آیا در قرآن آمده که زنها در انتخاب حجاب آزاد هستند؟ ...
آیا چادر حجاب برتر نیست ؟
پاسخ: در هيچ يک از آيات قرآن نيامده که زنها در نوع و مقدار پوشش بدن (حجاب) آزاد هستند، بلکه آنچه در قرآن آمده، واجب بودن حفظ پوشش (حجاب) براي زنان است، اما اين که اين پوشش حتماً بايد با چادر صورت گيرد، آيهاي به صراحت نداريم.آنچه در احكام ديني بيان شده ، مقدار پوشش زنان و اصل حجاب است، اما اين كه اين پوشش حتما بايد با چادر صورت گيرد ، چيزي نيامده است و تنها به بهتر بودن استفاده از چادر براي حجاب اشاره شده است.خانم ها بايد تمامى بدن خود را به غير از گردى صورت و دست ها تا مچ بپوشانند, (خواه پوشش باچادر باشد يا با مانتو), ولى پوشيدن چادر بهتر است و از لباسهايى كه توجه نامحرم را جلب كند (مثلاً برجستگىها را نمودار كند) بايد اجتناب شود.
البته يك آيه در قرآن آمده كه برخي از مفسران از آن ، معناي پوشش با چادر را برداشت كرده اند. قرآن مجيد خطاب به پيامبرش فرمود: «به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو كه: خويشتن را با «جلباب» بپوشند كه اين كار براى اين كه به عفت شناخته شوند و از تعرض محفوظ بمانند، براى آنان بهتر است».بعضى از مفسّران ، جلباب را پوششى فراگير معنا كردهاند كه از بالاى سر تا پايين پا را مىپوشاند و چيزى در حدود اندازه چادر است. البته ديدگاه ديگر ، جلباب را پوشش تا زانو(4) و ديدگاه سوم ، جلباب را مقنعه مىداند.
بر اساس ديدگاه اوّل مىتوان گفت: قرآن از چادر يا چيزى مانند آن كه تمام بدن را بپوشاند، سخن گفته است .علاوه بر اين: درباره پوشش حضرت فاطمه(ع) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براى دفاع از فدك، همين پوشش نقل شده است. حضرت فاطمه(ع) مقنعه خويش را بر سر و جلباب بر تن كردند؛يعنى پوششى كه تمام تن را از سر تا قدم فرا مىگرفته است. علاوه بر اين عقل نيز بر برتر بودن چادر حكم مىكند، چون اندام بدن با چادر بهتر محفوظ مىماند.به همين خاطر فقها به برتر بودن چادر براي حفظ حجاب حكم كرده اند ، نه اين كه فقط آن واجب باشد.پوشش كامل با مانتو و روسرى نيز مىتواند مورد استفاده قرار گيرد، ولى حجاب برتر نيست، زيرا هر چند با مانتو وروسرى پوشش صورت مىگيرد، ولى باز حجم بدن مشخص است و با مقايسه با چادر، قطعاً چادر برترى دارد.آنچه مهم است، مراقبت زن از خود و حجاب و عفت خويش به جهت ايجاد جامعه سالم است. آن چه كه بهتر بتواند اين هدف را تأمين كند، برتر است، در عين حال در صورت لزوم بايد با حفظ عفت و حجاب، زن نقش اجتماعى خود را ايفا كند.
براى روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذيل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دينى
بر اساس فرهنگ اسلامى، انسان موجودى است كه براى رسيدن به كمال و معنويّت خلق گرديده است. اسلام با تنظيم و تعديل غرايز به ويژه غريزه جنسى و توجه به هر يك از آنها در حدّ نياز طبيعى، سبب شكوفايى همه استعدادهاى انسان شده و او را به سوى كمال سوق داده است.
پوشش مناسب براى زن و مرد عامل مهمى در تعديل و تنظيم اين غريزه است.
2- توجه به ساختار فيزيولوژى انسان
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطهاى مستقيم با تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد دارد.
در تحقيقات علمى در مورد فيزيولوژى و نيز روانشناسى زن و مرد ثابت شده كه مردان نسبت به محرّكهاى چشمىِ شهوتانگيز حساس ترند و چون تأثير حس بينايى زيادتر است و چشم از فاصله دور و ميدان وسيعى قادر به ديدن است، از سوى ديگر ترشّح هورمونها در مرد صورتى يكنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتى گسترده تحت تأثير محرّكهاى شهوانى قرار مىگيرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّكهاى حسى پاسخ مىدهند. حس لامسه بروز زيادى ندارد و فعاليتش محدود به تماس نزديك است.
از اين گذشته چون هورمونهاى جنسى زن به صورت دورهاى ترشح مىشوند و به طور متفاوت عمل مىكنند، تأثير محرّكهاى شهوانى بر زن صورتى بسيار محدود دارد و نسبت به مردان بسيار كمتر است.با توجه به مطالب فوق مىتوان گفت: حجاب در اسلام از يك مسئله كلّى و اساسى ريشه گرفته است. اسلام مىخواهد انواع التذاذهاى جنسى (چه بصرى و لمسى و چه نوع ديگر) به محيط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص يابد و اجتماع تنها براى كار و فعاليت باشد، بر خلاف سيستم غربى كه حضور در جامعه را با لذت جويى جنسى به هم مىآميزد و تعديل و تنظيم امور جنسى را به هم مىريزد.اسلام قائل به تفكيك ميان اين دو محيط است و براى تأمين اين هدف، پوشش و حجاب را توصيه نموده است، زيرا بى بند و بارى در پوشش به معناى عدم ضابطه در تحريك غريزه و عدم محدوديت در رابطه جنسى است كه آثار شوم آن بر كسى پوشيده نيست.
ج) آثار و فوايد رعايت حجاب و پوشش دينى
1- بهداشت روانى اجتماع و كاهش هيجانها و التهاب جنسى كه سبب كاهش عطش سيرى ناپذيرى شهوت است.
2- تحكيم روابط خانوادگى و برقرارى صميميت كامل زوجين.
با رواج بى حجابى و جلوه گرى زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعى محدوديت و پايان آزادىهاى جنسي خود تلقّى مىكنند وافراد متأهل هر روز در مقايسهاى خطرناك ميان آن چه دارند و ندارند، قرار مىگيرند. اين مقايسهها، آتش هوس را دامن زده و ريشه زندگى را مىسوزاند.
در محيطى كه حجاب است و شرايط ديگر اسلامى رعايت مي شود دو همسر تعلق به يكديگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص يكديگر است، ولى در بازار آزاد برهنگى و بى حجابى كه عملاً زنان به صورت كالاى مشترك (لااقل در مرحله غير آميزش جنسي) در آمده اند ديگر قداست پيمان زناشويى مفهومى نمى تواند داشته باشد. بنابراين ، دين مقدس اسلام براى حفظ حرمت زن و حراست از آلودگى اجتماع و جلوگيرى از شعله ورشدن غريزة جنسى ، رعايت حجاب را براى زنان لازم دانسته است.
3- استوارى اجتماعى و استيفاى نيروى كار و فعاليّت
دختر و پسرى كه در محيط كار و دانشگاه تحريك شهوانى شوند، از تمركز و كارآيى آنها كاسته مىشود و حكومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نيروى فكرى و كارى است.
4- بالارفتن ارزش واقعي زن و جبران ضعف جسمانى او
حيا، عفاف و حجاب زن مىتواند در نقش عاطفى او و تأثيرگذارى بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقويت تخيّل و عشق در مرد است و حريم نگه داشتن يكى از وسائل مرموز براى حفظ مقام و موقعيّت زن در برابر مرد است.اسلام مي خواهد زن كرامت داشته باشد و وقتى درجامعه حضور پيدا مي كند به عنوان يك انسان ظاهر شود نه به عنوان جنس مخالف مرد. زن و مرد در درجه اول هر دو انسانند و هر دو بايد در محيط اجتماع و در برخورد با يكديگر به گونه اى ظاهر شوند كه ماية الودگى و ناپاكى جامعه نشوند. زن مسلمان، تجسم حرمت و عفت در جامعه است، حفظ پوشش و داشتن حجاب به نوعى احترام گذاردن به زن و محفوظ نگه داشتن وى از نگاه هاى شهوانى و حيوانى است.
اسلام حجاب را براى محدوديّت و حبس زن نياورده، بلكه براى مصونيّت او توصيه كرده است، زيرا اسلام راضى به حبس، ركود و سركوبى استعدادهاى زن نيست، بلكه با رعايت عفاف و حفظ حريم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهوانى و تجارى منع كرده است.
در واقع حجاب موجب محدوديت، مردان هرزه مىباشد كه در صدد كام جويىهاى آزاد و بى حد و حصر هستند و مصونيت زنان از دست اين گروه از مردان منظور است.
علاوه بر مطالب فوق استاد مطهري در بيان اين كه چرا حجاب به زنان اختصاص يافته مي گويد: اما علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خود نمايى و خودآرايى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچى، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچى. ميل زن به خود آرايى از حس شكارچىگرى او ناشى مىشود. در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهاى بدن نما و آرايشهاى تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مىخواهد دلبرى كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگى، از انحرافهاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گرديده است».به عبارت ديگر: جاذبه و كشش جنسى و زيبايى خاص زنانه و تحريك پذيرى جنس مردانه، يكى از علتهاى اين حكم است. توصيه و دستور الهى به پوشش و حجاب براى زنان، به منظور ايجاد محدوديت و محروميت و چيزهايى از اين قبيل كه تنها فريب شيطانىاند نمىباشد، بلكه در واقع براى آگاهى دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است كه بايد از آن مراقبت شده و حفظ شود و به تاراج نرود. اين كاملاً معقول است كه هر چيزى ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بيشترى را مىطلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شكل يك ابزار براى مطامع سودپرستان در نيايد.
به ياد داشته باشيم كه غريزه جنسى، نيرومند و عميق است. هر چه بيشتر اطاعت شود، سركشتر مىگردد، همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر هيزم بدهند، شعله ورتر مىشود، و شهوت خود را به صورت يك عطش روحى و خواست اشباع نشدنى در مىآورد. و وضعيت جهان معاصر و كشانده شدن عدهاى به همجنس بازى نشانه آشكارى از اين حالت است.بنابراين رعايت نكردن پوشش اسلامى توسط زنان نه تنها از بين رفتن حساسيت مردان را به دنبال ندارد، بلكه موجب طغيان غريزه جنسى آنان نيز مىگردد و چه بسا پس از مدتى باعث دلزدگى و بى معنايى آن خواهد شد.
برگرفته از جزوات هیئت محبین اهل بیت(ع)