0

متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

مثل یک کبوترم پر میزنم پر میزنم امشب
گفته بابام که بهت سر میزنم امشب

دیگه از همسفران دل میکنم امشب
چه خوشه پیش بابام جون کندنم امشب

دیگه جون خسته بر لبهام میاد امشب
به دلم برات شده بابام میاد امشب

دختر شاه می شنید حرفهای من امشب
تو بابات قشنگه یا بابای من امشب

مثل بارون بهار اشکهام میاد امشب
به دلم برات شده بابام میاد امشب

دست روی دست نگذارید بابام میاد امشب
لباس نو بیارید بابام میاد امشب

خونه رو جارو کنید بابام میاد امشب
موهامو خوشبو کنید بابام میاد امشب

دل و دیوونه کنید بابام میاد امشب
موهامو شونه کنید بابام میاد امشب ....

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:36 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

هرجا برات گریه کنم بهشته یا اباالفضل
زهرا به روی قلب من نوشته یا اباالفضل

به بیقراری ام مینازم میسوزم از عشق و می سازم
هرجا که اسمتو بیارن بی اختیار دلمو می بازم

ای کاش دل درمونشو ازت بگیره امشب
بین همین سینه زنی برات بمیره امشب

حرم قشنگت آرزومه نوکری تو آبرومه
به عشق تو زنده می مونم بدون تو کارم تمومه

چشمهای بی مقدارمو به پرچمت می دوزم
تقدیر من اینه آقا از عشق تو بسوزم

هر جا برات گریه کنم بهشته یا اباالفضل
زهرا به روی قلب من نوشته یا اباالفضل

تو روضه ی زخم مدینه گریه برات چه دلنشینه
چشام توی دریای اشکه وقتی که خوابتو می بینه

از دولت عشق تو شد دلم غلام زهرا (س)
به دست تو زندگیمو زدم به نام زهرا (س)

نشد که تو بگیری آخر تقاص دادهای حیدر
هنوز منتظر نشستی برای انتقام مادر

با یاد ظلم کوچه ها بیاد حسرتی تو
از داغ زهرا مادرت زخمی غیرتی تو

هر جا برات گریه کنم بهشته یا اباالفضل
زهرا به روی قلب من ........

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:36 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

دارم این ترانه بر لب
دست آفرینش امشب
می کند هنر نمایی
چشم من شبیه چشمه
یار اومد به صد کرشمه
با لطافت خدایی
آروم و قرارم تا ابالفضله
سر و کارم با ابالفضله
نوشته ی روی مزارم یا ابالفضله
من و هوای می خونه
لبا رو لب پیمونه
خرابم از این عاشقی
من دیوونه ی دیوونه
خوش به حال اون که میون میخونه بمیره
مست مست مست مستم
یکی زیر بغلمو بگیره


یاس و لاله گرم لبخند
بر جمال یار دلبند
وه چه بزم با صفایی
کاشف الکروب ارباب
روی سینه ی علی خواب
رفته با چه خنده هایی
گهواره خوابش آغوش اکبر
لالایی لاییش نفس خواهر
علی دیگر اومده برای حیدر
یه نگاه این مه جبین
مدار و قرار زمین
یه عالمی پای سفره ی
پسرک ام البنین
از عطای اون که به شاه کربلا
ارباب با وفا
دلبر دلبرا
سرور سرورا وزیره
مست مست مست مستم
یکی زیر بغلمو بگیره


یار و این همه سعادت
از ولادت و سیادت
تا رشادت و شهادت
خیلی پیش حق عزیزه
آسمون به هم می ریزه
وقتی می کنه عبادت
معتکفم امشب سر راه تو
با خیال روی ماه تو
گدایی می کنم برای یه نگاه تو
هر کی تو رو لایق می شه
شبیه شقایق می شه
توی سحری نور تو
می بینه و عاشق می شه
امشب انگاری همه چی لطیفه مثل حریره
مست مست مست مستم
یکی زیر بغلمو بگیره

این بخش آخر شعر رو من از حاج محمود نشنیدم:

فیض رویش بهاره
تا به سجده سر می ذاره
عصمت از چشاش می باره
معتبر می شه به نامش
هر کسی که شد غلامش
نوکرش نشونه داره
میون قنوت نماز
دلم هوایی می شه باز
حال خرابم رو ببین
با دل دیوونه م بساز
در سرم هوای خونه ی حضرت امیره
نگو برو آخه دلی که شراب تو رو نوشیده به خدا جایی دیگه نمیره
مست مست مست مستم
یکی زیر بغلمو بگیره

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:36 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

می بینم روزی که قران به سر نیزه رود
در عالم نیست کسی فریاد حیدر شنود
می بینم روزی را که پشت درب خانه زهرا
با آتش از دشمن برپا بشود محشر کبری
می بینم روزی که شعله ز در می کشد زبانه
پشت در می افتد میان آتش صاحب خانه
آید ناگه ناله یا ابتا
بین خانه گرفته ابر سیاه
دل فلک آتش می گیرد از گریه حسین
انی تارکم فیکم الثقلین
قران و حیدر و زهرا و حسنین
و تسعه المعصومین من ذریه الحسین

می بینم روزی که علی شود خانه نشین
در مسجد خون ریزد ز فرق حیدر به زمین
می بینم روزی که حسن شود پاره جگر
زهری را نوشیده به جانش افتاده شرر
می بینم ماتم را ز رنگ سبز بدنش
بارانی از تیر عدو به تابوت و تنش
زهرا نالان پشت سر حسنم
از این قصه فتاده لرزه تنم
نشسته تابوت مجتبایم بر شانه حسین
انی تارکم فیکم الثقلین
قران و حیدر و زهرا و حسنین
و تسعه المعصومین من ذریه الحسین

می بینم روزی که در ابر تیر و سنان
از خیمه تا مقتل زنی رود لطمه زنان
با جسمی صد پاره فتاده اکبر من
خون مثل فواره ز حلق اصغر من
سقایی لب تشنه و دست و پا زدنش
جانم را در مقتل به خاک و خون بدنش
بر حنجر یک خنجر به دست قاتل او
یک دست دیگر را میان کاکل او
زینب، زهرا کنار پیکر او
مثل خورشید به نیزه ها سر او
بگیر چشمان مادر را ای خواهر حسین

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:37 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

عشق تو رو در دل من، خداي اعلي گذاشته

‌شور تو رو در سر من حضرت زهرا گذاشته

ذكر تو رو بر لب من زينب كبري گذاشته

‌با تو خدا در كربلا

كعبه اصليشو بنا گذاشته

حسين ارباب بي نظير من

حسين انت نعم الأمير من

زندگي بي غم تو، حال و هوايي نداره

بندگي بي دم تو لطف و صفايي نداره

خونه بي پرچم تو كرب و بلايي نداره

هر كس شود از تو جدا

در پيش فاطمه جايي نداره

حسين،‌ اي ذكر صبح و شام من

حسين اي مسجدالحرام من

حسين ارباب بي نظير من

حسين انت نعم الأمير من

در راه كربلايت غرق بلايم بفرما

تا كه شوم آشنايت عبد خدايم بفرما

بهر غم و روضه هايت اهل صفايم بفرما

اي با صفا تو از وفا

در دل خيمه ات جايم بفرما

حسين آواره تو هستم

حسين بيچاره تو هستم

حسين ارباب بي نظير من

حسين انت الأمير من

حسرت كرب و بلايت

مي كشد آخر گدا را

تا به كي آخر بسوزد

در طلب تو نگا را

كن نظري بر دل مجنون و خرابم خدا را

اي مه جبين، نيزه نشين

‌أدرك يا سيدي اين مبتلا را

حسين يا كاشف البلايا، حسين يا رازق البرايا

حسين ارباب بي نظير من حسين انت الأمير من

 

