0

مقالات آموزش پرستاری

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

طراحي دستگاه ماساژور تقويت کننده انقباضات مثانه و کاهش دهنده حجم باقيمانده ادرار

طراحي دستگاه ماساژور تقويت کننده انقباضات مثانه و کاهش دهنده حجم باقيمانده ادرار
 
هدايت زينب*,شيخي آهنگركلايي جواد
 
* مرکز تحقيقات اورولوژي اطفال، دانشگاه علوم پزشکي تهران، تهران، ايران
 
 

افزايش حجم باقيمانده ادرار در مثانه بسياري از بيماران نورولوژيک موجب مشکلات متعدد ادراري نظير کاهش حجم کاراي مثانه و به دنبال آن تکرر ادرار و عدم توانايي نگه داشتن ادرار و عفونت هاي مکرر ادراري و افت عملکرد کليه ها شود. اين دستگاه ماساژور با همکاري مشترک گروهي از پزشکان و مهندسين مکانيک و برق طراحي و به شيوه اي بسيار ساده و کم هزينه براي تقويت بازتواني عضلات مثانه ساخته شده است. سيستم پيشنهاد شده داراي دو قسمت مکانيکي و الکترونيکي مي باشد و انتظار مي رود با توجه به موج جهت دار طراحي شده براي اين دستگاه که از بالا به پايين و خارج به داخل است مستقل از تقويت قدرت انقباض عضلات مثانه با ايجاد يک موج رو به پايين به تخليه موثرتر ادرار کمک کند. دستگاه ماساژور قيد شده در حال حاضر در مرحله ساخت دستگاه مي باشد و در فاز بعدي قرار است بر اساس مطالعات مداخله اي کارآزمايي باليني طبق نظر متخصصين ارولوژي برروي بيماران مناسب آزمايش شده و با مقايسه تغييرات حجم باقيمانده ادرار قبل و بعد از استفاده از اين دستگاه به بررسي دقيق تر به ميزان اثربخشي اين دستگاه پرداخته شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

شنبه 24 اسفند 1392  1:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تجارب و ديدگاه هاي دانشجويان پرستاري در مورد خصوصيات مربي باليني در ارزشيابي باليني

تجارب و ديدگاه هاي دانشجويان پرستاري در مورد خصوصيات مربي باليني در ارزشيابي باليني
 
پازارگادي مهرنوش,اشك تراب طاهره,خسروي شراره*
 
* دانشکده پرستاري و مامايي، دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي، تهران، ايران
 
 

مقدمه: در آموزش باليني پرستاري، دانشجويان از نظر ميزان دستيابي به برآيندهاي آموزش باليني مورد ارزشيابي قرار مي گيرند. ارزشيابي دانشجويان اساسا بر عهده مربيان پرستاري مي باشد. فرآيندي که همواره، هم براي مربيان و هم دانشجويان چالش برانگيز بوده است. دانشجويان به عنوان افراد تحت ارزشيابي داراي تجربيات و نقطه نظراتي در اين زمينه مي باشند که توجه به آنها اهميت به سزايي دارد. هدف از انجام اين پژوهش تبيين تجارب و ديدگاه هاي دانشجويان پرستاري در ارتباط با خصوصيات مربي در ارزشيابي باليني مي باشد.
روش: پژوهش حاضر به روش تحليل محتواي کيفي قراردادي صورت گرفته است. جامعه مورد مطالعه، دانشجويان ترم 4 تا 8 پرستاري دانشکده هاي پرستاري و مامايي دانشگاه هاي علوم پزشکي تيپ 1 وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي در شهر تهران بودند. نمونه گيري به صورت مبتني بر هدف انجام شد. گردآوري داده ها از طريق جلسات گروه متمرکز صورت گرفت که در نهايت 40 دانشجوي پرستاري در 6 گروه متمرکز در پژوهش شرکت نمودند.
يافته ها: طي تحليل داده ها 3 درون مايه و 7 طبقه پديدار شدند. درون مايه ها و طبقات استخراج شده شامل موضوعات حرفه اي (صلاحيت، حضور و مشارکت، مهارت بازخورد و ارزشيابي)، ويژگي هاي فردي (علاقه، احترام و حمايت) و ضرورت هاي ارزشيابي (عدالت، ارزشيابي عملي) مي باشند.
نتيجه گيري: تعيين چگونگي پيشرفت دانشجويان پرستاري در آموزش باليني از نقش هاي مهم و پرچالش مربي باليني مي باشد. خصوصيات و رفتارهاي مربي بر فرآيند يادگيري و ارزشيابي دانشجويان پرستاري در محيط هاي باليني تاثيرگذار است. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان مي دهد که دانشجويان ديدگاه هاي روشني در مورد اين موضوع مهم دارند. آنان تجارب و ديدگاه هاي خود را از خصوصيات مربي در ارزشيابي باليني مورد بحث قرار داده و چالش هايي را که در اين ارتباط با آن روبه رو هستند بيان نمودند. مساله مهم اين است که توجه به بيانات دانشجويان به عنوان افراد تحت ارزشيابي، به کاهش مشکلات موجود در اين زمينه کمک خواهد نمود و توجه به ديدگاه ها و تجربيات آنان توسط افراد دست اندرکار آموزش باليني و به خصوص مربيان اهميت بسياري دارد.

 
كليد واژه: دانشجوي پرستاري، مربي پرستاري، آموزش باليني، ارزشيابي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پرستاران انگيره ساز يا سرکوب گر انگيزش در مسير يادگيري باليني دانشجويان پرستاري

پرستاران انگيره ساز يا سرکوب گر انگيزش در مسير يادگيري باليني دانشجويان پرستاري
 
حنيفي نسرين,پرويزي سرور*,جولايي سودابه
 
* مرکز توسعه و مطالعات آموزش پزشکي، دانشگاه علوم پزشکي تهران، تهران، ايران
 
 

مقدمه: بالين، مهمترين عرصه براي آشنايي بيشتر دانشجويان پرستاري با قلمرو تازه اي است که بعدها عمر حرفه اي خود را در آن خواهند گذراند. پرستاران نقش چشمگيري را در ايجاد اين شناخت دارند. هدف از اين مطالعه تبيين درک دانشجويان و مربيان از نقش پرستاران در انگيزش يادگيري باليني دانشجويان پرستاري است.
روش: در اين مطالعه با لحاظ کردن اخلاقيات پژ‍وهش شانزده دانشجوي پرستاري و چهار مربي پرستاري از دانشگاه هاي علوم پزشکي تهران و زنجان مورد مصاحبه نيمه ساختارمند قرار گرفتند. داده هاي به دست آمده از اين مصاحبه ها پس از ضبط و نسخه برداري به روش تحليل محتواي کيفي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.
يافته ها: «گذار از چالش هاي حرفه پرستاري» و «بازتاب عملکرد پرستاران بر انگيزش يادگيري باليني دانشجويان» به عنوان طبقات اصلي استخراج شدند که اولين طبقه اصلي سه زيرطبقه و دومين طبقه اصلي چهار زيرطبقه داشت.
نتيجه گيري: نتايج اين پژوهش نشان داد که «دشواري ها و شيريني هاي حرفه»، «شرايط فرهنگي و اجتماعي»، «بيماري سازماني در انتصابات پرستاري و چيدمان پرستاران»، «عملکرد مبتني بر دانش»، «اقتدار تصميم گيري در برابر روتين زدگي»، «رعايت حقوق بيمار يا نقض حريم حقوقي» بيمار به طور غيرمستقيم بر انگيزش يادگيري دانشجويان تاثيرگذار بوده است. اما «ارتباط پرستاران با دانشجويان» به طور مستقيم بر انگيزش يادگيري دانشجويان اثرگذار بوده است. آگاهي پرستاران از ميزان تاثير خود بر انگيزش يادگيري باليني دانشجويان مي تواند در قطع چرخه معيوب تربيت پرستاران بي انگيزه بسيار حايز اهميت باشد. همچنين بر پايه نتايج اين پژوهش، ايجاد انگيزش در يادگيري باليني دانشجويان پرستاري، نيازمند بهسازي شرايط حرفه پرستاري و توانمندسازي پرستاران است.

 
كليد واژه: يادگيري باليني، انگيزش، پرستار، مطالعه کيفي، دانشجوي پرستاري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بررسي تجربيات پرستاران و دانشجويان از اجراي مدل پرسپتورشيپ در کارآموزي در عرصه دانشجويان پرستاري

بررسي تجربيات پرستاران و دانشجويان از اجراي مدل پرسپتورشيپ در کارآموزي در عرصه دانشجويان پرستاري
 
آئين فرشته*,هاشمي نيا سيدعلي محمد,مقدسي جعفر
 
* دانشکده پرستاري و مامايي، دانشگاه علوم پزشکي شهرکرد، شهرکرد، ايران
 
 

مقدمه: آموزش باليني پرستاري جزء حياتي برنامه درسي اين رشته است که نيازمند مشارکت موثر و ارتباط اثربخش و هدفمند دانشکده و بيمارستان و حمايت آموزشي از دانشجويان در بالين است. اين مطالعه با هدف بررسي تجربيات دانشجويان و پرستاران باليني از اجراي مدل پرسپتورشيپ در آموزش کارآموزي در عرصه دانشجويان پرستاري انجام گرفته است.
روش: اين مطالعه يک مطالعه کيفي با رويکرد آناليز محتوا بود که به بررسي تجربيات دانشجويان پرستاري و پرستاران پرسپتور از اجراي مدل پرسپتورشيپ در کارآموزي در عرصه دانشجويان پرستاري پرداخته است. پس از اجراي مدل پرسپتورشيپ به مدت يک سال، جمع آوري داده ها از طريق انجام مصاحبه عميق با 15 دانشجوي پرستاري و 3 پرستار پرسپتور که با روش نمونه گيري هدفمند وارد مطالعه شده بودند انجام گرديد.
يافته ها: يافته هاي حاصل از تجزيه و تحليل داده هاي حاصل از مصاحبه با دانشجويان کارورز و پرستاران پرسپتور، 10 تم را پديدار ساخت که عبارت بودند از: هدفمند شدن کارورزي، همکاري بيشتر دانشجو، به دام انداختن فرصت هاي يادگيري، مسووليت پذيري در قبال آموزش دانشجو، دفاع از حقوق دانشجو، احساس امنيت در مقابل سردرگمي، تعلق به تيم پرستاري، پذيرش تدريجي مدل، کسب استقلال و ارزشيابي عادلانه بود.
نتيجه گيري: با توجه به يافته هاي پژوهش مي توان نتيجه گرفت که مدل پرسپتورشيپ مي تواند به عنوان يکي از مدل هاي مناسب در آموزش باليني دوره کارآموزي در عرصه دانشجويان پرستاري با فراهم کردن شرايط مناسب يادگيري به منظور شکل دهي مهارت هاي اساسي و توانمندي هاي حرفه اي دانشجويان پرستاري مورد استفاده قرار گيرد.

 
كليد واژه: مدل پرسپتورشيپ، کارآموزي در عرصه، دانشجويان پرستاري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:30 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بررسي تاثير الگوي توانمندسازي بر ديسترس ديابت و کنترل ديابت در بيماران مبتلا به ديابت نوع 2

بررسي تاثير الگوي توانمندسازي بر ديسترس ديابت و کنترل ديابت در بيماران مبتلا به ديابت نوع 2
 
شجاعي زاده داوود,شريفي راد غلامرضا,طل آذر*,مهاجري تهراني محمدرضا,الحاني فاطمه
 
* دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکي تهران، تهران، ايران
 
 

مقدمه: امروزه توانمندسازي بيمار به عنوان يک برنامه موثر در راستاي تغيير رفتار در کنترل ديابت به شمار مي آيد. اين مطالعه به منظور بررسي ارزشيابي الگوي توانمندسازي بر بهبود ديسترس ديابت و کنترل ديابت در بيماران ديابتي نوع 2 شهر اصفهان طراحي و اجرا شد.
روش: اين مطالعه از نوع کارآزمايي باليني بود که 140 بيمار در دو گروه مداخله و مقايسه پس از انجام پيش آزمون با انجام تخصيص تصادفي به روش بلوک هاي چهارتايي تصادفي وارد شدند. در مرحله پيش آزمون، کليه اطلاعات دموگرافيک و مرتبط با سلامت و بيماري از بيماران اخذ گرديد. سپس افراد گروه مداخله، در پنج گروه چهارده نفري تقسيم شده و در الگوي توانمندسازي با استفاده از استراتژي حل مساله گروهي و حمايت همسالان که بر اساس سازه هاي مدل طراحي شده بود شرکت نمودند. افراد گروه مقايسه آموزش رايج مرکز را طبق روال قبل ادامه دادند و به صورت جداگانه بدون تماس با گروه مداخله به تکميل پرسشنامه ها اقدام نمودند. اهداف توانمندسازي در اين مطالعه با مفهوم ديسترس ديابت و کنترل ديابت با شاخص HbA1C مورد بررسي قرار گرفت. در پيگيري بلافاصله و سه ماه بعد ابزار ديسترس ديابت بررسي گرديد. براي تجزيه و تحليل داده از نرم افزار آماري SPSS v.11.5 و آزمون هاي آماري توصيفي و استنباطي استفاده شد.
يافته ها: دو گروه از نظر متغيرهاي دموگرافيک با يکديگر تفاوت معناداري نداشتند (p>0.05). تحليل متغير ديسترس ديابت با استفاده از آزمون تکرار مشاهدات نشان داد که روند تغييرات نمرات ميانگين در سه مرحله آزمون در گروه مداخله (p<0.001 و f=90.30) و در گروه مقايسه از لحاظ آماري معنادار بود (p=0.008 و f=6.08). همچنين آزمون تي نشان داد که در ديسترس ديابت هر دو مرحله بلافاصله پس از آموزش (p<0.001 و t=-5.00) و سه ماه بعد (p<0.001 و t=-7.78)، بين ميانگين هاي گروه مداخله و گروه مقايسه اختلاف معناداري وجود داشت و اثربخشي برنامه توانمندسازي تاييد گرديد. همچنين ضريب همبستگي پيرسون نشان داد که متغير ديسترس ديابت پس آزمون دوم و HbA1C بين اين دو متغير ارتباط مستقيم و معناداري وجود دارد. به اين معنا که با کاهش ديسترس ديابت، ميزان HbA1C هم کاهش مي يافت (p<0.001 و r=0.59).
نتيجه گيري: نتايج مطالعه حاکي از اين است که آموزش مبتني بر الگوي توانمندسازي در گروه مداخله با استراتژي هاي حل مساله گروهي و گروه همسالان داراي اثربخشي در مقايسه با آموزش هاي رايج ديابت در متغير ديسترس ديابت و کنترل ديابت مي باشد.

 
كليد واژه: برنامه آموزشي، الگوي توانمندسازي، ديسترس ديابت، ديابت نوع 2، HbA1C
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

رابطه تفکر انتقادي، راهبردهاي خودتنظيمي و اهداف پيشرفت در دانشجويان پرستاري دانشگاه آزاد اسلامي واحد

رابطه تفکر انتقادي، راهبردهاي خودتنظيمي و اهداف پيشرفت در دانشجويان پرستاري دانشگاه آزاد اسلامي واحد شاهرود
 
بخشي محمود*,آهنچيان محمدرضا,اميري رعنا
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد شاهرود، شاهرود، ايران
 
 

مقدمه: به علت اهميت نقش خودتنظيمي و جهت گيري اهداف در فرآيندهاي آموزش و يادگيري، ضروري است که فاکتورهاي موثر در توسعه آنها، مورد بررسي قرار گيرند. به نظر مي رسد، تفکر انتقادي يکي از سازه هاي مرتبط با خودتنظيمي يادگيري و جهت گيري هدفي در دانشجويان باشد. مطالعه حاضر با هدف تعيين رابطه ميان تفکر انتقادي با انواع هدف گرايي و خودتنظيمي در دانشجويان پرستاري دانشگاه آزاد اسلامي واحد شاهرود انجام شد.
روش: پژوهش به روش توصيفي همبستگي بر روي 104 نفر از دانشجويان کارشناسي پرستاري دانشگاه آزاد اسلامي واحد شاهرود انجام شد. نمونه به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي از ميان 290 دانشجوي اين رشته انتخاب شد. با استفاده از سه پرسشنامه سنجش جهت گيري هاي هدفي Midgely و همکاران (1998)؛ پرسشنامه راهبردهاي انگيزشي يادگيري Pintrich و De Groot (1990)؛ و پرسشنامه سنجش مهارت هاي تفکر انتقادي کاليفرنيا (فرم ب)، داده هاي مورد نظر جمع آوري شد. پيش از اجراي ابزار، روايي و پايايي آنها اندازه گيري و تاييد شد.
يافته ها: بر اساس نتايج ميانگين اهداف پيشرفت 92±19.4، يادگيري خودتنظيمي 103.5±14.7 و تفکر انتقادي 9.2±2.7 بود. بين اهداف پيشرفت و يادگيري خودتنظيمي همبستگي مثبت معناداري وجود داشت (p<0.01)، اما بين تفکر انتقادي با يادگيري خودتنظيمي و اهداف پيشرفت تحصيلي همبستگي معناداري مشاهده نشد و فقط مولفه تحليل تفکر انتقادي با مولفه شناخت يادگيري خودتنظيمي ارتباط مثبت معنادار داشت (p<0.01). سه متغير جهت گيري هدفي تبحري، عملکردي - رويکردي و مولفه تحليل در تفکر انتقادي %39.9 در پيش بيني خودتنظيمي يادگيري دانشجويان پرستاري نقش داشتند (p=0.000). مدل نهايي رگرسيون نشان داد دانشجوياني که اهداف تبحري و توانايي تحليل بالاتري دارند، راهبردهاي خودتنظيمي بهتري در يادگيري خود دارند.
نتيجه گيري: از آنجا که تفکر انتقادي، يکي از مولفه هاي موثر در فرآيندهاي شناختي دانشجويان است، شايد بالا بودن سطح تفکر انتقادي دانشجويان و استفاده آنها از استراتژي هاي پردازش عميق در يادگيري خود، باعث بهبود جهت گيري هاي هدفي و انتخاب راهبردهاي خودتنظيمي موثرتر در آنها بشود. در صورتي که هدف، توسعه حرفه اي و تربيت پرستاراني است که توانايي کنترل اهداف خود را داشته و خود راهبر باشند، بايد رسالت دانشکده هاي پرستاري، ترويج و آموزش تفکر انتقادي به دانشجويان باشد و استادان پرستاري در مورد استفاده از روش هاي سنتي تدريس و ارزشيابي مبتني بر اندازه گيري محفوظات تجديدنظر کنند.

 
كليد واژه: تفکر انتقادي، راهبردهاي خودتنظيمي، اهداف پيشرفت، دانشجويان پرستاري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مهارت هاي باليني دانشجويان پرستاري: خودارزشيابي، ارزشيابي همتا و ارزشيابي استاد، مکمل يا متضاد؟

مهارت هاي باليني دانشجويان پرستاري: خودارزشيابي، ارزشيابي همتا و ارزشيابي استاد، مکمل يا متضاد؟
 
مهرداد ندا,بيگدلي شعله,ابراهيمي حسين*
 
* دانشکده پرستاري و مامايي، دانشگاه علوم پزشکي تهران، مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکي، دانشگاه علوم پزشکي تهران
 
 

مقدمه: ارزشيابي از عملکرد باليني براي حرفه هاي بهداشتي و از جمله آموزش پرستاري يک چالش است. طبق نتايج پژوهش هاي انجام شده، روش هاي ارزشيابي مورد استفاده در اکثر دوره هاي آموزش باليني، با اهداف آموزشي تناسبي ندارد. اين پژوهش با هدف «ارزشيابي مهارت هاي باليني دانشجويان پرستاري از طريق خودارزشيابي، ارزشيابي همتا و ارزشيابي مدرس باليني» در بخش هاي داخلي - جراحي بيمارستان هاي منتخب دانشگاه علوم پزشکي تهران در سال 1389 انجام شد.
روش: در اين مطالعه تحليلي - مقطعي با استفاده از روش سرشماري کليه دانشجويان سال چهارم کارشناسي پرستاري انتخاب و پس از اتمام کارورزي توسط خود، همتا و مدرس باليني مورد ارزشيابي قرار گرفتند. ابزار گردآوري داده ها برگه جمع آوري اطلاعات دموگرافيک و برگه ارزشيابي مهارت هاي باليني دانشجويان کارورز در عرصه بود. از روش هاي آمار توصيفي و استنباطي (آزمون تي زوجي و ضريب همبستگي پيرسون) براي تحليل داده ها استفاده شد.
يافته ها: بر اساس نتايج حاصل از تحقيق در حيطه مهارت باليني و حيطه مسووليت پذيري و احترام، بين ميانگين نمره ارزشيابي مدرس باليني با خودارزشيابي و ارزشيابي همتا اختلاف معناداري مشاهده گرديد. هر چند در اين دو حيطه بين ارزشيابي همتا و خودارزشيابي اختلاف معناداري مشاهده نشد. در حيطه ارتباط بين سه نوع ارزشيابي تفاوت معناداري وجود نداشت. همچنين در دو حيطه مهارت و ارتباط، بين خودارزشيابي با ارزشيابي همتا و نيز در دو حيطه ارتباط و مسووليت پذيري بين ارزشيابي مدرس باليني با خودارزشيابي همبستگي معناداري مشاهده گرديد.
نتيجه گيري: با توجه به وجود تفاوت معنادار بين نمرات سه روش مختلف ارزشيابي و عدم وجود همبستگي معنادار بين آنها، پيشنهاد مي شود به منظور بالا بردن دقت و احساس مسووليت دانشجويان در کارورزي باليني و نيز توسعه تفکر انتقادي، بهبود مهارت هاي ارتباطي، خودآموزي و احترام به ديگران، خودارزشيابي و ارزشيابي از همکلاسي ها به عنوان يکي از فعاليت هاي باليني دانشجويان مدنظر قرار گيرد.

 
كليد واژه: خودارزشيابي، ارزشيابي همتا، ارزشيابي مدرس، دانشجويان پرستاري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مقايسه تاثير دو روش آموزش چهره به چهره و آموزش با کتابچه بر ميزان يادگيري بيماران بعد از جراحي هاي ا

 
مقايسه تاثير دو روش آموزش چهره به چهره و آموزش با کتابچه بر ميزان يادگيري بيماران بعد از جراحي هاي ادراري
 
خادميان زهرا,مقارئي محبوبه*,شكرانيان نادره
 
* گروه پرستاري، دانشکده پرستاري حضرت زينب (س) لارستان، دانشگاه علوم پزشکي شيراز، شيراز، ايران
 
 

مقدمه: بيماري هاي دستگاه ادراري شيوع بالايي دارند و با توجه به تاثير زياد اين بيماري ها بر کيفيت زندگي بيماران، آموزش حين ترخيص از اهميت زيادي برخوردار است. به منظور افزايش اثربخشي برنامه هاي آموزشي، استفاده از روش آموزشي مناسب که منطبق بر نيازها و شرايط بيمار باشد ضروري است. از اين رو اين مطالعه با هدف مقايسه تاثير دو روش آموزش چهره به چهره و آموزش با کتابچه بر ميزان يادگيري بيماران تحت عمل هاي جراحي دستگاه ادراري انجام شد.
روش: اين پژوهش يک کارآزمايي باليني است و بر 200 بيمار که تحت عمل هاي جراحي سنگ هاي ادراري (110 نفر) و جراحي پروستات (90 نفر) قرار گرفته بودند و براي آنها دستور ترخيص صادر شده بود، انجام شد. ابزار گردآوري داده ها شامل دو پرسشنامه پژوهشگر ساخته بود که هر کدام ميزان آگاهي بيماران از مراقبت هاي مربوط به هر يک از تشخيص ها و جراحي هاي ذکر شده را مورد بررسي قرار مي داد. روش کار بدين صورت بود که واحدهاي پژوهش با استفاده از روش نمونه گيري مستمر انتخاب شده و به طور تصادفي صرف نظر از تشخيص بيماري، در يکي از دو گروه آموزشي قرار گرفتند (تعداد نمونه در هر گروه آموزشي 100 نفر بود). پس از انجام پيش آزمون، برنامه آموزشي اجرا شد و مجددا ميزان آگاهي آنها با ابزاري مشابه بررسي شد.
يافته ها: بر اساس نتايج آزمون t تفاوت آماري معناداري بين ميزان يادگيري در دو روش آموزشي ذکر شده مشاهده نشد. نتايج آزمون همبستگي نيز نشان داد که در آموزش چهره به چهره ميزان يادگيري با افزايش سن کاهش (p=0.004 و r=-0.28) و با افزايش تعداد روزهاي بستري (p=0.014 و r=0.24) و سطح تحصيلات (p=0.006 و r=0.27) افزايش يافت.
نتيجه گيري: بر اساس يافته هاي اين پژوهش نمي توان گفت يکي از روش هاي آموزشي ذکر شده بر ديگري ارجحيت دارد، اما با توجه به اين که ميانگين سني واحدهاي پژوهش نسبتا بالا (53.99 سال) و سطح تحصيلات اغلب آنها ابتدايي (%79.5) بود و اين دو عامل يادگيري بعد از آموزش چهره به چهره را کاهش مي دهند، استفاده هم زمان از ساير روش هاي آموزشي براي اين بيماران توصيه مي شود. همچنين با توجه به اين که يکي از موانع اجراي آموزش به بيمار کمبود وقت پرستاران مي باشد، مي توان استفاده از کتابچه هاي آموزشي را توصيه کرد.

 
كليد واژه: آموزش به بيمار، مطالب آموزشي، کتابچه آموزشي، آموزش چهره به چهره، جراحي هاي دستگاه ادراري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:31 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پيامد کاربرد مدل همکار آموزشي باليني بر آموزش دانشجويان کارشناسي اتاق عمل

پيامد کاربرد مدل همکار آموزشي باليني بر آموزش دانشجويان کارشناسي اتاق عمل
 
لطفي مژگان,زمان زاده وحيد,شيخ علي پور زهرا*
 
* گروه پرستاري، دانشکده پرستاري و مامايي، دانشگاه علوم پزشکي تبريز، تبريز، ايران
 
 

مقدمه: اتاق عمل سيستم پيچيده اي است که شخص، تکنولوژي و بيماران را در يک محيط فيزيکي براي رسيدن به پيامدهاي مطلوب در بيماران هماهنگ مي سازد. به همين منظور تقويت دانش و مهارت هاي لازم پرستاران در محيط هاي اتاق عمل ضروري است. اين در حالي است که مطالعات نشان مي دهد، فارغ التحصيلان فاقد مهارت مورد نياز براي انجام کارهاي باليني مي باشند. با توجه به عدم کارآيي فارغ التحصيلان در اعمال باليني، در دسترس نبودن مداوم مربي براي دانشجو و عدم همکاري پرسنل بخش در آموزش باليني نياز به تغيير روش آموزش باليني احساس مي شود. مدل همکار آموزش باليني يکي از روش هاي آموزش باليني است که در حل مشکلات موجود کمک کننده است. اين مطالعه با هدف بررسي سطع شايستگي مورد انتظار عملکرد دانشجويان اتاق عمل بعد از کاربرد اين مدل آموزشي صورت گرفت.
روش: اين پژوهش يک مطالعه پيش تجربي از نوع دانش پژوهي است. کليه دانشجويان اتاق عمل ترم 2 شامل 28 نفر در اين پژوهش شرکت داشتند که در حال گذراندن واحد کارآموزي بخش استريليزاسيون در اتاق عمل مرکز آموزشي درماني سينا، دانشگاه علوم پزشکي تبريز بودند. شيوه استفاده از اين مدل به اين صورت بود که ابتدا بر اساس سرفصل درسي، برنامه درس باليني دانشجويان شامل (اهداف درسي، لاگ بوک، شيوه ارزشيابي و ...) تدوين گرديد. دانشجويان به 5 گروه حداکثر 6 نفر تقسيم شده و به مدت 3 روز در هفته به مدت 9 روز در بخش استريليزاسيون حضور پيدا مي کردند. از مدل همکار آموزش باليني براي آموزش باليني اين دوره از دانشجويان استفاده گرديد. در پايان دوره سطع شايستگي عملکرد دانشجويان با بررسي 25 لاگ بوک تکميل شده توسط آن ها، مورد ارزيابي قرار گرفت.
يافته ها: نتايج در خصوص سطح شايستگي عملکرد دانشجويان اتاق عمل نشان داد: اغلب دانشجويان (بيش از 80% آنها) به سطح شايستگي خود در خصوص اغلب عملکردهاي تعريف شده در لاگ بوک مربوطه، نمره 4 يا 5 داده بودند (مقياس نمره دهي 5-1) X= 3.33±0.76، CI= 3.01±3.65. توانايي بسته بندي کليه ابزار براي استريل کردن با حداکثر شايستگي و توانايي کار با محلول هاي شيميايي ضدعفوني کننده و استريل کننده با حداقل شايستگي انجام شده بود. نتايج در خصوص رضايتمندي نشان داد که بيش از 70% دانشجويان معتقد بودند راهنمايي لازم در خصوص پک کردن و آماده سازي ابزار جراحي و استفاده از اتوکلاو هميشه به آنها ارايه شده است. همچنين ارتباط با سرپرستار، پذيرش دانشجو توسط پرسنل در اغلب موارد رضايت داشتند ضمن اين که توانسته بودند از گزارش کار خود توسط مربي بازخود بگيرند.
نتيجه گيري: نتايج حاصل از اين مطالعه با مطالعات مشابه هم خواني دارد، لذا با توجه به جوان بودن دوره آموزشي کارشناسي اتاق عمل و کمبود اعضاي هيات علمي متخصص در زمينه اتاق عمل در دانشکده هاي پرستاري و مامايي، استفاده از اين مدل آموزشي که عمدتا بر مشارکت و همکاري افراد ماهر شاغل بيمارستان ها در آموزش باليني تاکيد دارد، نقش موثر و کمک کننده اي در آموزش دوره کارشناسي اتاق عمل خواهد داشت.

 
كليد واژه: مدل همکار آموزشي باليني، شايستگي باليني، روش هاي آموزش باليني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:32 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بررسي بستر و زمينه آموزش مراقبت فرهنگي در ايران

بررسي بستر و زمينه آموزش مراقبت فرهنگي در ايران
 
حيدري محمدرضا*,انوشه منيره,آزادارمكي تقي,محمدي عيسي
 
* گروه پرستاري، دانشکده پرستاري و مامايي، دانشگاه شاهد، تهران، ايران
 
 

مقدمه: نگذراندن آموزش هاي آکادميک در مورد مراقبت فرهنگي و لحاظ نکردن اين موضوع در دوره هاي بازآموزي و آموزش مداوم، موجب برخورد پرستاران با نيازهاي فرهنگي بيماران بر اساس تجربيات شخصي مي شود. با توجه به ناشناخته بودن چگونگي اجراي اين اقدامات فرهنگي، شناسايي عوامل موثر بر آموزش مراقبت فرهنگي در جهت افزايش توانمندي و کارآمدي پرستاران در ارايه مراقبت لازم مي باشد.
روش: در اين مطالعه کيفي، 23 پرستار باليني داراي تجربه کافي کار کردن با بيماران مختلف، که تمايل به مشارکت و توانايي ارايه تجارب داشتند، با روش نمونه گيري مبتني بر هدف انتخاب شدند. بعد از توضيح در مورد چگونگي انجام تحقيق و اخذ موافقت؛ اقدام به انجام مصاحبه نيمه ساختارمند شد. مصاحبه ها ضبط و پس از گوش کردن اقدام به پياده کردن آنها گرديد. داده هاي گردآوري شده با روش تحليل کيفي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.
يافته ها: با تحليل مقايسه اي داده ها، طبقه هاي آموزش ناکافي آکادميک و آموزش ناکافي بازآموزي در صدر متغيرهاي موثر بر زمينه آموزش مراقبت فرهنگي قرار گرفت. اين طبقات دو گانه هر کدام چند طبقه فرعي را دربر گرفته اند.
نتيجه گيري: اکثر مشارکت کنندگان در اين مطالعه معتقد بودند که در برنامه ريزي درسي، چگونگي مراقبت از بيماران داراي فرهنگ هاي مختلف، بخش مخفي آموزش دوره کارشناسي پرستاري است و مراقبت فرهنگي در برنامه ريزي درسي کم رنگ بوده و به طور رسمي به آن پرداخته نمي شود. چگونگي برقراري ارتباط با ساير فرهنگ ها بر اساس تجربه مي باشد و يادگيري در محيط کار صورت مي گيرد.

 
كليد واژه: آموزش پرستاري، مراقبت فرهنگي، تحقيق کيفي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

تبيين تجارب دانشجويان پرستاري در زمينه مشکلات آموزش دروس نظري پرستاري با روش شناسي کيفي

تبيين تجارب دانشجويان پرستاري در زمينه مشکلات آموزش دروس نظري پرستاري با روش شناسي کيفي
 
همتي مسلك پاك معصومه*,حبيب زاده حسين
 
* دانشکده پرستاري و مامايي، دانشگاه علوم پزشکي اروميه، اروميه، ايران
 
 

مقدمه: اطمينان از کيفيت آموزش و حفظ و نگهداري آن يکي از وظايف اصلي دانشکده هاي پرستاري است. کسب اطلاعات در مورد مشکلات آموزش دروس نظري، زمينه مناسب را براي اصلاح و رفع آنها و فراهم کردن آموزش هاي اثربخش تر، ايجاد مي کند. هدف از اين مطالعه تبيين مشکلات آموزش دروس نظري پرستاري از ادراک دانشجويان پرستاري با رويکرد تحقيقات کيفي است.
روش: يک پژوهش کيفي با روش تحليل محتواي کيفي قراردادي، جهت رسيدن به هدف انجام شد. جمع آوري اطلاعات با استفاده از مصاحبه عميق نيمه ساختارمند با شرکت 17 دانشجوي پرستاري انجام گرديد. نمونه گيري مبتني بر هدف از بين دانشجويان پرستاري دانشکده پرستاري و مامايي اروميه، صورت گرفت.
يافته ها: با استفاده از تجزيه و تحليل دست نوشته ها چهار طبقه مربوط به مشکلات آموزش دروس نظري دانشجويان پرستاري از مفاهيم استخراج شد: 1- مدرس غير اثربخش 2- برنامه درسي غيرپويا 3- امکانات و محيط نامناسب آموزشي 4- عوامل مربوط به ويژگي هاي فرد تحت آموزش، از مشکلات آموزش دروس نظري پرستاري از ادراک دانشجويان پرستاري بودند.
نتيجه گيري: نتايج اين پژوهش نشان داد که ادراک دانشجويان از مشکلات آموزش دروس نظري پرستاري علاوه بر مدرس، مربوط به عوامل ديگري نيز مي باشد. با توجه به نتايج اين پژوهش پيشنهاد مي گردد مسوولين با تامين امکانات و تجهيزات محيط آموزشي و مدرسين با ارتقاي مهارت هاي آموزشي و به کارگيري مهارت هاي ارتباطي، در بر طرف کردن اين مشکلات گام هاي موثري در امر آموزش و ارتقاي انگيزه و اعتماد به نفس دانشجويان پرستاري بردارند.

 
كليد واژه: مشکلات آموزش دروس نظري، دانشجويان پرستاري، مطالعه کيفي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:33 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بررسي موانع آگاهي و باورها در زندگي با ديابت نوع 2 و عوامل مرتبط با آن

بررسي موانع آگاهي و باورها در زندگي با ديابت نوع 2 و عوامل مرتبط با آن
 
مجلسي فرشته,محبي بهرام,طل آذر*,رحيمي فروشاني عباس
 
* گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکي تهران، تهران، ايران
 
 

مقدمه: زندگي با ديابت چالشي عمده براي بيماران ديابتي نوع 2 و توانمندي آنان به شمار مي رود. در اين راستا، تمرکز بر باورها و آگاهي بيماران به عنوان عوامل موثر در برنامه ريزي زندگي روزمره آنها به شمار مي رود. اين مطالعه با هدف بررسي موانع آگاهي و باورها در زندگي با ديابت در بيماران ديابتي نوع 2 و عوامل موثر بر آن طراحي و اجرا شد.
روش: اين مطالعه از نوع مقطعي (توصيفي - تحليلي) بود که در سال 1391 بر روي 600 بيمار با نمونه گيري تصادفي انجام شد. جامعه مورد مطالعه، بيماران مبتلا به ديابت نوع 2 مراجعه کننده به بيمارستان هاي تابعه دانشگاه علوم پزشکي تهران بود. ابزار مطالعه شامل دو بخش اطلاعات دموگرافيک و مرتبط با سلامت و بيماري و شاخص کنترل ديابت (HbA1C) با 10 سوال و ابزار موانع آگاهي و باورها در زندگي با ديابت با استفاده بخشي از ابزار موانع ديابتDiabetes Obstacles Questionnaire  (10 سوال) بود که توسط مقياس از کاملا موافقم (5) تا کاملا مخالفم (1) اندازه گيري گرديد. روايي ابزار با بهره گيري از نظر اساتيد صاحب نظر و پايايي ابزار مطالعه با استفاده از روش test-retest اندازه گرفته شد (0.83). روش جمع آوري اطلاعات، تکميل پرسشنامه با استفاده از مصاحبه بود. براي تجزيه و تحليل داده از نرم افزار آماري SPSS v.11.5 و آزمون هاي آماري توصيفي (ميانگين و انحراف معيار) و استنباطي (کاي دو و مدل رگرسيون لجستيک) استفاده شد. سطح معناداري در اين مطالعه کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.
يافته ها: ميانگين و انحراف معيار موانع آگاهي و باورها 31.26±7.61 بود که متغيرهاي سال هاي ابتلا به بيماري ديابت، سطح تحصيلات، نوع درمان، وضعيت شغلي، گروه هاي سني، وضعيت درآمد و HbA1C با موانع آگاهي و باورها ارتباط آماري معناداري داشتند (p<0.001). نتايج مدل رگرسيون لجستيک نشان داد که نسبت شانس موانع با سال هاي ابتلا بيشتر (p=0.001)، تحصيلات زيرديپلم (p<0.001)، انسولين درماني (p=0.004) و درمان توام خوراکي و انسولين (p=0.02)، سن بالاي 65 سال (p=0.001) و کنترل نامطلوب ديابت (p<0.001) ارتباط آماري معناداري دارد و عوامل فوق با شديدتر بودن موانع آگاهي و باورها ارتباط دارند.
نتيجه گيري: نتايج مطالعه حاکي از اين است که شديد بودن موانع آگاهي و باورها با سن سالمندي، سال هاي ابتلا به ديابت بيشتر، تحصيلات کمتر، درمان غيرخوراکي ديابت و کنترل نامطلوب در بيماران ديابتي نوع 2 ارتباط داشت. با توجه به نتايج ياد شده طراحي و اجراي مطالعات مداخله اي تئوري محور در مورد عوامل قابل تعديل اين موانع پيشنهاد مي شود.

 
كليد واژه: آگاهي، باور، مانع، زندگي با ديابت، ديابت نوع 2، HbA1C
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بررسي موانع آگاهي و باورها در زندگي با ديابت نوع 2 و عوامل مرتبط با آن

بررسي موانع آگاهي و باورها در زندگي با ديابت نوع 2 و عوامل مرتبط با آن
 
مجلسي فرشته,محبي بهرام,طل آذر*,رحيمي فروشاني عباس
 
* گروه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکي تهران، تهران، ايران
 
 

مقدمه: زندگي با ديابت چالشي عمده براي بيماران ديابتي نوع 2 و توانمندي آنان به شمار مي رود. در اين راستا، تمرکز بر باورها و آگاهي بيماران به عنوان عوامل موثر در برنامه ريزي زندگي روزمره آنها به شمار مي رود. اين مطالعه با هدف بررسي موانع آگاهي و باورها در زندگي با ديابت در بيماران ديابتي نوع 2 و عوامل موثر بر آن طراحي و اجرا شد.
روش: اين مطالعه از نوع مقطعي (توصيفي - تحليلي) بود که در سال 1391 بر روي 600 بيمار با نمونه گيري تصادفي انجام شد. جامعه مورد مطالعه، بيماران مبتلا به ديابت نوع 2 مراجعه کننده به بيمارستان هاي تابعه دانشگاه علوم پزشکي تهران بود. ابزار مطالعه شامل دو بخش اطلاعات دموگرافيک و مرتبط با سلامت و بيماري و شاخص کنترل ديابت (HbA1C) با 10 سوال و ابزار موانع آگاهي و باورها در زندگي با ديابت با استفاده بخشي از ابزار موانع ديابتDiabetes Obstacles Questionnaire (10 سوال) بود که توسط مقياس از کاملا موافقم (5) تا کاملا مخالفم (1) اندازه گيري گرديد. روايي ابزار با بهره گيري از نظر اساتيد صاحب نظر و پايايي ابزار مطالعه با استفاده از روش test-retest اندازه گرفته شد (0.83). روش جمع آوري اطلاعات، تکميل پرسشنامه با استفاده از مصاحبه بود. براي تجزيه و تحليل داده از نرم افزار آماري SPSS v.11.5 و آزمون هاي آماري توصيفي (ميانگين و انحراف معيار) و استنباطي (کاي دو و مدل رگرسيون لجستيک) استفاده شد. سطح معناداري در اين مطالعه کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.
يافته ها: ميانگين و انحراف معيار موانع آگاهي و باورها 31.26±7.61 بود که متغيرهاي سال هاي ابتلا به بيماري ديابت، سطح تحصيلات، نوع درمان، وضعيت شغلي، گروه هاي سني، وضعيت درآمد و HbA1C با موانع آگاهي و باورها ارتباط آماري معناداري داشتند (p<0.001). نتايج مدل رگرسيون لجستيک نشان داد که نسبت شانس موانع با سال هاي ابتلا بيشتر (p=0.001)، تحصيلات زيرديپلم (p<0.001)، انسولين درماني (p=0.004) و درمان توام خوراکي و انسولين (p=0.02)، سن بالاي 65 سال (p=0.001) و کنترل نامطلوب ديابت (p<0.001) ارتباط آماري معناداري دارد و عوامل فوق با شديدتر بودن موانع آگاهي و باورها ارتباط دارند.
نتيجه گيري: نتايج مطالعه حاکي از اين است که شديد بودن موانع آگاهي و باورها با سن سالمندي، سال هاي ابتلا به ديابت بيشتر، تحصيلات کمتر، درمان غيرخوراکي ديابت و کنترل نامطلوب در بيماران ديابتي نوع 2 ارتباط داشت. با توجه به نتايج ياد شده طراحي و اجراي مطالعات مداخله اي تئوري محور در مورد عوامل قابل تعديل اين موانع پيشنهاد مي شود.

 
كليد واژه: آگاهي، باور، مانع، زندگي با ديابت، ديابت نوع 2، HbA1C
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

ميزان دستيابي دانشجويان مقطع کارشناسي پرستاري به اهداف آموزشي از ديدگاه دانشجويان و سرپرستاران بخش ه

ميزان دستيابي دانشجويان مقطع کارشناسي پرستاري به اهداف آموزشي از ديدگاه دانشجويان و سرپرستاران بخش ها
 
مهرام بهروز,وحيدي مريم,نامدار ارشتناب حسين*,حسيني شهيدي لاله,مجلي محمد
 
* دانشکده پرستاري و مامايي، دانشگاه علوم پزشکي تبريز، تبريز، ايران
 
 

مقدمه: آموزش پرستاري در سطح کارشناسي، گامي بنيادين و زمينه ساز تربيت پرستار حرفه اي قلمداد مي شود. بنابراين ضروري است که اثربخشي برنامه آموزشي اين دوره، مورد ارزشيابي قرار گيرد. دانشجويان به عنوان عناصر اصلي آموزش و سرپرستاران بخش ها به عنوان شاهدان عملکرد دانشجويان در بالين از بهترين منابع اطلاعات در هر سيستم آموزشي مي باشند. اين مطالعه با هدف بررسي ميزان دستيابي دانشجويان مقطع کارشناسي پرستاري به اهداف آموزشي از ديدگاه دانشجويان و سرپرستاران بخش ها انجام گرفته است.
روش: اين پژوهش، مطالعه اي توصيفي مقطعي است که بر اساس رويکرد ارزشيابي مبتني بر مديريت و با استفاده از الگوي سيپ انجام شده است. بيست و هفت دانشجوي ترم هشت پرستاري و ده نفر از سرپرستاران بخش ها يا نماينده آنها در مراکز آموزشي درماني به روش سرشماري وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوري داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که مشخصات دموگرافيک و در هفت حيطه مراقبتي، آموزشي، پژوهشي، مشاوره اي، مديريتي و حمايتي، توانبخشي و حرفه اي، ديدگاه دانشجويان و همچنين سرپرستاران را نسبت به ميزان دستيابي دانشجويان مقطع کارشناسي پرستاري به اهداف آموزشي اندازه مي گيرد که پس از تعيين روايي و پايايي مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با نرم افزار SPSS v.13 و با استفاده از آمار توصيفي و تحليلي تجزيه و تحليل شد.
يافته ها: اکثر دانشجويان (63%) و اکثر سرپرستاران بخش ها يا نماينده آنها (80%) ميزان تحقق اهداف آموزشي در مقطع کارشناسي پرستاري را در حد نسبتا مطلوب گزارش کردند. از طرفي با وجود بالا بودن ميانگين نمره در گروه دانشجويان نسبت به گروه پرستاران، تفاوت آماري معناداري در دستيابي به اهداف آموزشي در دو گروه ديده نشد (p=0.79).
نتيجه گيري: علي رغم گزارش دستيابي به اهداف آموزشي از ديدگاه دانشجويان و سرپرستاران بخش ها در سطح نسبتا مطلوب، براي ارتقاي کيفيت عملکرد فارغ التحصيلان پرستاري، بررسي عوامل موثر در دستيابي به اهداف آموزشي و همچنين برنامه ريزي جهت رفع نقايص موجود پيشنهاد مي شود.

 
كليد واژه: اهداف آموزشي، دانشجو، پرستاري، الگوي سيپ
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:34 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

بررسي ميزان دستيابي دانشجويان پرستاري دانشکده پرستاري و مامايي مشهد به اهداف برنامه درس اصول و مهارت

بررسي ميزان دستيابي دانشجويان پرستاري دانشکده پرستاري و مامايي مشهد به اهداف برنامه درس اصول و مهارت هاي پرستاري
 
مجلي محمد*,مهرام بهروز
 
* دانشکده پرستاري و مامايي، دانشگاه علوم پزشکي گناباد، گناباد، ايران
 
 

مقدمه: پرستاري حرفه اي است که بر روي کمک به افراد براي دستيابي به حداکثر سلامتي تاکيد دارد. آموزش پرستاري، زيربنايي براي تامين نيروي انساني کارآمد به منظور رفع نياز جامعه است. تربيت دانش آموختگاني با کفايت هدف اين آموزش است. براي اطمينان از دستيابي به اين هدف، نياز به بازخورد نتايج آموزش از فراگيران، دانش آموختگان و گيرندگان مراقبت بهداشتي دارد. بدين منظور اين پژوهش روي فراگيران پرستاري که درس اصول و مهارت هاي پرستاري را گذرانده اند انجام گرديد تا از حصول به اهداف برنامه اين درس اطلاع حاصل گردد.
روش: براي سنجش حيطه شناختي با توجه به اهداف و سرفصل درس اصول و فنون سوالات چهار گزينه اي انتخاب گرديد. براي سنجش حيطه رواني حرکتي مهارت هاي مورد نظر ليست گرديد و مطابق مقياس ليکرت در طيفي از عدم تسلط تا تسلط کامل تنظيم گرديد. تا بر اساس خودارزيابي دانشجويان به سوالات فوق پاسخ دهند. براي سنجش حيطه عاطفي به تهيه پرسشنامه نگرش سنج اقدام گرديد. روايي پرسشنامه هاي فوق بر اساس روايي محتوا صورت گرفت و براي پايايي از ضريب آلفا کرونباخ استفاده گرديد. داده ها وارد نرم افزار SPSS v.11.5 گرديد و به صورت توصيفي تحليل گرديد.
يافته ها: يافته ها نشان مي دهد که در حيطه شناختي (%68.2)، عاطفي (%71.4) و رواني حرکتي (%52.4) وضعيت نسبتا مطلوب بوده است. هيچ يک از افراد از نظر شناختي و رواني حرکتي در سطح نامطلوب قرار نداشته اند. و از نظر عاطفي هيچ يک از افراد در سطح مطلوب قرار نداشته اند.
نتيجه گيري: پيشنهاد مي شود با نظرخواهي از دانشجويان که صاحبان اصلي فرآيند آموزش مي باشند و با توجه به نيازهاي آنان برنامه هاي درسي تنظيم گردد تا از نظر عاطفي نيز آمادگي ورود به کار را پيدا کنند. و همچنين فرصت هايي براي ارتقاي آگاهي و مهارت هاي آنان فراهم گردد تا به سمت وضعيت مطلوب ارتقا پيدا کنند.

 
كليد واژه: اصول و مهارت هاي پرستاري، ارزيابي، دانشجويان پرستاري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 

دوشنبه 26 اسفند 1392  5:35 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها