0

استان قزوین

 
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

استان قزوین

موقعیت جغرافیایى و تقسیمات سیاسى استان
استان قزوین از شمال به استان گیلان، از جنوب به استان مرکزى، از مشرق به استان تهران و از مغرب به استان زنجان و همدان محدود است و ۱۳۰۴ متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
استان قزوین با توجه به موقعیت جغرافیایى خود، مانند پلى، پایتخت کشور را به مناطق شمالى و غربى و کشورهاى قفقاز و اروپا متصل مى‌کند و به دلیل موقعیت مناسب، ضمن توسعهٔ کشاورزى، ‌ صنعتى و خدماتى به یکى از قطب‌هاى مهم توسعهٔ کشور تبدیل شده است.
شهر قزوین تا سال ۱۳۷۵ جزو محدودهٔ سیاسى – ادارى استان تهران بود. در این سال، این شهر از استان تهران جدا شد و همراه با شهرستان تاکستان از استان زنجان، به عنوان استان قزوین در تقسیمات کشورى جاى گرفت. این استان، براساس آخرین تقسیمات کشورى، داراى ۲ شهرستان، ۱۰ بخش، ۱۲ شهر، ۳۷ دهستان و ۹۳۶ آبادى داراى سکنه است و شهرستان‌هاى قزوین و تاکستان مجموع شهرستان‌هاى آن را تشکیل مى‌دهند.
جغرافیاى طبیعى و اقلیم استان
استان قزوین به دو ناحیهٔ کوهستانى و دشتى تقسیم مى‌شود. منطقهٔ کوهستانى آن در شمال استان قرار دارد و دهستان‌‌هاى الموت، رودبار و قسمتى از کوهپایهٔ اقبال و پشگلدره را در بر مى‌گیرد. در همین ناحیه، بخشى از رشته‌کوه البرز از بخش شمال غربى و از استان گیلان به طرف جنوب غربى در داخل استان قزوین کشیده شده است. سیالان و الموت دو قله از قله‌هاى معروف کوهستان‌هاى بخش غربى البرز مى‌باشند.
دره‌هاى البرز در دامنه‌هاى خشکِ جنوبى، به‌ویژه در ناحیهٔ‌ قزوین، باریک و کم‌عرض هستند و با دیواره‌هاى پرشیب کشیده شده‌اند. آبادترین و پرجمعیت‌‌ترین دره‌هاى آن، درهٔ شاهرود و دره‌هاى دو شاخهٔ معروف آن، رود طالقان و رود الموت‌اند که آب دامنه‌هاى البرز جنوبى را به سفیدرود مى‌رسانند. دره و رودخانهٔ‌ شاهرود کوه‌هاى میان درهٔ چالوس و سفیدرود را از شرق به غرب شکافته و آن را به دو قسمت شمالى و جنوبى تقسیم کرده‌اند. کوه‌هاى طالقان، ‌ سیالان، الموت و تخت‌سلیمان در غرب الموت (با ارتفاع ۴۴۰۰ متر) در ساحل چپ سفیدرود، با قلهٔ دلفج (با ارتفاع ۲۷۷۰ متر) که از قله‌هاى قدیمى آتشفشانى است، اتصال یافته‌اند. در جنوب شاهرود، کوه‌هاى زیاران، سبزپوش، خزران و … قرار دارند که از زمان‌هاى پیشین مسیرهاى پیادهٔ‌ شمالى – جنوبى قزوین بوده‌‌اند که بعضى از آن‌ها در امتداد دره‌ها تا ساحل دریاى مازندران (خزر) امتداد یافته‌اند و گردنه‌هاى معروف سلمبار و الوچشمه را پدید آورده‌‌اند. این راه‌ها ناحیهٔ دشت قزوین را به غرب مازندران و شرق گیلان متصل ‌کرده‌اند. در ناحیهٔ غربى دشت قزوین یک رشته ارتفاعات موازى به نام «چرگر» قرار دارد که از جانب شمال به جنوب کشیده شده و استان قزوین را از استان زنجان و خمسه جدا مى‌کند. این ارتفاعات در حدفاصل نواحى سلطانیه و تارم قرار دارند. در قسمت جنوب این استان، چند رشته از ارتفاعات به موازات هم قرار گرفته‌اند که به نام «رامند» معروف هستند.
ارتفاعات مزبور در جنوب شرقى دهستان زهرا قرار دارند. این ارتفاعات در قسمت جنوب غربى با کوه‌هاى خرقان و درگزین استان همدان پیوند دارند. استان قزوین از جانب غربى، ‌ بدون هیچ مانعى، به جلگهٔ ساوجبلاغ که در حال حاضر جزو محدودهٔ استان تهران است و کوه طالقان آن را از استان قزوین جدا کرده است، منتهى مى‌شود.
آب و هواى ناحیهٔ‌ شمالى استان قزوین کوهستانى است. این ناحیه، زمستان‌هاى سرد و پربرف و تابستان‌هاى معتدل دارد. نواحى دشتى استان قزوین داراى زمستان‌هاى سرد و تابستان‌هاى گرم و خشک است. میانگین دماى سالانهٔ آن ۱۳/۲ درجهٔ سانتى‌گراد و میانگین بارندگى سالانهٔ آن ۳۰۴/۴ میلى‌متر است.
جغرافیاى تاریخى استان
براساس اسناد و مدارک موجود، ‌ قدمت و سابقهٔ تاریخى منطقهٔ‌ قزوین به دوران حکومت مادها، در قرن نهم پیش از میلاد، مى‌رسد. در آن زمان، ناحیهٔ‌ کوهستانى جنوب و جنوب غربى قزوین جزئى از قلمرو مادها به شمار مى‌‌رفت که همواره مورد تاخت و تاز اقوام و قبایل مختلف، از جمله اقوام دیالمهٔ طبرستان، قرار داشت.
بررسیِ آثار و ابزار به‌دست آمده از تپهٔ سگزآباد در بخش بوئین‌زهرا، نشان مى‌دهد که این منطقه در هزاره‌هاى چهارم و پنجم پیش از میلاد، زیستگاه جماعت‌هاى انسانى بوده است.
وضعیت اجتماعى و اقتصادى استان
در آبان‌ماه ۱۳۷۵، جمعیت استان قزوین ۲۵۷‚۹۶۸ نفر بوده است که از این تعداد ۵۷/۱۱ درصد در نقاط شهرى و ۴۲/۸۹ درصد در نقاط روستایى سکونت داشته‌اند. در سال مذکور، از ۲۵۷‚۹۶۸ نفر جمعیت استان، ۱۱۴‚۴۹۱ نفر مرد و ۱۴۳‚۴۸۷ نفر زن بوده‌‌اند. در همین سال، نسبت جنسى جمعیت آن برابر ۱۰۱ بوده است. به عبارت دیگر، در این استان در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن، ۱۰۱ نفر مرد وجود داشته است. این نسبت براى کودکان کم‌تر از یک سال ۱۰۷، و براى بزرگسالان (۶۵ سال و بالاتر) ۱۱۴ بوده است. از جمعیت این استان، ۴۰/۳۷ درصد در گروه سنى کم‌تر از ۱۵ سال، ۵۵/۴۶ درصد در گروه سنى ۶۴-۱۵ سال و ۴/۱۷ درصد در گروه سنى ۶۵ سال و بالاتر قرار داشته‌اند و سن بقیهٔ افراد نیز نامعلوم بوده است.
در آبان‌ماه ۱۳۷۵، از جمعیت استان ۹۹/۷۴ درصد را مسلمانان تشکیل مى‌داده‌اند. این نسبت در نقاط شهرى ۹۹/۶۶ درصد، ‌ و در نقاط روستایى ۹۹/۸۳ درصد بوده است.
در فاصلهٔ سال‌هاى ۱۳۷۵-۱۳۶۵ حدود ۷۶۱‚۱۵۸ نفر به استان وارد یا در داخل آن جابه‌جا شده‌اند. محل اقامت قبلى ۲۹/۳۹ درصد مهاجران از سایر استان‌ها و ۱۲/۳۸ درصد در شهرها و روستاهاى دیگر استان محل سرشمارى و ۵۶/۷۹ درصد در شهر یا آبادى دیگرى از استان قزوین بوده است. محل اقامت قبلى بقیهٔ افراد، خارج از کشور یا اظهار نشده بوده است.
بیش‌ترین تعداد مهاجران وارد شده و یا جابه‌جا شده، اعم از نقاط شهرى و نقاط روستایى، مربوط به یک سال قبل از سرشمارى است، این نسبت براى نقاط شهرى ۱۳/۹۲ درصد، و براى نقاط روستایى ۲۰/۸۹ درصد بوده است.
در آبان‌ماه ۱۳۷۵، از ۶۱۵‚۸۴۳ نفر جمعیت ۶ سال و بالاتر استان، ۸۱/۴۱ درصد باسواد بوده‌اند. در همین سال، از جمعیت ۶ تا ۲۴ سال استان، ۶۶/۷۵ درصد در حال تحصیل بوده‌اند. این نسبت در نقاط شهرى ۷۵/۵۵ درصد و در نقاط روستایى ۶۲/۶۱ درصد بوده است. در این استان، ۹۴/۳۱ درصد از کودکان، ۸۶/۸۱ درصد از نوجوانان و ۳۵/۳۹ درصد از جوانان به تحصیل اشتغال داشته‌اند.
در آبان‌ماه ۱۳۷۵، در این استان، افراد شاغل و بیکار (جویاى کار)، در مجموع، ۳۳/۲۰ درصد از جمعیت ۱۰ سال و بالاتر را تشکیل مى‌داده‌اند. بررسى گروه‌هاى عمدهٔ فعالیت در سال ۱۳۷۵، نشانگر آن است که بیش‌‌ترین تعداد فعالان با ۳۷/۲۱ درصد اختصاص به گروه عمدهٔ خدمات دارد. بخش کشاورزى ۲۷ درصد و بخش صنعت ۳۳/۹۵ درصد از فعالان ده سال و بالاتر استان را به خود اختصاص داده‌اند. فعالیت ۱/۸۳ درصد از جمعیت ده ‌سال و بالاتر استان، ‌ نامشخص ذکر شده است.
استان قزوین به لحاظ اجتماعى، ترکیب قومى متنوعى دارد. مهم‌ترین عشایر استان به لحاظ وابستگى‌هاى قومى عبارت‌اند از:
- لرها و کردها : این گروه‌ها به احتمال زیاد در زمان شاه‌عباس به این منطقه کوچ داده شده‌اند. طایفه‌‌هاى کرد در نواحى طارم، قاقزان، ‌ دودانگه، رودبار الموت، بشاریات و پشگلدره زندگى مى‌کنند و تا این اواخر، زندگى چادرنشینى داشته و ییلاق و قشلاق مى‌کرده‌اند. تقریباً همهٔ‌ این طایفه‌ها اسکان یافته‌اند؛ ولى برخى از خانوارها، میان ناحیهٔ ییلاقى قاقزان و اطراف جادهٔ قزوین – رشت و دامنه‌هاى البرز و قسمت قشلاقی؛ یعنى ناحیهٔ طارم، کناره‌هاى رودخانهٔ شاهرود و ناحیهٔ عمارلو هنوز زندگى کوچ‌نشینى دارند و رمه‌گردانى مى‌کنند. طایفه‌هاى معروف کرد ساکن در استان قزوین عبارت‌اند از : چگنى، غیاثوند، کاکاوند، رشوند، مافى، بهتویى، جلیلوند، باجلان و کرمانی.