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:38 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

شوریده و شیدای تو ام
شیرینی رویای منی
تا به قیامت پای تو ام
دین منی، دنیای منی، آقای منی
آاااه، با شهیدان تو یا حسین
باز، بر سر خان تو یا حسین
باز، به دلم حسرت کربلاست
آااااه کربلا کربلا کربلا
وااای کربلا کربلا کربلا
اجرا شده در شب اول محرم 1390 | هیئت رایت العباس(ع)

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:38 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

مشکی شد پرچم گنبد ثارالله
السلام علیک یا ابا عبدالله
با رهبر و با روح خدا
محرم اومد با شهدا
بازم با اذن صاحب عزا
میرم از امشب کرب بلا
اربابم میاد ولی با حرم آل الله
هر کی داره هوس کرب بلا بسم الله
اجرا شده در شب اول محرم 1390 | هیئت رایت العباس(ع)

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:39 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

من بی حسین معنی دیگر نمیدهم
باید که با حسین مرا باورم کنی
محرم آمد و شد موسم عزای حسین
سیاه پوش فلک گشت در عزای حسین
گر از خدا طلب خون بها، حسین کُند
به جز خدا، به خدا کیست خون بهای حسین
ستاره بار چرا، چشم آسمان نشود
که از ستاره فزون بود، زخم های حسین
زخم تازه جوانان همی دلم سوزد
که بوی مشک دهد خاک کربلای حسین
فدای راه خدا کرد جان و هر چه که بود
که جان خلق دو عالم شود فدای حسین
از آفتاب قیامت گریزگاه مجوی
به جز پناه حق و سایه ی لوای حسین
اجرا شده در شب اول محرم 1390 | هیئت رایت العباس(ع)

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:39 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

شب وصل است و تب دلبری جانان است
ساغر وصل لبالب به لب مستان است
در نظر بازی شان اهل نظر حیران است
گوییا مشعله از بام فلک ریزان است
چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
یا رب این بوی خوش از روضه ی جان می آید
یا نسیمی است کز آن سوی جهان می آید
یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟
عجب این همهمه از حور جنان می آید
یا رب این آب حیات از چه دلی جوشان است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
گوش تا گوش همه کرّ و فر دشمن پست
شاه بنشسته بر او حلقه ی یاران الست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
چار تکبیر زده یک سره بر هر چه که هست
خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
وه از آن آیت رازی که در آن محفل بود
مفتی عقل در این مسئله لا یعقل بود
عشق می گفت به شرع آنچه بر او مشکل بود
خم می بود که خون در دل و پا در گل بود
ساغر سرخ شهادت به کف مستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
این حسین است که عالم همه دیوانه ی اوست
او چو شمعی ست که جان ها همه پروانه ی اوست
شرف میکده از مستی پیمانه ی اوست
هر کجا خانه ی عشق است همه خانه ی اوست
حالیا خیمه گهش بزم گه رندان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند
چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند
فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند
که نمانده ست ره عشق مگر گامی چند
در بلاییم ولی عشق بلاگردان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
امشب است آن که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
با من راه نشین باده ی مستانه زدند
قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند
یوسف فاطمه را ننگ جهان زندان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا عمل مذهب رندان بکنم
قطع این مرحله با ملک سلیمان بکنم
حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم
آنچه استاد ازل گفت بکن آن بکنم
عاقبت حانه ی ظلم است که آن ویران است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
نقد ها را بود آیا که عیاری گیرند؟
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
و به تاریکی شب ره به کناری گیرند
صادقان زآینه ی صدق غباری گیرند
صحنه ی مشهد ما صحن نگارستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
در شب قدر نگفت از سر و سامان زینب
داشت اندیشه ی فردای یتیمان زینب
گفتی از یاد پریشانی طفلان زینب
داشت امشب همه گیسوی پریشان زینب
این چه خوابی ست که در خواب گه شیران است ؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا قد رعنای حسین است کمان
باز جوید شه بی یار ز عباس نشان
ز علمدار خود آن خسرو شمشاد قدان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند
صبر از این بیش ندارم چه کنم ؟ تا کی و چند ؟
جان به رقص آمده از آتش غیرت چو سپند
بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه ی قند
دستی اندر خم زلفش که چنین پیچان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
سرّ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
نفس همّت پاکان دو عالم با اوست
زخم شمشیر وسنان چیست که مرهم با اوست ؟
پس چه رازی ست که خنجر به گلو برّان است ؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
شام فردا که رسد زینب گریان و دوان
در هیاهوی رذیلانه ی آن اهرمنان
پرسد از پیکر صد چاک شه تشنه زبان
که شهیدان که اند این همه خونین کفنان
جگر رود فرات از دل او سوزان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
او که دربانی میخانه فراوان کرده
نوش پیمانه ی خون بر سر پیمان کرده است
اشک را پیرهنِ یوسفِ دوران کرده است
چنگ بر گونه زده موی پریشان کرده است
در دل حادثه مجموعِ پریشانان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
گفت عباس که: من از سر جان برخیزم
از سر جان و جهان دست فشان برخیزم
از سر خواجگی کون و مکان برخیزم
من به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم
این چه روح است و کرامت که در این یاران است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

شعر از احمد جلالی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:40 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

سر تا پای من مست رخ ماه حسینه
چشمای پر از اشکم، سر راه حسینه
بی تاب حسینم، بی خواب ابالفضل
وااااای ااااااا وااای
رویای لب اهل زمینه
مشک خالی از آبِ ابالفضل
از روز ازل دل به علمدار تو دادم
در روز قیامت میرسی آقا به دادم
من هستم مریدت، تو هستی مرادم
تو شاه همه اهل جهانی، من عبد و غلام و خانه زادم

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:40 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

تا که خون در رگ است و جان به تنم
به عزیزت قسم که سینه زنم
آنکه از گاهواره تا مردن
دیده اش از غمت تر است، منم
شیر مادر نخورده بابایم
تربتت را نهاد در دهنم
عاقبت بین روضه می میرم
جامه ی نوکری شود کفنم
یا کریم کریم می باشم
من حسینی ز دولت حسنم
در جوانی ز ماتمت پیرم
گر بگویی بمیر می میرم
من که اینگونه در هیا هویم
تا نفس هست از تو می گویم
جان زهرا همیشه وقت نماز
مُهری از تربت تو می جویم
کنج هیئت دل کِدِر شده را
زود با اشک و آه می شویم
عطر سیب حضور سرخت را
دائما بین روضه می بویم
روضه خوان قتلگاه رفته و من
زائر ناله های بانویم
مادرت بود بیقرارم کرد
در این خانه ماندگارم کرد
ای خدا در تلاوتت جاری
سر نی دلبری و دلداری
از همان جا به ما شراب بده
تو به این دلبری سزاواری
سطحی از خیزران به لب هایت
می نشیند چو میشوی قاری
مادر داغ دیده ات در عرش
می زند ناله می کند زاری
زینبت محو صوت قرآنت
ای بنازم چه خواهری داری
ای به نی ،جن و انس حیرانت
پدر و مادم به قربانت
مادرت بار عام فرموده
برفقیران سلام فرموده
اشک ما را به یمن روضه تان
تا ابد ناتمام فرموده
سینه زن ها و گریه کن ها را
یک به یک احترام فرموده
روضه خوان را به هر کجا برده
یاد غم های شام فرموده
آخر کار گوشه هیئت
گریه کرده مدام فرموده-
-قد مادر ز غصه تاست حسین
تا سرت روی نیزه هاست حسین
از دلی زار و سینه ای بی تاب
السلامُ علیکَ یا ارباب
در طلوع همیشه ات بر نی
محض دل های بی قرار بتاب
تا نرفتم ز دست آقا جان
این غلام سیاه را دریاب
یک اشاره برای گریه بس است
به علی اصغرت ندادند آب
شب هفتم برای این روضه
ناله ها کردم که وای رباب
بوی شش گوشه می دهد این آه
قبرُهُ فی قلوبِ من والاه
ای همه شادی و عزایم تو
هم مناجات و هم دعایم تو
نیمه شب در قنوت نافله ها
روح العفو و ربّنایم تو
وقت خواب و زمان بیداری
نه که شب ها و روزهایم تو
نوکری از تبار ((جَونت)) من
تویی ارباب با وفایم تو
دم مردن در اوج تنهایی
آنکه ماند فقط برایم تو
روز وشب از غم تو می بارم
به همه گفته ام تو را دارم
در فقیری سرآمدم آقا
به گدایی زبانزدم آقا
تو که از حال من خبر داری
هر چه تو خوب ، من بدم آقا
من فقیرم فقیر مادر زاد
تو کریمی که آمدم آقا
شب قبرم ز مقدمت روز است
بَه از این حُسن پا قدم آقا
گاه در اوج روضه می بینم
دم حسین است و بازدم آقا
گر رَوَم مبتلای غیر شوم
با شما عاقبت به خیر شوم
خوب دانم که کمتر از آنم
که بگویم ز نسل سلمانم
لکِن از ابتدا به لطف خدا
نوکرت بوده ام و می مانم
خیلی از وقت ها برای دلم
قدر یک آه روضه میخوانم
سر جدا ،نیزه ،بوریا ،صحرا
سم اسب، استخوان، نمی دانم
کاش میشد که بعد مردن هم
بشنوم از زبان خویشانم-
-بس که نالید و بس که هق هق کرد
عاقبت بین روضه ها دق کرد

