این یه بحث اخلاقی/فلسفی است!
مثلا من در کتب اخلاق و معنویت خوندم که سرباز هرچی مافوقش دستور میده اطاعت میکنه (یعنی به حکم وظیفه و سلسله مراتب و مصلحت، باید بکنه)، و از نظر درست و نادرست بودن و غیراخلاقی بودن عمل اجرا شده مسئولیتی نداره. خب این تاحدی منطقی بنظر میاد. بالاخره فرمانده یه نقش و یه دانش و اطلاعات و مهارت هایی و مسئولیت هایی داره و برای این نقش انتخاب شده که سرباز نباید سرخود خودش رو در اونها شایستهء قضاوت و دخالت بدونه. اما اگر دیگر بر سربازی مبرهن شد که مافوق ها واقعا دارن اشتباه میکنن یا آدمهای فاسدی هستن و دارن از این قدرت سوء استفاده میکنن چی؟ هرچند این اطمینان هم نمیشه گفت که مطلقا خطاناپذیره! (اما حداقل برای خود اون شخص اعتبار داره و معیار و منبع بالاتری برای قضاوت شخصی در اختیار نداره)
حالا همینطور این مسئله درمورد نقشهای دیگر بخصوص نقش دانشمندان و مخترعان هم برای من مطرح است و سوال دارم.
چون میدونید که همین دانشمندان و مخترعان و مهندسان بودن و هستن که سلاحهای مخوف و بعضا غیرانسانی مثل اتمی و شیمیایی و میکروبی رو ساختن.
آیا این دانشمندان اشتباه کردن؟ آیا نباید دستورات مافوق خودشون رو اطاعت میکردن؟ آیا حق قضاوت و تصمیمگیری در این موارد رو دارن؟
بهرحال دانشمند نسبت به یک سرباز و زیردست عادی، از دانش و بینش بالاتری برخوردار است، که مافوق هاش هم ممکنه اون دانش و بینش رو نداشته باشن، هرچند که بازم میشه گفت که یک دانشمند سیاستمدار نیست و سیاست و نظامی گری و سلسله مراتب قدرت خودشون اصول و دانش و تخصص خاص خودشون رو میخوان.
بنده شخصا بعنوان یک انسان، هرچی که دانش و توانایی بیشتری پیدا میکنم، احساس مسئولیت و ترس هم میکنم، و احساس نیاز میکنم به دونستن پاسخ این سوالات و دانش و توانایی و معیار برآورد کردن و بدست آوردن جواب در هر شرایطی، چون احساس میکنم احتمال اینکه عملا در چنین دو راهی هایی قرار بگیرم و نیاز به تصمیمگیری در موارد جدی و مهمی رو پیدا کنم، روز به روز برام بیشتر شده و باید از قبل براش آماده باشم.
بالاخره این فکر هم میاد که خب اگر همه حق قضاوت و سرپیچی از قوانین و سلسله مراتب قدرت رو داشته باشن، اونوقت هرج و مرج و ناکارایی و خطرات دیگر از این بابت در جامعه و کشور و جهان بوجود نخواهد آمد؟