلم دین و مربی اخلاق و تزکیه را بیان می‌کرد.

حزب سقیفه و جهالتکده خلیفه، از دانشگاه و مَدرس علم، همیشه بیزار بوده است.

همین گروه که حدیث علم را آتش زدند، به گروه صوفیه نیز القاء کردند که نوشته‌ها و کتاب‌ها را به دریا بیفکنند!!!

وقتی، حدیث ولایت و امامت علی علیه‌السلام، آتش بگیرد و کتابهایی که آدرس، قطب واقعی و ولیجه‌ی حقیقی را به بشر نشان می‌دهد، به دریا ریخته شود، آن وقت جای تبلیغ برای «ولائج» جبت، طاغوت، و اقطاب صوفیه، موجود است.

وقتی حدیث را آتش می‌زنند که آدرس، عالم مجهول بماند، آیا خانه‌ی عالمه‌ی ربانی، سخنگوی آسمانی، خطبه‌خوان الهی، حضرت زهرا سلام الله علیها را از آتش دور نگه می‌دارند.

و این آتش همین آتشی است که بشریت را در قرون و اعصار مختلفه بوسیله ایادی استکبار و عمال یهود، سوزانده و می‌سوزاند.

آتش کربلا و سوختن خیمه‌ها، مگر از همین آتش نشأت نگرفته است؟

خدا کند که علم را بشناسیم، و بر مظلومیت عالم و عالمه، فریاد برآوریم و اشک بریزیم.

السلام علی امیرالمؤمنین
السلام علی الصدیقة الشهیده
نجف اشرف ۲۰ جمادی الاولی ۱۴۳۵ هـ قـ
سید محمود بحرالعلوم میردامادی
--------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت:
[۱] – ۱۱۹ توبه، این آیه به مؤمنین دستور می‌دهد که با ائمه معصومین علیهم السلام همراه باشند و از ایشان متابعت کنند.
[۲] – شواهد التزنیل حاکم حسکانی ج اول ص۲۵۹ و کتب تفسیری شیعه مانند «البرهان فی تفسیر القرآن» ج۳ ص۵۱۵
[۳] – الاصابه ج۷ ص۲۹۳، تاریخ دمشق ج۴۲ص۴۲- سنن ابن ماجه ج اول ص۴۴- مستدرک صحیحین جلد ۳ ص۱۱۱
[۴] – تفسیر طبری ج۱۱ ص۸۴ قرطبی ج۸ ص۸۸
[۵] – بحارالانوار ج۴۳ ص۱۶
[۶] – مرآة العقول ج۵ ص۳۱۲
[۷] – فاطمة الزهراء سلام الله علیها بهجة قلب المصطفی صلی الله علیه و آله(مترجم) ص۱۲۰
[۸] – مدرک قبل را ببینید.
[۹] – بحارالانوار ج۴۳ ص۱۰
[۱۰] – زخرف ۴۵
[۱۱] – شواهد التنزیل ج دوم ص۱۵۶
[۱۲] – نساء ۸۲
[۱۳] – زمر ۹
[۱۴] – رعد ۴۳
[۱۵] – آل عمران ۷
[۱۶] – نحل ۴۳
[۱۷] – بحارالانوار ج۱ ص۱۷۲
[۱۸] – بقره ۲۳
[۱۹] – عنکبوت ۴۹
[۲۰] – زمر ۱۸

 

منتظران مهدی آگاه باشید!  

 

 حسین را منتظرانش کشتند...

جمعه 15 فروردین 1393  10:46 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها