0

استان قم

 
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

استان قم

موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان
استان قم با وسعتى معادل ۶۳۱‚۱۴ کیلومترمربع در مرکز کشور واقع شده و مرکز آن شهر قم است. این استان بین ۵۰ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۳۰ دقیقه طول شرقى نسبت به نصف‌النهار گرینویچ و ۳۵ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۱۵ دقیقه عرض شمالى نسبت به خط استوا قرار گرفته است. استان قم از شمال به جلگهٔ ورامین و شهر رى از استان تهران و ساوه از استان مرکزى، از جنوب به شهرستان‌هاى محلات و دلیجان از استان مرکزى و کاشان از استان اصفهان و کویر نمک و از غرب به شهرستان‌هاى آشتیان و تفرش از استان مرکزى محدود است. براساس آخرین تقسیمات کشورى در سال ۱۳۷۵، این استان داراى یک شهرستان، ۴ بخش، یک شهر، ۹ دهستان و ۳۶۳ آبادى داراى سکنه بوده است. شهرستان قم به عنوان تنها شهرستان استان قم و شهر قم مرکز شهرستان و مرکز استان مى‌باشد.
جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان
استان قم در قلمروى کویر مرکزى ایران واقع شده است و بین ۹۰۰ تا ۱۵۰۰ متر از سطح دریاى آزاد ارتفاع دارد. مناطق دشتى استان قم با شیب ملایمى از غرب به شرق به سمت منطقهٔ کویر مرکزى گسترش مى‌یابد. رسوبات نرم و قابل نفوذ ابتداى این دشت، ‌ خاک و سفره آب‌هاى زیرزمینى مناسبى را در یک مکان پدید آورده است. برخى از نواحى استان قم که به طور مشخص در جنوب شرقى استان تهران واقع شده است و ارتفاعى کمتر از ۹۰۰ متر دارد، به دلیل ارتفاع اندک، بارش ناچیز، اقلیم نامساعد و زمین‌هاى شور بخشى از کویر مرکزى ایران به شمار مى‌رود و از نظر استفاده از زمین مطلوبیت چندانى ندارد، به همین دلیل خالى از جمعیت است و به حاشیهٔ دریاچه نمک یا مسیله معروف و از نظر جاذبه‌هاى جهانگردى کویرى بسیار جالب توجه است. استان قم از نظر آب و هوا، اقلیم نیمه بیابانى دارد و میزان بارش سالانهٔ آن در اطراف حوض سلطان کمتر از ۱۰۰ میلى‌متر است که عمدتاً در فصول سرد سال (پاییز و زمستان) صورت مى‌‌گیرد، ‌ در حالى که در فصول گرم – به ویژه تابستان – نزولات جوى بسیار نادر است. مقدار بارش سالانهٔ استان قم ۱۶۵ میلى‌متر و تعداد روزهاى یخبندان آن ۵۵ روز در سال گزارش شده است. بررسى معدل درجه حرارت استان نشان مى‌دهد که حداکثر مطلق درجه حرارت در سال ۱۳۷۳ برابر ۴۵/۵ و حداقل مطلق آن ۸- درجه سانتى‌گراد و متوسط درجه حرارت سالانه آن حدود ۱۸ درجه سانتى‌گراد مى‌باشد. بررسى متوسط درجه حرارت ماهانه نشان مى‌دهد که بیش‌‌ترین درجه حرارت با ۳۱/۶ درجه به مرداد ماه و کم‌ترین آن با ۵/۲ درجه سانتى‌گراد به دى ماه مربوط است. این بررسى همچنین نشان مى‌دهد که ماه‌هاى اردیبهشت، خرداد، شهریور و مهر مناسب‌ترین زمان براى مسافرت به استان است. میزان درجه حرارت در ماه‌هاى فوق‌الذکر بین ۲۰ تا ۲۵ درجه سانتى‌گراد مى‌باشد که حرارت مطلوبى براى مسافرت و زیارت است.
جغرافیاى تاریخى استان
دربارهٔ قدمت قم و تاریخ بناى آن اختلاف نظر وجود دارد. برخى معتقدند که این شهر پیش از دورهٔ اسلامى نیز وجود داشت، بعضى هم مى‌‌گویند که شهر قم بعد از اسلام بنا گردیده است.
باستان‌شناسانى مانند «گریشمن»، کناره‌هاى غربى ایران (قم، سیلک کاشان و ساوه) را از نخستین و قدیمى‌ترین مناطقى مى‌دانند که جماعات اولیه انسانى در آن استقرار یافته و تمدن‌هاى اولیه را پى‌ریزى کرده‌اند. در این صورت، قدمت قم و نواحى پیرامون آن به چند هزار سال پیش مى‌رسد. نتایج کاوش‌هاى باستان شناختى اخیر در منطقهٔ قمرود نیز بر صحت این نظر دلالت دارد. در شاهنامهٔ فردوسى نیز نام قم سه بار ذکر شده است. با این وجود، ‌ تعداد زیادى از مورخین، محققین و جغرافیانویسان قدیم، معتقدند که قدمت شهر قم به پیش از اسلام نمى‌رسد و در دورهٔ اسلامى ساخته شده است، ولى نوعى آبادانى در آن وجود داشته که از مفهوم شهر در آن روزگار بسیار دور بوده است. عرب‌هایى که بعد از اسلام، به آنجا هجرت کردند، لفظ قم را با الهام از واژه «کُم» (که نام حصارى در نزدیکى قم فعلى بود) بر آن نهاده‌اند.
در سال ۲۳ یا ۲۴ هجرى، ابوموسى اشعرى بخشى از سپاه تحت فرماندهى خود را به سرکردگى «احنف بن قیس» روانهٔ فتح منطقهٔ قم نمود. بدین ترتیب، قم در زمان عمر – خلیفه دوم – به دست مسلمین افتاد و همزمان با اصفهان فتح شد.
ورود اعراب اشعرى به قم، مورد استقبال اهالى بومى زرتشتى آن واقع شد. یکى از علل این استقبال را، هجوم پى در پى جنگل‌نشینان دیلمى به این نواحى ذکر مى‌کنند. با آمدن افراد قبیلهٔ اشعرى از کوفه به قم و اسکان آن‌ها در این منطقه، قم به تدریج، به شهر تبدیل شد. عرب‌هاى اشعرى و ساکنان زرتشتى قم نتوانستند تا مدت زیادى با یکدیگر سازش کنند و دوستى‌هاى اولیه دوامى پید نکرد. عاقبت این ناسازگارى، به شکست قطعى زرتشتیان و تسلط اشعریان مسلمان بر قم منجر شد.
پس از تسلط اشعرى‌‌ها، عرب‌هاى بیشترى به قم آمدند و به تدریج روستاها و مزارع بیشترى را به دست آوردند و بالاخره به سرزمین قم مسلط شدند. در این دوره قم پناهگاه نسبتاً امنى براى طالبیان و علویان گردید؛ زیرا اشعرى‌ها با توجه به گرایشاتى که داشتند، از ورود علویان حمایت و استقبال مى‌کردند و لذا استقرار اشعرى‌ها در قم از عوامل توجه و هجرت علویان به این شهر گردید.
عرب‌هاى اشعرى تا زمانى که متحد بودند، قدرت مطلقه‌اى داشتند و حتى در برابر خلفا نیز سر تسلیم فرود نمى‌آوردند؛ خراج نمى‌پرداختند، ‌ فرستادگان خلفا را به شهر راه نمى‌دادند و به طور آشکار به نشر گرایشات علوى مى‌پرداختند. اما به تدریج در میان آن‌ها اختلاف افتاد و دیگران بر آن‌ها غلبه یافتند.
در قرون اولیهٔ اسلام، علویان و شیعیان با بیرحمانه‌ترین وضع، تحت تعقیب و آزار حکام اموى و عباسى بودند. تعقیب و آزار خلفا از یک سو و انگیزهٔ تبلیغ گرایشات علوى از سوى دیگر، سبب گردید که آنان به مناطق دوردست سرزمین‌هاى اسلامى آن روزگار هجرت کنند. ایران و شهرهاى آن از جمله قم از مناطق مهمى بود که علویان پیوسته به سوى آن هجرت کردند.
با حضور علویان در قم، این شهر به یک کانون مخالف بغداد تبدیل شد. قیام علیه عامل هارون، یکى از شورش‌هاى معروف در قم بود. در طى این قیام، مردم به دارالحکومه حمله‌ور شدند و «عاصم بن کوشید» را به ضرب تیغ و خنجر از پاى درآوردند. این قیام به «جدا شدن قم از اصفهان» منجر شد.
مردم قم بر ضد مأمون نیز دست به شورش زدند. این شورش زمانى روى داد که امام هشتم – على بن موسى‌الرضا (ع) – به شهادت رسید و مأمون از مرو به بغداد بازگشت. مردم قم او را قاتل امام خویش مى‌دانستند و لذا سر به شورش برداشتند و حدود هفت سال از پرداخت خراج خوددارى کردند.
مأمون براى سرکوبى شورش قم، «على بن هشام» را با لشکر نیرومندى به جانب قم فرستاد تا شورشیان را سرکوب و خراجى را که از سال ۲۰۴-۲۱۱ نپرداخته بودند، بستاند. به دستور «على بن هشام» تعدادى از سران اشعرى و بزرگان شهر اعدام شدند، دیوارى را که بر گرداگرد شهر بود (باروى شهر)، با خاک یکسان کردند و خراج هفت ساله را هم با ستم و زور از مردم گرفتند. على بن هشام بعد از سرکوب شورش، فردى به نام «على بن عیسى طلحی» را به حکومت قم گماشت و خود به بغداد بازگشت؛ اما چند سالى نگذشت که مردم بار دیگر شورش کردند و عامل خلیفه را از قم بیرون نمودند. مأمون دوباره فردى را مأمور سرکوبى این شورش و اخذ مالیات وصول نشده کرد. این بار فردى که مأمور سرکوبى شد با برخى از بزرگان شهر آشنایى داشت؛ لذا مسأله را با مسالمت‌ حل کرد.
مردم قم پس از چندى با شنیدن خبر فوت مأمون، دوباره دست به شورش زدند. در طى این شورش که در سال ۲۱۶ روى داد، اهل قم به دارالحکومه حمله‌ور شدند و عامل خلیفه را از قم بیرون کردند.
بعد از فوت مأمون، معتصم به خلافت رسید. معتصم که در بدو شروع خلافتش با شورش مردم قم مواجه شده بود، فرماندهٔ کل سپاه خود را که «وصیف ترک» نام داشت، ‌ به سرکوبى شورش قم فرستاد. معتصم به امیرالامراى خود دستور مؤکد داد که شورشیان را تنبیه کند. در جریان حمله سپاه وصیف ترک، حصار شهر دوباره منهدم گردید و اماکن زیادى از بین رفت. مهم‌تر آن که در این حمله، مهاجمین، بسیارى از باغ‌ها، خانه‌ها و مزارع را آتش زدند؛ شهر به تلى از خاکستر تبدیل شد و آثار ویرانى و آتش‌سوزى در همه جاى آن پدید آمد.
بعد از این سرکوبى وحشتناک؛ «محمد بن عیسى بادغیسی» از سوى وصیف ترک به حکومت قم گماشته شد و وصیف به بغداد بازگشت «محمد بن عیسی» سیاست نرمش و مدارا با مردم را در پیش گرفت؛ بدین ترتیب تا سال ۲۵۴ هجرى قمرى در قم آرامش نسبى برقرار بود. اما با فوت محمد بن عیسى و روى کار آمدن متوکل عباسى، اوضاع دوباره دگرگون شد. متوکل خلیفه‌اى که شدیداً موضع ضد علوى داشت سیاست ناسزاگویى به حضرت فاطمه (س) و امام على (ع) را در پیش گرفت. همچنین با تخریب بقاع متبرک در کربلا و آب بستن بر تربت امام حسن (ع) و سایر شهداى کربلا، به مقدسات شیعیان اهانت کرد. این امر عکس‌‌العمل شدیدى در میان شیعیان از جمله مردم قم ایجاد کرد.
بالاخره قمى‌ها خشم و بغض خود را نسبت به خلفا در حمایت از «حسین کوکبی» نشان دادند و او را یارى کردند تا دولت علوى را در محدودهٔ طالقان، قزوین، زنجان و ابهر تشکیل دهد. بدین ترتیب هم قم و هم مناطق مذکور از پرداخت مالیات سرباز زدند. لازم به ذکر است که حسین کوکبى از ساداتى بود که به هدایت برادرش حمزه کوکبى در عراق علیه خلافت قیام کرد، اما این قیام درهم کوبیده شد. بعد از مدتى، بار دیگر حسین کوکبى در منطقهٔ طالقان دست به قیام زد و با تصرف قزوین و زنجان، دولت علوى مستقل و کوچکى را به مدت کوتاهى برقرار کرد. حسین کوکبى سرانجام از سپاه خلیفه شکست خورد و به داعى کبیر (علوى دیگرى که در منطقه طبرستان حکومتى داشت)‌ پناه برد.
در این زمان معتمد خلیفه عباسى، «موسى بن بغا» (بوغاء) را مأمور کرد تا هم حسین کوکبى را سرکوب کند و هم طغیان قم را فرو نشاند. «موسى بن بغا» نیز «عبدالرحمن بن مفلح» را پیشاپیش سپاه خویش، روانه فرو نشاندن طغیان قم کرد. «عبدالرحمن بن مفلح» در قم به قتل و کشتار مردم پرداخت. بیشتر مردم شهر نیز از ترس و وحشت مفلح، ترک دیار کردند. عبدالرحمن بعد از کشتار و اخذ خراج چهار ساله، از قم خارج شد و در رى به «موسى بن بغا» پیوست تا به قصد سرکوبى «حسین کوکبی» عزیمت کنند.
هنگامى که معتمد، خلیفه عباسى مشغول جنگ با «یعقوب لیث صفاری» بود، مردم قم دوباره طغیان کردند، ولى این بار نیز قیام قم سرکوب شد. همچنین در زمان معتضد عباسى نیز، اهل قم مجدداً شورش کردند و از پرداخت خراج خوددارى نمودند ولى باز هم، سرکوب شدند و عامل خلیفه به قتل و غارت مردم شهر پرداخت.
شورش و سرکوب مردم قم به طور مستمر تا زمان به قدرت رسیدن آل‌‌بویه که به نوعى علیه خلفا بپا خاسته بودند، ادامه یافت. قم در این دوره در ابعاد مختلف رشد و توسعه یافت. آل‌بویه توجه خاصى به قم داشتند و در توسعهٔ آن مى‌کوشیدند؛ مخصوصاً از توجه «رکن‌الدین دیلمی» و «صاحب بن عباد» (وزیر آل بویه) سخن گفته‌اند. «صاحب بن عباد» کسى بود که از «حسن بن محمد قمی» خواست تاریخ قم را به رشتهٔ تحریر در آورد و بدین ترتیب اولین کتاب مستقل در تاریخ قم نوشته شد.
در زمان سلجوقیان، قمى‌ها در صحنهٔ سیاسى بسیار فعال شدند و تصدى امور مهم دولت سلجوقى از سوى قمى‌ها، در عمران و ترقى قم نیز مؤثر واقع شد.
با حملهٔ سپاه مغول، قم به کلى منهدم شد، ‌ با این حال، برخى از حکام مغول که مسلمان شده بودند، توجهاتى به قم کردند. از جملهٔ این حکام، «سلطان محمد اولجایتو» بود. اولجایتو که به «سلطان محمد خدابنده» نیز شهرت دارد، تحت تأثیر «سید تاج‌الدین آوه‌اى قمی» قم را مورد توجه قرار داد، اما هنوز حدود یک قرن و نیم از حملهٔ سپاه مغول نگذشته بود که این شهر بار دیگر در دهه‌هاى پایانى قرن هشتم مورد تهاجم «تیمور گورکانی» قرار گرفت. با نفوذ سپاه تیمور به داخل شهر، قم بار دیگر ویران و مردم آن قتل‌عام شدند. در این حمله، دیوار شهر آن چنان تخریب شد که تا زمان حکومت صفویه، مردم قم نتوانستند آن را بازسازى کنند.
با اضمحلال قدرت جانشینان تیمور و ظهور خاندان‌هاى «قراقویونلو» و «آق‌قویونلو» در صحنهٔ سیاسى و در نهایت با تسلط صفویان شیعه بر ایران، قم نیز به تدریج قدم در مسیر شکوفایى نهاد.
در سال ۹۰۹ هجرى قمرى، لشکر شاه اسماعیل قم را به تصرف در آورد. صفویان، قم را مورد توجه خاص قرار دادند، به طورى که این شهر در جهات مختلف توسعه و پیشرفت کرد. شهر قم در دورهٔ صفویه از مراکز مهم فرهنگى و فقهى شیعه گردید و علماى بزرگى در این شهر کرسى تدریس و تحقیق بنا نهادند. همچنین در توسعه نقش زیارتى و مذهبى این شهر، تلاش بیشترى شد؛ طورى که شاه‌عباس اول، به علت دشمنى دیرینهٔ صفویه با دولت عثمانى، براى اینکه از زوار عتبات عالیات در نجف، ‌ کربلا و کاظمین ( که در قلمروى دولت عثمانى واقع بود) بکاهد، مردم را به زیارت حضرت امام رضا (ع) در مشهد و حضرت معصومه (س)‌ در قم تشویق مى‌نمود. این کار، در حقیقت یک مبارزهٔ فرهنگى و اقتصادى علیه دولت عثمانى بود و شاه‌عباس درصدد بود که از این طریق، ‌ توان اقتصادى دشمن را محدود کند. البته در این دوره، از نظر اقتصادى و صنعتى نیز، ‌ قم مورد توجه بود و براى رشد صنعتى و اقتصادى آن تلاش‌هایى صورت گرفت. از جمله در زیباسازى و تزئین بناهاى حرم کوشیدند و اموالى را وقف این بارگاه نمودند. به هر حال، کثرت آثار تاریخى بازمانده از عصر صفوى در این شهر از یک سو و گزارشات سیاحان خارجى که در این عصر از قم دیدن کرده‌اند از سوى دیگر و همچنین شواهد تاریخى و مذهبى دیگر، حکایت از آن دارند که قم در عصر صفویه از نوعى شکوفایى برخوردار بوده است.
هنگامى که افغان‌ها به ایران حمله کردند و با تصرف اصفهان سلسله صفویه را ساقط نمودند، قم نیز دچار خسارات سنگینى شد. زیرا قم خط مقدم دفاع از اصفهان بود. این امر سبب شده بود که همواره تعداد زیادى از سربازان افغانى در قم مستقر باشند و به آزار و اذیت مردم بپردازند. افغان‌ها تمام مدارس قم را انبار غله و علوفه براى سربازان سواره نظام تبدیل کرده بودند و به طور مستمر، منشاء مزاحمت و اذیت محسوب مى‌شدند؛ حتى از نظر اقتصادى نیز مردم را تحت فشار قرار مى‌دادند. نوشته‌اند زمانى که اشرف افغان از نادرشاه در مهماندوست دامغان شکست خورد و به سوى اصفهان گریخت، ‌ هنگام عبور از قم، تمام اشیاى گرانبهاى آستانهٔ حضرت معصومه (س) را به غارت برد. به هر حال در دورهٔ حضور افغان‌ها در قم، این شهر به صورت پادگان لشگریان افغان درآمده بود.
نادرشاه افشار نیز، به آزار و اذیت مردم شهر پرداخت. او گروهى از مردم را کشت و گروهى را نیز زندانى نمود. بسیارى هم در پى این حوادث، شهر قم را ترک کردند.
هنگامى که خاندان زند و قاجار براى تسلط بر ایران با یکدیگر ستیز مى‌کردند، مردم قم آسیب فراوان دیدند. در جریان یکى از این درگیرى‌ها که در سال ۱۲۰۸ هجرى قمرى روى داد، قم تحت تسلط آغامحمدخان قاجار – اولین شاه سلسله قاجارى – درآمد. خان قاجار در این زمان فجایع زیادى مرتکب شد و با آتش زدن خانه‌ها و کشتن مردم، شهر مذهبى قم را بار دیگر دچار ویرانى و مصیبت کرد.
با کشته شدن آغامحمدخان قاجار، فتحعلى خان برادرزادهٔ آغامحمدخان که بنا بر وصیت آغامحمدخان مى‌بایست جانشین او بشود، ‌ با مخالفان زیادى مواجه شد.
در این زمان از هر گوشهٔ ایران یک مدعى سلطنت سربلند کرد. فتحعلى‌خان که با این وضع خطرناک مواجه گردید، نذر کرد که اگر بتواند بر مخالفان خویش فائق آید و با سرکوب آن‌ها پایه‌هاى سلطنت را استحکام بخشد، به عمران و آبادانى بارگاه و حرم حضرت معصومه (س)‌ بپردازد و لذا فتحعلى شاه بعد از سرکوبى مخالفان، در زمینهٔ عمران این شهر، اقداماتى انجام داد.
با اغماض از روش برخى از سلاطین قاجارى، شاهان این سلسله توجهٔ مناسبى به این شهر و بارگاه حضرت معصومه (س) داشتند. شاهان سلسلهٔ قاجاریه داراى اعتقادات مذهبى متعصبانه بودند و از لحاظ استراتژیکى نیز نوعى سیاست مذهبى پیشه مى‌کردند تا جامعه و رهبران دینى را نسبت به خویش بدبین نکنند و از تضاد بین حاکمیت و نهادهاى دینى و مذهبى پیش‌گیرى کنند. به هر حال در زمان قاجار، این شهر به نوعى در مسیر رونقى مجدد قرار گرفت.
در جنگ جهانى اول، ایران نیز صحنه درگیرى بین دول متخاصم شد. به ویژه غرب و جنوب ایران بیش از هر جاى دیگر به میدان رزم تبدیل گردید. دامنهٔ جنگ به قدرى گسترش یافت که حتى نواحى مرکزى ایران را نیز در بر گرفت و قشون روس و انگلیس به بهانه‌هاى مختلف ایران را اشغال کردند. در پاییز سال ۱۲۹۴ شمسى، قشون روس به منظور تصرف تهران وارد کرج شد. بدین ترتیب پایتخت به طور جدى در معرض خطر قرار گرفت. نزدیک شدن قشون روس به تهران، سبب مهاجرت بسیارى از طبقات مختلف مردم به قم گردید و هراس شدیدى بر پایتخت حاکم شد.
به دنبال این امر، بسیارى از رجال سیاسى، روحانیون و سران احزاب و حتى احمدشاه و اعضاى دربار او به طور محرمانه تصمیم گرفتند که از تهران خارج به قم عزیمت کنند. با تمام تلاشى که در مخفى نگهداشتن انتقال پایتخت و مهاجرت بزرگان و درباریان اعمال شد، سفارت روس و انگلیس از ماجرا خبردار شدند و با تحت فشار قرار دادن شاه و دربار، طرح انتقال پایتخت را خنثى کردند. با این وجود، سران برخى از احزاب، تعداد زیادى از نمایندگان مجلس، از رجال سیاسى و مذهبى و به طور کلى جمع بسیارى از طبقات مردم به قم مهاجرت کردند. در این مهاجرت، برخى از نمایندگان سیاسى دولت‌هایى که با متفقین مى‌جنگیدند نیز حضور داشتند.
در همین زمان، توسط مهاجرین قم «کمیته دفاع ملی» جهت دفاع از میهن و نبرد با متفقین تشکیل شد. بدین ترتیب این شهر به یک مرکز سیاسى و نظامى علیه روس و انگلیس تبدیل شد. این کمیته، نخستین گام عملى براى تشکیل «دولت ملی» را فراهم کرد. این دولت پس از آن که قم با خطر هجوم قشون روس روبرو شد، به کاشان و سپس به اصفهان و سرانجام به کرمانشاه انتقال یافت. این دولت در کرمانشاه مورد هجوم قواى روس قرار گرفت و از هم پاشید. لازم به ذکر است که شهید آیت‌الله مدرس در تشکیلات دولت ملى، سمت وزیر عدلیه را داشت.
هنگامى که کمیتهٔ دفاع ملى در قم تشکیل شد، ژنرال باراتوف فرمانده کل قشون روس، تصمیم گرفت این شهر را به اشغال خود درآورد. بنابراین نیروهاى روسى به سوى قم حرکت کردند. در حوالى قم درگیرى‌هاى متعددى بین نیروهاى کمیتهٔ دفاع ملى و روس‌ها به وقوع پیوست و در نتیجه، قواى ملى از رباط کریم، ساوه و قم عقب‌نشینى کردند. قواى روس به نزدیک شهر قم رسید و کمیتهٔ دفاع ملى به ناچار قم را ترک کرد و به سوى کاشان رفت.
نزدیک شدن قواى روس و انتقال کمیتهٔ دفاع ملى به کاشان، باعث هراس زیادى در بین مردم گردید؛ زیرا آن‌ها سرکوب مردم تبریز توسط قواى روس را هنوز از یاد نبرده بودند. به هر حال در ۱۴ دى ۱۲۹۴ شمسى، قم به اشغال نیروهاى روسى درآمد.
در دهه‌هاى بعدى نیز قم از جمله مناطقى بود که مورد توجه ویژه مردم از یک طرف و درباریان از طرف دیگر قرار داشت. حکومت و درباریان به لحاظ سیاسى همیشه قم را مورد توجه قرار مى‌دادند و مردم نیز به لحاظ اعتقادات مذهبى این شهر مقدس را گرامى مى‌داشتند.
در حال حاضر، قم یکى از مراکز مهم تشیع در ایران و جهان است و علما و محدثین نامى از آنجا برخاسته‌اند. وجود حوزه علمیه قم اهمیت مذهبى این شهر را بیش از پیش فزونى بخشیده است. حوزه علمیه قم در سال ۱۳۴۰ هجرى قمرى با آمدن حاج شیخ عبدالکریم حائرى به این شهر بنیان گذاشته شد. در سال‌هاى بعد با ورود علماى دیگر، حوزه‌هاى علمى و روحانى کنونى قم تأسیس و توسعه یافتند.
وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان
براساس نتایج سرشمارى عمومى نفوس و مسکن مرکز آمار ایران در آبان‌ماه ۱۳۷۵، جمعیت استان قم در آبان برابر ۰۴۴‚۸۵۳ نفر بوده است. از این تعداد ۹۱/۱۶ درصد در نقاط شهرى، ۸/۸۲ درصد در نقاط روستایى سکونت داشته و بقیه غیرساکن بوده‌اند. در همین سال از کل جمعیت استان ۱۹۰‚۴۳۷ نفر مرد و ۸۵۴‚۴۱۵ نفر زن بوده‌اند. به عبارت دیگر، در این استان در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن، ‌ ۱۰۵ نفر مرد وجود داشته است. از جمعیت این استان ۴۰/۴ درصد در گروه سنى کمتر از ۱۵ سال، ۵۵/۵۶ درصد در گروه سنى ۶۴-۱۵ سال و ۳/۹۲ درصد در گروه سنى ۶۵ سال و بیشتر قرار داشته‌اند و سن بقیه افراد نیز نامشخص بوده است.
از کل جمعیت استان ۹۹/۷۶ درصد را مسلمانان تشکیل مى‌دهند. این نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۷۵ درصد و در نقاط روستایى ۹۹/۹۴ درصد است.
در فاصله سال‌هاى ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ حدود ۲۱۸‚۱۳۷ نفر به استان وارد و یا در داخل آن جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلى ۷۷/۸۰ درصد مهاجران از سایر استان‌ها و ۱۰/۳۹ درصد آن‌ها در شهرستان محل سرشمارى بوده است. محل اقامت قبلى بقیه افراد، خارج از کشور یا اظهار نشده بوده است. مقایسه محل اقامت قبلى مهاجران با محلى که در آن سرشمارى شده‌اند نشان مى‌دهد، ۳۳/۶۲ درصد از روستا به شهر، ۴۷/۷۱ درصد از شهر به شهر، ۱/۵۷ درصد از روستا به روستا و ۵/۲۹ درصد از شهر به روستا در طى سالهاى ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ مهاجرت کرد‌ه‌اند.
در آبان‌ماه ۱۳۷۵ از ۰۶۰‚۷۳۹ نفر جمعیت ۶ سال و بیشتر استان، ۸۱/۸۷ درصد باسواد بوده‌اند. نسبت باسوادى در گروه سنى ۱۴-۶ سال ۹۵/۹۸ درصد و در گروه سنى ۱۵ سال و بیشتر ۷۵/۴۵ درصد بوده است. در بین افراد لازم‌التعلیم (۱۴-۶ سال) نسبت باسوادى در نقاط شهرى ۹۶/۲۵ درصد و در نقاط روستایى ۹۳/۰۵ درصد بوده است. در این استان نسبت باسوادى در بین مردان ۸۶/۵۵ درصد و در بین زنان ۷۶/۹۵ درصد بوده است. این نسبت در نقاط شهرى براى مردان و زنان به ترتیب ۸۷/۵۷ درصد و ۷۸/۲۸ درصد و در نقاط روستایى ۷۶/۶۲ درصد و ۶۳ درصد بوده است.
براساس سرشمارى عمومى نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵، در استان قم افراد شاغل و افراد بیکار (جویاى کار) در مجموع ۳۲/۳۹ درصد از جمعیت ده سال و بیشتر را تشکیل مى‌داده‌اند. این نسبت در نقاط شهرى ۳۱/۶۰ درصد و در نقاط روستایى ۴۰/۱۵ درصد بوده است. از جمعیت فعال این استان ۹۰/۳۴ درصد را مردان و ۹/۶۶ درصد را زنان تشکیل مى‌داده‌اند. بیش‌ترین میزان فعالیت مربوط به گروه سنى ۴۴-۴۰ سال با ۵۰/۷۵ درصد و کم‌ترین میزان مربوط به گروه سنى ۱۴-۱۰ سال با ۴/۳۲ درصد بوده است. بالاترین میزان فعالیت براى مردان مربوط به گروه سنى ۴۴-۴۰ سال با ۹۰/۵۴ %

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:14 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها