طبق تصریح آیات قرآن و روایات اهل بیت(علیهم السلام) امر به معروف و نهی از منکر از اهمیت ویژه ای برخورداراست و اصولا سایر واجبات به واسطه آن دو برپا می گردند.
امیرالمؤمنین(ع) فرموده است:
امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید که در غیر این صورت ستمگران برشما مسلط می گردند و آنگاه هر قدر هم که دعا کنید اجابت نمی شود.
در جای دیگر نیز فرموده اند:
قوام دین در سه چیز خلاصه می شود:
امر به معروف، نهی از منکر و اقامه حدود.
با توجه به فرمایش حضرت رسول اکرم(ص) که بالاترین جهاد سخن عدلی است که نزد فرمانروای ظالمی ایراد گردد حضرت رضا(ع) در مقاطع مختلف زندگی خویش با جلوه های گوناگون توانست با بالاترین جهاد سیاستهای باطل زمامداران ستمگر زمان خویش را نقش بر آب نماید و چهره حق و حقیقت رابنمایاند.
نقش امر به معروف و نهی از منکر به حدی در زندگی آن حضرت بارز بود که یکی ازمهمترین علل شهادت حضرت رضا(ع) محسوب می گردد.
مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) در باب اسباب شهادت آن حضرت، سه خبر نقل کرده است که موید ادعای مزبور می باشد.
و جالب اینجاست که در ضمن خبراول حضرت به پرونده ثروتهای بادآورده مامون و غیرقانونی بودن آنها نیز اشارت کرده است.
مرحوم شیخ کلینی (متوفا به سال 329) درباره عذاب تارکان امر به معروف و نهی از منکر حدیثی از امام رضا(ع) نقل کرده که آن حضرت از قول رسول خدا(ص) فرموده:
زمانی که امت من نسبت به امر به معروف و نهی از منکر سهل انگاری کنند ومسوولیت را به گردن یکدیگر اندازند (و هر کس منتظر این باشد که دیگری آن راانجام دهد) در این صورت بایستی منتظر عذاب الهی باشند و این کار آنها به منزله اعلان جنگ با خداست.
یکی از کنیزان مامون چنین گفته است:
«هنگامی که در منزل مامون بودیم در بهشتی از خوردنی های و نوشیدنی ها و بوی خوش و پول فراوان بسرمی بردیم اما همین که مامون مرا به امام رضا(ع) بخشید دیگر از آن همه ناز ونعمت خبری نبود، زنی که سرپرست ما بود، شب ما را بیدار می کرد و به نماز وادارمی ساخت که بر ما سخت و گران می آمد و آرزو می کردم از آنجا رهایی یابم ..»
که البته به زودی توسط حضرت به دیگری بخشیده شد زیرا لیاقت خدمت در منزل امام رانداشت.
همانطور که ملاحظه می شود، امام نسبت به نماز شب خواندن اهل منزل عنایت داشتند و لذا به سرپرست زنان دستور داده بودند که آنها را در آن موقع بیدارنمایند.
در اینجا یادآوری این نکته بجاست که میان «تحمیل عقیده » و «تحمیل عمل در برخی امور» تفاوت وجود دارد. در قرآن کریم می خوانیم:
«لا اکراه فی الدین »[در دین تحمیل عقیده راه ندارد.] در صورتی که تحمیل عمل در برخی ازموارد که مصلحت بالاتری وجود دارد نه تنها جایز بلکه ضروری می باشد. به عنوان مثال وقتی معلمی دلسوز، دانش آموز خود را به انجام پاره ای از تکالیف وادارمی سازد، هیچگاه نمی خواهد تحمیل عقیده نماید بلکه به خاطر در نظر گرفتن صلاح ومصلحت دانش آموزش به وی نوعی عمل را اجبار می کند و چه بسا همان دانش آموز پس ازرسیدن به مدارج عالی علمی از کار معلم بسیار خشنود و دلشاد گردد.
تذکرات دلسوزانه خمینی کبیر را مروری دوباره کنیم: باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود از نظر اسلام وعقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادی های مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است بطورقاطع اگرجلوگیری نشود همه مسوول می باشند و مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودندخودشان مکلف به جلوگیری هستند خداوند تعالی مددکار همه باشد.