شعر از حسین خدایار

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:41 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

داد زد ها... سر از این خاک کجا بردارد
کیست آیا قدمی سمت خدا بردارد؟
خیمه زد روی پدر رو به جماعت پرسید
یک نفر نیست که بابای مرا بردارد؟
یک نفر نیست از این جمع قدم بگذارد
و بیاید سر بابای مرا بردارد؟
یک نفر نیست که مردی کند و برخیزد
حجم این داغ بزرگ از دل ما بردارد؟
یک نفر نیست به این مرد بگوید نامرد
تا دلش بشکند از حنجره پا بردارد؟
کسی از بین شما داغ برادر دیده ست؟
یا کسی با دل من داغ برابر دارد؟
آفتاب از نفس افتاد و جماعت رفتند
خیمه زد روی پدر خیمه که تا بردارد...
شعر از مریم سقلاطونی
عصر عاشورا 90

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:41 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

ز بس که نیزه نشسته به جسم پرپر تو
ورق ورق شده در قتلگاه دفتر تو

چقدر نیزه شکسته کنارت افتاده
چقدر تیر فرو رفته بین پیکر تو

هنوز از گلویت خون تازه می آید
هنوز بر سر نی جاری است کوثر تو

سر شکسته عباس آب آور را
نشانده اند سر نیزه ای برابر تو

چقدر لطمه زده روی گونه اش امروز
نمانده سوی نگاهی به چشم خواهر تو

زدند بر رخ ماه تو هیجده ضربه
که نیست نقطه سالم به صورت و سر تو

غروب گوشه گودال روضه می خواند
برای این همه زخم تن تو مادر تو
شعر از محمدرضا شمس
عصر عاشورا 90

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:42 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

خاطرم نیست كه از كی به تو عاشق شده‌ام
به تو عاشق شده فارغ ز خلایق شده‌ام

پسر و دختر در محضر عشق است عزیز

كه شود خادم مولا، چه غلام و چه كنیز

پدرم گفت كه میلاد تو در یاد من است

مژده دادند كه نوزاد شما سینه‌زن است

خاطرم هست كه دادند مرا آب حیات

باز شد كام من از تربت و از آب فرات

نه من از روز ولادت شده‌ام مرده‌ی تو

دلم از روز ازل بود گره‌خورده‌ی تو

خاطرم هست به گوشم چو اذان می‌گفتند

دین من حب شما بود، از آن می‌گفتند

شیر مادر كه به جانم غم تو ریخته بود

نمكی داشت كه با اشك درآمیخته بود

شهد شیر و نمك اشك به جانم چو نشست

دلم از غصه ترك خورد، شنیدم كه شكست

مادرم بود كنیز و پدرم نوكر تو

خانه‌زادم كه شدم عبد علی‌اصغر تو

خاطرم هست كه یك بار محرم كه رسید

مادرم پیرهن مشكی من را كه برید

بخیه می‌زد به لباس من و نشتر به دلش

سر سوزن به لباس من و خنجر به دلش

زیر لب گفت فدای تو شوم جان پسر

روی هر بخیه اثر بود ز اشك مادر

روی هر خانه نشانی ز محرم زده بود

به در خانه‌ی ما پرچم ماتم زده بود

مسجد و تكیه، حسینیه‌ی زیبا شده بود

كینه‌ها مرده ولی دوستی احیا شده بود

خاطرم هست گُل گریه به باغ جگرم

خاطرم هست كشیدم گِل ماتم به سرم

خاطرم هست دم و سینه و زنجیر و علم

چایی تازه‌دم پیرزنی با قد خم

سینه‌سرخم كه برای تو شدم سینه‌سیاه

دولت عشق گرفتم ز تو با نیم‌نگاه

خاطرم هست پدر رنگ تنم را چون دید

آفرین گفت و كبودی تنم را بوسید

گفت ای تشنه كه از خون كفنت سرخ شده

سینه‌ی برگ گل سینه‌زنت سرخ شده

لقمه‌ی پاك پدر از نمك خوان تو بود

شیر مادر همه از چشمه‌ی احسان تو بود

من كه با رزق تو از كودكی‌ام پیر شدم

بی‌سبب نیست كه این‌گونه نمك‌گیر شدم

والدینم ز تو امید دعایی دارند

كه غلامان تو هم شیربهایی دارند

سینه‌زن‌های همان دوره همه مرد شدند

مبتلای تو و عشق تو و بی‌درد شدند

طمع شهد شهادت نفسی داد به ما

نفس گرم ولایت نفسی داد به ما

فدیه شد هدیه‌ی شیدایی مادرهامان

رجز بدرقه لالایی مادرهامان

كه اگر سر بنهی در قدم روح‌الله

شیر من باد حلالت، پسرم بسم‌الله

شیر مادر چه اثرها كه ندارد، دیدیم

رهبر ما چه پسرها كه ندارد، دیدیم

هركه مانده‌ست و مخالف به امامش باشد

هرچه خورده‌ست از این سفره حرامش باشد

دوش در عالم رؤیای غم‌انگیز، مرا

بانویی گفت محرم شده، برخیز بیا

گفت برخیز بیا دخترم آواره شده

بی حسینم همه اهل حرم آواره شده

اجرا شده در شام غریبان امام حسین(ع) سال 1390 | بیت رهبری

 

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:42 PM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

هزار شکر که از خون دل وضویی هست
لباس مشکی ما هست، آبرویی هست
بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم
میان شاه و گدا، راه گفت و گویی هست
همیشه سنگ غمت را به سینه ام زده ام
خوشم برای شکستن مرا سبویی هست
دوباره چشم شما زخم میشود، دیر است
مرا ببین که به چشمت هنوز سوئی هست
مرا برای مُحَرم دوباره مُحرِم کن
مُنای کربُ بلا هست و آرزویی هست
مرا بِکُش به همان روضه های ناگفته
همیشه پیش شما، روضه ی مگویی هست
گمان کنم، نرسم به شام عاشورا
فقط برای همین چند شب، گلویی هست
اجرا شده در شب دوم محرم 1390 | هیأت ثارالله(ع)

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 21 اسفند 1392  8:42 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها