الا بذکر الله تطمئن القلوب
خورشید امید ما شده همرنگ غروب
سلام بابا بی جوابه
روی دستاش جای طنابه
دلا از غم کبابه
عیبی نداره ما هم خدایی داریم
همه نفسا مونده تو سینه
تو استراحت همه مردم صدا نمیاد از مدینه
تو مدینه تو یه خونه
صدای ناله های خسته
کبوترهای پر شکسته
تو حیاطی فرشته هایی
که دسته دسته
میان از اوج آسمونا
همگی همنوای لبهای بچه هایی
که میخونند برای مادر برای زهرا
همه خوابند و ما بیدار و خسته اما
عیبی نداره ما هم خدایی داریم
سلام بابا بی جوابه
روی دستاش جای طنابه
دلا از غم کبابه
عیبی نداره ما هم خدایی داریم
الا بذکر الله تطمئن القلوب
خورشید امید ما شده همرنگ غروب
تن مجروح مادری که تو عمق خوابه
خوشی بچه ها و مادر عین سرابه
دلا لبریز التهابه و زمین و آسمون در اضطرابه
بیان بیان تشییع جنازه ثوابه
یه صدای ضعیفی که به گوش عالم میرسه
صدای قطره های آبه
یه نفر گرم غسل بانوی عالمینه تنهای تنها
میخونه روضه زهرا
میخونه روضه زیر لبها
عیبی نداره ما هم خدایی داریم
الا بذکر الله تطمئن القلوب
خورشید امید ما شده همرنگ غروب
سلام بابا بی جوابه
روی دستاش جای طنابه
دلا از غم کبابه
عیبی نداره ما هم خدایی داریم
امون از دست این دل
بریز آب روان اسما به روی پیکر زهرا
ولی آهسته آهسته ولی آهسته آهسته
روی دست یه دخترکی که غصه داره بیقراره
یه کفن میبینم و نگاه دختر به رخ شاه بی کفن
میگه خواهر برات بمیرم بی کفن اما
عیبی نداره ما هم خدایی داریم