0

كارگاه شاعران راسخون

 
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

ساز من نغمه ای جز نام تو را بر لب نیاورد
ناله ای جز غم تو فریاد نیاورد
ساز من راز مرا فریاد زد
راز من عشقه مرا داد زد

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  1:53 AM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

سود من از عاشقی اینک چه بود؟
سوی چشمانه مرا این گریه ها از من ربود
چشم من از بهر تو ای یار من 
من تو را با دیده ی دل بایدت دیدن نمود.

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  1:53 AM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

نام من از بهر من اشکان نبود
این همه اشک را یاره من باعث نمود
لیکن آن مادره ماهک نمای گل فروز 
نام این عاشقه دل خسته را اشکان نمود.

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  1:53 AM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

نصیب من ز عاشقی، فقط فغان و حسرت است
سهم من از دلتنگی،سوز دلو ریاضت است

وفای من به یار من،توام با سخاوت است
ز سوی یار جواب من،دردو غمو شقاوت است

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  1:53 AM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

در آن کابوس تلخ وحشتزای دیروز
میان آن همه افکار مسموم

به داد این پریشان حاله مسلول
رسیدی ناجی دیروزو امروز

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  1:53 AM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

درین دنیا که عشقت را با عقل پاسخ می دهند
تو را از بهر احساس قشنگت،ساده و بی منطقو دیوانه نامت می نهند
خوشا بر حاله من که در دام مرگ،به زیر خاک پای دوست در خاکم می نهند

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  1:59 AM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

اولین روز

تكيه بر سرو زدم 
چشم براه دوختم
بر نگاه آسمان برف بود و برف
هر ذره اش مي ساييد تنم
سرد بودو سرد ايستادم مثل تكيه گاهم
انتظاري مي كشيدم از سر رخسار يارم
هر لحظه تلنگري بود بر پيكرم
چه بي تاب بودم بي قرار مثل لحظه ي ميلادم
بر سر راه يار چشم انتظارم
لحظه ي ديدار نزديك بود 
حبس نفس پيچش ضربان بر تن و جانم
خيس شرمم 
از دور مي آيد انگار 
گره خواهم زد طناب ديدگانش را به قلبم
نزديك نزديك است دگر چه نابسامانم
بيخود تر از بيخود شدم اين چه حسي است خدايم؟
سست تر از پيوند آب است قدمهايم
نا خواسته قدم از قدم بر مي دارم
فاصله قد تني است با نازنين نگارم
زبانم خاليست از حرف و كوشش بيانم
خدايا توان ده بيارايم سخن نداي قلبم
خداوندا بزرگي التماست مي كنم خاطر آور تو نهانم
جانم به لب آمد لال لالم
چشم مي دوزم بسمتش راه را باز بديدم
شيشه ي عمرم بدستش مي رود چه بي حالم 
قيصر جانم بدزديدو برفت واي بر زندگانيم
لعنت بصبر آيد كه بي رحم است و ناجيم
نجاتم ده ز مستي بي رحم جان به جانم
پروردگارم زود شب و روز كن در انتظارم
سلام اي سرو بلند

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:03 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

شب عشق و عطش
شب بیداری من و تو

شب مستی ، شب شوق
شب شکست سکوت

شب تنها شدن ، شب پیدا شدن
شب مرگ حزن و کینه

شب لالایی شنیدن
شب یلدا ، شب آواز نسیم

عاشق شدن
عاشق ماندن
عاشق مردن


اینو الان گفتم - شاید قشنگ نباشه ولی با تمام احساسمه

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:03 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

شب بی تو شب حسرت
شب یلدای بیداری

شب در خود فرو رفتن 
شب از خویش بیزاری

شبی که ماه در خوابه 
همه عالم سیه پوشه

ستاره ها فرو مردن
شبی بی روح و خاموشه

ببار ای آسمون امشب
ببار و سر کن آهنگی

بجز گریه گریزی نیست
از این زندون دلتنگی

بنال و گریه کن ای دل
که این غم با تو می مونه

حزین است قصه ی تلخم
شبا هنگی نمی خونه

سکوت در لحظه ها جاری
منو کابوس تنهایی

قلیل وحشت از خویشم
چه طوفانی چه دریایی

هنوز از من تو می رویی
در این شبهای پژمردن

هنوزم از تو می خونن
هزاران خاطره در من



شعر مال من نیست ! ولی مناسبت داره

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:03 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

ای بچه های در سخوان !
بسه دیگه امتحان
پاشید بیاید شعر بگید
می دونم خسته شدید

جبر و حساب و شیمی
جغرافیا و دینی
هرگز نشد آب و نون
اونم تو ایرانمون

بیخود نگیر بهونه
پاشو بیا به خونه

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:04 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

دلم راضی به این فرجامه نافرجام نیست،ولی من نقش بازی میکنم
تنم شاکی ازین رنجو ملامت های بی پایان که نیست،ز سوز دیده ام با اشک خون بازی میکنم
دلیل آتشو آشوبه قلب بی کسم چیست؟دلم را روز و شب به بودنه این حسه تلخ راضی میکنم...

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:04 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

دیریست برق چشمان خورشیدکم را نمی بینم!
نمیدانم حسادته ماه است یا شقاوته ابرهای بی رحم

یا شاید این قلب تارک شب است که تاب دیدنه برق چشمانه خورشیدم را ندارد
شاید هم چشمان خورشیدم دیگر مرا نمی بیند

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:04 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

کسی حرف منو انگار نمی فهمه
مرده،زنده،خواب و بیدار نمی فهمه

کسی تنهاییمو از من نمی دزده
درده منو درو دیوار نمی فهمه

واسه تنهاییه خودم دلم می سوزه
قلب امروزه من،خالی تر از دیروزه

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:04 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

هربار که سپیده دم زد،دل من در پی تو پر می زند
در عبور از کوچه و پس کوچه ها،در هر خانه و میخانه زند...

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:04 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:كارگاه شاعران راسخون

بعد از گذره پیچ و خم راهه دور 
در به در،شهر به شهر،کوه به کوه

آماده ام تا به تو ای شمس پر از عشق و نور
هم دهمت چشم و دل و هم دهمت جان و روح

تا برق نگاهت کندم کوره کور
راضیم از تو گر رسد،بار دگر طوفان نوح

 

قدر لحظات رو باید دانست

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:04 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها