0

قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

 
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

دست من خورد به ابي كه نصيب تو نشد
چشم من ديد در ان اب روان تصويرم 
مادرم داد به من درس وفاداري را 
عشق شيرين تو اميخته شد با شيرم 
يا ابوالفضل (ع)

 

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:00 AM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

شنيده اي كه توان انتظار يار كشيد 
نمي توان وسط كوچه انتظار كشيد 
بصد اميد رسيدم به وعده گاه ولي 
نيامدي و اميدم به انزجار كشيد 
كجا رواست كه از دست دوست هم بكشد 
كسيكه اينهمه از دست روزگار كشيد 
اگر تو عيسي وقتي نياز ما به دمي است 
بيا مترس نخواهم تو را به دار كشيد

 

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:00 AM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

دید موسی یک شبانی را براه
کو همی‌گفت ای گزیننده اله
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت
جامه‌ات شویم شپشهایت کشم
شیر پیشت آورم ای محتشم
دستکت بوسم بمالم پایکت
وقت خواب آید بروبم جایکت
ای فدای تو همه بزهای من
ای بیادت هیهی و هیهای من
گفت موسی با کی است این ای فلان
گفت با آنکس که ما را آفرید
این زمین و چرخ ازو آمد پدید
گفت موسی های بس مدبر شدی
خود مسلمان ناشده کافر شدی
همینجوری انقد گفت که چوپانه ترسید و فکر کرد که چه گناهایی که نکرده.
گند کفر تو جهان را گنده کرد
کفر تو دیبای دین را ژنده کرد
گر نبندی زین سخن تو حلق را
آتشی آید بسوزد خلق را
دوستی بی‌خرد خود دشمنیست
حق تعالی زین چنین خدمت غنیست
با کی می‌گویی تو این با عم و خال
جسم و حاجت در صفات ذوالجلال
گفت ای موسی دهانم دوختی
وز پشیمانی تو جانم سوختی
جامه را بدرید و آهی کرد تفت
سر نهاد اندر بیابانی و رفت
وحی آمد سوی موسی از خدا
بنده‌ی ما را ز ما کردی جدا
تو برای وصل کردن آمدی
یا برای فصل کردن آمدی
ما زبان را ننگریم و قالرا
ما روان را بنگریم و حالرا
چونک موسی این عتاب از حقشنید
در بیابان در پی چوپاندوید
عاقبت دریافت او را وبدید
گفت مژده ده که دستوریرسید

هیچ آدابی و ترتیبیمجو
هرچه می‌خواهد دل تنگت
 بگو

اگه جاییش را نفهمیدید بگین تا توضیح بدم ...

من به این شعر خیلی اعتقاد دارم ...

موفق باشید
شهریار

 

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:00 AM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

خدایا در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم نذار.

 

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:00 AM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

چقدر دل نگران ايستاده اي گل من
هميشه تلخ وگران ايستاده اي گل من
تو هم شبيه مني، از تبار ققنوسي
هزار شعله به جان ايستاده اي گل من
ميان چشم تو غرقند رودهاي جهان
سكوتِ در فوران ايستاده اي گل من
به سرو قامت تو دل سپرده شاعر مست
فقط تويي كه چنان ايستاده اي گل من
سخن زهجرت و پاييز مگو بهار دلم
بمان،هميشه بمان،ايستاده اي گل من

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:37 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

حياط خانه دلگير است
حتي
ماه هم
نمي خندد...
تو نيستي و
دستانم گرمي دستت را به تخيل گرفته است
حسرت !
از در و ديوار مي باردو من
ماه را در انعكاس آيينه چشمانت كم دارم
و طعم
بوسه هاي آتشينت
حسي ايست كه مرا به جنون رهنمون مي سازد
تو نيستي و
حالا دانه هاي انگور چون زهر هلاهل است در كامم
و
نبودنت
چون خار
در چشمانم...

 

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:37 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

باد در موي تو پيچيد ودلم پرپر شد
يعني اين حادثه بر عاشقي ام منجر شد
تو به آيينه نظر كردي و من خود ديدم
ماه در چشم تو افتاد و شكوفاتر شد
همه ذرات دلم گرد تو آمد به طواف
حجرالاسود چشمان تو كه محور شد
اين چه رازيست كه انگار مس شاعري ام
ناگهان بر محك عشق تو خورد و زر شد
اين هم از معجزه چشم تو بودست كه مرد
اينچنين پوست عوض كرد و كسي ديگر شد
دست تقدير مرا تا به كجا خواهد برد
باد در موي تو پيچيد و دلم پرپر شد

 

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:37 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

زن نه كه يك الهه ناز است دلبرم
مثل خدا بنده نواز است دلبرم
چشمش دريچه ايست به كشف و شهود من
پيشانيش مهر نماز است دلبرم

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:37 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ايوان مي روم و انگشتانم را

بر پوست كشيده شب مي كشم

چراغهاي رابطه تاريكند

چراغهاي رابطه تاريكند

كسي مرا به آفتاب

معرفي نخواهد كرد

كسي مرا به ميهماني گنجشكها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار

پرنده مردني است.

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:38 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

گفتمش تا که باشد یادگاری ماندنی 
تا بماند زینتی جاودان و ستودنی

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:38 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

چه ببر ها كه در اين كوه ناپديد شدند 
چه سرو ها كه در اغوش من شهيد شدند

نيامدند سفر كردگان اين كوچه 
چه چشم هاي سياهي به ره سفيد شدند 

در انتظار مرام رفيق هاي قديم 
هزار مرتبه تقويم ها جديد شدند

هنوز پنجره مان تا خروس خوان باز است 
خبر دهيد به انها كه نا اميد شدند

بر امدند شبي با هزار دست دعا 
هزار قفل فروبسته را كليد شدند 

دو واژه از دو لبي را كنار هم چيدند
دو بيت ناب سرودندو بو سعيد شدند

سياهي از همه جا روسياهي از همه رو 
خوشا به حال شهيدان كه روسفيد شدند

سعيد بيابانكي

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:38 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود 
و ماه را زبلندایش به روی خاک کشیدن بود 
پلنگ من دل مغرورم پریدو پنجه به خالی زد
که عشق ماه بلند من ورای دست رسیدن بود
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری 
که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:38 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

اگه تو بخوای دوباره پا می شم
نفر اول عاشقا می شم
دوباره برات گل یاس میارم
عزیزم هر چی دلت خواس میارم

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:38 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

دنيا به دور شهر تو ديوارْ بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
كى عيد مى‏رسد كه تكانى دهم به خويش؟
هر گوشه از اتاق دلم تار بسته است
شب‏ها به دور شمع كسى چرخ مى‏خورد
پروانه‏اى كه دل به دلِ يار بسته است
از تو هميشه حرف زدن كار مشكلى است
در مى‏زنيم و خانه گفتار بسته است
بايد به دست شعر نمى‏دادم عشق را
حتى زبان ساده اشعار بسته است
وقتى غروب جمعه رسد، بى‏تو، آفتاب
انگار بر گلوى خودش دار بسته است 
مى‏ترسم آخرش تو نيايى و پُر كنند
در شهر: شاعرى ز جهان، بار بسته است

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:38 PM
تشکرات از این پست
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

خود را اگرچه سخت، نگه‏دارى از گناه
گاهى شرايطى‏ست كه ناچارى از گناه
هر لحظه ممكن است كه با برق يك نگاه
بر دوش تو نهاده شود بارى از گناه
گفتم: گناه كردم اگر عاشقت شدم
گفتى: تو هم چه ذهنيتى دارى از گناه
سخت است اين‏كه دل بكنم از تو، از خودم
از اين نفس كشيدن اجبارى از گناه

بالا گرفته‏ام سر خود را اگرچه عشق
يك عمر، ريخت بر سرم آوارى از گناه
دارند پيله‏هاى دلم درد مى‏كشند
بايد دوباره زاده شوم - عارى از گناه

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  1:38 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها