صورتگري در روايات
از روايات فراواني كه در مورد صورتگري (نقاشي و مجسمهسازي) وارد شده تعداد اندكي از نظر سند معتبر ميباشند، ولي با اين حال، توجه به كثرت رواياتي كه با مضامين مختلف درباره صورتگري به دست ما رسيده ترديدي باقي نميگذارد - همانطور كه پيش از اين گفتيم- صورتگري في الجمله حرام است. ما به منظور دستيابي به نظري صحيح، روايات معتبري را كه در اين باب وارد شده نقل و بررسي ميكنيم.
رواياتي كه براي اين بحث گزينش شده به دو دسته قابل تقسيماند:
1 - رواياتي كه عمل صورتگري را منع ميكنند.
2 - رواياتي كه درباره صورت و تمثال ساخته شده، سخن ميگويند.
دسته اول
رواياتي كه عمل صورتگري را منع ميكنند:
1 - برقي از اميرالمومنين علي (ع) روايت كرده است كه فرمود: .من جدد قبر او مثل مثالا فقد خرج عن الاسلام.(1)
يعني: كسي كه قبري را نوسازي كند يا تمثالي بسازد از دين اسلام خارج ميشود.
بدون شك هرعملي موجب خروج فاعل از حوزه اسلام شود حرام است. بنابراين، اين حديث بر حرمت موضوع خود يعني نوسازي قبر و ساختن تمثال دلالت دارد. ولي مهم اين است كه بدانيم منظور از اين دو عنوان چيست.
همانطور كه ميدانيم پارهاي از افعال در دين اسلام با شدت و تاكيد تحريم شده ولي هيچ يك از آنها موجب خروج انسان از مسلماني نيست، به عنوان مثال قتل نفس، سرقت، زنا و شرب خمر گناهان كبيرهاي هستند كه اسلام آنها را ممنوع كرده است، ولي هيچ كس نگفته كسي كه يكي از اين كارها را انجام دهد مسلمان نيست. پس تجديد قبر و ساختن تمثال كه موجب خروج از اسلام ميشود شنيعتر از همه اين گناهان است. و ميدانيم كه ساختن مجسمه و بازسازي يك قبر در چنين حدي از شناعت نيست.
از اين مقايسه استفاده ميشود كه منظور از صورت سازي در اين روايات ساختن مجسمه يا كشيدن نقاشي معمولي نيست، همانطور كه منظور از تجديد قبر بازسازي يك قبر كهنه نيست، بلكه مراد از قبر و صورت در اين روايت همان قبور و صورتهايي است كه در دوران جاهليت مورد پرستش قرار ميگرفتند و اسلام آنها را از بين برده پرستش آنها را منسوخ كرد. بنابراين، معني اين روايت اين است كه اگر كسي دوباره زمينه توجه عبادي مردم به قبور و صورتهاي منسوخ شده زمان جاهلي را فراهم نمايد از اسلام خارج ميشود. نتيجه اينكه موضوع اين روايت با موضوع بحث ما كه ساختن مجسمه به عنوان يك فعاليت هنري است متفاوت است و در اين مسئله نميتوان به آن استناد كرد.
![5h1*¯1j
/1 1h'j'*](http://img1.tebyan.net/big/1388/04/612200206127104217162461991453014325224232.jpg)
2 - مرحوم كليني از امام صادق (ع) نقل كرده است كه در تفسير آيه شريفه .يعملون له مايشاء من محاريب و تماثيل.(2) فرمود: .واللّه ما هي تماثيل الرجال و النساء و لكنه لشجر و شبهه.(3)يعني حضرت امام صادق (ع) در تفسير آيه .براي سليمان هرچه ساختمان و تمثال ميخواست ميساختند.، فرمود: .به خدا قسم آنها تمثال انسان نميساختند، بلكه تمثال درخت و امثال آن را ميساختند..
آيهاي كه در اين روايت مورد بحث قرار گرفته، در ضمن داستان حضرت سليمان در قرآن كريم آمده و نشان ميدهد كه جنيان براي حضرت سليمان تمثالهايي ميساختهاند كه آن حضرت از آنها ميخواسته، ولي طبق اين روايت حضرت صادق (ع) با قسم تاكيد ميفرمايد كه آنها تمثال درخت ميساختهاند نه تمثال انسان.
از اين بيان معلوم ميشود ساختن تمثال انسان در دين ممنوع است وگرنه نفي آن از ساحت حضرت سليمان وجهي ندارد.
اشكالي كه بر دلالت اين حديث وارد شده اين است كه اين حديث در ارتباط با يك قضيه خارجيه صادر شده، موضوعي كه كم و كيف آن براي ما معلوم نيست. از اين رو براي اثبات حكم شرعي نميتوان به آن استدلال كرد.
3 - در متون روايي شيعه و سني روايات زيادي وارد شده كه دلالت ميكنند هركس صورتي ايجاد كند روز قيامت مكلف ميشود در آن روح بدمد و چون نميتواند، عذاب ميشود.(4)
به عنوان نمونه برقي از امام باقر (ع) روايت كرده است كه فرمود: .ان الذين يؤذون الله و رسوله هم المصوّرون يكلفون يوم القيامه ان ينفخوا فيها الروح..(5)
يعني آنان كه خدا و رسول را آزار ميدهند همان صورتگرانند در روز قيامت مكلف ميشوند در ساختههاي خود روح بدمند.
اين روايات در عين فراواني همگي از نظر سند ضعيف و غيرقابل اعتمادند؛ ولي با اين حال به خاطر كثرت، تعدد طريق و نقل در جوامع روايي شيعه و سني به نظر ميآيد مضمون آنها قابل اعتماد باشد و همين مقدار براي اعتماد به يك مضمون كافي است.
نكته اصلي در تطبيق اين روايات، با مجسمه و نقاشي معمولي است.
دقت در سياق اين احاديث نشان ميدهد كه موضوع آنها مجسمه و نقاشي معمولي نيست، زيرا برفرض كه نقاشي و مجسمهسازي حرام باشد، در عداد محرمات ديگر است، در حالي كه اين روايات درباره حرامي فوقالعاده بحث ميكنند. چرا كه اين روايات از عذاب ابدي صورت ساز خبر ميدهند .
او را عذاب ميكنند تا در آنها روح بدمد و او نميتواند.. منظور از اين سخن اين است كه صورت ساز تا ابد مورد عذاب قرار ميگيرد.
ميدانيم كه عذاب ابدي مناسب يك حرام معمولي نيست و همانطور كه ميدانيم مجسمهسازي معمولي در حدي نيست كه موجب آزار خدا و رسول باشد. بنابراين موضوع اين روايات نقاشي و مجسمه سازي معمولي نيست بلكه نقاشي و مجسمهاي است كه براي پرستش ساخته ميشوند.
دسته دوم
رواياتي كه از صورت و تمثال ساخته شده سخن ميگويند:
1 - برقي از امام صادق از اميرالمومنين (ع) نقل كرده است كه فرمود: .بعثني رسول اللّه (ص) الي المدينه فقال: لاتدع صوره` الامحوتها و لاقبرا الاسويته و لاكلبا الا قتلته..(6)
يعني: پيامبر اكرم مرا به مدينه فرستاد و فرمود: همه صورتها را نابود كن، همه قبرها را هموار كن و همه سگها را بكش.
اين روايت دلالت ميكند كه از بين بردن صورت و تمثال واجب و ابقاي آن حرام است و چون حرمت ابقاي چيزي بر مبغوضيت وجود آن دلالت ميكند، معلوم ميشود ايجاد آن چيز هم حرام ميباشد. بنابراين ايجاد صورت و تمثال حرام است. ولي به نظر ميرسد اين روايت و روايات مشابهي(7) كه در اين باب وارد شده، ناظر به قضاياي خارجي هستند. يعني اين روايات درصدد هستند حكم موضوعاتي خاص در شرايطي ويژه را بيان كنند بنابراين نميتوان به وسيله اين روايات برحرمت صورتگري اعم از نقاشي و مجسمهسازي استدلال كرد.
حضرت امام (قده) معتقد است صورتهايي كه اميرالمومنين مامور به شكستن آنها شده، با توجّه به تناسب حكم و موضوع، همان هياكل عبادت و بتهاي مورد پرستش مشركان بوده است.(8)
براي تاييد اين نظريه ميتوان به چند وجه استناد كرد:
1-1- در پارهاي از رواياتي كه به اين مضمون وارد شده در كنار واژه صورت، واژه .وثن. به معني بت نيز بهكار گرفته شده است.(9)
2-1- سيره پيامبر اكرم (ص) در ارتباط با اقوام تازه مسلمان مبتني بر سختگيري و دقت در جزئيات نبوده است. آن حضرت همين اندازه كه قومي به اصول اعتقادات اسلام معتقد و به اركان عملي دين ملتزم باشند، قناعت ميكرد و به مسائل كوچكي چون شكل قبور، ساختن مجسمه و نقاشي و حال سگهاي يك شهر نميپرداخت.
3-1- اگر بپذيريم كه موضوع ماموريت حضرت امير شكستن مجسمههاي معمولي بوده، بايد بپذيرم كه كشتن سگهاي معمولي نيز واجب است، در حالي كه هيچ فقيهي به اين امر ملتزم نميشود.
4-1- اگر موضوع اين ماموريت شكستن مجسمههاي معمولي و كشتن سگهاي معمولي بود، نياز به شخصيت برجستهاي مثل اميرالمؤمنين كه پيامبر اكرم در مهمترين امور دين به او نياز داشت، نبود.
بنابراين معلوم ميشود اين روايت درصدد بيان ماموريتي است كه براي مقابله با مظاهر شرك مثل بتها و قبوري كه مورد احترام مشركان بوده انجام شده و منظور از سگ در اين حديث سران كفر است كه همانند سگ، بندگان صالح و اهل ايمان را هراسان كرده، براي ايشان ايجاد مزاحمت ميكردهاند. چنانكه در روايتي دشمنان اهل بيت نيز سگ ناميده شدهاند.
(10)
طبق اين توجيه تمام فقرات روايت هماهنگ شده، ماموريتي مهم كه در شان بزرگمردي چون علي (ع) باشد را بيان ميكنند و هيچ ربطي به موضوع بحث ما كه نقاشي و مجسمهسازي معمولي است ندارد.
2 - از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: .لاتبنوا علي القبور و لاتصوروا سقوف البيوت، فانّ رسول اللّه (ص) كره ذلك..
.(11)
يعني: بر روي قبرها ساختمان نسازيد و سقف خانهها را نقاشي نكنيد زيرا رسول خدا اين كار را خوش نداشت.
در اين باب يك روايت معتبر ديگر وارد شده كه نشان ميدهد امام صادق (ع) نيز خوش نداشت در خانه صورت باشد(12) همچنين به اين مضمون دو روايت ديگر وارد شده(13) كه چون سند معتبري نداشتند از نقل آنها صرف نظر كرديم.
به هرحال اين روايات بر حرمت نقاشي و مجسمهسازي دلالت ندارند چون نهايت دلالت آنها اين است كه معصومين وجود تمثال و صورت را در خانه دوست نداشتهاند و ميدانيم كه آن حضرات تنها از محرمات اكراه نداشتهاند بلكه از مكروهات و پارهاي از مباحات نيز اجتناب ميكردهاند.
3 - در كتب روايي شيعه و اهل سنت روايات زيادي وارد شده كه دلالت ميكنند فرشتگان از ورود به محلي كه در آن مجسمهاي نصب شده باشد اجتناب ميكنند ما براي نمونه يكي از اين روايات را نقل ميكنيم.
برقي از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود: .ان جبرئيل قال: انا لاندخل بيتا فيه كلب و لاصوره` انسان و لابيتا فيه تماثيل..(14)
يعني: جبرئيل گفت: ما به خانهاي كه در آن سگي باشد يا صورتي باشد يا در آن تمثالهايي باشد وارد نميشويم.
مفاد رواياتي كه به اين مضمون وارد شده اين است كه فرشتگان به خانهاي كه مجسمه يا نقاشي در آن باشد وارد نميشوند ولي عدم ورود فرشته به خاطر مجسمه و نقاشي برحرمت نقاشي و مجسمه دلالت نميكند.
4 - برقي از محمد بن مسلم روايت كرده است كه گفت: .ساءلت اباعبداللّه (ع) عن تماثيل الشجر و الشمس و القمر، فقال: لاباءس مالم يكن شيئا من الحيوان..(15)
يعني: از حضرت صادق (ع) درباره تمثال درخت، خورشيد و ماه سئوال كردم، فرمود هرچه تمثال حيوان نباشد اشكال ندارد.
اشكالاتي كه به دلالت اين حديث شده به طور خلاصه به شرح زير است:
الف: موضوع سئوال در اين حديث معلوم نيست. ما نميدانيم راوي در اين جمله از چه چيزي پرسش نموده، ساختن تمثال و صورت، نگهداري مجسمه و نقاشي، بازي كردن با آنها، نماز گزاردن در مقابل آنها يا تزئين خانه به وسيله آنها. چرا كه همه اين مسائل در روايات مطرح شده و اين جمله ممكن است به هريك از معاني فوق حمل شود. بنابراين، اين حديث مجمل است و معني آن روشن نيست.
ب: در صورتي اين حديث بر حرمت نقاشي و مجسمهسازي دلالت دارد كه لفظ .ما. در جملهِ جواب، شرطيه باشد. در حاليكه بعضي آن را موصوله يا ظرفيه دانستهاند و در هر دو صورت مفهوم آن قابل تمسك نيست چون از قبيل مفهوم وصف است.(16)
ج: در صورتي كه از دو اشكال فوق صرفنظر كنيم اين جمله در صورتي برحرمت دلالت ميكند كه .باءس. در حرمت ظهور داشته باشد چون امام فرمود: هرچه تمثال حيوان نباشد اشكال (بأس) ندارد در حاليكه بأس به معني اشكال است و اشكال اعم از حرمت و كراهت است.(17)
نتيجه اينكه به وسيله اين حديث نميتوان برحرمت نقاشي و مجسمهسازي حتي در خصوص جانداران استدلال كرد.
5 - برقي از امام صادق (ع) روايت كرده است كه فرمود: .لاباس بتماثيل الشجر..(18)
يعني: ساختن تمثال درخت اشكالي ندارد.
از اينكه امام (ع) از تمثال درخت نفي اشكال فرموده معلوم ميشود كه ساختن تمثال جانداران جايز نيست.
به دلالت اين روايت دو اشكال شده
الف: اينكه اين جمله اصلا مفهوم ندارد كه بتوانيم به مفهوم آن استناد كنيم. بنابراين، اين حديث فقط برجواز ساختن تمثال درخت و امثال آن دلالت دارد و هيچ ارتباطي با تمثال موجود زنده از قبيل انسان و حيوان ندارد.
ب: بر فرض كه اين جمله مفهومي داشته باشد مفاد مفهوم از منطوق فراتر نخواهد رفت و چون باءس به معني اشكال و اعم از حرمت و كراهت است معلوم ميشود كه ساختن تمثال حيوانات فيالجمله اشكال دارد، ولي معلوم نيست اين اشكال در حد حرمت باشد. بنابراين، جمله مجمل است و بايد به قدر متيقن آن، يعني كراهت عمل كرد.
6 - برقي از ابوبصير از امام صادق (ع) روايت كرده است كه فرمود:
.قال رسول اللّه (ص): اتاني جبرئيل، قال يا محمد (ص) ان ربك يقرئك السلام و ينهي عن تزويق البيوت. قال ابوبصير: فقلت: و ما تزويق البيوت؟ فقال تصاوير التماثيل..(19)
يعني پيامبر اكرم (ص) فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: اي محمد پروردگارت سلام ميرساند و از تزئين خانه نهي ميكند. ابوبصير ميگويد پرسيدم: منظور از تزئين خانهها چيست؟ فرمود: منظور قراردادن تمثال در خانه است.
اين حديث از نهادن تمثال درخانه نهي ميكند، از اين جهت نگهداري تمثال حرام ميشود و چيزي كه نگهداري آن حرام باشد ساختنش نيز حرام است. بنابراين، نقاشي و ساختن مجسمه حرام ميباشد.
اشكالي كه به اين استدلال وارد است اينكه:
اولا: معلوم نيست كه نهي به اصل نگهداري تمثال و صورت تعلق گرفته باشد، چون موضوع حديث تزئين خانه با تمثال است نه نگهداري تمثال، از اين رو نميتوان گفت پس ساختن تمثال هم حرام است. چون ممكن است اين نهي براي جلوگيري از اسراف و تجمل باشد. اين برداشت را ميتوان با روايتي كه از طريق اهل سنت وارد شده تائيد كرد. در روايتي از عايشه نقل شده كه پيامبر اكرم از سفر ميآمد من پردهاي نصب كردم(20) كه با عكس اسبهاي بالدار مزين بود(21) وقتي حضرت پرده را ديد فرمود: آن را بردار. خدا به ما نفرموده است سنگ و گل را با پارچه بپوشانيم(22).
و ممكن است اين نهي براي جلوگيري از شباهت خانه مسلمانان به خانههاي بت پرستان باشد. بنابراين وجه، نهي از تزئين خانه به وسيله تمثال، كنايه از نهي نماز گزاردن در چنين خانههايي است.(23)
و بر فرض كه نهي به نگهداري تعلق گرفته باشد. اين نهي به قرينه رواياتي كه نگهداري مجسمه را تجويز ميكنند، نهي تنزيهي است نه تحريمي.
خلاصه بحث
از مجموع آنچه گذشت استفاده ميشود هيچ يك از روايات معتبري كه در اين باب وارد شده به طور مطلق بر حرمت صورتگري اعم از نقاشي و مجسمه سازي دلالت ندارند. چرا كه اكثر اين روايات اصلا بر حرمت دلالت ندارند و تعداد اندكي نيز كه برحرمت دلالت ميكنند به نقاشي و مجسمه سازي معمولي نظر ندارند، بلكه از تمثالها و صورتهايي سخن ميگويند كه به قصد پرستش ساخته ميشوند.
بنابراين، ملاك حرمت صورتگري اين است كه اعراب به خاطر قرب عهدي كه با زمان جاهليت داشتند با آنكه به اسلام روي آورده بودند بازهم به بتها علاقهِ قلبي داشتند و براي اينكه آثار گذشتگان خود را حفظ كنند، امثال آنها را ميساختند. از اين رو پيامبر اكرم به شدت از ساختن صورت و تمثال نهي كرد تا كفر و زندقه را ريشه كن و از حريم توحيد دفاع كرده باشد.
(24)
براي تاييد اين مطلب ميتوان به روايتي كه از وجود مقدس ولي عصر (عج) به دست ما رسيده استناد كرد.
صدوق در اكمالالدين(25) از محمد بن عثمان عمروي روايت كرده است كه تعدادي مسئله از امام (ع) پرسيده و حضرت جواب آنها را برايش نوشته است در جواب يكي از مسائل محمد بن عثمان آمده است: .اما اين مسئله كه درباره نمازگزاري پرسيدهاي كه آتش يا صورت يا چراغ در مقابل او باشد، اين كار براي كسي جايز است كه پدر و مادرش بتپرست و يا آتشپرست نبوده باشد.. اين حديث شريف ما را به اين نكته توجه ميدهد كه شخص تازه مسلمان كه پدر و مادرش را در حال پرستش بت ديده، نميتواند در حال نماز مجسمه را در مقابل داشته باشد هر چند به بت يا آتش توجه نكند و هيچ حس تقديس و تجليلي در او انگيخته نشود. از اين رو همان بهتر كه تا ريشه كن شدن اين گرايش دروني، او را از ساختن هرگونه مجسمه و صورتي بازداشت.
![5h1*¯1j
/1 1h'j'*](http://img1.tebyan.net/big/1388/04/45314711882205217572542071711625191231205.jpg)
از مباحث گذشته استفاده كرديم كه نقاشي و مجسمه اگر به قصد پرستش و با گرايش عبادي ساخته شود به هر صورت حرام است. ولي در صورتيكه به عنوان يكي از فعاليتهاي جاري زندگي كه فعاليت هنري نيز از آن جمله است، صورت پذيرد جايز است. ادلهِ جواز صورتگري حكم به جواز و اباحه در هر موردي مطابق با اصل است و نياز به اقامه دليل و اثبات ندارد. آنچه در شرع مقدس محتاج اقامه برهان و اثبات است حكم به تحريم چيزي است. بنابراين همينكه براي حرمت نقاشي و مجسمهسازي دليلي اقامه نشود جواز آن خود به خود ثابت ميشود و نياز به هيچ دليلي ندارد.