0

متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

 
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

و بستر ببین مادر خمیده
نفس می کشه بریده بریده
می ترسم خزون بشه
می ترسم بهار نشه
می ترسم که مادرم
می خوابه، بیدار نشه
آروم آروم، خسته، مادر خوابه
چشماشو باز بسته، مادر خوابه
گریه ها آهسته، مادر خوابه
وااای وااای مادر ای مادر
تب داغ تو، تمومی نداره
دیگه موندنت، دَوومی نداره
پژمرده، شده همه گل های تو باغچه مون
شب تا صبح، بهت می گم، امشب هم با من بمون
ابر تاره، گونه ات، پُرِ بارونه
التهاب بازوت، بی درمونه
از تب بی تابی، چشمات خونِ
گریه ها آهسته، مادر خوابه
آروم آروم، خسته، مادر خوابه
چشماشو باز بسته، مادر خوابه
گریه ها آهسته، مادر خوابه
وااای وااای مادر ای مادر
دیشب باز تو خواب ناله می کشیدی
دلت می تپید، خواب کیو دیدی
دیشب باز تو خواب ناله می کشیدی
می گفتی نزن، خواب کیو دیدی
کاش می شد برا خودت
یک دفعه دعا کنی
اینجوری دلت می یاد
زینب رو رها کنی
رنگ و روی خونه، خشک و زرده
روز و شب هم مثلِ آه و درده
موندنت تو بستر، پیرت کرده
گریه ها آهسته، مادر خوابه
آروم آروم، خسته، مادر خوابه
چشماشو باز بسته، مادر خوابه
گریه ها آهسته، مادر خوابه
وااای وااای مادر ای مادر

جمعه 15 فروردین 1393  6:52 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

نگاه بی رمقت شده قاتل جونم وای وای وای وای
بدون تو نمی خوام دیگه زنده بمونم وای وای وای وای
روزا دلم میگیره شبا روضه می خونم وای وای وای وای
میام تو خونه می بینم اشک زینب و آتیش میگیره سر تا به پای حیدر وای وای وای وای
زبون گرفته که می خوام امشب به جای بالش سرمو بزارم رو دست مادر وای وای وای وای
دلم پر از درده وای وای وای وای بعد تو بانو علی دیگه شب گرده وای وای وای وای
نگاه بی رمقت شده قاتل جونم وای وای وای وای
بدون تو نمی خوام دیگه زنده بمونم وای وای وای وای
روزا دلم میگیره شبا روضه می خونم وای وای وای وای
سه ماهه که سحرا واسه من شب تاره وای وای وای وای
سه ماهه که خونمون پر ابر بهاره وای وای وای وای
توی خونه شب و روز دیگه فرقی نداره وای وای وای وای
دلم نمی خواد به خاطر من یه شب دیگه ، تو زندون بسترت بمونی وای وای وای وای
دارم می بینم که با چه دردی بعد نمازت برای دل من دعا می خونی وای وای وای وای
شب شب جنونه وای وای وای وای بعد تو بانو خونه میشه ویرونه وای وای وای وای
نگاه بی رمقت شده قاتل جونم وای وای وای وای
بدون تو نمی خوام دیگه زنده بمونم وای وای وای وای
روزا دلم میگیره شبا روضه می خونم وای وای وای وای
میدونی من میمیرم تا چشات میشه بسته وای وای وای وای
دووم بیار یه شب و میدونم شدی خسته وای وای وای وای
کبودی روی تو کمرم رو شکسته وای وای وای وای
نگاه بی رمقت شده قاتل جونم وای وای وای وای
بدون تو نمی خوام دیگه زنده بمونم وای وای وای وای
روزا دلم میگیره شبا روضه می خونم وای وای وای وای

جمعه 15 فروردین 1393  6:52 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت
توحید انعکاس نمایانتری نداشت
جز در مقام عالی زهرا فنا شدن
ملک وجود فلسفه دیگری نداشت
زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت
دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت
فرموده اند در برکات وجود او
زهرا اگر نبود علی همسری نداشت
محشر بدون مهریه همسر علی
سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت
حتی بهشت با همه نهر های خود
چنگی به دل نمیزد اگر کوثری نداشت
دیروز اگر به فاطمه سیلی نمی زدند
دنیا ادامه داشت دگر محشری نداشت

جمعه 15 فروردین 1393  6:53 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

هوای دختركی را برادرش دارد
كه خیره‌خیره نگاهی به مادرش دارد

شبیه طفل یتیمی كه مادرش مرده
نگاه ملتمسی بر برادرش دارد


گرفته بازوی او را به سمت در ندود
دری كه نام علی روی سردرش دارد

صدای مادرش از درد می‌كشد او را
كه دود و آتش و هیزم برابرش دارد

دویده فضه ولی دیر شد، به خود می‌گفت
دویده‌است كه از خاك و خون برش دارد

چه دیده فضه، چرا روی خاك‌ها افتاد؟
چه دیده فضه، چرا دست بر سرش دارد؟

به دست‌های پدر تا كه بند، مادر دید
نگاه كرد به حالی كه همسرش دارد

كشید در پی بابا به كوچه‌ها خود را
ولی جراحت سرخی به پیكرش دارد

گذشت، نوبت زینب شد و خودش این بار
گرفته دست یتیمی كه در برش دارد

به قتلگاه عمویش نگاه می‌دوزد
كه خنجری خبر از عطر حنجرش دارد

كشید دست، از آن دست و دست از جان شست
دوید تا كه بدانند باورش دارد

و چند لحظه گذشت و میان خون حس كرد
سرش گرفته به دامان و مادرش دارد...

جمعه 15 فروردین 1393  6:54 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

ای کاش راهت از شب کوفه جدا شود
ختم به خیر این غم بی انتها شود
ای کاش نامه های سفیرت به تو رسند
یا باد با نوای دلم همنوا شود
مداح خانواده ی تان هستم، آمدم
تا خانه خانه بزم حدیث شما شود
دَم از علی و آل علی آنقدر زنم
تا کوچه ها پُر از نفس مرتضی شود
با هر اذان به اشهدُ انَّ علی رِسَم
تا هر حضور، خطبه ای از لافتی شود
از معجزات خیبر و از بدر گفته تا
شعر و شعورشان همه شیر خدا شود
یا از حسن بگویم و از حسِّ یک غریب
شاید فضای کوفه کمی، غم فضا شود
آنقدر از حسین بخوانم که جان دهم
باشد که یک حسینیه اینجا بنا شود
افسوس، زین جماعت سنگیِ بی وفا
باور نداشتم که یکی با وفا شود
اینجا مدینه است، نه کوفه، میا
مخواه زهرا دوباره عابر این کوچه ها شود
اینجا مدینه است، نه کوفه، بیا
بخوان تا باز بزم روضه ی زهرا به پا شود
افتاده ام به یاد تو و روضه خوانی ات
از مادری که رفت،خودش خون بها شود
تا در، حضور فاطمه حس کرد زد به سر
دلشوره داشت، بانی یک ماجرا شود
یادش نرفته بود که هر صبح با ادب
جبرئیل می رسید کمی خاک پا شود
با التماس، گفت به مادر بمان میا
تا مانع جسارت یک بی حیا شود
در بود و شعله بود و حرامی به پشت به آن
می خواست با حرارت در آشنا شود
فرصت نداد شعله فقط کار خود کند
مهلت نداد تا که در بسته وا شود
زینب، صدای فضّه به دام برس، شنید
کوشید مادر از در و آتش جدا شود
آه ای علی من، به مدینه میا
مخواه تکرار داغ های دل مجتبی شود
اینجا میا که فاطمه ات جای دوش تو
در حلقه ی فشرده ی زنجیر جا شود
بدجور چشم زجر مرا زجر می دهد
ای وای اگر که همسفر بچه ها شود
خولی تنور خانه ی خود گرم میکند
شاید که میزبان سَری آشنا شود
اینجا میا که روی سرت شرط بسته اند
روزی رسد که گیسویت از نی رها شود
تقصیر نیزه نیست که سر بی تعادل است
کافی نیزه دار کمی جا به جا شود
کوفه میا، می افتی و به روی زمین غلت می خوری
می افتی و سر تو پر از ردّ پا شود
اجرا شده در شب اول محرم 1390 | هیأت ثارالله(ع)

