0

کتاب نوروز در جاهلیّت و اسلام

 
maktabeshia
maktabeshia
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 42

کتاب نوروز در جاهلیّت و اسلام

  1.  
    با سلام به همه کاربران خوب راسخون
     
    «نوروز در جاهلیت و اسلام» تألیف حضرت آیةالـله حاج سیّد محمّد محسن حسینی طهرانی _ حفظه الـله ـ توسط انتشارات مکتب وحی به زیور طبع آراسته شد.
     
    این اثر که تحقیقی پیرامون نوروز و آداب آن در قبل و بعد از اسلام است، از دیدگاه عقل و شرع به مسئله نوروز و بدعت‌های وارده در دین مقدس اسلام پرداخته و مؤلّف محترم با استفاده از مطالب والد بزرگوارشان در این زمینه بر اتقان و ارتقای آن افزوده است.
     
    کتاب حاضر از یک مقدمه، چهار فصل:«هویت نوروز و ریشه آداب و سنن آن»، «نوروز از منظر عقل و شرع»، «بررسی احادیث وارد در اثبات و نفی نوروز»، «نقد و بررسی مؤیدات و شواهد دیگر نوروز» تشکیل یافته و در خاتمه کتاب نیز «تاریخ نوروز و نگرش اسلام به آن» بررسی شده است.
     
    این اثر ارزشمند از دوره علوم و مبانی اسلام و تشیع در 336 صفحه منتشر شده است.
     
    علاقمندان می‌توانند این کتاب را از فروشگاه اینترنتی سرای جاوید تهیه کنند.
     
     
     
    دریافت فایل pdf کتاب
     
     
     
    فهرست مطالب کتاب: ( با کلیک بر ری فهرست دلخواه متن برای شما نمایش داده میشود)
     
     
     
    مقدّمه      ۵۰ ـ ۱۹
     
    رعایت مبانی اخلاق، اصل غیر قابل تردید تمامی مکاتب الهی  ..   ۲۲
    ایجاد فضای مناسب رشد و تعالی، به واسطۀ احادیث و ادعیۀ مأثوره و شعائر دینی  ..   ۲۴
    ارتقای نفس و عبور از عوالم تخیّل و تقویت قوای عقلانی، اصل مهم در مکتب اسلام  .   ۲۶
    عدم تأثیر پیشرفت تکنولوژی بشر در تربیت نفس و وصول او به مراتب کمال  .   ۲۷
    علّت تأیید شرایع الهی بر عقول منفصل و تربیت پاکان و برگزیدگان  .   ۲۸
    تحلیلی شیوا از احیای سنّت‌های قومی چون یادبودها و استمرار خاطره‌ها و قضایای تاریخی       ۲۹
    تصحیح روش‌ها و سنّت‌های جاهلی توسط ادیان الهی  ..   ۳۰
    مدح و تمجید برخی سنن و سیره‌های اهریمنی جاهلی در جامعۀ مسلمین  ..   ۳۱
    تغییر سیره و سنّت نبوی صلوات الله علیه در برقراری مجالس ترحیم  .   ۳۱
    ابهام و اجمال حکم مسألۀ نوروز از دیرباز در تاریخ و فرهنگ ملل مسلمان  .   ۳۲
    اعجاب مؤلّف از زمان طفولیّت در مسألۀ نوروز و آداب و رسوم آن  .   ۳۳
    استغراب مؤلّف از تمسّک طرفداران نوروز به هر خس و خاشاکی برای تثبیت آن در فرهنگ شیعه      ۳۴
    تمام احکام و سنن الهی در نگرش علاّمه طهرانی متضمّن حقایق والای معرفتی است    ۳۴
    اختصاص وصول به مرتبۀ ملاکات تکالیف، به پاکان درگاه حق و مخلَصین  ..   ۳۵
    تمایز دیدگاه حضرت علاّمه از دیگران نسبت به مصادر و دریافت مقصود حَمَلۀ وحی  ..   ۳۶
    توصیه‌های حضرت علاّمه رضوان الله علیه به مؤلّف، جهت تشرّف به بیت الله الحرام  .   ۴۰
    حکایتی شگفت‌انگیز در عدم جواز تکرار عمرۀ مفرده در کمتر از ده روز  .   ۴۲
    راه نداشتن احتیاط در رأی و فتوای فقیه اهل بیت علیهم السّلام  .   ۴۳
    علّت امتناع بزرگان فقها از إصدار فتوا و پذیرش مسئولیّت مرجعیّت  …   ۴۴
    اهتمام بلیغ و عزم راسخ حضرت علاّمه در حفظ حریم ولایت و شعائر دینی  ..   ۴۶
    عنایت حضرت علاّمه به تدوین کتابی پیرامون نوروز و مراسم متعارف آن  .   ۴۷
    رادمردان و احرار از تعصّبات جاهلی، مخاطبین اصلی این تألیف  …   ۴۹
    اعتراض برخی به تألیف کتاب وظیفۀ فرد مسلمان و پاسخ حضرت علاّمه به ایشان  .   ۴۹
    فصل اوّل: هویّت نوروز و ریشۀ آداب و سنن آن ۶۵ ـ ۵۱
     
    لغت‌نامۀ دهخدا مدرکی جامع در تشریح هویّت نوروز      ۵۳
    نوروز عامّه و نوروز خاصّه از نگاه دهخدا    ۵۳
    نوروز و مهرگان، دو جشن بزرگ آریاییان  .   ۵۵
    مبدأ پیدایش تاریخ یزدگردی و جلالی  ..   ۵۵
    وجه تسمیۀ نوروز از نظر دهخدا    ۵۶
    اشعار فردوسی پیرامون پادشاهی جمشید در نوروز  .   ۵۶
    بررسی آداب و سنن مطرح شده در نوروز از نگاه برخی نویسندگان اسلامی  ..   ۵۷
    برافروختن آتش در شب نوروز توسط هرمزد پسر شاپور  .   ۵۹
    استقبال و ترویج خلفا از نوروز به جهت أخذ هدایا و تحفه‌ها    ۶۰
    نکات به‌دست آمده از متون و منابع مختلف پیرامون نوروز      ۶۰
    نوروز یک پدیدۀ خارجی و تکوینی غیر مرتبط به آداب و رسوم توهّمی  ..   ۶۱
    علّت اشتهار و تسمیۀ این روز به نوروز  .   ۶۱
    مجعول و بی‌مدرک بودن استناد خلقت زمین و آسمان و حضرت آدم به نوروز  .   ۶۲
    احتمال پیدایش نوروز از روز جلوس جمشید بر تخت مرصّع در آذربایجان  .   ۶۳
    عدم وجود دلیل موجّه و عقلایی برای انتخاب نوروز به عنوان روز اوّل سال  .   ۶۴
    متغیّر بودن نوروز در دوران ایران باستان  .   ۶۴
    بی‌توجّهی به محتوای پوچ و متوهَّم نوروز، علّت شیوع آن در بین مسلمانان  .   ۶۵
    فصل دوّم: نوروز از منظر عقل و شرع ۹۳ ـ ۶۷
     
    عید از منظر ملل و اقوام مختلف  …   ۶۹
    ارزش و بهای هر فرد به اندازۀ آن چیزی است که نیکو می‌شمرد  .   ۷۱
    وصول به مرتبۀ الله اکبر، عالی‌ترین مرتبۀ کمال بشری  ..   ۷۱
    نماز عالی‌ترین مقدّمه برای وصول به مرتبۀ الله اکبر  .   ۷۲
    ترجیح عمر بن خطّاب دیدگاه خویش را بر دیدگاه حامل وحی در باب اذان و إقامه  .   ۷۳
    غیر مرتبط بودن ارزش‌های والای انسانی با ارتقای علوم بشری  ..   ۷۴
    خطیر بودن مسئولیّت متصدّیان و زعمای فرهنگی و اخلاقی جامعه  .   ۷۵
    تغییر و تحوّل در اندیشه و فکر جامعه، اوّلین رسالت انبیا و زعمای دین  ..   ۷۶
    عدم جواز طرح مبانی دینی و حقایق شرعی از افراد غیر صالح  ..   ۷۷
    وظیفۀ علمای راستین، جلوگیری از انحرافات منافی با روح و جان شریعت  …   ۷۷
    سنّت اربعین از جمله سنّت‌های باطل در میان ایرانیان  .   ۷۸
    بیان و ابلاغ حاقّ واقع، انتظار مردم از زعما و متصدّیان شریعت  …   ۷۹
    توجّه اسلام به آینده و پیشِ ‌رو، نه بازگشت به رفتار پیشینیان  .   ۸۰
    توجّه به مظاهر جاذب و گوش‌پرکن و القاب و اعتبارات، انگیزۀ غالبی در برگزاری سالگردها    ۸۱
    تغییر و تحریف اقامۀ تعقیبات پس از نمازهای یومیّه  .   ۸۳
    اطاعت و انقیاد تنها طریق وصول به حق و حقیقت  …   ۸۴
    اطّلاع کامل شارع مقدّس نسبت به مصالح نفس‌الأمریّه و ملاکات احکام  .   ۸۵
    نقد عید بودن سنّت دیرینۀ نوروز  .   ۸۵
    اشکالات وارد بر شرعیّت بخشیدن به مسألۀ نوروز  .   ۸۶
    عدم جواز ارتباط دادن سنّت نوروز به گردش زمین به دور خورشید  .   ۸۷
    فرق بین سنن اسلامی و سایر سنن از نظر علاّمه طباطبایی  ..   ۸۹
    مطابقت با فطرت، دلیل امضا و تأیید برخی سنّت‌های اجتماعی توسّط شارع مقدّس  …   ۹۰
    عدم انحصار سنن پسندیده در آنچه از ناحیۀ شرع آمده  .   ۹۲
    عدم وجود مقصد و غرض عقلایی و فطری در مسألۀ نوروز  .   ۹۲
    فصل سوّم: بررسی احادیث وارد در اثبات و نفی نوروز ۱۹۷ ـ ۹۵
     
    آوردن هدیه برای أمیرالمؤمنین علیه السّلام در روز نوروز  .   ۹۷
    اهدای فالوده به أمیرالمؤمنین علیه السّلام در روز نوروز  .   ۹۹
    روایت ابراهیم کرخی از امام صادق علیه السّلام در هدیۀ نوروز و مهرجان  .   ۱۰۰
    نقد و بررسی روایت مفضّل بن عمر از امام صادق علیه السّلام در تأیید نوروز  .   ۱۰۱
    آغاز جعل سند و انتساب دروغین حدیث به حضرات معصومین، پس از ارتحال پیامبر اکرم  .   ۱۰۵
    داستان عبرت‌انگیز مرحوم سردار کابلی و جعل سند شجره‌نامۀ خاندان آل آقا    ۱۰۶
    مشابهت جعل حدیث در سلسله سند سادات آل آقا به تحریفات عاشورا توسط بنی‌امیّه      ۱۱۰
    روایت معلّی بن خنیس شاخص‌ترین حدیث در تأیید نوروز  .   ۱۱۲
    منزلت رفیع و مقام متین معلّی بن خنیس نزد امام صادق علیه السّلام  .   ۱۱۲
    مطالبۀ قصاص نمودن امام صادق علیه السّلام از قاتلین معلّی بن خنیس  …   ۱۱۳
    معلّی بن خنیس از موثّقین راویان و اهل جنّت است  …   ۱۱۴
    سوء استفادۀ جاعلین حدیث از علوّ مقام معلّی بن خنیس نزد امام صادق علیه السّلام  .   ۱۱۴
    نقد و بررسی روایت معلّی بن خنیس از امام صادق علیه السّلام در تأیید نوروز  .   ۱۱۴
    بررسی و تحلیل سند روایت معلّی بن خنیس  …   ۱۱۵
    نیامدن این حدیث قبل از شیخ طوسی در هیچ‌یک از کتب معتبرۀ شیعه  .   ۱۱۶
    سند نداشتن این حدیث در مصباح شیخ طوسی  ..   ۱۱۶
    فقدان این حدیث در نسخ خطی و اصلی مصباح شیخ طوسی  ..   ۱۱۷
    بی‌ارتباطی روایت با قبل و بعد در نسخی که در آنها آمده  .   ۱۱۷
    عدم وجود مجوّز و حجّت برای مرحوم مجلسی و شیخ عبّاس قمی در نقل این حدیث        ۱۱۸
    نقل برخی احادیث و ادعیۀ مجعوله توسّط شیخ عبّاس قمی در مفاتیح الجنان  .   ۱۱۹
    بی‌محتوایی برخی اعمال و ادعیۀ مذکور در مفاتیح پیرامون نوروز  .   ۱۲۰
    عدم تعیین روز نوروز در کلام شیخ طوسی و ابن‌ادریس  …   ۱۲۱
    دلیل ابن‌فهد حلّی و مرحوم افندی در تعیین اوّل سال شمسی به عنوان روز نوروز  .   ۱۲۳
    تعیین کردن بعضی از علما سه روز را به عنوان نوروز  .   ۱۲۴
    اعتراف ابن‌فهد حلّی به پیچیدگی تعیین روز نوروز  .   ۱۲۴
    کلام شهید اوّل در کتاب الذکریٰ، در تعیین روز نوروز  .   ۱۲۵
    تحقیق و تحلیل ابن‌فهد حلّی در تعیین نوروز  .   ۱۲۵
    نقد مؤلّف بر کلام ابن‌فهد حلّی  ..   ۱۲۶
    تمسّک صاحب جواهر به این روایت و روایات دیگر در استحباب غسل نوروز  .   ۱۲۷
    تمسّک صاحب جواهر به این روایت در توقّع ظهور و امور عظیمه  .   ۱۲۸
    پاسخ حضرت موسی بن جعفر به دعوت منصور دوانیقی جهت شرکت در جشن نوروز      ۱۳۰
    ادّعای صاحب جواهر مبنی بر تقیّه بودن روایات مخالف نوروز  .   ۱۳۰
    مؤیّدات صاحب جواهر در تعیین نوروز در ابتدای اعتدال ربیعی و انتقال شمس به حَمَل       ۱۳۱
    اشکالات و ایرادات وارد بر صاحب جواهر      ۱۳۲
    اشکال اول وارد بر صاحب جواهر در استناد استحباب غسل نوروز به شیخ طوسی  ..   ۱۳۳
    اشکال دوّم وارد بر صاحب جواهر در استناد استحباب غسل نوروز به متأخّرین  ..   ۱۳۳
    استناد به کلام صاحب جواهر مبنی بر عدم کفایت شهرت متأخّرین در استحباب غسل دحو الارض          ۱۳۴
    اشکال صاحب مصابیح بر شهید در استحباب غسل روز دحو الأرض  ….   ۱۳۵
    اشکال مؤلّف بر صاحب جواهر در کفایت شهرت متأخّرین برای استحباب غسل نوروز  .   ۱۳۶
    اشکال سوّم بر صاحب جواهر در تمسّک به روایت مفصّل المهذّب ابن‌فهد حلّی  ..   ۱۳۶
    متن روایت مفصّل نقل شده در مهذّب ابن‌فهد و بحار مجلسی در تأیید نوروز  .   ۱۳۷
    اعجاب مؤلّف از اباطیل و خرافات مطرح شده در این روایت مجعول  .   ۱۵۷
    اشکال مهمّ روایت مفصّل مجعول، در سی روز دانستن روزهای ماه  .   ۱۵۸
    اشکال وارد بر ترجیح این روایت مجعول و غیر مشهور بر روایات صحیحۀ مخالف  …   ۱۵۹
    وجوب وصول فقیه و مجتهد به حاقّ ملاکات و مبانی شرع مبین  ..   ۱۶۰
    روایات وارده از أمیرالمؤمنین در عدم جواز پرداختن به علم نجوم  .   ۱۶۱
    سیرۀ ائمّه علیهم السّلام دعوت به سوی رضا و تسلیم در برابر اراده و مشیّت حضرت حق       ۱۷۰
    عدم ترغیب و تشویق شرع مقدّس به فراگیری علوم غریبه  .   ۱۷۲
    نبودن این روایت در مصباح و مختصر آن، اشکال وارد دیگر بر صاحب جواهر  .   ۱۷۲
    عدم توجّه به تناقضات آشکار این روایت، اشکال وارد دیگر بر صاحب جواهر  .   ۱۷۳
    مصادف دانستن روز غدیر با نوروز، اشکال وارد دیگر بر صاحب جواهر  .   ۱۷۵
    عدم انطباق جنگ نهروان با روز نوروز  .   ۱۷۶
    عدم انطباق نوروز با فرستادن رسول خدا أمیرالمؤمنین را به سوی جنّیان  .   ۱۷۶
    عدم انطباق نوروز با روز فرمان به عبودیّت و پذیرش الوهیّت حضرت حق  ..   ۱۷۸
    بررسی علل ورود بسیاری از فقها در زلاّت و اشتباهات  …   ۱۷۹
    عدم توجّه به سند روایت معلّی بن خنیس، اشکال وارد دیگر بر صاحب جواهر  .   ۱۸۰
    ادّعای عدم قوّت معارضۀ روایات مخالف، اشکال وارد دیگر بر صاحب جواهر  .   ۱۸۱
    نهی اکید امام علیه السّلام از اطلاق عید بر روز نوروز  .   ۱۸۲
    ناصواب بودن سخن کسانی که این عید را عید ملّی می‌دانند نه اسلامی  ..   ۱۸۲
    برگزاری نوروز یعنی احیای سنن و آداب جاهلیّت و آیین زرتشتی  ..   ۱۸۳
    تاریخ قمری معیار و اساس تقویم و تاریخ اسلامی  ..   ۱۸۴
    ناصواب بودن کلام علاّمه شعرانی رحمة الله علیه در استحباب برگزاری نوروز  .   ۱۸۵
    شواهد و قراین کثیره در وجوب التزام به تاریخ قمری  ..   ۱۸۸
    تأکید بلیغ مرحوم قاضی به مرحوم قوچانی در بیداری تا طلوع شمس در شب قدر  .   ۱۸۸
    اشراف باطنی اولیا در دخالت تاریخ قمری در تشکّل حوادث و مناسبات مذهبی  ..   ۱۸۹
    مراجعه به منجّمین برای تشخیص روز نوروز، اشکال وارد دیگر بر صاحب جواهر  .   ۱۹۰
    تقیّه دانستن روایت مخالف نوروز، اشکال وارد دیگر بر صاحب جواهر  .   ۱۹۱
    نتیجه و ماحصل اشکالات وارد بر روایت معلّی بن خنیس  …   ۱۹۱
    داستان اصحاب الرّس و سنّت‌ها و آداب جاهلی ایشان  .   ۱۹۲
    پرستش اصحاب الرّس درخت صنوبری را به نام شاه‌درخت  …   ۱۹۳
    جشن و سرور اصحاب الرّس در مقابل شاه‌درخت  …   ۱۹۴
    کیفیّت به شهادت رساندن اصحاب الرّس پیغمبر زمان خویش را    ۱۹۵
    نزول عذاب بر اصحاب الرّس به جهت شهید نمودن پیغمبر خود  .   ۱۹۶
    پیروی مردم ایران از اصحاب الرّس در برگزاری جشن نوروز  .   ۱۹۷
    فصل چهارم:نقد و بررسی مؤیّدات و شواهد دیگر نوروز ۲۷۴ ـ ۱۹۹
     
    تمسّک به مسألۀ تسامح در ادلّۀ سنن و روایات «من بلغ» جهت اثبات نوروز، و ردّ آن       ۲۰۱
    حکم به تسامح در ادلّۀ سنن با استناد به روایات «من بلغ»، و نقد آن  .   ۲۰۱
    انقیاد، هم‌درجۀ اطاعت است، همان‌طور که تجرّی همانند معصیت می‌باشد  .   ۲۰۲
    کلام مرحوم مامقانی در ممنوعیّتِ انتساب اخبار به ائمّه علیهم السّلام بدون طریق معتبر      ۲۰۳
    تسامح در ادلّۀ سنن یعنی بی‌اعتبار کردن کلام معصوم علیه السّلام  .   ۲۰۴
    بی‌اصل و اساس بودن قاعدۀ تسامح در ادلّۀ سنن  ..   ۲۰۶
    مورد و جایگاه استدلال به روایات «من بلغ»    ۲۰۶
    نقد استدلال به روایات «من بلغ» برای اثبات نوروز  .   ۲۰۷
    عدم وثاقت احادیث به صرف درج آنها در بحار الأنوار  .   ۲۰۷
    خبط و غلط فقها در استناد به روایت معلّیٰ برای تحصیل رضای خداوند  .   ۲۰۸
    استناد به تنقیح ملاک در کراهت و ناخرسندی خداوند از نوروز  .   ۲۰۹
    ترجیح جانب کراهت بر استحباب در مواقع تعارض  ….   ۲۰۹
    تمسّک به مسألۀ معاشرت و صلۀ رحم در تأیید نوروز، و ردّ آن       ۲۱۰
    اهمّیت بسیار صلۀ رحم و حسن معاشرت، در تعالیم دینی  ..   ۲۱۰
    کثرت روایات وارده از حضرات معصومین دربارۀ ارتباط با خویشان و دوستان  .   ۲۱۲
    تأثیر اکید قضای حاجت مؤمن و ایجاد مسرّت در قلب او برای صعود به مراتب کمال  .   ۲۱۲
    توجّه به تمام جهات و مصالح، جهت حکم به حُسن و مقبولیّت یک امر نزد شارع  .   ۲۱۳
    انطباق با موازین دین، دلیل مقبولیّت معاشرت‌ها و دید و بازدیدها    ۲۱۴
    اشکال اساسی قائلین به جمع روایات موافق و مخالف نوروز  .   ۲۱۵
    توجیهات غلط برخی افراد سبب دور کردن مردم از دسترسی به مبانی و حقایق مکتب  …   ۲۱۶
    لزوم برقراری دید و بازدیدها و معاشرت‌ها در مناسبت‌های دینی  ..   ۲۱۶
    خطا بودن تجدید خاطرات و اسم و رسم افراد پس از گذشت سال‌ها از فوت ایشان  .   ۲۱۷
    احیای واقعۀ غدیر و برگزاری جشن و سرور در ایّام غدیریّه  .   ۲۱۸
    ضرورت برپایی مراسم جشن عید فطر و قربان، جهت ایجاد اتّحاد و ائتلاف فرق اسلامی  ..   ۲۱۸
    درک ناچیز جوانان از حقیقت ولایت و محوریّت آن  .   ۲۱۹
    دست‌های پنهان و آشکار در احیای سنن خرافۀ جاهلی  ..   ۲۱۹
    اختصاص اربعین در فرهنگ شیعه به أباعبدالله علیه السّلام  .   ۲۲۰
    وجوب ترویج و توجّه به سنن و آداب اسلامی در قبال آیین و سنن جاهلی  ..   ۲۲۱
    توحید، یگانه محور نظام ادیان الهی در افعال و اعتقادات انسانی  ..   ۲۲۱
    عدم دخالت میل و خواست افراد در مسألۀ هدایت و شریعت  …   ۲۲۲
    هیچ فخری برای عرب بر عجم نیست مگر به معیار و میزان تقوا    ۲۲۳
    مطرود بودن قومیّت و ملّیّت در قبال محوریّت و مرکزیّت توحید  .   ۲۲۳
    زوال روح عبودیّت و بندگی در برخی مساجد و مشاهد کهن  ..   ۲۲۴
    علّت تشویق و ترغیب به زیارت قبور اولیای الهی  ..   ۲۲۵
    محل تردّد توریست و کسب درآمد شدن قبور اولیای الهی  ..   ۲۲۶
    متفاوت بودن میزان درک و معرفت افراد نسبت به ولایت و امامت  …   ۲۲۶
    وجوب بازگشت مساجد و مراقد اولیای الهی به حال و هوای توحیدی  ..   ۲۲۷
    وظیفه و تکلیف علمای راستین در احیای مساجد و قبور اولیا    ۲۲۸
    اشکالات وارد بر فردوسی در تدوین شاهنامه  .   ۲۲۸
    پشیمانی فردوسی از تدوین و تألیف شاهنامه  .   ۲۲۹
    عصر غزنویان عصر شکوفایی علمی و نهضت ترقّیات  …   ۲۲۹
    علل تدوین کتب محوری و مهمّ دانشمندان به زبان عربی  ..   ۲۲۹
    تمایل و اشتیاق بشر برای فراگیری و استعمال الفاظ و لغت آیین الهی  ..   ۲۳۰
    مرهون بودن ترقّیات نوابغ علمی و مشاهیر و بزرگان ایران به آموزه‌های معرفتی مکتب اسلام ۲۳۱
    دواعی و انگیزه‌های مشاهیر شعر ایرانی در سرودن اشعار عربی  ..   ۲۳۲
    تدوین کتب توسّط بوعلی و ابوریحان به زبان عربی علیٰ‌رغم ایرانی بودن ایشان  .   ۲۳۳
    غنا و قوّت و توانایی بالای زبان عربی در تأدیۀ مراد و رساندن مفاهیم  .   ۲۳۴
    جهان‌شمولی مکتب اسلام و خاتمیّت رسالت پیامبر اکرم  .   ۲۳۴
    مخالفت‌های زیاد با ترویج و ورود زبان عربی در فرهنگ و لغت فارسی  ..   ۲۳۵
    تصریح فردوسی به گزینش مذهب شیعه و تشیّع خویش  …   ۲۳۶
    احترام و اعزاز فردوسی در تمایل او به اهل بیت علیهم السّلام  .   ۲۳۸
    احیای زبان فارسی، علّت تدوین شاهنامه توسط فردوسی  ..   ۲۳۹
    اشتباه فردوسی در تشخیص ملاک مباهات و فخرفروشی ملل  ..   ۲۳۹
    تسخیر قلب و فکر ایرانیان با تدوین مثنوی معنوی  ..   ۲۴۰
    تأسّف فردوسی بر عمر بر باد رفته خویش پس از تدوین شاهنامه  .   ۲۴۰
    طرح مبانی ناسیونالیستی و پی‌ریزی فرهنگ پان ایرانیسم توسّط فردوسی  ..   ۲۴۲
    مبارزۀ اکید و شدید رژیم طاغوت با زبان عربی  ..   ۲۴۲
    دفاع از وطنیّت و رجوع به فرهنگ قهقرایی توسّط برخی از کوته‌نظران دوآتشه  .   ۲۴۲
    مبارزۀ أکید و شدید مرحوم علاّمه طهرانی با عربی‌زدایی  ..   ۲۴۴
    استناد صدرالمتألّهین به کلام فردوسی در باب وحدت شخصیّۀ وجود  .   ۲۴۴
    سوء استفادۀ دولت‌مردان، از بزرگان و علمای اهل اطّلاع  .   ۲۴۵
    دیدگاه مولانا در مقام فرق بین شاهنامه و قرآن  .   ۲۴۵
    ناپسندی صلۀ رحم و اهدای هدایا در فضای پیروی از سنن باستان و آیین کهن  ..   ۲۴۶
    اشکال وارد بر دستجات سینه‌زنی و سخنرانی‌ها و پخش اذان از بلندگوها    ۲۴۶
    استمرار بخشیدن به آیین مجوس، علّت اصلی نهی از برگزاری مراسم نوروز  .   ۲۴۷
    مدح برخی سنن غیر مخالف با مبانی شریعت و ملاکات دینی  ..   ۲۴۸
    عدم جواز برگزاری اعیاد ملّی و عزاهای عمومی در صورت تقارن با اعیاد و وفیات اسلامی       ۲۴۸
    وجوب إحیای سنن حسنه و پرهیز از سنن سیّئه  .   ۲۵۰
    روزه گرفتن بنی‌امیّه در روز عاشورا    ۲۵۰
    تبدّل موضوع و تغییر جهت روزه در روز عاشورا    ۲۵۱
    بقا و استمرار حرمت پوشیدن کراوات تا این زمان  .   ۲۵۱
    حرمت تشبّه به کفّار در لباس و طعام  .   ۲۵۲
    حرمت قرار دادن دست‌ها بر روی هم در نماز  .   ۲۵۲
    علّت مخالفت علمای راستین با به دست گرفتن چنگال  .   ۲۵۳
    مقابلۀ برخی از علما و بزرگان در زمان گذشته با استفاده از بلندگو  .   ۲۵۴
    خلاف سنّت پیامبر بودن استفاده از تریبون در مساجد و حسینیّه‌ها    ۲۵۶
    تأسّف از احیای آیین گذشتگان و جشن و پای‌کوبی برای آن به‌جای عید غدیر  .   ۲۵۶
    معنای عید در لغت و در اصطلاح مردم‏ و ملل و نحل  ..   ۲۵۷
    عید گرفتن سیّد ابن طاووس (ره) روز بلوغ فرزندش را    ۲۵۹
    جایگاه و منزلت عید فطر و قربان در دین مقدّس اسلام  .   ۲۶۰
    تطهیر و نماز جمعه و استماع خطبه‌ها، علّت عید شدن روز جمعه  .   ۲۶۲
    عید غدیر، روز عبودیّت و تسلیم در برابر حق‏  ..   ۲۶۳
    عید غدیر پاسخ دادن به ندای حضرت قدّوس و پذیرش کلام رسول خدا در حصر ولایت  …   ۲۶۳
    تشبیه بلند نمودن رسول خدا أمیرالمؤمنین را روی دست، به نشان دادن زلیخا یوسف را به زنان       ۲۶۴
    زنده نگاه داشتن عید غدیر توسّط أئمّۀ اطهار و شیعیان ایشان  .   ۲۶۶
    عید غدیر، در نزد سایر مسلمین از عامّه‏  .   ۲۶۷
    تهنیت گفتن شیخین و زنان رسول خدا به أمیرالمؤمنین در روز غدیر  .   ۲۶۹
    لزوم جایگزینی عید غدیر به‌جای روز تاج‌گذاری و به سلطنت رسیدن شاهان  .   ۲۷۰
    مصافحه و بیعت مردم با أمیرالمؤمنین علیه السّلام در روز غدیر  .   ۲۷۱
    نپذیرفتن أمیرالمؤمنین هدایای روز نوروز را، دلیل بر بطلان آن  .   ۲۷۲
    اعتراض أمیرالمؤمنین به علّت پذیرش هدایای نوروز، دلیل واضح بر بطلان آن  .   ۲۷۳
    خاتمه: تاریخ نوروز و نگرش اسلام به آن ۲۸۴ ـ ۲۷۵
     
    نکتۀ اوّل: تاریخچۀ نوروز و کیفیّت پدید آمدن آن  .   ۲۷۷
    کلام ابوریحان در کیفیّت پدیدآمدن نوروز  .   ۲۷۷
    کلام آقا رضی قزوینی در کیفیّت پیدایش نوروز  .   ۲۷۸
    اختلاف در ابتدای سال در زمان‌های گذشته  .   ۲۷۹
    نکتۀ دوم: کیفیّت نگرش اسلام به روز نوروز  .   ۲۸۰
    اسم نبردن شیخ مفید در مقنعه و شیخ طوسی در تهذیب از نوروز و مستحبّات آن  .   ۲۸۱
    عدم التفات متأخّرین بر جعل و دَسّ و خیانت جاعل در مصباح شیخ  ..   ۲۸۲
    مخدوش بودن سند و دلالت روایت معلّی بن خنیس  …   ۲۸۲
    اشکالات وارد بر مقاله‌های مثبت و نافی نوروز  .   ۲۸۳

 

 

سه شنبه 5 فروردین 1393  4:32 PM
تشکرات از این پست
fateme74 rasekhoon20 mghz2000
ahmaddanak
ahmaddanak
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1392 
تعداد پست ها : 151
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:کتاب نوروز در جاهلیّت و اسلام

خوشا نوروز حال بی مثالش

هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد

دل نفرین شده ماست که تنهاست هنوز

پنج شنبه 7 فروردین 1393  12:59 PM
تشکرات از این پست
tv7748
tv7748
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 1

پاسخ به:کتاب نوروز در جاهلیّت و اسلام

با سلام و عرض تشکر بخاطر نشر حقایق و معرفی کتبی که حقیقت رو بیان می کنن

میخاستم بپرسم ممکنه نام انتشارات رو بفرمایید یا شماره ای که ما بتونیم ازشون خرید کنیم در محل؟

چون کمی عجله ای بود

با تشکر فراوان

09197142740

شنبه 9 فروردین 1393  5:46 PM
تشکرات از این پست
milad85
milad85
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1391 
تعداد پست ها : 641

پاسخ به:کتاب نوروز در جاهلیّت و اسلام

با احترام و تشکر نسبت به تلاش نویسنده محترم

واژه جاهلیت غالبا برای اعراب شبه جزیره عربستان در دوران قبل از بعثت حضرت رسول (ص) بکار برده میشود . حال انکه سنت نوروز جزو رسوم کاملا ایرانی محسوب می شود ، و بنظر بنده بکار بردن لفظ جاهلیت برای مردم با فرهنگ ایران حتی قبل از اسلام شایسته نیست.

یا علی

شنبه 9 فروردین 1393  6:02 PM
تشکرات از این پست
maktabeshia
maktabeshia
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 42

پاسخ به:کتاب نوروز در جاهلیّت و اسلام

این کتاب از سوی انتشارات مکتب وحی به زیور طبع اراسته شده است. و شما می توانید آنرا از فروشگاه اینترنتی سرای جاوید تهیه بفرمایید.

 

 

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:34 PM
تشکرات از این پست
maktabeshia
maktabeshia
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 42

پاسخ به:کتاب نوروز در جاهلیّت و اسلام


نقل قول tv7748

با سلام و عرض تشکر بخاطر نشر حقایق و معرفی کتبی که حقیقت رو بیان می کنن

میخاستم بپرسم ممکنه نام انتشارات رو بفرمایید یا شماره ای که ما بتونیم ازشون خرید کنیم در محل؟

چون کمی عجله ای بود

با تشکر فراوان

09197142740


اینجا کلیک بفرمایید
 

 

 

یک شنبه 10 فروردین 1393  12:37 PM
تشکرات از این پست
maktabeshia
maktabeshia
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 42

پاسخ به:کتاب نوروز در جاهلیّت و اسلام

 

نقل قول milad85

با احترام و تشکر نسبت به تلاش نویسنده محترم

واژه جاهلیت غالبا برای اعراب شبه جزیره عربستان در دوران قبل از بعثت حضرت رسول (ص) بکار برده میشود . حال انکه سنت نوروز جزو رسوم کاملا ایرانی محسوب می شود ، و بنظر بنده بکار بردن لفظ جاهلیت برای مردم با فرهنگ ایران حتی قبل از اسلام شایسته نیست.


با سلام و ادب و احترام

جهل در مقابل علم است و این اختصاصی به عرب و عجم ندارد، اصالت ما در گرو ایمان و اعتقادات و طرز تفکری است که اسلام آن را به ما ارزانی داشته  و ما را بر آن اساس تربیت نموده است، نه به آیین کهن و باستانی نیاکان و اجداد ما که چه بسا مغایر با روح بلند و تعالیم ارزشمند اسلام و مبانی آن می‌باشد.

اگر این کتاب را به دقت و منصفانه مورد مطالعه و ارزیابی قرار دهیم متوجه می‌شویم که:  تمامی ادله مثبتین نوروز از جمله:  احادیث جعلی ، قاعده  تسامح در ادله سنن و مخلوط نمودن آن با ادله عوام پسندانۀ  دید و بازدید وصله رحم  و  بهار طبیعت و رویش گل و بوته ها و ..مخدوش بوده و نه تنها آن را مشروع نمی سازد بلکه هرنوع عنوان دیگری مثل عید ملی بر آن نهادن هم غلط است. و هر ایرانی منصف بی غرض و متدین به دین اسلام  نمی‌تواند آن را با وجدان بیدار خود بپذیرد.  و اگر کمی حریّت و جسارت پیدا کنیم به جرآت می‌توانیم بگویم: " فضای نوروز فضای کفر است در مقابل اسلام" که خواسته و یا ناخواسته آنرا مشروع جلوه داده‌ایم در حالی که موالیان ما فرموده‌اند:

ما به خدا پناه می‌بریم از اینکه آنچه را که اسلام از بین برده است دوباره زنده گردانیم.

و چه اشکالی دارد که من به عنوان شخصی که در ایران زاده شدم و با این آب و خاک خو گرفته‌ام و چاهل به حکم و مساله‌ای بوده‌ام؛ حال که به نور علم بینا شدم به جهل خود با افتخار اقرار کنم و دست از آن بر دارم؟ این بهتر است یا اینکه در جهل مرکب بمانم و خود را فقط با دلخوش کردن به الفاظی و رجز خواندن سرگرم کنم و عمر گرانبهای خود را در صفحه روزگار به رایگان ببازم!

 

 

یک شنبه 10 فروردین 1393  2:25 PM
تشکرات از این پست
rasekhoon20 mghz2000
rasekhoon20
rasekhoon20
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 63

فلسفه نام گذاری ماههای شمسی و سیزده به در؛ در روایت حتما بخوانید

آیا تا به حال از خود از خود پرسیده اید چرا نوروز را جشن میگیریم؟

چرا دوازده روز تعطیل می کنیم نه یک روز کم نه یک روز بیشتر ؟

و چرا روز سیزدهم به بیرون از شهر می رویم؟

 

جواب این سوالات را در کلام امیر المومنین علی علیه السلام جویا شوید:

مرحوم صدوق در کتاب شریف علل الشرایع، از عیون اخبار الرّضا علیه السّلام، از شخصی به نام همدانی، از علی، از پدرش، از هِرَوی، از امام رضا علیه السّلام، از پدرانش، از امام حسین بن علی علیهم السّلام نقل می‌کند که فرمود:

سه روز قبل از ضربت خوردن أمیرالمؤمنین علیه السّلام، مردی به نام عمرو از اشراف بنی‌تمیم خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد: «ای أمیرالمؤمنین، مرا از داستان و سرگذشت اصحاب الرَّس مطّلع گردان که در چه زمانی بودند و در چه سرزمینی سکونت داشتند و پادشاه ایشان چه کسی بود؟ و آیا خداوند پیامبری به سوی ایشان فرستاد یا خیر؟ و به چه جهت مورد خشم و غضب خداوند قرار گرفتند و هلاک شدند؟ چرا که من در کتاب الهی نام ایشان را دیده‌ام، ولی از اخبار آنها چیزی دستگیرم نشده است.

در این هنگام علیّ علیه السّلام به او فرمود: «تو از داستانی سؤال نمودی که هیچ‌کس پیش از تو از من سؤال ننموده است، و پس از این نیز نقل این داستان منحصراً از ناحیه من خواهد بود، و هیچ آیه‌ای در کتاب الهی نمی‌باشد مگر اینکه من تفسیر آن را می‌دانم و حتّی اینکه در چه نقطه‌ای از زمین، در صحرا یا بر فراز کوه‌ها نازل شده است و در چه وقتی از شبانه‌روز بر رسول خدا فرود آمده است.» و در حالی‌که با دست، اشاره به سینۀ مبارکش می‌کرد فرمود: «در اینجا علوم بسیاری انباشته شده است، ولی چه باید کرد که طالبان آن اندک‌اند و عن‌قریب است که مردم به واسطۀ از دست دادن من پشیمان گردند.»

سپس حضرت فرمودند: «ای برادر تمیمی، داستان اصحاب رس این‌چنین است:

آنها قبیله‌ای بودند که درخت صنوبری را که به آن شاه‌درخت می‌گفتند عبادت می‌کردند. و این درخت را یافثِ بن نوح کنار چشمه‌ای که روشاب نام داشت پس از طوفان نوح، غرس نموده بود. و بدین جهت به آنان اصحاب رسّ می‌گفتند زیرا آنها پیامبرشان را درون چاهی انداختند. و این واقعه پس از سلیمان بن داود اتّفاق افتاد.

آنها دارای دوازده قبیله بودند که همگی آنها در کنار نهری به اسم ارس که از بلاد شرق است زندگی می‌کردند، و این نهر نیز به نام آنها نام‌گذاری شده است. و در تمام روی زمین نهری به فوران و گوارایی آن وجود نداشته است و هیچ قریه‌ای از قریه‌های ایشان آبادتر و وسیع‌تر نبوده است.

نام یکی از این قریه‌ها آبان بوده است و دیگری آذر و سوّمی دی و چهارمین بهمن و پنجم اسفندار و ششم فروردین و هفتم اردیبهشت و هشتم خرداد و نهم مرداد و دهم تیر و یازدهم مهر و دوازدهم شهریور. و بزرگترین شهر از این بلاد به اسم اسفندار بود و این همان شهری بود که پادشاه در آن سکونت می‌ورزید و به نام ترکوذ بن غابور بن یارش بن سازن بن نمرود بن کنعان ـ که همان فرعون زمان حضرت ابراهیم بود ـ نامیده شده بود، و در این شهر همان چشمۀ معروف و درخت صنوبر وجود داشت.

هر کدام از این قبایل، دانه‌ای از این درخت صنوبر را در بلدۀ خود کاشته بودند و از این چشمه، نهری به سوی آن درخت جاری ساخته بودند و این دانه‌ها روئیده شد و به درختی بس تناور تبدیل گردید. و آنها آشامیدن و استفاده از این نهرها را بر خود حرام ساخته بودند و نه خود و نه چهارپایانشان حقّ استفاده از این نهرها را نداشتند، و هر کس که از این آب‌ها مصرف می‌نمود به قتل می‌رساندند، و چنین می‌پنداشتند که آب این نهرها مایۀ حیات و زندگی خدایانشان می‌باشد و کسی نمی‌تواند از آنچه موجب حیات خدایانشان می‌باشد استفاده کند، و خودشان و چهارپایانشان از آب نهر رس که از نزدیک قریه‌هاشان می‌گذشت استفاده می‌کردند.

و سنّت ایشان بر این بود که در هر ماه از سال در یکی از این قریه‌ها، مراسم عید برگزار می‌کردند. و در کنار درخت صنوبر همگی اجتماع می‌کردند و بر روی درخت پارچه‌ای از حریر که منقوش به انواع تصاویر بود می‌انداختند، و گوسفندان و گاوهایی به جهت قربان برای آن درخت می‌آوردند و ذبح می‌کردند و آنها را در میان شعله‌های آتش برخاسته از هیزم، طبخ می‌نمودند، و هنگامی که دود آتش به هوا برمی‌خاست و هوا را آلوده و تار می‌نمود همگی به پای آن درخت به سجده می‌افتادند و به گریه و تضرّع مشغول می‌شدند و انتظار رضایت و خشنودی آن درخت را نسبت به خود می‌کشیدند. در این حال شیطان از راه می‌رسید و شاخه‌های آن درخت را به حرکت درمی‌آورد و از میان درخت همانند فریاد طفل خردسال فریاد برمی‌آورد که: ”ای بندگان من، از شما راضی و خشنود گشتم پس آسوده باشید و دیدگان شما روشن باد.“

در این وقت، آنها سر از سجده برمی‌داشتند و به شرب خمر و موسیقی می‌پرداختند و دستاری به دست می‌گرفتند و به شادی و پای‌کوبی، روز و شب خویش را می‌گذراندند و سپس به خانه‌های خود بازمی‌گشتند. و به خاطر همین است که ایرانیان، ماه‌های خود را به نام‌های دوازده‌گانۀ این شهرها نام‌گذاری کرده‌اند چون: آبان‌ماه و آذرماه و ... .

زیرا در هر ماه، مراسم عید در یکی از این شهرهای دوازده‌گانه انجام می‌پذیرفت و می‌گفتند: عید این ماه در فلان شهر و عید ماه آینده در شهر دیگر و همین‌طور ... . و هنگامی که نوبت به شهر بزرگ آنها یعنی اسفندار می‌رسید، همۀ افراد از کوچک و بزرگ نزد درخت صنوبر اصلی و چشمۀ معروف، گرد می‌آمدند و خیمه‌هایی از دیباج منقوش به انواع صُوَر برمی‌افراشتند، و دوازده باب برای آن به عدد دوازده قبیله آماده می‌ساختند و هر بابی مختصّ قبیله‌ای خاص بود. و خارج از این خیمه‌ها برای درخت صنوبر به سجده می‌افتادند و قربانی‌هایی به مراتب بیشتر از آنچه برای درخت منطقۀ خودشان بود فراهم می‌نمودند. و در این هنگام ابلیس می‌آمد و درخت صنوبر را به شدّت تکان می‌داد و از میان درخت با صدایی رسا، با آنان به سخن می‌پرداخت و وعده‌ها و بشارت‌هایی به آنان می‌داد و از آنچه در سایر قبایل شیاطین وعده می‌دادند افزون‌تر می‌نمود.

سپس آن جماعت، سر از سجده برمی‌داشتند و آن‌چنان حال فرح و نشاط بر ایشان عارض می‌گشت که تمام وقت خود را در طول دوازده روز تمام، به شرب خمر و پرداختن به لهو و لعب و موسیقی، به عدد اعیاد سایر ماه‌ها در قبایل دیگر می‌گذراندند. و آنگاه پس از دوازده روز به خانه‌های خویش بازمی‌گشتند.

و چون از زمانی که این قوم در کفر و شرک باللـه بودند مدّتی مدید گذشت، خداوند پیغمبری از بنی‌اسرائیل را از فرزندان یهودا فرزند یعقوب، به سوی ایشان برانگیخت. و این پیامبر زمان طولانی را در میان آنها بسر برد و آنان را به عبادت خدای یگانه و معرفت به ربوبیّت دعوت نمود، ولی هیچ فایده‌ای نبخشید و مؤثّر نیفتاد. و وقتی آن پیامبر شدّت انکار و سرپیچی ایشان را در راه باطل و ضلالت مشاهده نمود و اینکه هیچ پذیرشی نسبت به نصایح و دعوت به رشد و رستگاری در آنها پدید نیامد، و در حالی‌که زمان فرارسیدن عید بزرگ در آن قریۀ بزرگ رسیده بود، به خداوند عرضه داشت: ”ای پروردگار من! بندگان تو راهِ انکار و تکذیب را در پیش گرفته‌اند و کفر به تو را پیشۀ خود ساخته‌اند و به‌جای پرستش تو، به پرستش و عبودیّت درختی که نه نفعی به حال ایشان دارد و نه ضرری متوجّه آنها می‌نماید، پرداخته‌اند. حال که چنین است تو قدرت و قهّاریّت خویش را به آنان بنما و این درختان را به تمامی، خشک فرما تا سلطنت و عظمت تو را به خوبی مشاهده کنند.“

مردم ناگهان مشاهده کردند که تمامی درختان آنها خشک و مانند چوب شدند و دیگر اثری از طراوت و حیات در آنها دیده نمی‌شود. پس، از این حالت به وحشت افتادند و سخت درمانده گشتند و به دو دسته تقسیم شدند، گروه اوّل می‌گفتند: ”این مرد که مدّعی رسالت از جانب خدای خویش و پروردگار آسمان‌ها و زمین به سوی شما است، خدایان ما را سحر و جادو کرده است تا اینکه شما را از عبادت خدایانتان به عبادت خدای خود بازگرداند“، و گروه دوّم می‌گفتند: ”نه، مطلب این‌چنین نیست بلکه خدایان ما غضب کرده‌اند و روی از ما برگردانده‌اند، وقتی که دیدند این مرد آنها را هیچ می‌انگارد و ارزشی برایشان قائل نمی‌شود و ما را به عبادت غیر این خدایان فرا می‌خواند، و به همین جهت حسن و زیبایی خود را پنهان ساختند تا اینکه شما بر او غضب کنید و او را از میان بردارید و بر او غلبه نمایید.“ پس جملگی بر قتل او هم‌دست و هم‌داستان شدند.

ابتدا لوله‌هایی از سرب آماده کردند و آنها را درون چشمه، روی هم قرار دادند و آب داخل آن را خالی کردند، سپس چاهی با دهانۀ تنگ در قعر آن حفر کردند و پیامبر خدا را درون آن چاه انداختند و سنگی بر دهانۀ آن گذاردند، سپس لوله‌ها را از درون چشمه بیرون کشیدند، و پیامبر خدا به واسطۀ سرایت آب به درون چاه غرق گردید و از دنیا رحلت کرد. آنگاه گفتند: ”حال، این درخت بزرگ از ما راضی و خشنود خواهد شد و از اینکه مشاهده می‌کند ما شخصی را که از او مذمّت می‌نمود و از عبادت او منع می‌کرد این‌چنین به سزای اعمالش رساندیم و آن را زیر درخت دفن نمودیم، از این عمل تشفّی می‌یابد و نور و طراوتش را دوباره به ما بازمی‌گرداند.“

و این در حالی بود که آنان در تمام طول روز صدای نالۀ این پیامبر را می‌شنیدند که به خداوند عرضه می‌داشت: ”ای سیّد و مولای من، تو خود شاهد این وضع و حال من می‌باشی و ضیق مکان و شدّت گرفتاریم را مشاهده می‌کنی، پس بر ضعف جسم و قوایم رحم کن و درماندگیم را بنگر و روح مرا به سوی خود قبض نما و خواست مرا به تأخیر مینداز.“ و همین‌طور این پیامبر مناجات می‌کرد تا اینکه روح از بدنش مفارقت نمود.

در این هنگام خدای متعال به جبرائیل خطاب نمود: ”ای جبرئیل! آیا این بندگان من چنین پنداشته‌اند که از بردباری و مکر من در امان می‌مانند در حالی‌که غیر مرا پرستش کرده‌اند و پیامبر مرا به قتل رسانده‌اند؟! آنان نمی‌دانند که نمی‌توانند از غضب من در امان باشند یا از سلطنت من خارج گردند، در حالی‌که من از کسی که عصیان کند و از عقابم نهراسد انتقام خواهم گرفت. و من به عزّت و جلالم سوگند یاد کرده‌ام که آنان را مایۀ عبرت همگان قرار دهم.“

پس در حالی‌که مشغول مراسم عید و گذراندن اوقات خوش بودند، خداوند بادی به شدّت سرخ و سهمگین و بنیان‌کن بر آنها مسلّط گردانید که عقل و هوش از آنان بربود و با یکدیگر برخورد کرده، کوبیده می‌شدند. و زمین نیز در زیر پای آنان مانند کبریت گداخته درآمد و ابری سیاه بر فراز سر آنان نمایان گشت و مانند سقفی آتشین تمامی آنان را در برگرفت و تمامی بدن‌ها و اجسام آنان را مانند سرب گداخته در درون آتش مذاب نمود.

پس به خدا پناه می‌بریم از غضب او و نزول هلاکت و سخط او، و هیچ اتّکا و قوّتی نیست مگر به خدای علیّ و عظیم. پایان ترجمه روایت

یک شنبه 10 فروردین 1393  7:03 PM
تشکرات از این پست
maktabeshia mghz2000
دسترسی سریع به انجمن ها