- شاهسون‌ها : شاهسون‌‌ها از ایل‌هایى هستند که در محدودهٔ استان قزوین زندگى مى‌کنند. براساس نوشته‌هاى اغلب مورخان، ایل‌هاى شاهسون در زمان شاه‌عباس صفوى به منظور مقابله با شورش طایفه‌هاى قزلباش سازماندهى شده‌اند. طایفه‌هاى مختلف شاهسون در استان قزوین شامل بغدادى‌ها و اینانلوها مى‌باشند و بیش‌تر آن‌ها، در نواحى رامند، زهرا، خرقان و افشاریه یکجانشین شده‌اند و به کار دامپرورى و کشاورزى اشتغال یافته‌اند. تعداد معدودى از شاهسون‌ها در محدوده‌اى میان کوه‌هاى خرقان و نواحى بزینه‌رود و کوه شاه‌کولکِ خمسه از یک طرف، و دهستان‌هاى زهرا، رامند و نواحى ساوه در استان مرکزى و استان قم ییلاق و قشلاق مى‌کنند.
- مراغى‌ها یا کله‌بزى‌ها : علاوه بر طایفه‌هاى یادشده، در استان قزوین، و به ویژه در منطقهٔ رودبار، گروهى مشهور به «مراغی» یا «کله‌بزی» نیز زندگى مى‌کنند که گویش، نوع پوشش، آداب و رسوم و وابستگى قومى آنان بسیار جالب‌‌توجه و درخور توجه ویژه است. در زیر به خصوصیات این گروه اجتماعى به اجمال اشاره مى‌کنیم:
دربارهٔ‌ اصل و تبار این گروه، تاکنون هیچ‌گونه تحقیق و بررسى علمى صورت نگرفته است. پژوهش‌هاى پراکنده‌اى که دربارهٔ این قوم انجام شده‌اند همگى بر آن‌‌اند که این مردم پس از فتح مراغه به دست سپاهیان اسلام در ۱۲۰۰ سال پیش، مراغه را رها کرده و به این منطقه مهاجرت کرده‌اند و به همین دلیل نیز به مراغى‌ها معروف هستند. این گروه، خارج از مناسبات قومى خود، به «پشه‌ای» نیز معروف هستند که وجه تسمیهٔ آن نیز مشخص نیست. این گروه بیش‌تر در منطقهٔ رودبار الموت اسکان دارند و بیش‌تر به کار کشاورزى مى‌پردازند.
اما در مورد وجه تسمیهٔ «کله‌بزى‌ها» روایت است که گویا وقتى یکى از بزرگان مراغى‌ها به ناحیهٔ رودبار سفر مى‌کند و ریش سفیدانِ مراغى با یک کل بز به پیشواز او مى‌روند، آن شخص به همراهان خود مى‌گوید : «کل‌بزى‌ها آمدند.» از آن تاریخ به بعد، مراغى‌ها به کله‌بزى‌ها نیز معروف شده‌اند.
استان قزوین یکى از مراکز مهم کشاورزى، صنعتى و تجارى کشور است. دشت قزوین که یکى از مناطق بااهمیت کشاورزى استان و کشور است، به منظور بهره‌بردارى بهینه از امکانات اقتصادى آن، طى دهه‌هاى قبل، با ایجاد سازمان عمران قزوین و مکانیزه کردن کشت و زرع، توسعه یافته است. این دشت حاصلخیز با شبکهٔ‌ آبیارى طالقان‌رود، که آب آن را به محدودهٔ شمالى دشت قزوین انتقال مى‌دهد، آبیارى مى‌شود. آب جمع‌شده در پشت سد انحرافى سنگبان که بر روى طالقان‌رود احداث شده است، ‌ با تونلى به طول ۹ کیلومتر، به سد زیاران انتقال مى‌یابد. یک کانال اصلى به طول ۹۵ کیلومتر، با ظرفیت ۳۰ مترمکعب در ثانیه و کانال‌هاى متعدد دیگرى که طول آن‌ها نزدیک به ۱۱۵۰ کیلومتر است، آب مورد نیاز براى آبیارى ۵۸ هزار هکتار از زمین‌هاى دشت قزوین را تأمین مى‌کند. استفاده از ماشین‌آلات کشاورزى از قبیل تراکتور و کمباین و به کار گرفتن سم‌هاى دفع آفات نباتى و کودهاى شیمیایى، و هم‌چنین بهره‌گیرى از بذرهاى اصلاح شده و روش‌هاى جدید آبیارى در امور کاشت و داشت، به نحو چشم‌گیرى توسعه یافته و متداول شده است. این امر تأثیر بسیارى در افزایش محصولات کشاورزى از جمله گندم، جو، چغندر قند، حبوبات، پنبه، انگور، پسته، گردو، صیفى‌جات و انواع میوه‌ها داشته است. در این میان، انگور که بخش قابل توجهى از زمین‌هاى زیرکشت استان، به ویژه نواحى تاکستان، به کشت آن اختصاص داده شده است، هم به لحاظ مقدار سطحِ زیرکشت و هم به لحاظ مقدار تولید، از اهمیت قابل توجهى برخوردار است.
استان قزوین در زمینهٔ دامپرورى و پرورش طیور نیز از موقعیت با اهمیت و ممتازى برخوردار است. دامپرورى بیش‌تر به دو شیؤه سنتى و صنعتى صورت مى‌گیرد و عشایر کوچ‌رو نیز با رمه‌گردانى در تولیدات دامى مشارکت دارند. دامپرورى صنعتى بیش‌تر به منظور تولید گوشت و شیر، و دامپرورى سنتى براى تأمین مایحتاج خانوادگى و ایجاد درآمدى براى تأمین هزینه‌هاى خانوار انجام مى‌پذیرد. پرورش طیور نیز از دیگر فعالیت‌هاى اقتصادى خانوارهاى روستایى استان است. در سال‌هاى اخیر، به دلیل افزایش نیاز استان و استان‌هاى مجاور به گوشت سفید و تخم‌مرغ، مرغدارى‌هاى بسیارى براى پرورش مرغ گوشتى و مادر و تولید تخم‌مرغ در شهرهاى قزوین و تاکستان دایر شده‌اند که بخشى از محصولات آن‌ها به استان‌هاى دیگر کشور صادر مى‌گردد.
استان قزوین، و به ویژه شهر قزوین، از مراکز مهم صنعتى کشور است. استقرار این استان در نزدیکى تهران و عامل ممنوعیت احداث صنایع در محدودهٔ ۱۲۰ کیلومترى تهران، متقاضیان احداث واحدهاى صنعتى را به سرمایه‌گذارى در این استان راغب کرده است. از طرف دیگر، وجود معادن متعدد و موقعیت مهم ارتباطى، اهمیت این استان را به منظور سرمایه‌گذارى صنعتى دوچندان کرده است. مهم‌تر از همه، استقرار شهر صنعتى البرز در ۱۱ کیلومترى جنوب شرقى شهر قزوین، در زمینى به مساحت حدود ۹۰۰ هکتار است که ۳۴۷ کارخانه و حدود ۷۰ کارگاه صنعتى و تولیدى را در خود جاى داده و به اهمیت صنعتى استان افزوده است. این شهر صنعتى به صورت یک مجتمع بزرگ صنعتى و تولیدى احداث شده و شامل مناطق صنعتى، تجارى و مسکونى است. شهر صنعتى البرز در سال ۱۳۴۶، به منظور اجراى سیاست‌هاى دولت در زمینهٔ عدم تمرکز کارگاه‌هاى صنعتى در محدودهٔ تهران و ایجاد قطب صنعتى جدید در خارج از محدودهٔ تهران بزرگ احداث گردید. سهامداران این شهر صنعتى، بانک صنعت و معدن، وزارت صنایع و معادن، وزارت نیرو، بنیاد شهید انقلاب اسلامى، بنیاد مستضعفان و جانبازان، چند بانک دیگر و بخش خصوصى مى‌باشند.
صنایع شهر صنعتى البرز به هفت گروه عمدهٔ صنعتى شامل : صنایع فلزى، شیمیایى، نساجى، سلولزى، ‌ الکتریکى، کانى غیرفلزى و صنایع غذایى تقسیم مى‌شوند که کارخانجات و کارگاه‌هاى صنعتى مختلفى را در بر مى‌گیرند. علاوه بر صنایع یاد‌شده، ‌در کانون‌هاى روستایى استان، انواع صنایع دستى رواج دارد.
17 ghazvin استان قزوین

 

 

شنبه 9 فروردین 1393  11:36 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها