نقش عدد 40 در زندگی بشر
(اربعین گرفتن) به این معنا نیست كه انسان چهل شبانهروز، كوشش كند تا به مقام اخلاص برسد و نیز به این معنا نیست كه چهل شبانه روز، یكسان، همه كارها را با اخلاص براى خدا انجام بدهد، بلكه برداشت اولى از نصوص اربعینگیرى این معناست كه او چهل شبانه روز، همراه با حصول اخلاص است.
یک اربعین گریه
گریه واکنش هیجانی انسان نسبت به انگیزه هایی است که عواطف و احساسات آدمی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. گریه که همراه با سوز و دل، هق هق و اشک و سرشک است، شاید تنها در انسان به شکل کمالی آن یافت می شود و موجودات دیگر، این حد از احساسات و عواطف را نمی توانند به نمایش گذارند.
انسان، با انگیزه های متفاوت بلکه متقابل و متضادی چون ترس و شوق می گرید. گریستن همانند خندیدن، شاهکار آفرینش است لذا خداوند این دو را به عنوان خصوصیت خاص انسانی به خود نسبت می دهد و می فرماید: و انه هو اضحک و ابکی، خداوند است که می خنداند و می گریاند.» (نجم، آیه43)
به نظر می رسد که غیر از انسان، آفریده ای از این کمال برخوردار نباشد. در این میان انسان کامل، در تمامیت این معنا در اوج است. از این رو گریه و خنده، نمایش تمام عقل انسانی است؛ چرا که در انسان کامل، عقل معنای تمام و درست خود را می یابد و از آن جایی که عقل انسان کامل، در عواطف و احساساتش گره خورده است، نمایش عقل عشقی را تنها در این موجود می توان به نظاره نشست.
عقل انسان کامل، چنان با عشق، محبت و مودت آمیخته که عقلش می گرید و می خندد و دلش می اندیشد و معرفت و دانش می آموزد. انسان کامل با عقل، عشق می ورزد و با دلش می اندیشد، چرا که عقل و دل او یکی شده است.
هستی گریان بر حسین (علیه السلام)
اما این بدان معنا نیست که غیر از انسان کامل این گونه نیست، بلکه هر یک از انسانها به نسبت درجه ای از عقل، از عشق بهره مند هستند؛ چرا که نصف عقل حقیقی، محبت و عشق است. (تحف العقول، ص443)
امام عسکری(علیه السلام) درباره یکی از ویژگی های عدد چهل می فرماید: علامات المۆمن خمس… و زیاره الأربعین… مۆمن پنج نشانه دارد… و یکی از آنها زیارت روز اربعین است
بر این اساس هر کسی که عقل دارد، عشق و مودت و محبت دارد و از احساسات در حد خود سرشار است. بر اساس آموزه های قرآنی، همه هستی برخوردار از درجه ای از عقل و شعور و احساس است. از این رو در حد خود مکلف هستند و مخاطب خداوند قرار می گیرند. (فصلت، آیه11)
درجه احساس و عواطف کائنات و هستی با توجه به عقل ایشان متفاوت است ولی همان اندازه برای درک و ابراز و اظهار عشق و محبتی که بخشی از مفهوم و مولفه عقل است، کفایت می کند.
خداوند در آیه29 سوره دخان می فرماید: فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین؛ آسمان و زمین بر آنان نگریست و به آنان مهلتی داده نشده است. این آیه در بیان نفی گریه آسمان و زمین درباره کسانی است که خداوند آنان را به عذاب استیصال گرفته و آنها را به سبب جسارت در گناه در همین دنیا عذاب کرده بود.
مفهوم مخالف این آیه آن است که زمین و آسمان از درجه و سطحی از عقل و شعور برخوردار است که شأن و قابلیت گریستن را دارد؛ اما بر کسانی که به عذاب الهی گرفته شده بودند، نگریست.
اما آسمان و زمین برای امام حسین(علیه السلام) گریست. امیرالمۆمنین(علیه السلام) در روایتی درباره گریستن آسمان و زمین بر امام حسین(علیه السلام) سخن می گوید. در روایت است که آن حضرت این آیه را تلاوت می فرمود: فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین» در همان هنگام امام حسین(علیه السلام) وارد مسجد شد، امیرالمۆمنین(علیه السلام) با توجه به او فرمود: «اما ان هذا سیقتل و یبکی علیه السماء و الارض؛ اما این کسی است که به زودی کشته شود و آسمان و زمین بر او می گریند.» (تفسیر برهان، ج4، ص161)
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) در سفارش های خویش به جناب ابی ذر غفاری به اهمیت و جایگاه والای مۆمن در جهان اشاره کرده و فرموده است: «یا اباذر! ان الأرض لتبکی علی المۆمن اذا مات اربعین صباحا؛ ای ابوذر! هنگامی که مۆمنی از دنیا می رود، زمین تا چهل روز برای فقدان او گریان و عزادار است»
گریستن تا چهل روز
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) در سفارش های خویش به جناب ابی ذر غفاری به اهمیت و جایگاه والای مۆمن در جهان اشاره کرده و فرموده است: «یا اباذر! ان الأرض لتبکی علی المۆمن اذا مات اربعین صباحا؛ ای ابوذر! هنگامی که مۆمنی از دنیا می رود، زمین تا چهل روز برای فقدان او گریان و عزادار است.» (مکارم الاخلاق، ص465)
امام صادق(علیه السلام) در روایتی به بیان گریه موجودات عالم بر سالار شهیدان پرداخته، به زراره می فرماید: «یا زراره ! ان السماء بکت علی الحسین علیه السلام اربعین صباحا بالدم و ان الأرض بکت اربعین صباحا بالسواد و ان الشمس بکت اربعین صباحا بالکسوف و الحمره … و ان الملائکه بکت اربعین صباحا علی الحسین؛ ای زراره! آسمان چهل روز بر حسین خون گریه کرد و زمین چهل روز برای عزای آن حضرت گریست با تیره و تار شدن، و خورشید با کسوف و سرخی خود چهل روز گریست… و ملائکه الهی برای آن حضرت چهل روز گریستند.» (مستدرک الوسائل، ج 10، ص 314، با تلخیص و نیز مناقب آل ابی طالب، ج3، ص212)
نقش چهل در زندگی بشر
درباره نقش چهل در زندگی بشر می توان به آیات و روایات بسیاری تمسک کرد که از جمله مسأله چله عرفانی است.
اولیاى دین براى دستیابى انسانها به رهآورد سیر و سلوك و بهره مندى از نتایج اخلاص راههایى را به ما ارائه كردهاند كه بهترین آنها(اربعین گیرى) یا (چله گرفتن) است و منظور از اربعینگیرى این نیست كه انسان، چهل روز از مردم و كار اجتماعى، جدا شود؛ بلكه مقصود این است كه چهل روز از ما سواى خدا جدا شود و با این كه مشغول كار است، آن را جز به دستور خدا و براى رضاى او انجام ندهد.
در حدیث مزبور رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: كسى كه چهل شبانهروز، با اخلاص در راه خدا قدم بردارد، خداى سبحان چشمههاى حكمت را از قلب او بر زبانش جارى مىكند. حرفهاى صحیح و نو از قلم و زبان او شنیده و استفاده مىشود و نوآوریهاى زیادى دارد كه در كتابها و سخنان دیگران نیست؛ چون این چشمه جوشان حكمت در دلهاى دیگران نیست .
(اربعین گرفتن) به این معنا نیست كه انسان چهل شبانهروز، كوشش كند تا به مقام اخلاص برسد و نیز به این معنا نیست كه چهل شبانه روز، یكسان، همه كارها را با اخلاص براى خدا انجام بدهد، بلكه برداشت اولى از نصوص اربعینگیرى این معناست كه او چهل شبانه روز، همراه با حصول اخلاص است؛ یعنى شخص در چهل شبانه روز با اخلاص همراه است و اگر چهل شبانه روز، همه كارها را با حد معین از اخلاص انجام بدهد، مستلزم توقف و سكون در اخلاص مىشود؛ بلكه معنایش آن است كه انسان، چهل شبانه روز در درجات چهلگانه خلوص حركت كند؛ زیرا اخلاص درجاتى دارد. بنابراین، اخلاص روز اول، ابتدایىترین و اخلاص روز چهلم، عالیترین درجه اخلاص است.
عقل انسان کامل، چنان با عشق، محبت و مودت آمیخته که عقلش می گرید و می خندد ودلش می اندیشد و معرفت و دانش می آموزد. انسان کامل با عقل، عشق می ورزد و با دلش می اندیشد، چرا که عقل و دل او یکی شده است
غرض آن كه در معناى حدیث اربعینگیرى سه احتمال مىرود كه تنها معناى سوم صحیح است:
1- در مدت چهل شبانه روز اصلا خلوص حاصل نباشد و فقط بعد از چهل روز، پدید آید.
2- از ابتدا تا پایان اخلاص باشد، لیكن در حد خاص و بدون افزایش.
3- خلوص در همه این چهل شبانه روز حاصل باشد، ولى تكامل روزافزون داشته باشد.
در روایت(من أخلص لله أربعین صباحا...)، اشاره به دو نكته سودمند است:
1- حضرت رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم در این حدیث فرمودند: «أربعین صباحا» و نفرمودند: (اربعین مساء) یا «عشیة» ذكر كلمه صباح در این حدیث شریف بدین معناست كه انسان سالك به سوى خدا، باید تصمیم را از شب بگیرد و سفرش، را مانند سفرهاى ظاهرى، ازصبح شروع كند و این نكته با معارفى كه قرآن كریم در باره شب و بركات آن به بشر آموخته نیز، هماهنگ است؛ نشئه شب از نظر قرآن كریم براى كسب «پایگاه محكم» و «سخن مستحكم» مناسبتر است:
إن ناشئة الیل هى أشد وطئا و أقوم قیلا
2- گرفتن اربعین و چهل روز مواظبت و پرهیز از حرام و مكروه و انجام دادن واجب و مستحب، اگر براى جوشش و ریزش چشمههاى حكمت باشد، اخلاص نیست و «مشوب» است و در حقیقت، آن شخص مانند گدایى است كه به «شرط مزد» ، كار كرده است و بنابراین، او مخلص نیست، بلكه اجیر و مزدور است.
سخن را با سخنی از امام حسن عسکری به پایان می بریم:
امام عسکری(علیه السلام) درباره یکی از ویژگی های عدد چهل می فرماید: علامات المۆمن خمس… و زیاره الأربعین… مۆمن پنج نشانه دارد… و یکی از آنها زیارت روز اربعین است. (تهذیب الاحکام، ج6، ص52)