جمعه 15 فروردین 1393  6:54 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

حرفی ، کلامی ، مطلبی ، چیزی ، جوابی
ساکت تر از هر دفعه ای مثل کتابی
از چه نمی خواهی شفایت را بگیری؟
تو خود مفاتیح الجنان مستجابی
یک دست تر از دست نیلی ات ندیدم
در زیر این چرخ کبود و سقف آبی
امروز با دیروز خیلی فرق کردی
دیروز آیینه ولی امروز قابی
این خانه محتاج کمی نور است ، ور نه
تو رو بگیری یا نگیری آفتابی
با دست پخت تو سر سفره نشستم
وقتی نباشی تو ، چه نانی و چه آبی
پروانه ها را گفته ام دورت نگردند
شاید شب آخر کمی راحت بخوابی

جمعه 15 فروردین 1393  6:54 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

چشمی شبیه چشم تو گریان نمی شود
زهرا حریف چشم تو باران نمی شود
گیرم که نان بعد خودت هم درست شد
نان بدون فاطمه که نان نمی شود
برخیز و باز مادری ات را شروع کن
فضه حریف گریه ی طفلان نمی شود
بدجور جلوه کرده کبودی چشم تو
طوری که زیر دست تو پنهان نمی شود
معجر بزن کنار و علی را نگاه کن
خورشید زیر ابر که تابان نمی شود
فهمیده ام ز سرفه ی سنگین سینه ات
امشب نفس کشیدنت آسان نمی شود
ای استخوان شکسته ی حیدر چه می کنی؟
با کار خانه زخم تو درمان نمی شود
من خواهشم شده ست که زهرای من بمان
تو با اشاره گفتی علی جان نمی شود
گفتم که روی خویش عیان کن ببینمت
گفتی به یک نگاه به قرآن نمی شود

جمعه 15 فروردین 1393  6:56 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

رنگِ پاییز به دیوارِ بهاری افتاد
بر درِ خانه ی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ایل و تباری افتاد
آنقدر ضربه ی پا خورد به در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد
تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنارِ در و در نیز کناری افتاد
بعدِ یک عمر مراعاتِ کنیزانِ حرم
فضه ی خادمه آخر به چه کاری افتاد
خواست تا زود خودش را برساند به علی
سرِ این خواستنِ خود دو سه باری افتاد
ناله ای زد که ستون های حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد
غیرتِ معجرِ او دستِ علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خواری افتاد
وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود
چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد
آنقدَر فاطمه از دست علی بوسه گرفت
بعد از آن روز دگر رفت و کناری افتاد

جمعه 15 فروردین 1393  6:56 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

کمی از غسل زیر پیرهن ماند

کمی از خون خشک بر بدن ماند

کفن را در بغل بگرفت و بو کرد

همان طفلی که آخر بی کفن ماند

جمعه 15 فروردین 1393  6:57 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

ای تربت گمگشته ات دارالسلام انبیا
صحن بقیع خلوتت بیت الحرام انبیا
تنها نه مام احمدی مام تمام انبیا
از کوثر احسان تو لبریز جام انبیا
عشق یعنی دل سپردن در الست
از می وصل الهی مست مست
عشق یعنی ذکر ناموس خدا
یا علی گفتن به زیر دست و پا

عشق یعنی جلوه صبر خدا
شرم ایوب نبی از مرتضی
عشق یعنی صبر در هنگام خشم
عشق یعنی جای سیلی روی چشم
عشق بر دل ها شهامت میدهد
عشق بر غم ها حلاوت میدهد
عشق بر دلداده فرمان میدهد
عاشق جان داده را جان میدهد
عشق باعث شد که دل سامان گرفت
پشت درب خانه زهرا جان گرفت
عشق یعنی انقلاب فاطمه
عشق یعنی عشق ناب فاطمه
بیت الاحزان خراب فاطمه
عشق یعنی صحبت بی واهمه
حیدر در بند پیش فاطمه
آن که خود مرد دلیر جنگ بود
دستگیر فرقه ای صد رنگ بود
عشق یعنی عاشقی در تار و پود
گردش دست آس با دست کبود
عشق یعنی گریه های حیدری
دختری دنبال نعش مادری

عشق یعنی قلب چون آیینه ای
جای میخ در به روی سینه ای
عشق یعنی انتظار منتظر
سینه ای مجروح از مسمار در
عشق یعنی طاعت جان آفرین
رد خون سینه بر روی زمین

جمعه 15 فروردین 1393  7:02 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

من بی قرار روضه ی زهرای اطهرم
خدمتگزار روضه ی زهرای اطهرم
روزی که روزی همه را داد ذوالمنن
بر من ولای فاطمه را داد ذوالمنن
با مهر او حوالی عشق خدا شدم
دیوانه ی ولای علی مرتضی شدم
با مهر او حیات مجدد گرفته ام
اسلام واقعی ز محمد گرفته ام
یک شب که خواب آمد و هست مرا گرفت
دیدم نگار آمد و دست مرا گرفت
فارغ دلم ز فکر غم انتظار کرد
آمد قرار سینه مرا بی قرار کرد
روح مرا به وادی عشق خدا کشید
در مجلس منوری از انبیا کشید
دیدم تمام در بر آدم نشسته اند
با احترام محضر خاتم نشسته اند
آنجا خلیل خادم و جبرئیل سینه زن
موسی کلیم همره او مانده از سخن
عیسی مسیح گوشه ای از مجلس خدا
در زمزمه بیا قمر نرگس خدا
ناگه نگار بر سر منبر نهاد پا
این گونه گفت مدحت زهرای مصطفی
بسم اللهش سلام به زهرای عشق بود
روضه نبود جنت اعلای عشق بود
بعد از سپاس خالق یکتا امیر عشق
گفتا سلام مادر خیر کثیر عشق
اول سلام بر سکنات الهی ت
دوم سلام بر وجنات الهی ت
سوم سلام بر دل پر از خدای تو
بر دست های زخمی و مشکل گشای تو
چهارم سلام بر همه ی جلوه های تو
بر گریه های نیمه شب و ربنای تو
پنجم سلام بر تو و بابات مصطفی
بر همسر غیور و صبور تو مرتضی
مادر سلام بر تو و اولاد پاک تو
مانده هنوز مخفی از خلق خاک تو
مادر سلام بر همه ی غصه های تو
بر غربت مدینه ی کرب و بلای تو
مادر سلام بر خم ابروی زخمیت
بر پهلوی شکسته و بازوی زخمیت
مادر سلام بر تو و تابوت چوبیت
بر آفتاب دیده ی پاک و غروبیت
مادر سلام بر همه ی ناله های تو
آتش گرفت خاک زمین زیر پای تو
اینجای روضه یار گریبان درید و گفت
آه از درون سینه ی خسته کشید و گفت
مادر سلام بر تو و حیدر که شب نخفت
بر غنچه ای که در وسط شعله ها شکفت
فریاد وای از همه ی انبیاء بلند
آواز آه از دل عرش خدا بلند
اما سخن میان زبانها ادامه داشت
او می سرود روضه و غوغا ادامه داشت
ناگه کلام رنگ خدایی تری گرفت
شوری عجیب مجلس پیغمبری گرفت
زهرا اگر نبود خدا عالمی نداشت
زهرا اگر نبود علی پرچمی نداشت
زهرا اگر نبود تکامل فسانه بود
حتی خدا بدون دلیل و نشانه بود
زهرا اگر نبود سعادت سراب بود
فریاد وا خدا به خدا بی جواب بود
زهرا اگر نبود هدایت ضلال بود
فهمیدن نجات و تعالی محال بود
زهرا اگر نبود شفاعت خرافه بود
حتی قلم ز جرم خلایق کلافه بود
زهرا اگر نبود ولایت هلاک بود
دین خدا و عشق علی زیر خاک بود
زهرا اگر نبود کسی سینه زن نبود
از شور و عشق و نغمه ی مستی سخن نبود
کم کم اذان صبح شد و حرف ناتمام
مولا نمود بحر نماز شبش قیام
ناگه به خویش آمدم و غرق التهاب
دیدم که خواب بودم و با چشم پر ز آب
روی لبم نوای غریبانه ای نشست
بغضم به یاد خواب خوش دیشبم شکست
گفتم سلام مادر اعجاز فاطمه
سوز مرا به گریه نما ساز فاطمه

جمعه 15 فروردین 1393  7:02 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

پدر زهرای تو حاجت روا شد
ببین مزده رسالت چون ادا شد
ببین پهلو و دست و سینه ی من
بلا گردون جونه مرتضی شد
آی مدینه محشر کبرای به پا شد
گل شش ماهه زهرا فدا شد
غلاف تیغ باعث شد که زهرا
ز دامان علی دستش جدا شد
الهی بشکنه دسته مغیره
میونه کوچه ها بی مادرم

جمعه 15 فروردین 1393  7:03 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

یک عده آمدند و در خانه را زدند
یک عده آن طرف ، همه در عشق جا زدند
بردند حق شیر خدا را ،حرامیان
بر گفته ی رسول خدا پشت پا زدند
او گفته بود فاطمه جانان مصطفاست
او گفته بود فاطمه جانانه ی من است
جان رسول ر ا، پس در ، از قضا زدند
وقتی طناب دور گلوی علی فتاد
خنده به حاله بی کسیه مرتضی زدند
بردند شیر بدر و احد را ز بیشه اش
آتش به جان حضرت خیر النسا زدند

جمعه 15 فروردین 1393  7:04 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

بسم رب العشق، رب العالمین
عشق مولایم امیرالمؤمنین
عشق مولا بضعه طهاستی
حضرت صدیقه کبراستی
فاطمه تعبیر دوری از عذاب
بهترین(برترین) تفسیر از ام الکتاب
مادر یکتای هستی از عدم
مادر لوح و قلم، روح قسم
جسم ناسوتی او روح فلک
روح لاهوتی او جسم ملک
دست تقدیر خدا بر عالمین
مادر ارباب مظلومم حسین

حجت کبری ست بر کل حجج
بادعایش می رسد یوم الفرج
جنتی که زیر پای مادر است
خاک پای دختر پیغمبر است
آنکه حق جنت به او تقدیم کرد،
نار را جنت به ابراهیم کرد
انبیا درّند و دریا فاطمه
«لَم یَکُن» ایجاد «لَو لا فاطِمِه»
ارث مادر بر تمام اولیا
علم و حلم و صدق و تسلیم و رضا
در امامت گر علی تکثیر شد
بچه شیر از شیر مادر شیر شد

تا امید جود از دادار از اوست
رونق بازار استغفار از اوست
حق چودر محشر هویدا می شود
مؤمن از مجرم مجزا می شود
روح در عشاق او چون می دمند
صور «أینَ الفاطِمیّون» می دمند
خلق در محشر پیاده او سوار
هاتفی آواز می دارد : «کنار!
کور باد و دور باد هرکس که هست
هان که اجلال نزول فاطمه است»
«آمده عرش خدارا قائمه
آمده ناموس یزدان فاطمه»
(استدلال رو گوش کن):
گفت احمد مرتضی جان من است
حافظ زهرا و قرآن من است
ناجی کل بشر هستیم ما
امت خود را پدر هستیم ما
حال اگر باب مسلمانان علی است
مادر خود خوب فهمیدیم کیست
(پس مادر فاطمه است؛ نشونه داری ؟)
روز وصل دوست داران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
یاد پشت خاکریز جبهه ها
یاد یاران عزیز جبهه ها
یاد مجنون و شلمچه یاد هور
یاد کارون و فرات و کرخه نور
نام سرداران برادر بود و بس
فاطمه در جبهه مادر بود و بس
مادریّش را چو باور داشتیم
گرد خود صدها برادر داشتیم
داغ مادر جان مارا شمع کرد
گرد فرزند رشیدش جمع کرد
(برادریم دیگه؛ خبر می خوام بدم :)
ای برادر حال مادر خوب نیست
پای بستر حال حیدر خوب نیست
فاطمه در غشوه های احتضار
مرتضی در رعشه های اضطرار
گوش دل های همه در پشت در
بر وصیت های مادر با پدر
فاطمه آواز دارد زیر لب:
فاطمه یک نغمه دارد زیر لب
صحبت از کفن است و دفن نیمه شب
(گوشت رو روی در بذار)
صحبت از بی یار و بی یاور شدن
غسل دادن از ورای پیر(و)هن
صحبت سجاده و چادر نماز
نیمه شب زینب و راز و نیاز
(داره حرف می زنه با علی):
ای که غم ها را عسل کردی علی
پس چرا زانو بغل کردی علی
ای به جنت هم نشین فاطمه
ای امیرالمؤمنین فاطمه
ای که بر ارض و سماء هستی امیر
جان زهرایت سرت بالا بگیر
آنکه باید اینچنین باشد منم
شرمگین و دل غمین باشد منم
خواستم یاری کنم اما نشد
ریسمان از دست هایت وانشد
مرگ چون آید برآید کام من
گریه کن بر من و بر ایتام من

شد صدای فاطمه آرام تر
ای برادر ها همه آرام تر
(داره آروم حرف می زنه، شما آروم گریه کنید من بشنوم)
ناله ی جانسوز می آید به گوش
صحبت از یک روز می آید به گوش
صحبت از یک روز گرم و آتشین
داستان یک بدن روی زمین
داستان خیمه ی افروخته
دختران و گیسو(و)ان سوخته
(چی داره می گه فاطمه(س))
ماجرای مادر بی طفل چیست؟
ساقی تشنه کنار آب کیست؟
قصه ی سرباز در گهواره چیست؟
داستان گوش های پاره چیست؟
دیگه فاطمه داره روضه می خونه:
آه ... داستان سربریدن از قفا
غارت دار و ندار خیمه ها
بارش باران سنگ از روی بام
صحبت از بازار شوم شهر شام
زینب و بند اسارت ... وای وای
اهل بیت و این جسارت .. وای وای
شعر از حاج محمود کریمی

جمعه 15 فروردین 1393  7:04 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
09303495228
09303495228
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 8721
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

هرکس هرآنچه دیده اگر هرکجا تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی
بر تو خدا تجلی هر روزه می کند
آیینه ی تمام نمای خدا تویی
نام تو تولد توحید روشنی است
ای مادر پدر غرض از روشنا تویی
چیزی ندیده ام که تو در آن نبوده ایی
تا چشم کار کرد ای آشنا تویی
نسل ولایت از تو نشسته چنین به بار
سرچشمه فقاهت آل عبا تویی
غیر از علی نبود کسی هم تراز تو
غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی
تو با علی و با تو علی نور واحدید
نقش علی است در دل آیینه یا تویی
شوق شریف رابطه های زلال وحی
روح الامین روشن غار حرا تویی
ایمان خلاصه در تو و مهر تو می شود
مکه تویی مدینه تویی کربلا تویی
پیچیده در سراسر هستی ندای تو
تنها صدا بماند اگر آن صدا تویی
گفتم تو ای بزرگ خطای مرا ببخش
لطفت نمی گذاشت بگویم شما تویی
باری کجاست بقعه ی سبز ضریح تو
بر ما بتاب روشنی چشم ما تویی

جمعه 15 فروردین 1393  7:06 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
دسترسی سریع به انجمن ها