من حسينم که جهان واله و حيران من است
ابر و باد و مه و خورشيد به فرمان من است
لحظه اي را که دمد صور علم دست من است
دادگاهي که به پا هست قلم دست من است
حکم آزادي و تبعيد امم دست من است
هر که شد اهل تولا به علي مي بخشم
هر که بگريست به زهرا به علي مي بخشم
جد من احمد مختار قريشي نسب است
پدرم حيدر کرار امير عرب است
مادرم فاطمه خود خلقتتان را سبب است
از ازل عشق خدا در رگ و در خون است
آدم از حضرت آدم شده مديون من است
هر که بگرفته جنون در اثر عشق من است
يوسف انگشت به لب در گذر عشق من است
قلب من مرکز پاکيزه ترين احساس است
چه غم از حادثه چون همسفرم عباس است