0

قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

 
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

ايكاش تو مرگ مرا آرزو كني
يا دشنه اي در دل تنگم فرو كني
چشمان تو آيه صبح قيامت است
پلكي بزن تا كه مرا زيرو رو كني
مي خواهم از خاك تنم گِل بسازي و
دست مرا دسته دور سبو كني
يك روز مي رسد كه نباشم و تو مرا
در حسرت خاطره ها جستجو كني
خال لبت نقطه اوج خيال هاست
گر بوسه را مثل عسل در گلو كني
قلب من و چشم تو از دست مي روند
اين هر دو را يك شب اگررو به رو كني
گريان نبينمت كه دلم پاره مي شود
با خنده ات بكوش ، دلم را رفو كني
 

 

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

چقدر دل نگران ايستاده اي گل من
هميشه تلخ وگران ايستاده اي گل من
تو هم شبيه مني، از تبار ققنوسي
هزار شعله به جان ايستاده اي گل من
ميان چشم تو غرقند رودهاي جهان
سكوتِ در فوران ايستاده اي گل من
به سرو قامت تو دل سپرده شاعر مست
فقط تويي كه چنان ايستاده اي گل من
سخن زهجرت و پاييز مگو بهار دلم
بمان،هميشه بمان،ايستاده اي گل من

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

بعد از آن كه دو واژه‌ي عزيز من را نوشت، آماده بودآنچه را نمي تواند بگويد حذف كند. نمي‌خواست بنويسد، دلش براي او تنگ شده، اما مي‌خواست، هر عبارتي را كه بوي رضايت حاصل از نبودن او را داشت حذف كند. ... مي‌خواست بنويسد ( هميشه به تو فكر مي‌كنم) ، اما اين هم از آن چيزهايي بود كه نمي توانست زيرش را امضا كند!!!

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

شب بی ستاره بودن 
شب دوری از چشاته 
شب بی ترانه موندن 
شب دور از نفساته 
به خدا بدون چشمات 
اسمون رنگی نداره 
کاش بیای منو ببینی 
تو شبای بی ستاره 
پرم از حس شکستن
مثل شیشه های خونه
توبیا ستاره ای باش 
تو شبای بی نشونه 
لحظه لحظه دیدن تو 
واسه من یه انتظاره 
انتظار تا کی غریبه 
وقتی دلا بی قراره

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

همنفس گلم سلام ، دیگه یه گوله آتیشم 
مضحکه دوستم نداری ، دلم می خواد بیای پیشم 
عجیبه ، وقتی نمی خوای من یکی دوونه ترم
منتظرم ناز کنی و فقط بشینم بخرم
یکی می گفت ، که آدما ، بیشترشون اینجورین 
بر عکس آرزوهاشوم ، عاشق هم تو دورین
ولی تو چی ، نه دوریو ، نه نزدیکی دلت می خواد 
اولش اینجور نبودی ، خوب یادمه ، یادت می یاد؟
باز که مث قبلیا شد ، باز که م یذارمش کنار 
چشات چه برقی می زنه ، تو قاب عکست ، رو دیوار 
راستی یه چیزی رو بگم ، پشت سرم حرف می زنن
می گن که جادو کردنش ، دوستن اونا یا دشمنن ؟
همش می پرسن اون چی شد ؟ آره دیگه تو رو می گن
یکی می گفت اینجور کسا ، فکر یه آدم دیگن 
چیکار کنم ، خودت بیا ، جواب حرفا رو بده 
به قول جویا هوا ، بهمنه ، نامساعده 
به تو نمی شه راس نگم ، از این خیالا ترسیدم 
از تو چه پنهون یه کمی پنهونی از تو رنجیدم 
به اونا چیزی نمی گم ، به هیچکی حرفی نزدم 
هر چیه من مال توام، این کارا رو خوب بلدم 
اما تا کی ؟ باید تا کی این نقشا رو بازی کنم؟
حالا که راضین همه ، باید تو رو راضی کنم ؟
راستی عجب دنیاییه ، کاراش غریب و وارونس
دیوونه کم بود ، خودشم از همه بیشتر دیوونس 
ببین گلم ، بهشت من، طاقت شونه هام کمه 
عین یاس همسایمون ، شاخه ی آرزوم خمه 
زخم زبون آدما هر ثانیه زیادتره 
همش می گن کجاس ؟ چی شد ؟ تو رو نمی خواد ببره ؟
مادربزرگ می گفت برو طالعتو یه جا ببین 
منم آوردم عکستو ، گفتم تو فالم اینه ، این
همه بهم می خندیدن ، تو هم بودی می خندیدی ؟
کاش خودتو به جای من می ذاشتی و می فهمیدی
خب دیگه دردا خیلی شد ، به درد آوردم سر تو 
گفتم شاید دریابی این دیوونه ی پرپر تو 
یه سر بزن ، یه کار بکن ، اینجا یه کم آروم بشه
منم اگه دوس نداری ، بگو بذار تموم بشه 
یه نامه ی تابستونی ، تو یک شب ابری تیر 
تکلیفمو روشن کن و حق دل من و بگیر 
دوست دارم تکراریه ، خیلی بهت نیاز دارم 
قلبمو با هر چی توشه ، واست ، تو نامت می ذارم 
اگه دوسم داشتی که هیچ ، فقط رو نامه دس بکش
اگر نه ، راحت بگوو بدون من نفس بکش 
فقط حقیقتو بگو ، هر چی تو قلبت می گذره 
به حرف قلبت گوش بده ، اینجوری خیلی بهتره

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی


من دلم رو به تو دادم 
تو ولی دل به هوس
هم نفس بودم و تو 
اما همیشه بی نفس
فکر میکردم که دلت 
تموم دنیاست واسه من 
دلت اما واسه من 
هیچی نبود جز یه قفس

***********
نفرین به تو که سایه دردی
یخ بسته دلت از بس که سردی
تو موندی سر دو راهی اما 
یک روز تو پشیمون بر میگردی
نفرین به تو که پر از فریبی
اسمت اشناست اما غریبی
یک روز تو پشیمون می شی اما 
از من تا همیشه بی نصیبی 

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
takround
takround
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1392 
تعداد پست ها : 5906
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

من از آن روز که در بند توام آزادم

قدر لحظات رو باید دانست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

ععیب کسان منگر و احسان خویش دیده فرو بر به گریبان خوی

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:38 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mydsoftware
mydsoftware
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1388 
تعداد پست ها : 21
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

صدایی به رنگ صدای تو نیست
به جز عشق نامی برای تو نیست

شب و روز تصویر موعود من
در آیینه جز چشم های تو نیست

تن جاده از رفتنت جان گرفت
رگ راه جز رد پای تو نیست

مزار تو بی مرز و بی انتهاست
تو پاکی و این خاک جای تو نیست

 به تشییع زخم تو آمد بهار
که جز سبز، رخت عزای تو نیست

 کسی کز پی اهل مرهم رود
دگر شیعه ی زخم های تو نیست

به آن زخم های مقدس قسم
که جز زخم، مرهم برای تو نیست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:44 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mydsoftware
mydsoftware
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1388 
تعداد پست ها : 21
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

یک شاخه گل امید تحویل شما 

عطرش به زمین دمید تحویل شما 

سالی که گذشته است در خاطره ها 

سالی که فرا رسید تحویل شما 
 

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:46 PM
تشکرات از این پست
siryahya
mydsoftware
mydsoftware
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1388 
تعداد پست ها : 21
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی


هر جا بروم قدم قدم می آید 

با ناله و غم که دم به دم می آید 

من شعر تو را با چه زبانی گویم 

ای عشق برو از تو بدم می آید 

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:46 PM
تشکرات از این پست
siryahya
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

دل گمراه من چه خواهد کرد

با بهاری که می رسد از راه؟

 

 

ِیا نيازی که رنگ می گيرد
در تن شاخه های خشک و سياه

دل گمراه من چه خواهد کرد؟
با نسيمی که می تراود از آن
بوی عشق کبوتر وحشی
نفس عطرهای سرگردان

لب من از ترانه می سوزد
سينه ام عاشقانه می سوزد
پوستم می شکافد از هيجان
پيکرم از جوانه می سوزد

هر زمان موج می زنم در خويش
می روم، می روم به جائی دور
بوتهء گر گرفتهء خورشيد
سر راهم نشسته در تب نور

من ز شرم شکوفه لبريزم
يار من کيست ، ای بهار سپيد؟
گر نبوسد در اين بهار مرا
يار من نيست، ای بهار سپيد

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:49 PM
تشکرات از این پست
siryahya
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

رفتي و نديدي كه دلم بي تو شكست

          بند بند تن خسته ام از هم بگسست

                        من ماندم و يك آرزوي رفته به باد

                             مهر كسي جز تو به دل من ننشست

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:49 PM
تشکرات از این پست
siryahya
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

تو باور نکن اما من عاشقم
به یادم هست آن سوز زمستان را عزیزا...
که چون خورشید بر یخبسته جان من دمیدی.
بیادم هست آن پاییز غمزا را که....
... تنها بودم و تنها ، تو اما ناگهان از راه رسیدی ...
...کبوتر وار از این شاخه به آن شاخه پریدی.
مقصد، از مقصود ماهم دور تر
راه ناهموار بود و همسفر ناجورتر
در نهایت ،بی نهایت خفته بود
دل مردد بود ،و هم آشفته بود
آسمان تاریکتر هر لحظه شد
گفتگوها از جنس باران شد
جز جدایی چاره ایی بهتر نبود...؟؟؟
یا لحظه ایی شیرینتر از آخر نبود...؟..
 

 

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:50 PM
تشکرات از این پست
siryahya
ahmadfarm
ahmadfarm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1390 
تعداد پست ها : 7792
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:قشنگ ترین شعرهایی که خوندی

دردیک پنجره

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند
نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند
کاظم بهمنی

پنج شنبه 7 فروردین 1393  9:58 PM
تشکرات از این پست
siryahya
دسترسی سریع به انجمن ها